ترمپ با کسی شوخی ندارد

 
 

فردوس کاوش

از سخنان دونالد ترمپ، رییس‌ جمهور ایالات متحده، می‌توان این‌طور استنباط کرد که مردم افغانستان جنگ‌جویان غریزی‌اند. کل استدلال او این است که از سر‌زمین جنگ‌جویان غریزی که کاری غیر از جنگیدن ندارند، باید بیرون شد. او شبیه همین سخنان را در مورد جنگ ترکیه با کردهای سوریه نیز گفته است. ترمپ بارها گفته است که ترکیه صد سال است که با کردهای هویت‌طلب مارکسیست می‌جنگد و منازعه‌ی آنان به امریکا مربوط نمی‌شود. او از نقش تنظیم‌کننده‌ی ابرقدرتی مثل امریکا و ایفای نقش پولیس جهانی از سوی ارتش ایالات متحده که برای رییسان ‌جمهور قبلی آن کشور افتخار بود، خیلی متنفر است. ترمپ به برگرداندن سرمایه‌ی امریکا از چین و امریکای لاتین، ‌دریافت پول از متحدان واشنگتن در برابر خدمات دفاعی و منزوی کردن الیت واشنگتن تعهد دارد. پایگاه اجتماعی او را هم مردان سفیدپوست تحصیل نکرده‌ی امریکایی و برخی از مسیحیان ایوانجلیست تشکیل می‌دهند. ترمپ به این باور است که الیت سیاسی واشنگتن به ضرر پایگاه رای او به صورت سیستماتیک عمل می‌کند. به بیان دیگر او مخالف ارزش‌های لیبرال، ‌تفکیک قوا و آزادی رسانه‌ها در داخل امریکا و طرف‌دار برهم خوردن نظم امنیتی و اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم در سطح بین‌المللی است. الگوی ترمپ رهبرانی مثل پوتین،‌ ویکتور هوربان و بوریس جان‌سون است.

ترمپ در مورد افغانستان هم دید به شدت منفی دارد. از نظر او افغانستان نه متحد ایالات متحده، که بار دوش این کشور است. او حضور ارتش امریکا در افغانستان را بی‌فایده می‌داند و خواستار ختم این حضور است. ترمپ بارها گفته است که اگر ارتش امریکا بخواهد در جنگ افغانستان برنده شود، ‌ده میلیون انسان روستایی در افغانستان کشته می‌شوند و حال که این کار را نمی‌کند، ‌بهتر است که خودش را از جنگ افغانستان بیرون کند. استبلشمنت امنیتی و نظامی امریکا به این عقیده است که در صورت خروج نظامی امریکا  از افغانستان، القاعده بار دیگر موفق به شبکه‌سازی در جنوب آسیا و حمله به قلمرو و منافع ایالات متحده خواهد شد. استبلشمنت امنیتی امریکا به این باور است که ظرفیت‌های نظامی، ‌امنیتی و استخباراتی امریکا در افغانستان، ‌سبب شده است که القاعده و سازمان‌های هم‌فکر آن به فکر زنده نگهداشتن اعضای کلیدی خود باشند و اگر این ظرفیت‌ها در افغانستان نباشد،‌ جهادیست‌های ضد امریکا به سرعت به مرحله‌ی شبکه‌سازی و حمله به امریکا و متحدان آن گذار خواهند کرد؛ ولی به نظر می‌رسد که ترمپ این استدلال را هم دو روپیه نمی‌خرد.

