مرگ بغدادی چه تأثیری بر داعش در افغانستان دارد؟

 
 

فارن پالیسی – مایکل کوگلمن
ترجمه: جلیل پژواک

چند سال پیش تئوری توطئه‌ای پدید آمد که ادعا می‌کرد ایالات متحده از دولت اسلامی (داعش) در افغانستان حمایت می‌کند. رییس‌جمهور پیشین، حامد کرزی، حکومت روسیه و تعدادی حساب‌های تویتری پاکستانی از جمله‌ی مروجین و مبلغین غیرمعمول این تئوری بودند.

در سال ۲۰۱۷، کرزی دولت اسلامی را به‌عنوان «ابزار» ایالات متحده توصیف کرد و بعدا ادعا کرد که واشنگتن برای توجیه حضور نظامی طولانی‌مدت خود در افغانستان، این گروه را تقویت می‌کند. سال بعد، «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه ادعا کرد که هلیکوپترهای بی‌نشان امریکایی در حال انتقال اسلحه برای این گروه دیده شده‌اند. در ماه‌های اخیر، حساب‌های تویتری پاکستانی ادعا کرده‌اند که در مقطعی نه‌چندان دور، نیروهای امریکایی ابوبکر البغدادی، رهبر دولت اسلامی را به‌وسیله هواپیما به افغانستان انتقال داده‌اند.

این فکر چیز جدیدی نبود. نمایندگان رهبر ایران، علی‌ خامنه‌ای، در جمعی از دانشجویان دانشگاهی در ایالت «بیهار» هند که به سخنرانی من به‌عنوان مهمان گوش می‌دادند، ادعا کرده‌اند که اصلا خود امریکا این گروه را ایجاد کرده است. این ادعاها را صرفا نمی‌توان به عملیات روانی یا خصومت [ایران و روسیه] نسبت به ایالات متحده نسبت داد. این ادعاها به برخی حقایق در این زمینه مانند حمایت ایالات متحده در گذشته از جنگ‌جویان اسلام‌گرا در افغانستان در جریان حمله‌ی شوروی به این کشور و ظهور دولت اسلامی در عراق پس از حمله‌ی نیروهای امریکایی به این کشور، نیز ریشه دارند.

در افغانستان به‌خصوص این تئوری‌ها به لطف یک سوال ضمنی بسیار قدرت‌مند هستند. آن سوال این است که شاخه خراسان دولت اسلامی چگونه توانسته است با وجود ضربات سخت و مواجهه با موانع بسیار، همچنان فعال و قدرت‌مند باقی بماند؟

شاخه خراسان دولت اسلامی واقعا هم مقاوم است. این گروه می‌تواند مطالعه موردی قدرت‌مندی در مورد توانایی دولت اسلامی در ایجاد وابستگی‌های خودمختار که شکوفا می‌شوند و دوام می‌آورند، باشد؛ نهادهایی که به سازمان مادر کمک می‌کنند که بتواند پس از خسارات ناشی از از دست‌دادن قلمرو در سوریه و عراق و حمله‌ی ایالات متحده در ۲۶ اکتبر که منجر به مرگ بغدادی در سوریه شد، دوام بیاورد.

قدمت دولت اسلامی در افغانستان به سال ۲۰۱۰ برمی‌گردد، وقتی که شبه‌نظامیان پاکستانی به‌خاطر حملات ضدتروریستی ارتش پاکستان در مناطق قبایلی این کشور فراری شدند و شروع به استقرار در مناطق مرزی ولایات شرقی افغانستان از جمله ننگرهار کردند. این جنگ‌جویان که بیش‌ترشان اعضای طالبان پاکستانی بودند، هنگامی که رهبری دولت اسلامی در خاورمیانه به‌طور رسمی خبر گسترش این گروه به افغانستان را در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد، پیش‌قراولان شاخه خراسان دولت اسلامی را شکل دادند. در سال‌های پس از آن، شاخه خراسان دولت اسلامی از بین اعضای ناراضی طالبان افغان و جهادی‌های آسیای میانه نیز سربازگیری کرد.

