۱۰ نظریه فلسفی جالب که تصورتان از جهان هستی را تغییر می‌دهد

 
 

 خاطره باقری

حقیقت آن‌چنان‌که تصور می‌کنیم ساده و آشکار نیست. بسیاری از چیزها که در ظاهر واقعی هستند در اصل درست نیستند. دانشمندان و فلاسفه برای تغییر تصورات شما درباره جهان بسیار تلاش کرده‌اند. در اینجا ۱۰ نمونه از این تلاش‌ها را خواهید دید.

۱. عصر یخبندان

دانشمندان معتقدند که جهان ما به سمت یک عصر یخبندان دیگر پیش می‌رود. منبع انرژی جهان محدود است. طبق این نظریه زمانی که این منبع انرژی پایان گیرد، یک دوره انجماد در جهان فرا می‌رسد. انرژی گرمایشی از حرکت ذرات پدید می‌آید، طبق قانون طبیعت هر انرژی از دست می‌رود، درنتیجه حرکت این ذرات روزی متوقف‌شده و همه‌چیز توقف می‌کند.

۲. نفس گرایی (Solipsism)

نفس گرایی یک نظریه فلسفی است که طبق آن‌همه چیز در خودآگاه انسان موجودیت دارد. شاید در نگاه اول احمقانه به نظر برسد. آیا افراد فقط به ذهن خود آگاه هستند و موجودیت جهان خارجی را باور ندارند؟ در حقیقت غیرممکن به نظر می‌رسد که انسان فقط به ذهن خود آگاه باشند و هر چیز غیرازآن را زیرسوال ببرد، مگر اینکه واقعاً به خودآگاه خود بیندیشند.

باور نمی‌کنید؟ برای چند لحظه به تمام رؤیاهایی که در زندگی تجربه کرده‌اید بیندیشید. آیا ممکن نیست همه‌چیز در اطراف ما زاییده یک رویای درونی باشد؟ بله درست است که نمی‌توانیم افرادی را که می‌بینیم، حرف‌هایی که می‌شنویم، چیزهایی که لمس می‌کنیم، بو می‌کنیم و حس می‌کنیم، را تکذیب کنیم. بله و شاید هم نه. برای مثال، افرادی که قرص LSD مصرف کرده‌اند می‌گویند که می‌توانند تمام توهم‌های خود را لمس کنند، اما ما این گفته آن‌ها را قبول نداریم. رؤیاهای شما احساساتتان را شبیه‌سازی می‌کنند، علاوه بر آن، شما چیزی را می‌بینید که بخش دیگر مغزتان می‌گوید.

درنتیجه، آیا درست نیست که به همه‌چیز شک کنیم؟ شاید غذایی که می‌خورید یا کیبورد زیر انگشتانتان حقیقت نداشته باشد و زاییده ذهنتان باشد. زیرا هرکس می‌تواند فقط به ذهن خود اطمینان داشته باشد.

۳. فلسفه آرمان‌گرایی (Idealist Philosophy)

جرج برکلی (George Berkeley) پدر فلسفه آرمان‌گرایی اعتقاد دارد که همه‌چیز به‌صورت یک ایده و آرمان در ذهن انسان وجود دارد. برکلی سپس متوجه شد که برخی از دوستانش عقیده او را احمقانه می‌دانند. در حقیقت یکی از مخالفانش درحالی‌که چشمانش بسته بود به سنگی لگد زد و گفت “من این را قبول ندارم.”

به نظر او اگر آن سنگ تنها در تصور او وجود داشت نمی‌توانست با چشمان بسته به آن لگد بزند. رد نمودن نظریه برکلی عجیب به نظر می‌رسد، مخصوصاً در دنیای امروز. او اعتقاد داشت یک قادر مطلق و حاضر همه‌چیز را می‌بیند و بر همه‌چیز تسلط دارد. به نظرتان حقیقت دارد یا خیر؟

۴. افلاطون و مبدأ عالم

همه ما نام افلاطون را شنیده‌ایم. او معروف‌ترین فیلسوف جهان است که همانند فلاسفه دیگر درباره حقیقت چیزی گفته است. او اعتقاد داشت که ورای جهان مادی ما یک جهان مثالی وجود دارد که تمام چیزهایی که ما در این جهان می‌بینیم را به‌صورت کامل دارا است، در این صورت این جهان و اجزای آن مثال یا صورتی از حقیقت است اما حقیقت واقعی نیست. فلسفه به ما کمک می‌کند تا حدی به جهان واقعی پی ببریم.

علاوه براین، افلاطون به‌عنوان یک یگانه انگار (monist) اعتقاد داشت که همه‌چیز از یک ماده ایجادشده است. به این معنا که الماس، طلا و مدفوع سگ، همه از یک ماده مشترک که به شکل‌های مختلف ترکیب شده‌اند، ایجاد شده‌اند. امروزه دانشمندان با اکتشاف اتم‌ها و مولکول‌ها این حقیقت را ثابت کرده‌اند.

