مچله هفته

زندگی به سبک HIV

 زنانی که ناخواسته مبتلا شدند

 

از طریق همسرم مبتلا شدم. اعتیاد نداشت فقط یک خالکوبی روی بدنش داشت. اول که متوجه بیماریم شده بودم، شب‌ها به‌قدری پتو را به دور خودم می‌پیچاندم که مبادا پشه‌ای مرا نیش بزند و سپس بچه‌ام را نیش بزند و او هم مبتلا شود. در صورتی که نیش پشه باعث انتقال بیماری ایدز نمی‌شود

 

بیمار هستند. وضعیت مالی خوبی هم ندارند. چند خیر حمایت‌شان می‌کنند. تعدادی ازدواج کرده‌اند. برخی حتی عروس، داماد و نوه دارند. بیمار هستند اما زندگی می‌کنند. این چهره زنانی است که از طریق همسران خود مبتلا به HIV شده‌اند.

به گزارش مهرخانه؛ شلوغی‌های خیابان کارگر شمالی را می‌گذرانیم و وارد فضایی پر از لبخند می‌شویم. اینجا انجمن حمایت و یاری آسیب‌دیدگان اجتماعی است. به کارگاهی می‌رویم که روی دیوارهای آن تابلوهای نقاشی آویزان شده است. در گوشه‌ای از کارگاه یک بوم و مقداری رنگ منتظر نقاش نشسته است. صندلی‌ها گرد چیده شده دو زن برای آموزش تهیه کود ورمی‌کمپوست ایستاده و دیگر زنان گرد هم نشسته‌اند. در ظاهر آن‌ها هیچ نشانی از بیماری نیست اما آن‌ها این‌گونه خود را معرفی می‌کنند:

-از طریق همسرم مبتلا شدم. اعتیاد نداشت فقط یک خالکوبی روی بدنش داشت. اول که متوجه بیماریم شده بودم، شب‌ها به‌قدری پتو را به دور خودم می‌پیچاندم که مبادا پشه‌ای مرا نیش بزند و سپس بچه‌ام را نیش بزند و او هم مبتلا شود. در صورتی که نیش پشه باعث انتقال بیماری ایدز نمی‌شود. الان دوباره ازدواج کردم. همسرم بیمار نیست. متخصص همه چیز را برایش توضیح داد و او پذیرفت. همسرم بچه می‌خواهد. دکتر هم گفته مشکلی نیست اما راه‌های پیشگیری دارد. هم باید دارو مصرف کرد هم راه‌های پیشگیری برای همسرم انجام می‌دهند. به‌منظور بارداری از ابتدا باید تحت نظر پزشک بود تا طرف مقابل و کودک دچار بیماری نشوند.

-4 سال پیش از طریق همسرم مبتلا شدم. همسرم معتاد تزریقی بود. دو فرزند سالم دارم. در کلاس‌های انجمن،خیاطی یاد گرفتم و مدتی خیاطی می‌کردم. مجددا ازدواج کردم.

-14 سال است که از طریق همسر معتادم مبتلا به بیماری شدم. یک دختر 8 ساله سالم دارم.

-10 سال پیش همسرم فوت کرده و من چهار فرزند سالم دارم. حدود 3 سال پیش متوجه بیماری‌ام شدم.

-بیماری را از همسرم گرفتم و از آنجایی‌که نمی‌دانستم بیمار هستم به فرزندم شیر دادم و او هم مبتلا شد.

این‌ها داستان‌های کوتاهی از ابتلای چند زن به اچ.آی.وی/ایدز است که در انجمن احیای ارزش‌ها گرد هم آمده‌اند تا مهارتی بیاموزند. تمام این زنان بدون این‌که خطایی کرده باشند و فقط به‌دلیل ناآگاهی بیماری ایدز را از همسران‌شان گرفته‌اند. پیش از ورود به مجموعه تصور می‌کردم با زنانی خمود روبرو شوم اما آن‌ها هم می‌خندیدند و زندگی می‌کردند.

زندگی زنان مبتلا از زبان خودشان

دو نفر از این زنان حاضر به گفت‌وگو می‌شوند. اولین فرد را شاید خیلی‌ها بشناسند؛ معصومه مهدیزاده که 44 سال و دو پسر دارد و یکبار در برنامه ماه عسل حاضر شده است. او می‌گوید حدود 10 سال است که HIV مثبت هستم و دارو مصرف می‌کنم. دو پسر 21 و 16 ساله دارم که سالم هستند. پسر بزرگترم عقد کرده است.

