فردوس
سخنان غیردیپلوماتیک حمدالله محب، مشاور امنیت ملی ارگ، در مورد داکتر زلمی خلیلزاد، نمایندهی ویژهی امریکا برای پایان جنگ افغانستان، نشاندهندهی بیاعتمادی محمداشرف غنی به دیپلوماسی پایان جنگ واشنگتن است. محمداشرف غنی به این نتیجه رسیده است که دیپلوماسی پایان جنگ ایالات متحده بالاخره به جایی میرسد که او باید سمت ریاست جمهوری افغانستان را واگذار کند. آقای غنی در چند مورد گفته بود که کرسی ریاست جمهوری مال پدرکلانش نیست تا آن را به کسی واگذار کند. این موضعگیری هم نشان میدهد که محمداشرف غنی دیگر به بقای خودش به عنوان رییسجمهور افغانستان مطمین نیست. آقای غنی تا قبل از سپتمامبر سال ۲۰۱۸ به بقایش مطمین بود. او فکر میکرد که مورد حمایت واشنگتن است و استراتیژی جنوب آسیای کاخ سفید هم در داخل وضعیت را به سود او رقم خواهد زد؛ اما با تشدید دیپلوماسی پایان جنگ امریکا پس از ماه سپتامبر سال ۲۰۱۸، آقای غنی احساس کرد که واشنگتن دیگر روی بقای او سرمایهگذاری جدی نمیکند.
زلمی خلیلزاد هم با کسی تعارف ندارد. او به صراحت میگوید که برای پایان جنگ افغانستان عجله دارد. خلیلزاد پیوسته تاکید میکند که واشنگتن طرفدار آغاز گفتوگو با طالبان است. طالبان در گفتوگوهای «مسیر دو» که توسط سازمان پگواش برگزار میشد، اعلام کرده بودند که آنان طرفدار یک ادارهی انتقالی ایتلافیاند تا بعد زمینه برای شکلگیری یک حکومت مشارکتی و قانون اساسی نو فراهم شود. چهرههای نزدیک به طالبان هم میگویند که گروه طالبان اگر با حکومت محمداشرف غنی وارد مذاکره شود، انسجام درونسازمانیشان را از دست میدهند و از دید سیاسی میمیرند.
آقای خلیلزاد در سخنرانیاش در انستیتوت صلح ایالات متحده در ماه فبروری امسال گفت که گروه طالبان با حکومت افغانستان به عنوان حکومت مذاکره نمیکنند، اما اگر هیأت مذاکرهکنندهی چندحزبی و چندفرهنگی تشکیل شود و نمایندهگان حکومت هم در آن حضور داشته باشند، احتمال آن زیاد است که طالبان با آن هیأت وارد مذاکره شوند. آقای خلیلزاد در آخرین سفرش به کابل گفت که ارگ باید قبل از برگزاری جرگهی مشورتی در بهار سال آینده، تشکیل هیأت مذاکرهکنندهی چندحزبی و چندفرهنگی را نهایی کند. روشن است که وقتی هیأت مذاکرهکنندهی چندحزبی و چندفرهنگی تشکیل شود و نمایندهگان حکومت هم در آن حضور داشته باشند، در میز مذاکره حکومت در حد یک گروه تنزل میکند. در چنین وضعیتی، گروهها باهم مذاکره میکنند و روشن است که وقتی گروهها باهم مذاکره کنند، بحثها به سمت تشکیل یک ادارهی انتقالی مسیر پیدا میکند.
موضع کنونی محمداشرف غنی این است که ادارهی انتقالی و راهحلهای دیگری که با قانون اساسی سازگاری ندارد، برای ایشان قابل قبول نیست؛ ولی واقعیت این است که مشکل امریکا و طالبان آهستهآهسته در حال حل شدن است. ایالات متحده از طالبان تعهد گرفته است که این گروه از صف جهادیسم جهانی خارج شود و اجازه دهد که امریکا دشمنانش را شکار کند. آنان ظاهراً به خلیلزاد تعهد دادهاند که دیگر در کنار دشمنان امریکا نمیایستند و مانع شکار دشمنان ایالات متحده توسط نیروهای ویژهی امریکایی نخواهند شد. آقای خلیلزاد نوشت که روی تضمین مبارزه با ترور و خروج نیروهای امریکایی از افغانستان با طالبان در اصول به توافق رسیده است. خلیلزاد و طالبان به زودی به دور میز مذاکره برمیگردند و احتمال آن زیاد است که تا یک ماه دیگر به توافق نهایی برسند.