۵. اصالت حال (Presentism)

زمان چیزی است که ما آن را پذیرفته و به گذشته، حال و آینده تقسیم کرده‌ایم. نظریه اصالت حال اعتقاد دارد که گذشته و آینده مفاهیم تخیلی هستند و وجود ندارند، تنها واقعیتی که وجود دارد زمان حال است.

به‌عبارت‌دیگر، صبحانه‌ای که خوردید و یا کلماتی که در اینجا می‌خوانید پس از خواندن شما وجود نخواهند داشت، مگر اینکه شما دوباره به آن مراجعه کنید. آینده نیز یک خیال است، زیرا طبق گفته سن‌آگوستین زمان نمی‌تواند درگذشته و آینده باشد.

۶. اینترنالیزم (Enternalism)

اینترنالیزم در برابر نظریه اصالت حال قرار می‌گیرد. طبق این نظریه فلسفی زمان چندلایه است. می‌توان زمان را به یک کیک چندلایه تشبیه نمود. زمان به یک صورت وجود دارد اما تقسیم‌بندی آن به فرد بستگی دارد. بازه زمانی که فرد می‌بیند به این بستگی دارد که او به کدام نقطه نگاه می‌کند.

درنتیجه، دایناسورها، جنگ جهانی دوم، و مایکل جکسون، همه درکنارهم قرار دارند اما هرکدام از زاویه متفاوتی دیده می‌شوند. اگر از این دیدگاه به جهان و حقیقت بنگریم در آن صورت آینده ناامیدکننده و قدرت اختیار بی‌معنی قلمداد خواهد شد.

۷. مغز در خمره

نظریه آزمایشی “مغز در خمره” سال‌هاست که توسط متفکران و دانشمندان بحث می‌شود. طبق این نظریه درک انسان از حقیقت به تفکرات ذهنی او بستگی دارد.

بسیار خوب، بحث درباره چیست؟ تصور کنید شما تنها مغزی درون یک خمره هستید که توسط گروهی دانشمند دیوانه مدیریت می‌شوید. از کجا می‌خواهید بدانید که چنین نیست؟ آیا می‌توانید انکار کنید که حقیقت جز این است؟

این نظریه درواقع ادامه همان مسئله شوم دکارتی است. این آزمایش هم به همان نتیجه‌گیری دست پیدا می‌کند: ما نمی‌توانیم ماهیت جیزی جز خودآگاه خود را تأیید کنیم. اگر یاد فیلم “ماتریکس” افتادید باید بدانید که آن فیلم از همین نظریه الهام گرفته است. متأسفانه در واقعیت از آن قرص‌های قرمز وجود ندارد…

۸. نظریه چند جهانی یا جهان‌های موازی (The Multiverse Theory)

اگر در ده سال گذشته در بیابان نبوده‌اید، پس قطعاً باید نظریه “چند جهانی” یا “جهان‌های موازی” را شنیده باشید. همانطورکه ممکن است حدس زده باشید، طبق این نظریه پرطرفدار، جهان‌های موازی ازنظر تئوری جهان‌هایی به تعداد بی نهایت و مشابه جهان ما هستند که البته ممکن است تفاوت‌هایی هم داشته باشند.

تصور کنید، در یک جهان شما چند دایناسور را کشته‌اید، در جهان دیگر یک دیکتاتور قوی هستید و در جهان دیگر اصلاً به دنیا نیامده‌اید زیرا پدر و مادرتان اصلاً یکدیگر را ملاقات نکرده‌اند. جالب است نه؟

۹. رئالیسم داستانی (Fictional Realism)

این نظریه در واقع جالب‌ترین شاخه از نظریه چند جهانی است. سوپرمن وجود دارد! به ابرقهرمان دیگری علاقه دارید؟ خب حتی هری پاتر هم ممکن است وجود داشته باشد و یا هر داستانی که خودتان ترجیح دهید. طبق این شاخه از نظریه جهان‌های موازی، با توجه به اینکه بی‌نهایت جهان وجود دارد، باید هر چیزی در یک‌جایی وجود داشته باشد. مثلا سوپرمن در جهان کریپتون! بنابراین داستان موردعلاقه شما ممکن است در یکی از جهان‌ها که همه‌چیز برای احقاق آن مهیا باشد، رخ دهد.

 

 ۱۰. پدیده گرایی (Phenomenalism)

شاید خیلی از افراد دوست داشته باشند بدانند زمانی که به اشیا نگاه نمی‌کنیم چه اتفاقی برایشان می‌افتد. دانشمندان بسیاری دراین‌باره تحقیق کرده‌اند و برخی از آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند – آن‌ها ناپدید می‌شوند. البته نه به این شدت. دانشمندان پدیده شناختی اعتقاد دارند که اشیا تنها به‌عنوان یک پدیده شناختی موجودیت دارند. بنابراین لپ‌تاپ شما تنها تا زمانی وجود دارد که شما با آن مشغول هستید و زمانی که دست از کار بکشید و آن را کنار بگذارید موجودیت آن پایان می‌یابد، تا زمانی که فرد دیگری با آن مشغول شود. بدون ادراک هیچ موجودیتی وجود ندارد. ریشه پدیده گرایی این است.