همسرم اعتیاد داشت. دو سه ماهی تزریق کرد. من هم چون آن موقع نمی‌دانستم HIV چیست، به دلیل رابطه زناشویی با همسرم  مبتلا به HIV شدم. بیماری من خود را نشان نداد تا این‌که پای همسرم زخم شد و او را به دکتر بردیم. پس از انجام آزمایش، دکتر گفت همسرم HIV مثبت است و به برادرشوهرم گفت سریع خانم و بچه‌هایش را برای انجام آزمایش ببرید. پس از آزمایش متوجه شدم خودم مثبت هستم و فرزندانم منفی هستند و بیماری ندارند.

پس از این‌که بیماری مشخص شد، خانواده همسرم برخورد خاصی نداشتند. من اوایل ناامید و ناراحت شده بودم و روحیه‌ام را باخته بودم به همین دلیل به خانواده همسرم گله کردم که چقدر به پسرتان گفتم مصرف مواد مخدر را کنار بگذارد، گوش که نکرد هیچ، بیماری خودش را هم وارد بدن من کرد. پس از این‌که همسرم فوت کرد، حتی یک زنگ هم به من نزدند و رابطه‌شان را با من قطع کردند.

می‌خواهم از مبتلایان آزمایش خون بگیرم

او می‌گوید که فعلاً خانه هستم. دوره کمک‌های اولیه را دیده‌ام و دنبال کار هستم. خیلی دوست دارم در آزمایشگاه‌ها به‌خصوص از بیماران مبتلا به HIV خون بگیرم. کار تزریقات را از خواهرم آموخته بودم. دکتری به من گفت برو دوره کمک‌های اولیه را بگذران تا من برایت شغلی فراهم کنم. گرفتن مدرک من حدود 3 ماه طول کشید و پس از آن یکبار گفتند سوادت کم است و یکبار گفتند نیرو نمی‌گیریم و کاری برایم فراهم نشد اما اگر شرایطش ایجاد شود دوست دارم کار کنم. بیماری مقداری ضعیفم کرده است و به همین دلیل تمایل ندارم از صبح تا شب کار کنم زیرا هم زود خسته می‌شوم و هم باید به کارهای فرزندانم رسیدگی کنم.

بچه‌ها و عروسم می‌دانند بیمار هستم. قبل از این‌که به خواستگاری عروسم برویم به او گفتم مبتلا به ایدز هستم. قبلاً به برنامه ماه عسل رفته بودم و سی دی آن برنامه را به عروسم دادم و او با خانواده‌اش سی‌دی را دیدند و من را یادشان آمد. عروسم گفت من مشکلی ندارم. هم خودش و هم خانواده‌اش پذیرفتند. اوایل که به خانه ما می‌آمد حتی از لباس‌های من استفاده می‌کرد و در تخت من می‌خوابید.

رفتارهای جامعه فرزندم را ناراحت می‌کند

رفتار اجتماعی خاصی معصومه را اذیت نکرده است. او می‌گوید: بعد از این‌که برنامه ماه عسل من را نشان داد، پسرم که مدرسه می‌رفت، اذیت شد و دوستانش با او قطع رابطه کردند. پس از آن می‌گفت مامان دیگر جلوی دوربین نرو، درست است تو اهمیت نمی‌دهی اما برای ما بد می‌شود. به او گفتم اصلاً بد نمی‌شود هرچقدر به مردم آگاهی بدهی، بیشتر ثواب می‌کنی.

وضعیت مالی ما به مو می‌رسد اما پاره نمی‌شود

این خانواده مانند بسیاری از زنان حاضر در این انجمن وضعیت مناسب مالی ندارند. خودش اینطور می‌گوید: از نظر مالی ضعیف هستم. پسرم هم که در حال تشکیل زندگی است و کار ثابتی ندارد. یک وقت کار باشد می‌رود و نباشد، نمی‌رود و بیشتر از نیاز خودش درآمد ندارد. من و فرزندانم تحت پوشش کمیته و خیریه هستیم. 

