زنجیرههای جهانی مراقبت
مهاجرت چنان عمومی شده است که دیگر باید یکی از موضوعاتِ مطالعات خانواده باشد
مولف : لورتا بالداسار ، مجلیا کیلکی، لورا مرلا و رائلن وایلدینگ
مترجم : محمد معماریان
مراقبتگری فراملی، همانند مراقبتگری در تمامی خانوادهها، اعضای خانواده را از طریق شبکههای میاننسلیِ مبتنی بر جبران لطف و تعهد، عشق و اعتماد به یکدیگر پیوند میدهد. در عینِ حال، این شبکهها آکنده از تنش، رقابت و روابط مبتنی بر قدرتهای نابرابر نیز هستند. مبادلۀ مراقبت در خانوادهها اساساً غیرمتقارن و بر پایۀ جبران لطف است که هنجار «جبران لطف » بر آن حکم میراند: انتظار اینکه مراقبتکردن باید بالاخره مقابله بهمثل شود، هرچند این اتفاق همیشه محقق نمیشود. افراد مراقبت میکنند بیآنکه میزان مراقبتِ دریافتیشان را دقیق اندازه بگیرند، اما انتظار و تعهدِ بازگرداندن آن مراقبتگری وجود دارد. نظر به این نکته، اعضای خانواده اغلب به دقت بر این بدهبستانها نظارت دارند، و «تعهدات خانوادگی» که متکثر و همواره محل مذاکرهاند، بر این مبادلات حکمرانی میکنند. از آنجا که این مراقبتها در جریان زندگی در زمانهای متفاوت و به میزانهای مختلف داده و ستانده میشوند، باید این مراقبتگری را در طولِ زمان و عرضِ مکان در «گردش» میان اعضای خانواده دانست.
خانوادههای فراملی: معرفی و چرخش «تحرکپذیری» نسخۀ اولیۀ کتاب مرجع جامعهشناسی خانواده۱ که یک دهه پیش منتشر شد، فصلی دربارۀ خانوادههای فراملی نداشت که خود شاهدی بر بسط چشمگیر این نوع خانواده است. با این حال، منطقاً میتوان فرض کرد تقریباً تمام خوانندگان این نسخۀ سال ۲۰۱۴، قدری تجربۀ مستقیم با این شکل خانواده داشتهاند. تغییر اجتماعی چنین ضرباهنگی داشته است، ضرباهنگی مرتبط با تشدید فرآیندهای جهانیسازی که حیات خانوادگی را عمیقاً متأثر کردهاند. افراد خواه در جستجوی پناهگاهی امن، آیندۀ بهتر اقتصادی یا سبکزندگی بهتر از میهنشان بیرون رانده یا کشانده میشوند، و از روی اختیار یا اجبار به رعایت قوانین محدودکنندۀ مهاجرت تن میدهند، به هر روی فاصلهها و مرزهای ملی میان آنها و خانوادههایشان جدایی میاندازد. حتی آن اعضای خانواده که جا میمانند هم، حتی اگر بهواقع نقل مکان نکنند، درگیر روابطی اجتماعی در امتداد زمان و مکان میشوند. علاوه بر خانوادههای مهاجر، «تجربۀ تحرّک» مشخصهای است که تعداد روزافزونی از انواع خانوادهها را تعریف میکند: کارگران حومۀ شهر، کارمندان پروازی، دائمالسفرها، غربتنشینها، و حتی خانوادههای چندکانونی که پس از طلاق و متارکه ایجاد میشوند. باید خاطرنشان کرد که خانوادههای فراملی، پدیدۀ جدیدی نیستند. در طول تاریخ، شکلهای فراوان و متنوعی از این خانوادهها به خاطر انواع تحرّک وجود داشتهاند: ترک وطن و مهاجرت (مثلاً دایهها و پیشهوران)، توسعه و اکتشاف استعماری، و جدایی اعضای خانواده بهخاطر ورود به نظامات دینی، دورههای کارآموزی و حتی مدارس شبانهروزی (ییتز، ۲۰۰۹). آنچه اساساً دگرگون شده است، مقیاس تحرّک و انقلاب در فناوریهای سفر و ارتباطات است. تنها راه تماس خانوادههای فراملی در گذشته، نشستن به انتظار نامههایی بود که کشتیها با خود میآوردند، اما امروزه «عملاً و مَجازاً» لحظهبهلحظه در زندگیهای یکدیگر حضور دارند. تحرّک به چنان مشخصهای از حیات معاصر تبدیل شده است که آن را پارادایم جدیدی برای علوم اجتماعی نامیدهاند (اوری، ۲۰۰۰). مطالعۀ تحرّک فراملی، که در سابقۀ سنتی خود به قلمروی دانشپژوهان حوزۀ مهاجرت و جمعیتشناسی اختصاص داشت، امروزه هرچه بیشتر به سایر حوزههای مطالعه از جمله مطالعات خانواده مربوط میشود. مفهوم «خانوادههای فراملی»، ابزاری برای مفهومسازی از تأثیر تحرّک بر خانوادهها است (برایسسن و وورلا، ۲۰۰۲؛ بالداسار، بالداک و وایلدینگ، ۲۰۰۷). این فصل، مُروری بر اندیشههای معاصر در حوزۀ نوپای پژوهش در خانوادههای فراملی دارد و نتایج جدید پژوهشی و بحثهای نوظهور را مطرح میکند. بحثمان را با سه مطالعۀ موردیِ مهیّج از تحقیقات خودمان آغاز میکنیم که گوشهای از تنوع تجربیاتِ خانوادههای فراملی و بههمپیوستگیهای آنها در سرتاسر کرۀ خاکی را نشان میدهد.
متن کامل این مقاله به همراه دیگر مقالات این حوزه در قالب کتاب آشوب جهانی عشق توسط انتشارات ترجمان علوم انسانی منتشر خواهد شد.