صلح با طالبان؛ گذار از القاعده به دولت خراسان (داعش)
اجمل بلوچزاده
امریکا بعد از نزدیک به نوزده سال، متحدان استراتژیک و اجماع منطقهای و بینالمللی خود را بالای مسایل افغانستان از دست داده است. آغاز گفتوگوها و مذاکرات صلح با طالبان، تا حدی توانسته است رابطهاش را با کشورهایی چون روسیه، کشورهای آسیایی مرکزی، چین و پاکستان بالای چگونهگی ازسرگیری و بازتعریف این اتحاد مورد بحث و بررسی قرار دهد.
آقای خلیلزاد دور هفتم مذاکراتش را با طالبان در دوحه آغاز میکند. شش دور مذاکره و گفتوگو با طالبان تا هنوز هیچ پیآمد مثبتی در قبال نداشته است، بل برعکس برای طالبان زمینه قدرتنماییهای بیشتر را در عرصه سیاست و میدانهای جنگ مساعد ساخته است. طالبان بحث خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان را تبدیل به نقطه فشار و نوعی از تطبیق استراتژی جنگشان بالای ایالات متحده امریکا کردهاند. امریکا نیز از این استراتژی طالبان ظاهراً ناخشنود به نظر نمیرسد و در صدد آن است تا جدول زمانی خروج نیروهایش را در همآهنگی و همسویی با طالبان تهیه کند و در مرحله اجرا قرار دهد.
طالبان تا هنوز آماده نیستند با حکومت افغانستان باب گفتوگو و مذاکره را باز کنند. آنها بر عکس دامنه جنگ را گسترده ساخته و با راهاندازی حملات تروریستی، برخی از ساحات تحت حاکمیت حکومت را به طور موقتی تصرف کرده و خسارات مالی و جانی را برای باشندههای محل وارد میکنند. ویدیوها و تصاویری نیز در شبکههای اجتماعی دستبهدست شده است که نشان میدهد طالبان در مناطق تحت کنترلشان در مطابقت به قوانین طالبانی و قرون وسطاییشان به سنگسار زنان، دُره زدن مردان، اعدامهای صحرایی و کشتارهای مردم کشور کماکان پرداختهاند.
طالبان در همسویی با استخبارات پاکستان و براساس گزارشهایی که از منابعشان دریافت میکنند، به این باوراند که این بازی تکتیکی و نفسگیر گفتوگوهای صلح با ایالات متحده امریکا سبب شکاف میان رابطه حکومت افغانستان و امریکا، سقوط حکومت، فروپاشی نیروهای دفاعی و امنیتی، عدم برگزاری انتخابات و ایجاد بیثباتی و بیدولتی در افغانستان میشود. پاکستان هم در شرایط کنونی با تمام حُس نیت و تبلیغات سازنده رسانهای که دارد، هیچ امری را کمتر از بیثباتی و بیدولتی در افغانستان را نمیخواهد و نخواهد خواست.
طالبان تلاش دارند تا با این ترفندها و شگردهای سیاسی، امارات اسلامیشان را در افغانستان احیا کنند. آنها با قناعت دادن برخی از کشورهای منطقه و ایالات متحده امریکا، به این باوراند که این بار با حفظ روابط نزدیک با ایالات متحده امریکا، حکومت طالبانیشان را احیا خواهند کرد و به هیچ عنوان اجازه نخواهند داد تا خاک افغانستان تهدیدی برای ایالات متحده امریکا باشد.
این ادعا پیششرط خیلی استراتژیک و دلبخواهانه امریکا است. اما طالبان هیچگاهی از حمایت گروههای تروریستی و به خصوص دولت تروریستی پاکستان بیبهره نخواهند ماند. اگر برای یک لحظه فکر شود که گفتوگوهای صلح با طالبان به نتایج مثبت منتج خواهد شد و این صلح، صلح باعزت برای مردم افغانستان است، بهتر خواهد بود تا یک بار به جبهه عقبی این صلح توجهی بیش از حد داشته باشیم. جبهه عقبی این صلح، پاکستان است. چنانچه مستند و آشکار است تا هنوز همهی گروههای تروریستی در خاک پاکستان لانه دارند. مدارسی که افراطیت و تروریسم را پرورش میدهند، تا هنوز هم به کارشان ادامه میدهند. کمکهای مالی کشورهای حامی تروریسم تا هنوز هم قطع نشده و به طور مستدام این حمایتها وجود دارد. گفتوگوهای صلح زمانی میتواند قابل اطمینان و تحققیافتنی باشد که جبهه عقبی این صلح مصون شود و هیچ تهدیدی برای صلح و تأمین آن در افغانستان نباشد.