ایدز را مانند دیابت ببینید

معصومه به زنانی که مبتلا شده‌اند توصیه می‌کند که بهتر است روحیه و اعصاب خود را از بین نبرند. این بیماری طوری است که اگر استرس داشته باشند، روی سیستم ایمنی بدن‌شان مسلط می‌شود. CD4(ضریب سیستم ایمنی بدن) خونشان پایین می‌آید، بدن‌شان ضعیف می‌شود و بیماری، آن‌ها را زودتر از پا درمی‌آورد. ایدز را بزرگ و جزو بیماری‌های بد حساب نکنند. فکر کنند ناراحتی قلبی یا دیابت دارند. پیشنهاد من این است که بیماری را سریع بپذیرند. اگر این‌طور نباشد خیلی سریع خودشان به خودشان ضربه می‌زنند. آدم سالم هم یک روز می‌میرد. پس اگر خودشان، بچه‌ها و خانواده‌شان را دوست دارند، با خودشان کنار بیایند و زودتر این بیماری را بپذیرند، داروهای‌شان را به‌موقع بخورند. فکر بیماری را نکنند. در طول 10 سالی که دارو مصرف می‌کنم، همیشه به‌موقع و رایگان داروها به دستم رسیده و همه نوع آزمایشی از من به‌صورت رایگان گرفته می‌شود و تا حالا مشکل خاصی نداشتم.

از مردم می‌خواهم که این بیماری را بزرگ نکنند. انگ و تبعیض به ما نزنند. ما هم قربانی شده‌ایم و از خیابان این بیماری را نگرفته‌ایم. ناحق در مورد ما قضاوت نکنند. این بیماری طوری است که انگار کمبود محبت برایمان ایجاد می‌کند. دوست داریم همه به ما محبت کنند و با روی باز ما را بپذیرند و ما را درک کنند. این بیماری را بزرگ نکنند. از کجا معلوم که خودشان یا خانواده‌شان نیز دچار این بیماری هستند و نمی‌دانند. خطر همیشه پشت در است. هیچ‌وقت کسی را مسخره نکنند.

تجربه HIV در 50 سالگی

51 سالش است. چادرش را کمی‌ جا‌به‌جا می‌کند و می‌گوید مصاحبه در تلویزیون که پخش نمی‌شود؟ مطمئن که می‌شود شروع به پهن کردن سفره دلش می‌کند و می‌گوید: 32 سال کار کرده‌ام اما همسرم هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد بیمه شوم. در ابتدای ازدواجم در مورد مواد مخدر اطلاعی نداشتم. حدود 3 هفته پس از ازدواجمان، همسرم به زندان افتاد. هرچقدر از مادرشوهرم پرسیدم پسرت کجا رفته، می‌گفت چکار داری؟ غذایت را می‌گذارم روی پله بردارد برو. آن زمان من پاکت میوه در خانه می‌ساختم و پول آن را مادرشوهرم برمی‌داشت. همسرم پس از آزادی از زندان در خانه با قاشق چیزی می‌جوشاند. می‌پرسیدم این چیست؟ می‌گفت حالم خوش نیست؛ می‌خواهم آمپول به خودم بزنم.

بعد از مدتی باز هم شوهرم به زندان افتاد و زمانی‌که آزاد شد، همچنان مواد مصرف می‌کرد. بعد از اصرار من برای دانستن در مورد آن مواد، گفت بین خودمان باشد. اگر به کسی بگویی ناقصت می‌کنم. (این جمله را با فریاد می‌گوید) من هم گفتم به هیچ‌کس نمی‌گویم. مادرشوهرم از من پرسید که همسرم کاری می‌کند یا نه؟ گفتم نه، فقط قرص می‌خورد. بعد از چند وقت مادرشوهرم فهمید. گاهی او و گاهی من همسرم را لو می‌دادیم و پلیس دستگیرش می‌کرد. بعد از آن من در مدرسه کار می‌کردم.

25 سال پیش یکبار که از زندان فرار می‌کرد، سوار موتور برادرشوهرم بودیم، من بالای پل حافظ از موتور افتادم. از همان موقع تشنج دارم. البته الان تحت نظر پزشک هستم و تشنج نمی‌کنم اما تعادل ندارم و حواس‌پرتی پیدا کردم.10 سال پیش شوهرم فوت کرد و پس از آن هیچ ارتباطی با خانواده‌اش نداشتیم و به دلیل این‌که وضعیت مالی خوبی نداشتند، از نظر مالی هم از من حمایت نکردند.

به خاطر تشنج حدود 4 سال است که بی‌کار شدم؛ البته اخراجم نکردند اما گفتند مدتی برو استراحت کن. پس از آن (3 سال پیش) به دنبال بیمه رفتم که گفتند باید آزمایشی کلی انجام بدهی. بعد از انجام آزمایش فهمیدم مبتلا به HIV هستم.

