از دوحه تا استانبول

 
 

ایالات متحده امریکا در پی خروج آبرومندانه خود از افغانستان، ترجیح داد با گروه طالبان که جنگ بیست‌ ساله این کشور در افغانستان را به چالش کشیده است، صلح کند تا بتواند از باتلاقی که در آن افتاده است، بدون آن‌که به اعتبار بین‌المللی خویش آسیبی برساند، خارج شود. پس از ١٨ ماه مذاکره سخت و نفس‌گیر بین طرفین، سرانجام توافق‌نامه صلح در دوحه قطر، در حوت ١٣٩٨ به امضا رسید. براساس این توافق‌نامه که به «توافق‌نامه دوحه» معروف شد، طالبان پذیرفتند که در بدل خروج همه‌ نیروهای خارجی از افغانستان و آزادی زندانیان خود، با دولت افغانستان مذاکره کنند. در این چارچوب، طالبان و دولت افغانستان برای اولین بار پس از ١٩ سال جنگ خونین و با تلفات هزاران نفر ملکی و نظامی برای دولت افغانستان، در سنبله ١٣٩٩ در دوحه قطر بر سر میز مذاکره نشستند. هرچند گفت‌وگوها همراه با امیدهای زیادی آغاز شده بود؛ اما به سبب دلایلی چون اختلاف نظر جدی بین طرفین و افزایش خشونت در کشور، بارها به نقطه بن‌بست رسید. تغییر قدرت در ایالات متحده در ماه جنوری ۲۰۲۱، مذاکرات صلح را که به کندی پیش می‌رفت، متوقف ساخت. پس از ورود جو بایدن به کاخ سفید و به دنبال اعلام واشنگتن مبنی بر بررسی توافق‌نامه دوحه، طالبان میز مذاکره را عملاً ترک کردند. هرچند در آن زمان نماینده‌گان دولت افغانستان و گروه طالبان گفته بودند که آن‌ها به توافق ابتدایی برای پیشبرد مذاکرات صلح دست یافته‌اند. موافقت روی شیوه‌ کار، موفقیت بزرگی در روند گفت‌وگوهای صلح پنداشته می‌شد. در آن زمان، زلمی خلیل‌زاد، نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان، موافقت‌نامه سه صفحه‌‌ای را موفقیت قابل ملاحظه‌ای در رابطه به مذاکرات در مورد نقشه راه سیاسی و آتش‌بس سراسری دانسته بود. اما با آن هم، مذاکرات ۵ ماهه میان هیأت دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان  بدون هیچ‌گونه دست‌آورد مشخصی در دوحه قطر به پایان رسید.

ایالات متحده و نقشه راه جدید

با پیروزی جو بایدن در انتخابات امریکا و ورود او به کاخ سفید، روند صلح افغانستان وارد مرحله تازه‌ای شد. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا اعلام کرد که کشورش این توافق‌نامه‌ را از نو بررسی خواهد کرد. بلافاصله پس از آن نیز بلینکن در ١٧حوت سال گذشته، نامه‌ای به رهبران افغانستان نوشت و نقشه راه آینده واشنگتن در مورد افغانستان را با آن‌ها به اشتراک گذاشت. در این نامه که به سبک نامتناسب با اصول دیپلماتیک نگاشته شده بود، بلینکن از رهبران افغانستان خواست تا برای تشکیل «یک دولت جدید فراگیر» گرد هم آیند. بلینکن هم‌چنین در آن زمان گفته بود که در ماه‌های آینده در ترکیه و زیر نظر سازمان ملل متحد، کنفرانس بین‌المللی با شرکت کشورهایی مانند چین، ایران، روسیه، هند و پاکستان که می‌توانند در معضل افغانستان تاثیرگذار باشند، برگزار خواهد شد. از پیش‌نویس طرح واشنگتن که بعداً زلمی خلیل‌زاد آن را در اختیار رهبران افغانستان گذاشت، معلوم شد که منظور از عبارت «یک دولت جدید فراگیر» در نامه بلینکن، به وجود آمدن یک دولت انتقالی بوده است. پس از سقوط طالبان، در نوامبر ٢٠٠١ و در نشست سازمان ملل در بن آلمان، یک دولت انتقالی با مشارکت همه گروه‌های سیاسی افغانستان به استثنای طالبان تشکیل شده بود. درست مانند سال ٢٠٠١، ایالات متحده در مرحله اول خواهان تشکیل یک دولت انتقالی است که همه گروه‌ها را در بر بگیرد. از این نظر، می‌توان نشست استانبول را که قرار است پس از ماه رمضان برگزار شود، «بُن دوم» عنوان کرد.