ترمپ باری گفت که نیروهای خود را از افغانستان بیرون می‌کند و اگر بار دیگر القاعده افغانستان را برای حمله به امریکا استفاده کرد، ایالات متحده با نیرویی به جهادیست‌های ضد امریکا و متحدان محلی آنان در افغانستان حمله خواهد کرد که شبکه‌های جهادیست ضد امریکا تصور آن را هم نداشته باشند. از این سخنان ترمپ می‌توان این‌طور استنباط کرد که او به شدت علاقه‌مند خروج از افغانستان است و به  این باور است که اگر القاعده بار دیگر قلمرو افغانستان را برای برنامه‌ریزی حمله‌ی تروریستی به امریکا استفاده کند، یا رهبرانش را در آن جابه‌جا سازد، ارتش امریکا بار دیگر برمی‌گردد و برای نابودی دشمنان امریکا از کشتار میلیون‌ها غیر‌نظامی هم دریغ نمی‌کند. شاید به همین دلیل بود که خلیل‌زاد ضمانت جدی از طالبان مبنی بر مبارزه با القاعده نگرفته بود. احتمال آن زیاد است که ترمپ یا به روش گرباچف در سال ۱۹۸۹ عمل کند و نیروهای امریکایی را بدون هیچ نوع حل سیاسی از افغانستان خارج کند و یا هم به یک وعده‌ی سر‌خرمن از سوی طالبان هم راضی شود و دستور خروج بدهد. ترمپ برخلاف نظر استبلشمنت امریکا، به خروج نیروهای این کشور از قلمرو بین مناطق زیر سلطه‌ی کردها و ترکیه اقدام کرد. او نیروهای امریکایی را که در واقع مانع حمله‌ی ترکیه به کردها می‌شد،‌ از قلمرو سوریه بیرون کرد و  هیچ وقعی به استبلشمنت و سیستم نگذاشت. هیچ بعید نیست که ایشان در مورد افغانستان هم دست به همین کار بزند.

ناگفته نماند که جان‌ بولتن، مک‌ ماستر،‌ جمیز متیس و دیگر اعضای پیشین تیم امنیتی ترمپ که با او اختلاف نظر داشتند، نیز خواستار پایان جنگ افغانستان و خروج تدریجی نیروهای امریکایی بودند، اما آنان در پی راه‌اندازی روند معقول حل سیاسی جنگ بودند و براساس همین باور بود که استراتژی جنوب آسیای کاخ سفید در آگست سال ۲۰۱۷ طراحی و اعلام شد. ولی ترمپ به شدت تلاش می‌کند که امریکا را از تمام جنگ‌ها و معضل‌های کشورهای جهان سوم،‌ مثل سوریه و افغانستان، بیرون کند. این احتمال بسیار جدی است که آقای ترمپ در مورد خروج از افغانستان توییت کند. اگر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بیش‌تر بحرانی شود،‌ این احتمال نیز جدی‌تر خواهد شد. عجله‌ی سفیر خلیل‌زاد و دیگر بلندپایه‌گان وزارت خارجه‌ی امریکا برای امضای توافق‌نامه با طالبان و آغاز گفت‌وگوهای میان‌افغانی، ‌به همین دلیل بود. ترمپ بی‌صبر است و عجله دارد تا به قول خودش ایالات متحده را از جنگ بی‌پایان افغانستان که مردم آن به باور او جنگ‌جویان غریزی هستند، بیرون کند. صنف سیاسی کابل درک کند که ترمپ با کسی شوخی ندارد. اقدامات ترمپ نشان داد که او قادر است استبلشمنت را دور بزند. در سیستم دموکراتیک امریکا تصمیم نهایی را رییس ‌جمهوری که منتخب شهروندان است می‌گیرد، نه مراجع غیر‌انتخابی. رییسان ‌جمهور قبلی امریکا نظرات سیستم و استبلشمنت را در تمام تصمیم‌گیری‌های خود لحاظ می‌کردند، ولی ترمپ این‌طور نیست. فراموش نکنیم که نامزدان حزب دموکرات ایالات متحده هم در مورد افغانستان تفاوت نظر جدی با ترمپ ندارند. جو بایدن، نامزد مشهور حزب دموکرات، مثل ترمپ سخنان بسیار درشت در مورد افغانستان می‌گوید. این امر نشان‌دهنده‌ی آن است که سیاست‌مداران در واشنگتن تصمیم خروج نظامیان‌شان را از افغانستان گرفته‌اند و حال وقت آن است که کابل از جنجال انتخابات ریاست جمهوری هرچه زودتر عبور کند و فکری به حال افغانستان پس از خروج نیروهای امریکایی داشته باشد.