او در میان صحبت‌هایش یاد دختر باردارش می‌افتد و ادامه می‌دهد: به دختر کوچکم جهیزیه ندادم ولی الان باردار است و خیلی دوست دارم برایش سیسمونی تهیه کنم.

هزینه زندگی‌ام از کمک یک خیر و یارانه تأمین می‌شود. البته همان خانم خیر گفته بیمه من را به نتیجه می‌رساند و می‌گوید تو سر کار نرو و عصبانی هم نباش اما من دائما عصبی هستم. پسری 11 ساله دارم. زمانی‌که از خانه بیرون می‌رود، می‌ترسم راه پدرش را ادامه دهد.

قبل از این‌که من آزمایش بدهم، مادرشوهرم با دخترم تماس گرفته و به او گفته مادرت نوعی مریضی دارد که هر وقت به خآن‌هاش رفتید ظرف‌ها را بشویید بعدا استفاده کنید. دخترم با گریه به من گفت بابا ما را بدبخت کرده بود، هیچ تو هم همه‌جا ما را بدبخت کردی و تعریف کرد که مادرشوهرم چه گفته است. به دخترم گفتم به جز تشنج بیماری دیگری ندارم. بعد از این‌که آزمایش دادم، به آن دخترم گفتم و برخوردش این بود که از من خواست اگر دستم را بریدم حتما حواسم باشد که دیگران بیمار نشوند. متخصصان برای پسرم توضیح دادند که من بیمار هستم اما نمی‌داند چه بیماری‌ای دارم.

همسایه‌ای دارم که با من رفت‌وآمد داشت و حتی در خانه ما غذا می‌خورد. الان حدود دو ماه است که حتی جواب سلام من را به زور می‌دهد. نمی‌دانم متوجه بیماری من شده یا نه چون ظرف داروی من را دیده است.

به خانم‌هایی که مبتلا شده‌اند می‌گویم خدا ارحم الرحمین است. این را می‌گویم اما روحیه خودم خیلی بد است.

تمام این زنان داستآن‌هایی شبیه هم دارند. زندگی‌هایی که بی‌اجازه، آن‌ها را درگیر بیماری ایدز کرده است و حالا تمام تلاش خود را می‌کنند تا در وضعیت بد مالی گلیم خود را از آب بیرون بکشند.

در همین زمینه: تغییر الگوی انتقال ایدز و افزایش زنان مبتلا/ دختران نوجوان در معرض خطر بیشتر

اقدامات انجمن احیای ارزش‌ها

انجمن احیای ارزش‌ها موسسه‌ای عام‌المنفعه غیر دولتی است و تمام فعالیت‌هایش بر اساس کمک‌های مردمی‌انجام می‌شود. این انجمن حدود 12 سال است که به‌طور ویژه زنانی را که به واسطه مسائل زناشویی از طریق همسران‌شان مبتلا به HIV شده‌اند، همسرانشان فوت کرده‌اند و صاحب فرزند یتیم ایدز هستند را حمایت می‌کند. در رابطه با فعالیت‌های انجمن و وضعیت این زنان با تهمینه یگانه، عضو هیئت امنای انجمن احیای ارزش‌ها به گفت‌و‌گو نشستیم. او با اشاره به حمایت‌های مالی انجمن گفت: به شرط شرکت در کلاس‌های توانمندسازی ما که هفته‌ای یک روز در روزهای چهارشنبه برگزار می‌شود ماهیانه از 150 تا 300 هزار تومان به‌صورت نقد به این زنان داده می‌شود.

توانمندسازی زنان

یگانه با اشاره به برگزاری کلاس‌های توانمندسازی برای این زنان بیان کرد: در کلاس‌های توانمندسازی سه کار انجام می‌دهیم. در درجه اول روی فرد کار می‌کنیم. زمانی که  این خانم‌ها متوجه می‌شوند مبتلا هستند و از آنجایی که این بیماری یک بیماری رفتاری است، با انگ اجتماعی همراه است و حتی خانواده این افراد، آن‌ها را طرد می‌کنند. این افراد زمانی که جذب انجمن می‌شوند، احساس افسردگی و ناامیدی از آینده را دارند. اول روانشناسان و کارشناسان مددکاری با این افراد کار می‌کنند و این افراد را از لحاظ روحی احیا می‌کنند و به آن‌ها امید به زندگی می‌دهند.