 
 

کدام موارد در نشست استانبول مورد بحث قرار خواهد گرفت؟

هنوز به طور دقیق مشخص نیست که شرکت‌کننده‌گان نشست استانبول در چه سطحی قرار دارند و اگر آنان در این نشست به توافقی دست یابند، آیا فیصله‌‌شان برای همه قابل پذیرش خواهد بود یا خیر. عده‌ای این نشست را با نشست بن در سال ۲۰۰۱ مقایسه می‌کنند که در آن بنیاد نظام جدید در افغانستان با حضور چند گروه سیاسی گذاشته شد. این عده به این باور هستند که نشست استانبول می‌تواند آغاز یک فصل جدید در تاریخ افغانستان باشد. منابع می‌گویند که تأکید بر قطع جنگ و برقراری صلح به‌‌ عنوان خواست سراسری همه‌ افغان‌ها، تلاش و همکاری مشترک برای ایجاد یک افغانستان اسلامی، متحد و دموکراتیک، توافق بر سر دین اسلام به‌ ‌عنوان دین رسمی دولت و مردم افغانستان، ایجاد حکومت همه‌شمول و اشتراکی و قانون اساسی مدون، حرکت به سمت اعلام آتش‌بس و در موازات با آن ایجاد یک حکومت انتقالی/عبوری صلح که به یک حکومت دایمی منجر شود، بخشی از اصول مورد توافق به‌‌ عنوان اساسات مذاکرات استانبول است.

به وجود آمدن دولت انتقالی در افغانستان در چارچوب «برنامه صلح» ایالات متحده، یکی از اولویت‌های نشست استانبول خواهد بود. درباره دولت انتقالی که جزئیات آن هنوز مشخص نیست، تقریباً اتفاق نظر وجود دارد. یکی دیگر از موارد مهمی که در نشست استانبول مورد بحث قرار خواهد گرفت، موضوع خروج امریکا از افغانستان خواهد بود. این در حالی است که جو بایدن، رییس جمهور امریکا چندی قبل اعلام کرد که تمامی نیروهای خارجی تا ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۲۱ میلادی افغانستان را ترک خواهند کرد. طبق توافق‌نامه دوحه، ایالات متحده امریکا باید نیروهایش را تا اول ماه می سال ۲۰۲۱ میلادی خارج کند. طالبان طی اعلامیه‌ای، امریکا را متهم به نقض توافق‌نامه دوحه کرده‌اند. ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان تهدید کرد که «اگر ایالات متحده در چارچوب جدول زمانی تعیین شده در توافق‌نامه دوحه، افغانستان را ترک نکند، جنگ ادامه خواهد یافت». طالبان بلافاصله پس از آن، موج ویرانگری از حملات را آغاز کرد‌ند. این گروه در شهرهای بزرگ و نزدیک به ۵۰ ولسوالی حملات‌شان را تشدید بخشید.

نقش ترکیه در روند صلح افغانستان

در حالی که روند صلح افغانستان وارد مرحله حساسی شده، ترکیه در حال آماده‌ شدن برای میزبانی از کنفرانس صلح در شهر استانبول است. با بازگشت امریکا به چندجانبه‌گرایی در روابط بین‌المللی پس از روی کار آمدن جو بایدن، نقش بازیگران منطقه‌ای در صلح افغانستان بیش از گذشته پررنگ‌ شده است، نگاه‌ها بیش‌تر به انقره دوخته شده‌اند که مهم‌ترین کشور اسلامی است که در دو دهه اخیر سربازانش را به افغانستان فرستاده است. قرار است در کنفرانس استانبول که «سرنوشت‌ساز» خوانده شده است و پس از ماه رمضان برگزار می‌شود، برای ده روز مقام‌های ارشد دولت، طالبان و جناح‌های سیاسی درباره «آینده سیاسی» افغانستان تصمیم بگیرند.