امروزه شاخه خراسان دولت اسلامی بیشتر در شرق افغانستان به ویژه در ولایت ننگرهار و کنر مراکز قدرت ایجاد کرده است اما دستگیری یک رهبر آن در ولایت هرات نشا‌ن‌گر ردپای جغرافیایی کلان‌تر این گروه در افغانستان است. (ردپای نسبتا سبک این گروه در پاکستان نیز دیده می‌شود.) از سال ۲۰۱۵ به‌ این‌سو، این گروه مسئول حملات متعددی در افغانستان دانسته شده است. از آن جمله در سال ۲۰۱۸ این گروه ادعا مسئولیت ۳۱۶ حمله را در سرتاسر افغانستان به عهده گرفت.

بین جنوری ۲۰۱۸ تا جنوری ۲۰۱۹، براساس ارقام بی‌بی‌سی، به جز عراق و سوریه، حملات دولت اسلامی در افغانستان بیش از هر نقطه دیگری در جهان بوده است. در بسیاری از حملات شاخه خراسان دولت اسلامی در افغانستان، از جمله حمله هولناک به یک سالن عروسی در کابل در ماه آگست که باعث کشته‌شدن بیش از ۶۰ نفر شد، اقلیت شیعه این کشور هدف قرار گرفته‌اند. با این‌حال اماکن دولتی از جمله بزرگ‌ترین شفاخانه نظامی افغانستان در سال ۲۰۱۷ در کابل و یک مرکز ثبت‌نام رای‌دهندگان در سال ۲۰۱۸ در کابل، نیز هدف حملات این گروه قرار گرفته‌اند.

شاخه خراسان دولت اسلامی ناممکن را ممکن ساخته است. این گروه قلمرو کوچکی را کنترل می‌کند. علاوه براین، تعداد جنگ‌جویان این گروه اندک است. آخرین برآوردهای نشان می‌دهد که این گروه بین ۲ تا ۲۵۰۰ و تا ۴ هزار جنگ‌جو دارد که به طور چشم‌گیری کمتر از ۵ تا ۸ هزار جنگ‌جویی است که در سال ۲۰۱۶ برآورد شده بود. در مقابل، طالبان ادعا می‌کند که دارای ۸۰ هزار جنگ‌جوی مسلح است. از سوی دیگر، شاخه خراسان دولت اسلامی متحمل ضربات قابل‌توجهی در سطح رهبری‌اش شده است. براساس پژوهش اخیر امیرا جادون و اندرو ماینز، نزدیک به ۴۰۰ رهبر رده پایین و رده‌ بالای این گروه بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ کشته، اسیر یا تسلیم شده‌اند.

شاخه خراسان دولت اسلامی در میدان تروریسم اسلام‌گرای افغانستان تنها است. اکثر سازمان‌های شبه‌نظامی در این کشور، از جمله طالبان، با القاعده، رقیب دولت اسلامی و گروه مادر سابق، متحد هستند. در همین‌حال، شاخه خراسان دولت اسلامی دیریست که هدف کارزار هوایی بی‌امان ایالات متحده و نیروهای افغان از آسمان و حملات تهاجمی بی‌رحمانه‌ی طالبان از زمین قرار دارد. این عملیات‌ها که در مشهورترین مورد آن از بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای امریکا در سال ۲۰۱۷ استفاده شد، باعث کشته‌شدن بیش از یک هزار جنگ‌جوی شاخه خراسان دولت اسلامی و تسلیم‌شدن چند صد جنگ‌جوی دیگر آن در دو سال گذشته شده است.