او ادامه داد: در این مرحله به موازات با اقدامات روانشناسانه، دو کار دیگر انجام می‌شود؛روی توانمندی اقتصادی، اشتغال‌زایی وتوانمندی اجتماعی آن‌ها کار می‌کنیم. یعنی تا حدی با آن‌ها صحبت می‌کنیم و کلاس‌های مختلف برای مهارت‌های زندگی‌شان برگزار می‌کنیم که نکات بیماری ایدز را آموزش می‌دهیم و این افراد خودشان به‌عنوان یک سفیر سلامت وارد جامعه می‌شوند و در ارتباط با این بیماری اطلاع‌رسانی می‌کنند.در زمینه توانمندی اقتصادی این بیماران نیز کلاس‌های مختلفی داریم البته از آن‌ها می‌پرسیم که به چه زمینه‌ای علاقمند هستند و در آن زمینه‌ها کلاس‌های آموزشی برگزار می‌کنیم. تا به امروز کلاس‌هایی مانند خیاطی، بافندگی، چرم، کیف‌سازی، ویترا، سبزی‌کاری و نانوایی داشته‌ایم.

یگانه در مورد سوددهی مالی این آموزش‌ها تصریح کرد: تعدادی از خانم‌ها در زمینه خیاطی به‌خوبی در حال فعالیت هستند. هرکدام از  این افراد که مربی‌شان اعلام کند فارغ‌التحصیل شده‌اند و می‌توانند کار کنند، یک چرخ خیاطی راسته‌دوز و یک چرخ خیاطی سردوز به آن‌ها می‌دهیم. ما به این افراد برشکاری یاد نمی‌دهیم و کاری را می‌آموزیم که بر اساس آن بتوانند از تولیدی‌ها کار بگیرند و در خانه انجام دهند. پس اگر خودشان بخواهند آموزش‌ها به مرحله درآمدزایی می‌رسد. از لحاظ جسمی‌هم توانایی لازم را برای فعالیت دارند. البته اگر دارو نخورند، مورد مسائل استرس‌زا قرار بگیرند، رفتار پرخطر داشته باشند و در نتیجهCD4 (شاخص ایمنی بدن) خونشان پایین بیاید، توانایی بدنی لازم را نخواهند داشت.

بیماران مبتلا به ایدز مشکل دارو ندارند

عضو هیئت امنای انجمن احیای ارزش‌ها با تاکید بر نبود مشکل دارو برای بیماران مبتلا به ایدز گفت: خوشبختانه ایران جزو معدود کشورهایی است که داروی بیماران مبتلا به HIVرا به‌صورت صد در صد رایگان در اختیارشان قرار می‌دهد. وزارت بهداشت مکآن‌هایی را در درمانگاه‌ها و بیمارستآن‌ها به نام مراکز بیماری های رفتاری دارد که این افراد به آنجا مراجعه می‌کنند، برایشان پرونده تشکیل می‌شود و هر ماهه باید بروند و داروهای‌شان را بگیرند. هر دو تا سه ماه یکبار هم با توجه به شرایط بدنی باید بروند و آزمایش‌های لازم را بدهند. 

اکثر درصد مراجعه کنندگان ما از طریق همسران‌شان مبتلا شده‌اند

او در مورد علت ابتلای زنانی که به انجمن مراجعه کرده‌اند، اظهار کرد: اکثر کسانی که به ما مراجعه می‌کنند، از سوی همسران‌شان مبتلا شده‌اند. همسران این افراد به روش‌های مختلفی مبتلا شده بودند. گروهی اعتیاد داشتند و از سرنگ‌های مشترک استفاده کردند که این افراد اکثریت را تشکیل می‌دهند. برخی هم سفر خارج از کشور داشتند.

یگانه با تاکید بر این‌که نه تنها خانم‌ها از بیماری خبر نداشتند حتی مردان نیز از بیماری خود بی‌خبر بوده‌اند، افزود: زمانی که مرد بیمار می‌شود به دلیل مصرف مواد و ضعیف بودن بدن، زودتر به مرحله ایدز می‌رسد و زمانی‌که به این مرحله می‌رسد، بیماری‌های فرصت‌طلب مانند سرطآن‌ها و سل روی آن‌ها اثر می‌گذارند و در هنگام مراجعه به پزشک، پس از دریافت آزمایش متوجه بیماری مرد می‌شوند سپس از همسر و فرزندان‌شان هم می‌خواهند که آزمایش دهند. 