پس از پیشنهاد میزبانی ترکیه توسط آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا، دیپلماسی صلح انقره در افغانستان فعال‌تر شده و نقش ترکیه در میزبانی و میانجی‌گری میان طرف‌ها مهم ارزیابی شده است. زلمی خلیل‌زاد در یک سال اخیر بارها از انقره دیدار کرده است. چاووش ‌اوغلو، وزیر خارجه ترکیه موضع مشابه دولت افغانستان را اعلام کرده و گفته که کنفرانس استانبول در ادامه روند مذاکرات دوحه است و نه جایگزین آن.

ترکیه به دلیل داشتن امکان همکاری با ایالات متحده به عنوان یک متحد ناتو و هم‌چنین به دلیل دارا بودن روابط نزدیک با آن دسته از کشورهای منطقه که می‌توانند بر مشکل افغانستان تأثیر بگذارند و داشتن روابط خوب و دیرینه با افغانستان، از همه ویژه‌گی‌هایی که می‌تواند در برقراری صلح در این کشور موثر باشد، برخوردار است. ترکیه تا به امروز – چه در چارچوب روابط دوجانبه و چه در چارچوب سازمان ملل متحد و ناتو – کمک‌های قابل ملاحظه‌ای در زمینه‌های گوناگون به افغانستان کرده است. کمک‌های ترکیه به افغانستان از سوی مردم و بازیگران محلی این کشور و در رأس آن‌ها دولت افغانستان مورد قدردانی قرار گرفته است. با توجه به این ویژه‌گی‌ها، ترکیه توانسته است با همه گروه‌ها، بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های قومی یا مذهبی وارد گفت‌وگو شود. این نیز باعث شده است تا ترکیه به عنوان یکی از معدود کشورهایی مطرح شود که می‌تواند به برقراری صلح در افغانستان کمک کند.

دلیل دیگر موثریت ترکیه در روند صلح افغانستان، روابط نزدیک این کشور با پاکستان است. پاکستان که تقریباً ٢۴٠٠ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد، به عنوان یکی از کشورهای کلیدی در مسأله افغانستان به شمار می‌آید. به ویژه واحدهای نظامی و اطلاعاتی پاکستان نفوذ قابل توجهی بر طالبان دارند. به باور بسیاری از کارشناسان، دست‌یابی به یک راه‌ حل دایمی در افغانستان بدون کسب رضایت پاکستان امکان‌پذیر نیست. این امر نیز روابط ترکیه با پاکستان را با اهمیت‌تر‌ ساخته است. از این نظر، روابط استراتژیک بین انقره و اسلام‌آباد می‌تواند در ایجاد صلح و ثبات در افغانستان موثر باشد.

هم‌چنین ترکیه تنها عضو ناتو است که بخش اعظم جمعیت آن مسلمان است. این نیز باعث می‌شود تا ترکیه قابل قبول‌ترین کشور برای اعزام نیروهای نظامی به افغانستان به عنوان کشور ناظر باشد. این احتمال وجود دارد که طالبان و یا دیگر گروه‌ها که مخالف سرسخت حضور نظامی ایالات متحده یا هر کشور دیگری در افغانستان‌اند، به حضور یک نیروی حافظ صلح به رهبری ترکیه اعتراض نکنند. همه این مولفه‌ها نشان می‌دهد که ترکیه می‌تواند در روند صلح افغانستان نقش بسیار موثر داشته باشد.

اهمیت نشست استانبول برای ترکیه چیست؟

ترکیه هم‌اکنون با سیاست‌های عثمانی‌گرایی (اسلام و جهان یا بیداری اسلامی) اهداف زیادی را در حوزه بین‌الملل دنبال می‌‌کند. مهم‌ترین آن این‌که می‌خواهد به یک قدرت مهم منطقه‌‌ای و بین‌‌المللی تبدیل شود و تا سال ۲۰۲۳ که صدمین سال‌گرد تأسیس ترکیه نوین است، به یکی از ده قدرت اقتصادی برتر در جهان مبدل گردد. در این راستا، مقامات این کشور معتقدند که باید گفتمان ملی و گفتمان سیاست خارجی این کشور در یک راستا و موازی با هم حرکت کنند تا در پی‌گیری اهداف خود با مشکل روبه‌رو نشود.

