جنگ عادلانه کدامست؟
نويسنده GABRIEL GALICE
برگردان: رویا شریقیان
مداخله نظامي و تجاوز به حقوق ملتي که خواهان تعيين سرنوشت خويش است: خدشه دار کردن حقوق بين الملل در اکثر موارد، تحت لواي «جنگ عادلانه » صورت ميگيرد و بطور ضمني به آن مشروعيت ميبخشد که خود در تقابل آشکار با قانوني بودن چنين جنگي است. براي مثال اقدام به بمباران سوريه توسط کشورهاي آمريکا، انگلستان و فرانسه در تاريخ ١٤ اوريل ٢٠١٨ تجاوزي آشکار به پيمان سازمان ملل است که بکار گيري خشونت را منع ميکند.
برونو گيگ، متخصص امور سياسي و مخالف سرسخت هرگونه امپرياليسم، نقطه نظري در باره جنگ سوريه ارائه مي دهد که با تحليل هاي موجود متفاوت است(١). وي به نقل از عمار بگداش، دبير حزب کمونيست سوريه ميگويد: « در سوريه بر خلاف عراق وليبي هميشه يک اتحاد ملي محکمي وجود داشت . اين کشور تنها با تکيه بر ارتش نميتوانست مقاومت کند. ايستادگي آن به دليل وجود يک پايه مردمي است». اثر برونوگيگ بنام «روز شمار امپرياليزم» [مترجم] سرشار از اطلاعات منحصر بفرد است در مورد حقوق ملتها، تروريزم، مسيحيان اروپا، اسرائيل، آمريکا و چپ اروپايي که به منطقه تحت نفوذ ناتو مشروعيت بخشيد.
ميکائيل لودرس خبرنگار هفته نامه آلماني زبان Die Zeit به نقش غرب در به خاک و خون کشيدن خاورميانه تاکيد مي ورزد. نام کتاب وي بيانگر متن آن است: «آنان که طوفان درو مي کنند». پيش گفتار کتاب مويد اين فلسفه است: «از آنان که بجاي مشخص کردن منافع ، فقط مشغول قره قره کردن ارزش ها هستند بپرهيزيد». لودرس خاطر نشان مي سازد که اولين کودتاي سازماندهي شده توسط سيا در يک کشور خارجي در سال ١٩٤٩ در سوريه به وقوع پيوست. اين مطلب را رابرت اف کندي برادر زاده جان اف کندي (٣) نيز تاييد کرد. وي معتقد است که ايالات متحده آمريکا در ايجاد بحران فعلي مسئوليت مهمي دارد: « در حالي که آمريکا به تنهايي و هر ساله ، يک ميليارد اسلحه در کارزار سوريه توزيع ميکند، تحريم هاي واشنگتن و بروکسل عليه اين کشور، شرايط زندگي را براي مردم اين سرزمين طاقت فرسا کرده و بر موج مهاجرت ميافزايد. آنروي سکه پشتيباني غرب از تروريست هاي اسلامي، ادامه ممتد سوء قصد هاي تروريستي و موج مهاجرت - پناهندگي است». اثر لودرس بسيار دقيق و موجز مي باشد.
کلنل فرانسوا رژي لوگريه که يک مسيحي و ضد امپرياليست دو آتشه است جنگ عادلانه را آنگونه که سن آگوستين يا سن توما داکن انديشيدند ميپذيرد. اظهارات وي تکيه بر عقايد ولاديمير سولويو، آلبرت کامو و هانري هود(٤) دارد. کتاب وي بنام « اگر طالب صلح هستي، جنگ را آماده کن»[مترجم] به مخالفت با نظراتي چون « تئوري هاي نامشروع حق مداخله»، توهم « جنگ عليه تروريزم» و « سياست هاي مداخله جويانه غرب متاثراز آمريکا» ميپردازد. او جنگ فرانسه و انگلستان را که در سال ٢٠١١ عليه ليبي تحت لواي ناتو صورت گرفت را افشا مي کند و بدنبال راه حل مياني، جايي بين جنگ طلبي و انفعال است. اما بايد اضافه کنيم که بعضي عقايد او هم نگران کننده است. با ضديت بر عليه مذهب جديدي بنام « جمهوري»، ايجاد نظم در هر مملکت را وظيفه ارتش ميداند ( مانند قيام اسپارتاکوس در سال ٧٣ قبل از ميلاد و يا درگيري هاي ايرلند شمالي در دهه ١٩٧٠).
او معتقد به بازگشت به « جنگ محدود» است و ميگويد: «دمکراسي هاي ما خصوصا فرانسه، در ماوراء سياست و ارزشهاي متفاوت، مي بايست از افراط و تفريط بپرهيزند».و اين براي نقد بهتر « افراط وتفريط و نفي نظم الهي است که مشخصه جوامع کنوني ماست ».
سابق بر اين لوئي آراگون تصوير گسترده تري از دفاع از وطن را بيان ميکرد: « آن که به خدا ايمان دارد و آن ديگري که چنين اعتقادي ندارد، هر دو پايبند دفاع از وطن هستند.»
١- Bruno Guigue, Chroniques de l’impérialisme, Delga, Paris, 2017, 280 pages, 20 euros.
٢- Michael Lüders, Die den Sturm ernten. Wie der Westen Syrien ins Chaos stürzte, C. H. Beck, Munich, 2017, 176 pages, 14,95 euros.
٣- Robert F. Kennedy, Jr., « Why the Arabs don’t want us in Syria », Politico, 23 février 2016,www.politico.eu
٤- François-Régis Legrier, Si tu veux la paix, prépare la guerre. Essai sur la guerre juste, Via Romana, Versailles, 2018, 220 pages, 19 euros.
لوموند