صرفا داشتن سواد دانشگاهی کمکی به شناخت بیماری نمی‌کند

عضو هیئت امنای انجمن احیای ارزش‌ها با اشاره به سطح سواد این زنان بیان کرد: افرادی که به ما مراجعه می‌کنند، اکثرا زیر دیپلم هستند و برخی مدرک دیپلم را کسب کرده‌اند. اگر فرد فقط سواد دانشگاهی داشته باشد، الزاماً کمکی در مورد بیماری به او نمی‌کند مگر این‌که در این زمینه  اطلاعاتی کسب کرده باشد.از آنجایی که بیماری HIV نوعی بیماری رفتاری است، تنها راه کنترل آن اطلاع‌رسانی و آموزش به افراد در رابطه با این بیماری و راه‌های پیشگیری و کنترل آن است. وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیما و رسانه‌ها مهمترین ارگآن‌هایی هستند که می‌توانند در این زمینه کمک کنند.

در همین زمینه: اقدامات و چالش‌های آموزش و پرورش در آموزش‌های پیشگیری از ایدز

آموزش ایدز در مکآن‌های مختلف

یگانه در مورد فعالیت‌های آموزشی این انجمن گفت: در نقاط مختلف در رابطه با بیماری ایدز اطلاع‌رسانی می‌کنیم. به پادگآن‌ها، دانشگاه‌ها، مدارس، کارخانجات می‌رویم. از برنامه‌های پیش روی ما آموزش در سازمان تبلیغات اسلامی‌برای مردان و زنانی است که کار تبلیغی انجام می‌دهند. در ابتدای کار زنان مبلغ را مورد آموزش قرار می‌دهیم.تقریبا چهار سال پیش فکر کردیم که ایران فقط تهران نیست و ما باید به شهرهای دیگر نیز برویم و در زمینه معضلی که وجود دارد، کمک کنیم سپس در شهرهای مختلف با کمک خیرین آن شهرها، موسساتی بر اساس الگوی انجمن تاسیس کردیم. تا به حال توانسته‌ایم در مشهد، کرمان، کرج، تبریز و شیراز موسسات را تاسیس کنیم که به کمک فعالان این موسسات، استآن‌ها را تحت پوشش قرار داده‌ایم.

در همین زمینه: جزییات برنامه چهارم استراتژیک ملی کنترل ایدز

بیماران از شهرهای مختلف به تهران می‌آیند

او با اشاره به مبتلایانی که از شهرستآن‌ها می‌آیند، بیان کرد: در انجمن احیا ارزش ها در تهران مددجویانی هستند که  از شهرهای دیگر مانند کردستان، ایلام، ارومیه، آمل و بوشهر از خدمات این سازمان استفاده میکنند و مددجوی این سازمان هستند. برای توانمندسازی این افراد هزینه رفت‌و‌آمدشان را دو بار در ماه می‌دهیم که دو هفته یکبار بیایند و در کلاس‌ها شرکت کنند. 

انگ؛ مهمترین مشکل زنان مبتلا به ایدز

یگانه مهمترین مشکل این زنان را انگ دانست و گفت: از آنجاییکه ایدز یک بیماری رفتاری است و از ابتدا جا افتاده که امکان انتقال بیماری از طریق روابط جنسی وجود دارد، در نتیجه به‌شکل بدی به این زنان نگاه و با آن‌ها برخورد می‌کنند. مشکل بعدی جامعه نیز تصوراتی است که به‌دلیل بی‌اطلاعی افراد پیش می‌آید. بسیاری از افراد جامعه راجع به بیماری و نحوه سرایت آن اطلاعی ندارند، به همین دلیل فکر می‌کنند حتی زمانی که کنار یک بیمار نشسته‌اند، امکان ابتلا وجود دارد، اگر فرد بیمار با وسیله‌ای غذا خورد، آن وسیله باید دور انداخته شود یا مورد استفاده سایرین قرار نگیرد. این مسائل از نظر روحی و روانی روی بیمار تاثیر منفی می‌گذارد.

در همین زمینه: از واکنش‌های تحقیرآمیز مردم تا وعده‌های بی‌نتیجه مسئولین

عدم ثبت نام کودکان مبتلا از سوی مدارس

عضو هیئت امنای انجمن احیای ارزش‌ها در رابطه با ثبت نام کودکان مبتلا به ایدز در مدارس اظهار کرد: این زنان برای ثبت نام فرزندان‌شان در مدارس در برخی از موارد با مشکل مواجه می‌شوند. ما می‌گوییم باید بگویند که فرزندشان ایدز دارد تا اولیای مدرسه مراقب باشند که اگر احیانا ضربه‌ای به این کودک خورد و از بدنش خون آمد تمهیدات لازم در نظر گرفته شود.در غیر این‌صورت حتی اگر نیم‌خورده یکدیگر را بخورند، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. بعضی از مدارس برخورد خوبی دارند اما برخی از اولیای مدارس به دلیل ناآگاهی برخورد خوبی ندارند. نپذیرفتن این کودکان در مدارس به عدم آگاهی و ترس اولیای مدارس باز می‌گردد. که با اطلاع رسانی و آگاهی رسانی لازم برطرف خواهد شد.