زمانی که مجاهدین گفتوگوها و مذاکرات به اصطلاح صلحخواهانهشان را با سازمان ملل، امریکا، اتحاد جماهیر شوروی وقت و برخی از کشورهای اروپایی آغاز کرده بودند و دولت افغانستان را تسلیم شدند، همین جهبه عقبی بود که سبب برهم زدن دولتمداری، آغاز جنگهای داخلی و ظهور طالبان و تبدیل شدن افغانستان به لانه تروریسم گردید. اکنون هم شاید بخش کوچکی از گروه طالبان به پروسه صلح علاقهمند باشند و احتمالاً با حکومت افغانستان صلح خواهند کرد، اما تهدیدی که هنوز از سوی پاکستان وجود دارد، تقویت، تجهیز، اکمال، باز بودن دهلیز عبور و مرور و کمکهای استخباراتی و اطلاعاتی است که با گروه تروریستی داعش انجام میدهند و خواهند داد.
زمانی که گروه داعش در افغانستان آغاز به فعالیتهای تروریستی کرد، فرض بر آن بود که با صلح کردن با طالبان جبهه جنگ افغانستان فشرده خواهد شد و مأموریت نیروهای خارجی از حالت مشورتی و آموزشی تبدیل به مأموریت جنگی با گروه داعش خواهد شد. این فرض اما به ناکامی انجامید. نه تنها طالبان، بلکه داعش نیز به دشمنان بالقوه حکومت افغانستان و نیروهای خارجی تبدیل شد و جبهه جنگ گستردهتر گردید.
صلح با طالبان و سهمگیری آنها در دولتداری افغانستان، شاید زمانگیر باشد و عملی؛ اما آنچه برای مردم افغانستان تهدید است، تقویت گروه تروریستی داعش در مناطق شرقی و شمال افغانستان است. خلاف امر معمول و صلحپروری و تجارب کشورهای بعد از جنگ برای تأمین صلح، افغانستان هنوز هم در جنگ است و از جمع چندین گروه تروریستی فعال در این جغرافیا، مذاکرات صلح با طالبان جریان دارد و جنگ علیه آنها نیز.
حالا که امریکا در صدد تحقق صلح در افغانستان است و گفتوگوهای خود را با طالبان ادامه میدهد و زیر این چتر تلاش دارد تا به اجماع منطقهای و بینالمللی بالای مسایل افغانستان برسد، مبادا اینهمه وقت گذاشتنها و سفرها سبب شود تا همه متقاعد بر آن شوند که طالبان دیگر تهدیدی برای افغانستان نیستند و یک بار دیگر مبارزه علیه داعش را با متحدان بینالمللیشان در افغانستان مبدل به استراتژی جنگیشان کنند.
اگر پروژه داعش در افغانستان به موفقیت بیانجامد، این پروژه و جنگ، جنگی عادی و در داخل جغرافیای افغانستان نخواهد بود. کشورهای همسایه افغانستان و یک بخش کلان از کشورهای آسیایی، از تهدیدهای داعش مصون نخواهند ماند. جنگ با داعش، طولانیترین جنگ منطقه بعد از القاعده و طالبان خواهد بود؛ زیرا برخی از کشورهای منطقه در صدد کنترل و مدیریت این جنگ و بیرون نشدن جنگ از افغانستان به داخل کشورهایشان خواهند شد. جنگ داخلی، جنگ مذهبی، جنگ قومی، جنگ جرایم اقتصادی، جنگ چریکی و در کُل افغانستان شاهد کمپلکسی از جنگهای نیابتی و ویرانگر خواهد بود.
بررسیها و ارزیابیهای ابتدایی نشان میدهد که احتمالاً جنگ افغانستان در مرحله گذار از القاعده به داعش قرار دارد. با وجود تمام مبارزات و عملیات نظامی که علیه داعش در افغانستان صورت گرفته است، اما تا هنوز هم از فعالیتها و سربازگیریهای این گروه در داخل افغانستان کاسته نشده است. داعش تهدیدی جدی علیه امنیت داخلی افغانستان است و خلاف توقع و برخی از تحلیلها، افغانستان بستری مناسب برای گسترش فعالیتهای داعش خواهد بود. داعش با روشهای مدرن و جدید تروریستی در پی فرصتیابی و موقعیتیابی جهت غافلگیر کردن یکبارهگی حکومت افغانستان و متحدان بینالمللیاش است.
اگر قرار است کشور ما در مرحله گذار تروریسم از القاعده به داعش باشد، باید مردم، دولت، جامعه جهانی و متحدان افغانستان جنگ داعش را جدی بگیرند و نگذارند پاکستان به عنوان دولت تروریستی این بار پروژه داعش را در افغانستان کامیاب و موفق بگرداند و به یکبارهگی همه را غافلگیر کند و جنگی که ختم آن نامعلوم است را سازماندهی و عملی سازد.