خلیلزاد تلاش میکند تا هرچه زودتر نمایندهگان گروه طالبان با هیأتی مرکب از نمایندهگان تمام احزاب، نیروهای سیاسی و سیاستمداران معروف افغانستان مذاکره کنند و روی آیندهی سیاسی افغانستان به توافق برسند. نظر او این است که حکومت هم ـ ولو در نقش یک گروه ـ در این مذاکره شرکت کند و فیصلههای آن را در صورت نیاز اجرایی سازد. اما محمداشرف غنی تا حال به چنین چیزی رضایت نداده است. او دستور داده است که به تاریخ ۹ ثور سال آیندهی خورشیدی جرگهی مشورتی تشکیل شود و در همین جرگه نامهای اعضای هیأت مذاکرهکننده اعلام گردد. آقای خلیلزاد میخواست که هرچه زودتر هیأت مذاکرهکنندهی چندحزبی وچندفرهنگی تشکیل شود. به نظر میرسد که محمداشرف غنی این حرف آقای خلیلزاد را چندان جدی نگرفته است.
وضعیت امروز شبیه به آواخر سال ۲۰۰۱ است. پس از سقوط طالبان برهانالدین ربانی به عنوان رییس جمهور در ارگ مستقر شد و اعلام کرد که کشورهای دخیل در مبارزه با طالبان باید با او مثل رییس مشروع یک دولت برخورد کنند. او با نشست بن زیاد موافق نبود و میخواست که نیروهای سیاسی افغانستان در کابل روی آیندهی سیاسی کشور به توافق برسند. آقای غنی هم امروز میخواهد که مذاکره با طالبان حکومتمحور باشد و ایالات متحده هم باید در همین راستا تلاش کند. آقای غنی از نیروهای سیاسی کشور هم میخواهد که بدون حضور حکومت به مذاکره با طالبان نروند. تحولات روزهای اخیر نشان میدهد که نه نیروهای سیاسی بیرون از حکومت به دنبال مذاکرهی حکومتمحور هستند و نه دیپلوماتهای امریکایی. شاید دیپلوماتهای امریکایی به این باور باشند که آمادهگی طالبها برای مذاکره روی تشکیل یک حکومت مشارکتی وآتشبس، قدم مهمی است و میارزد که اصل گفتوگوهای حکومتمحور به خاطر آن کنار گذاشته شود.
در این وضعیت سوال اساسی این است که آیا با نادیدهگرفتن اشرف غنی دیپلوماسی پایان جنگ امریکا به نتیجه میرسد؟ زلمی خلیلزاد تجربهی نشست بن را دارد. او در کتاب خاطراتش آورده است که به برهانالدین ربانی زنگ زد و برایش اطلاع داد که اگر به فیصلههای احتمالی نشست بن تمکین نکند، نیروهای بینالمللی وارد کابل میشوند و این فیصلهها را تطبیق میکنند. در همان روز یک هواپیمای امریکایی موشکی را هم به نزدیکی خانهی آقای ربانی به صورت عمدی یا اشتباهی پرتاب کرده بود. این فشارها سبب شد که برهانالدین ربانی، رییسجمهور پیشین، موضعش را تعدیل کند. اما افغانستان در حال حاضر در آن وضعیت نیست. محمداشرف غنی به هرحال رییس دولت است.
برای ایالات متحده و نیروهای سیاسی شاید مقدور نباشد که او را به کلی نادیده بگیرند. نه ایالات متحده اتحاد شوروی است و نه اشرف غنی امین است که واشنگتن بخواهد او را با فرستادن نیروهای ویژه از سر راه بردارد. شرایط امروز افغانستان مثل سال ۲۰۰۱ هم نیست. در این وضعیت تنها راهی که باقی میماند، این است که کابل و واشنگتن با همدیگر به تفاهم برسند. محمداشرف غنی و ایالات متحده ناگزیرند که با همدیگر کار کنند تا دیپلوماسی پایان جنگ به نتیجه برسد. امریکا و افغانستان به عنوان دو دولت با همدیگر روابط استراتیژیک دارند و این امر جلو هرنوع اقدام غیرمتعارف را میگیرد.
یادداشت زندگی:" کسانی که این دولت را سرکار آورده اند توان به زیر کشیدن آنرا نیز دارند!"