آگاهی مردم؛ راهی برای پیشگیری

یگانه با بیان وضعیت یکی از مادران شاغل که پس ازاطلاع همکارانش از بیماری او، با مدیرشان صحبت کرده و او اخراج می‌شود، افزود: این موارد به‌دلیل عدم آگاهی است.در کشورهایی که ایدز در آن‌ها شیوع پیدا کرد و شروع شد، گسترش آن را با اطلاع‌رسانی کنترل کرده‌اند و به صفر رسانده‌اند. اگر ما فقط در محدوده روز جهانی ایدز به این بیماری بپردازیم و سپس رهایش کنیم، نه‌تنها اثر خوبی نخواهد داشت بلکه تاثیرات منفی بر جای می‌گذارد زیرا در ذهن مردم جرقه‌ای می‌زند و اطلاعات دیگری راجع به بیماری را پیدا نمی‌کنند؛ در نتیجه استرس می‌گیرند. پس از مدتی فراموش می‌کنند تا دوباره سال بعد در روز جهان ایدز جرقه‌ای در ذهن‌شان روشن شود.

او ادامه داد: برای موفقیت باید اطلاع‌رسانی مستمر و مداوم باشد. برای این منظور باید بسیج همگانی ایجاد شود. وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی، ارگآن‌های اجتماعی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان صدا و سیما، وزارت آموزش و پرورش و همه کسانی که می‌توانند باید همکاری و به‌طور مستمر اطلاع‌رسانی کنند تا به نتیجه مطلوب برسیم.در بحث اطلاع‌رسانی سازمآن‌های مردم نهاد می‌توانند نقش مهمی‌داشته باشند. ما نمی‌توانیم انتظار انجام همه کارها را از دولت داشته باشیم اما دولت می‌تواند راه را برای NGO ها هموار کند.NGOها می‌توانندبرای مهار ایدز کمک کنند. آن‌ها می‌توانند بروشورهایی در نقاط مختلف پخش کنند.در حال حاضر نیز این کارها انجام می‌شود اما آیا به شکل مستمر است؟ علت موفق نشدن این آموزش‌ها مستمر نبودن آن است.

در همین زمینه: روبان قرمز در حاشیه عطر بهار نارنج

در همین زمینه: همه چیز درباره ایدز از زبان مسئول ایدز کشور

پایگاه سیار مشاوره، آزمایش محرمانه و رایگان HIV در سطح شهر

عضو هیئت امنای انجمن احیای ارزش‌ها با تاکید بر طراحی پایگاه سیار مشاوره و آزمایش رایگان اچ.آی.وی/ایدز (VCT) به‌منظور اطلاع‌رسانی در سطح شهر و نیز مناطق دور افتاده در حواشی شهرها تصریح کرد: مجوزهای لازم را از وزارت بهداشت گرفته‌ایم و به کمک این وزارتخانه آیین‌نامه‌ای برای پایگاه سیار تدوین کرده‌ایم. پایگاه سیار آماده است پیگیر مجوزهای شهرداری، راهور و نیروی انتظامی‌هستیم. با دریافت این مجوزها می‌توانیم در سطح شهر اطلاع‌رسانی کنیم.

ازدواج مجدد؛ امری طبیعی در بین این زنان

یگانه درباره وضعیت ازدواج مجدد این زنان بیان کرد: در حال حاضر تعدادی از زنان بیمار با مردانی ازدواج کرده‌اند که بیمار نیستند و در این میان استفاده از خدمات مشاوره ای در بهبود زندگی این افراد بسیار موثر است. برخوردهایی که  مردان در برابر این زنان دارند فرد به فرد متفاوت است و بستگی به وضعیت زندگی، آگاهی و نگرش‌شان نسبت به بیماری دارد. در کلاس‌ها به زنان می‌آموزیم بیماری خود را با خواستگارشان مطرح کنند. پس از آن در مشاوره‌ها نیز مرد را از این بیماری آگاه می‌کنیم.