با این‌وجود، این گروه زنده مانده است. شاخه خراسان دولت اسلامی بقایش را مدیون ترکیبی از عواملی چون استفاده از زمین ناهموار برای گریختن از حملات هایی، متوسل‌شدن به منبع آماده‌ای از نیروهای تازه‌نفس شبه‌نظامیان ناراضی طالبان افغان، طالبان پاکستانی و شبه‌نظامیان آسیای میانه و همچنین توانایی ایجاد زمینه‌های همکاری فرصت‌طلبانه و ولو کوتاه‌مدت با گروه‌های شبه‌نظامی اسلام‌گرای دیوبندی (از جمله چندین جناح طالبان پاکستانی و یک جناح انشعابی گروه تندرو فرقه‌ای لشکر جنگوی) است. یافته‌های پژوهش جاردون نشان می‌دهد که شاخه خراسان دولت اسلامی بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ با بیش از ۱۰ گروه در افغانستان و پاکستان، از نظر عقیدتی، تدارکاتی و یا عملیاتی همکاری داشته است.

شاخه خراسان دولت اسلامی به یک گروه کاملا مستقل تبدیل شده است. البته این گروه مطمئنا از پیوند عمیقی با گروه مادر دولت اسلامی برخوردار است. براساس گزارش اخیر سازمان ملل متحد و پژوهش‌های دیگر، این روابط شامل برخی حمایت‌های مالی، هماهنگی در تصمیم‌گیری‌ها در مورد جنگ‌جویان و رهبری و به اشتراک‌گذاری فیلم‌های تبلیغاتی می‌شود. آنتونیو جیوستوزی، در کتاب سال ۲۰۱۸ خود در مورد شاخه خراسان دولت اسلامی، نوشته است که دولت اسلامی در عراق و سوریه در جان‌گرفتن شاخه خراسان این گروه در افغانستان کمک کرده است. این کمک‌ها شامل تمویل مالی، ارائه دستورالعمل و اعزام مشاوران می‌شود.

با این‌حال، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد شاخه خراسان دولت اسلامی برای منابع مالی و بشری خیلی وابسته به دولت اسلامی در خاورمیانه نیست. براساس گزارش سازمان ملل متحد، درآمد این گروه در افغانستان بیشتر از منابع محلی مانند استخراج غیرقانونی معادن، قاچاق چوب، اخاذی و جمع‌آوری مالیات از خانوارها است. به گفته جیوستوزی، شاخه خراسان دولت اسلامی از قطر، عربستان سعودی و همچنین افرادی در کشورهای حاشیه خلیج فارس، کمک مالی دریافت می‌کند. این گروه عمدتا از بین افراد محلی و منطقه‌ای (عمدتا جنگ‌جویان آسیای میانه و جنوبی) سربازگیری می‌کند. علاوه براین، گفته می‌شود که فقط ۱۰ درصد جنگ‌جویان شاخه خراسان دولت اسلامی تجربه جنگ در عراق یا سوریه را دارند.

مرگ بغدادی شاید بر روحیه برخی از جنگ‌جویان شاخه خراسان دولت اسلامی که با رهبرشان بیعت کرده بودند، تاثیر بگذارد اما این ادعای مقامات افغانستان در روزهای اخیر که کشته‌شدن بغدادی ضربه‌ی بزرگی به شاخه خراسان دولت اسلامی خواهد زد، غیرقابل باور است. این گروه چالش‌‌هایی چون کم‌تعداد بودن، از دست‌دادن رهبری، مواجهه با رقبای قدرت‌مند و فشار حملات نظامی را پشت سر گذاشته است. این گروه احتمالا به خوبی می‌تواند از دست‌دادن رهبر اصلی‌اش را که برخی اعضای دولت اسلامی وی را به‌عنوان «خلیفه غایب» توصیف می‌کردند و کسی رهبری یک سازمان به طور فزاینده غیرمتمرکز را بر عهده داشت که مستلزم نظارت روزانه‌ی وی نبود، جبران کند.

