جوامع مدرن از بدو پیدایش، اقتضائاتی تازه را فراروی جوامع بشری قرار دادند. مفاهیمی که پیش از آن وجود نداشت و هیچ تعریفی برایش یافت نمیشد. از جمله این مفاهیم میتوان به موضوع «هراس اخلاقی» اشاره کرد. تداخل موضوعی در پدیدههای گوناگون اجتماعی عصر مدرن موجب شد تا دولتملتهای شکلگرفته پسامدرنیته، زمینه و زمانهای تازه را تجربه کنند و رنگ و بوی تعامل و تعارضات به کلی دیگرگون شود. «هراس اخلاقی» برساخته همین معنی است. معنایی که چه به لحاظ مفهومی و چه به لحاظ رویارویی در عرصه اجتماعی تازه و بدیع محسوب میشود. چنین کنشگری خاصی است که نمیتوان انتظار داشت تعریف دقیق و جامعی از این پدیده وجود داشته باشد و برابرنهادی استوار فرارویش قرار گیرد. این معنی را نه در مخازن کتابخانهها میتوان جست و نه تحلیل و تحقیقی قدیمی برایش وجود دارد. هر چه هست در عرصه میدان است و تجربیات عینی و صد البته نظریات اندیشمندانی که بحث پیرامون چیستی و چگونگی آن نشستهاند. نکته مهم اما در این است که تا چه حد میتوان به موضوع «هراس اخلاقی» به عنوان یک مفهوم واقعی نگریست و تا چه اندازه صداقت در تعریف آن وجود دارد