در همین زمینه: ایدز از گروه‌های پرخطر به جمعیت عمومی رسیده است/ بدون کنترل وضعیت فعلی، به شرایط بحرانی خواهیم رسید

کودک خود را در جریان بیماری بگذارید

عظیمی‌کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی با اشاره به برخورد کودکان در برابر بیماری خود یا مادرشان اظهار کرد: همه چیز به اطلاعات مادر و نوع اطلاعات برمی‌گردد. مثلا زمانی‌که مادر می‌گوید «اه من باز هم باید این داروها را بخورم» بچه هم با مادر برخورد بدی می‌کند اما اگر مادر در کلاس‌ها به‌خوبی حضور پیدا کند و اطلاعات بگیرد مسلما برخورد خودش خوب می‌شود و بچه بهتر ارتباط برقرار می‌کند. الزاما نباید کودکان بدانند که مادرشان مبتلا به بیماری ایدز است. مثلا مادر به یک کودک سه ساله بهتر است بگوید که مبتلا به یک بیماری است که برای قوی تر شدن باید دارو مصرف کند و  به تدریج با شیوه های خاصی بنا به صلاحدید مشاور باید اطلاعات را کامل کرد.

یگانه افزود: مادران در مورد فرزندی که مبتلاست، زمان و نوع گویشی که برای بیان بیماری‌اش به کار می‌برند، خیلی مهم است تا بچه افسرده نشود و مشکلی برایش پیش نیاید. در مجموع به بچه‌ای که مبتلا نیست هم باید بگویند که مادر مبتلا است. اول باید بچه را نسبت به این بیماری آگاه کرد. کودک مبتلا از ابتدا دارو مصرف می‌کند. ممکن است بعد از 8-9 سالگی بپرسد که این چه دارویی است که من می‌خورم. در این مرحله نیز مادر باید با آرامش بیماری را توضیح دهد، او را ناامید نکند و بیماری را برایش تابو نکند بلکه بیماری را بسیار آسان کند. واقعیت این است که خوردن دارو در درازمدت همه را خسته می‌کند؛ برای کودکان هم همینطور است و ممکن است بگویند من چرا دارو می‌خورم.

بیماران در انجمن‌ها عضو شوند

عضو هیئت امنای انجمن احیای ارزش‌ها با تاکید بر لزوم عضویت بیماران در انجمن‌ها افزود: عضویت در انجمن در بهتر شدن شرایط بیماران خیلی تاثیر دارد. همین که می‌بینند تنها نیستند و مسائل را با هم مطرح می‌کنند در به آرامش رسیدن به این افراد کمک می‌کند. پس از آن روانشناسان و مددکاران کمک‌شان می‌کنند. مادری در روز اول مرتبا گریه می‌کرد؛ بعد از دو تا سه جلسه صحبت، آرام آرام بهتر شد و متوجه شد که با ایدز هم می‌توان زندگی کرد. اگر رفتار پرخطر نداشته باشند و محیط‌هایشان استرس‌زا نباشد عمر طبیعی خواهند داشت.

خط مشاوره‌ای رایگان در خدمت مردم

او به خط مشاوره رایگان انجمن اشاره کرد و گفت: از بدو تاسیس انجمن خط مشاوره فعال است. مشاورین از 8 صبح تا 5:30 بعد از ظهر پاسخگو هستند. تمام مشاوران فوق لیسانس روانشناسی و مددکاری هستند و در زمینه‌های مختلف مسائل خانوادگی، خودکشی، طلاق، مسائل کودکان و اطلاع رسانی پیرامون بیماری ایدز پاسخ می‌دهند و مواردی را که در حیطه کاری ما نیست به بخش‌های مربوطه ارجاع می‌دهند.

پیشنهاد به زنان مبتلا

یگانه به زنانی که به ایدز مبتلا شده‌اند، پیشنهاد داد که با ایدز می‌توان زندگی کرد، ناراحت نباشند. ایدز هم یک بیماری است فقط سعی کنند اطلاعاتشان را در این زمینه بالا ببرند و داروهای‌شان را به موقع استفاده کنند. محیط‌شان استرس‌زا نباشد. روابط جنسی پرخطر نداشته باشند. اگر رابطه جنسی دارند حفاظت‌شده باشد و از وسایل پیشگیری از بیماری استفاده کنند. خویشتندار باشند زندگی سالمی‌داشته باشند، ازدواج کنند و حتما مهارتی را بیاموزند چرا که شغل داشتن علاوه بر تامین مالی از لحاظ روحی افراد را توانمند می‌سازد.