در واقع، شاخه خراسان دولت اسلامی می‌تواند در دوره پسا بغدادی در چند سناریوی محتمل، قدرت‌مندتر از قبل شود. اگر تلاش‌های جاری برای آغاز روند صلح و مصالحه در افغانستان به نتیجه برسد و منجر به آتش‌بس و توافق صلح شود، تندروهای سرخورده‌ی طالبان که مخالف صلح هستند، احتمالا به شاخه خراسان دولت اسلامی ملحق می‌شوند و به این ترتیب، صفوف این گروه با صدها یا شاید هزاران جنگ‌جوی باتجربه که با اراضی افغانستان آشنا هستند، پر خواهد شد. علاوه براین، برخی از کارشناسان تروریسم پیش‌بینی کرده‌اند که یک دولت اسلامی ضعیف، امکان دارد به دنبال اتحاد با القاعده که از قبل این پیشنهاد را داده است، برآید.

طرف‌داران این نظریه استدلال می‌کنند که مرگ بغدادی به دنبال از بین‌رفتن خلافت، ممکن است جرقه اتحاد را بزند. اگر القاعده و دولت اسلامی، دو گروه جهادی اصلی جهان، متحد شوند، پیامد آن برای ثبات افغانستان و همچنین تلاش‌های مبارزه با تروریسم، ویران‌کننده خواهد بود. طالبان، قدرت‌مندترین گروه شبه‌نظامی در افغانستان، متحد شاخه خراسان دولت اسلامی خواهد شد.

حتی اگر این فرضیات را نادیده بگیریم، شاخه خراسان دولت اسلامی آماده است که قدرت خود را حفظ کند. تلاش‌های اخیر این گره برای سربازگیری از بین دانشجویان دانشگاه‌ها، زندانیان زندان‌ها و آوارگان در اردوگاه‌های آوارگان داخلی، حاکی از این است که این گروه استراتژی بهره‌برداری از افراط‌گرایی وطنی را برای گسترش پایگاه اجتماعی خود، روی دست گرفته است.

آنچه مایه‌ی امیدواری است، این است که افغانستان در ماه‌های اخیر شاهد کاهش اندکی در حملات شاخه خراسان دولت اسلامی بوده است که نشان‌دهنده اثربخشی تلاش‌های ضدتروریسم جاری است. یک فرصت دیپلماتیک بزرگ نیز در اینجا دیده می‌شود. وقتی صحبت از مقابله با شاخه خراسان دولت اسلامی می‌شود، ایالات متحده یک زمینه مشترک نادری را با رقبای استراتژیک اصلی‌اش مانند چین، ایران، پاکستان و روسیه که بازیگران منطقه‌ای اصلی در افغانستان هستند، پیدا می‌کند. افزایش همکاری‌های ضدتروریسم ایالات متحده با این کشورها و کابل و همچنین هند، دوست واشنگتن، می‌تواند به ضربات بیشتر به شاخه خراسان دولت اسلامی کمک کند.

برای واشنگتن، سطح ریسک بالا است. براساس ارزیابی یک مقام اطلاعاتی امریکایی مستقر در افغانستان در ماه جون، شاخه خراسان دولت اسلامی «بزرگ‌ترین تهدید کوتاه‌مدت» برای ایالات متحده و کشورهای اروپایی است. او هشدار می‌دهد که حملات شاخه خراسان دولت اسلامی در این مناطق «دیر یا زود دارد اما حتمی است.» تاکنون بیش از هشت نفر در ایالات متحده به جرم ارتباط با شاخه خراسان دولت اسلامی دستگیر شده‌اند.

شاخه خراسان دولت اسلامی بزرگ‌ترین تهدید شبه‌نظامی در افغانستان نیست اما مطمئنا مقاوم‌ترین شاخه دولت اسلامی است؛ شاخه‌ای که نقشه حمله به منافع ایالات متحده در خارج از افغانستان را نیز در سر دارد. این چیزی نیست که بتوان نادیده گرفت. مرگ بغدادی نیز تاثیر چندانی بر این تهدید نخواهد داشت.