ترکیه برای رسیدن به اهداف آرمانی خود سیاست‌های ذیل را دنبال می‌کند:

۱- واجد شرایط بودن به عضویت در اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۲۳ تا بتواند به یکی از اعضای موثر این اتحادیه تبدیل شود؛

۲- تلاش خود را برای همگرایی منطقه‌‌ای در قالب همکاری‌های امنیتی و سیاسی ادامه دهد؛

۳- تلاش کند تا یک نقش فعال در حل درگیری‌ها و منازعات منطقه‌‌ای ایفا کند؛

۴- مشارکت فعال در تمام عرصه‌های جهانی داشته باشد؛

۵- نقش تعیین‌ کننده در تمام سازمان‌‌های بین‌المللی بازی کند و یکی از ده اقتصاد برتر جهان شود.

با توجه به چنین سیاست‌های راهبردی، برگزاری نشست استانبول برای دولت ترکیه بهترین فرصت است تا بتواند در راستای اهداف خود قدم بردارد و موثریت خود در منطقه را پررنگ کند.

ترکیه در حال حاضر با آن‌که هم‌‌پیمان امریکا در سازمان ناتو است و عملاً با این کشور همکاری نظامی دارد؛ اما بنا بر رویکردهای جدیدی که در سیاست‌‌های این دو کشور به ‌خصوص در خاورمیانه از جمله سوریه و آذربایجان به میان آمده است، انقره و واشنگتن در تقابل هم قرار گرفته و ترکیه بیش‌تر با رقیب دیرینه‌‌ی امریکا یعنی روسیه براساس سیاست‌های اوراسیاگرایی (جهان چندقطبی) در تفاهم است. همین مسایل سبب شده است تا ترکیه نسبت به سازمان ناتو در بیش‌تر مواقع تمایلش را به سازمان شانگهای بروز دهد.

سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۰۱ توسط رهبران روسیه و چین، به همراه ۴ کشور آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و اوزبیکستان) تشکیل شد. این کشورها اعضای دایم به حساب می‌آیند و مغولستان، هند، ایران، پاکستان و افغانستان در جایگاه ناظر حضور دارند. سازمان شانگهای بزرگ‌ترین پیمان منطقه‌ای است که عمدتاً با هدف همکاری‌های اقتصادی، فرهنگی و امنیتی تأسیس شده است.

بربنیاد گزارش‌ها، سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۱۲ ترکیه را به‌ عنوان شریک گفت‌وگوی خود تعیین کرد و این کشور به طور مرتب در نشست سالانه این سازمان شرکت کرده و از این طریق با هر بار فشار وارد کردن غرب، با نزدیکی به این سازمان علیه آنان موضع گرفته است.

روی‌ هم ‌رفته با میزبانی از نشست بین‌الافغانی که کشورهای منطقه نیز در آن سهم فعال و ارزنده‌‌ای خواهند داشت، ترکیه می‌تواند هم حسن نیتش در قبال افغانستان را نشان دهد و هم می‌تواند سیاست‌های منطقه‌ای خود را در قالب همکاری‌های امنیتی و بیرون کشوری دنبال کند و موثریت خود را به رخ جهانیان و اروپا بکشد.

اما نباید فراموش کرد که هم‌اکنون ترکیه در دو جناح مخالف فکری قرار دارد، یکی دل‌بسته‌گان سکولاریسم و دیگری اسلام‌گرایان. آزادی‌های فردی و اجتماعی با رنگ اسلامی و دینی‌‌، مبنای دید جناح اسلام‌گرایان را شکل می‌دهد. سکولارها بیش‌تر عضویت حزب جمهوریت خلق ترکیه را دارند؛ حزبی که قدیمی‌ترین جریان سیاسی در جمهوری ترکیه و مهم‌ترین حزب چپ میانه این کشور است که گرایش‌های ملی‌گرایانه، سوسیال دموکرات و لائیک دارد و در انترناسیونال سوسیالیست و حزب سوسیالیست‌های اروپایی عضو است. این حزب در نهم سپتامبر سال ۱۹۲۳ از سوی مصطفی کمال آتاترک، رهبر جمهوری نوین ترکیه تأسیس شده است که فعلاً از اپوزیسیون‌های قوی این کشور در حکومت‌داری اردوغان به ‌شمار می‌رود. از سویی هم تطبیق نظام اسلامی و شریعت از پایه‌های امپراتوری عثمانی به ‌شمار می‌رود. آنچه را که حالا حزب عدالت و توسعه بر آن تأکید دارد و سیاست‌های ضد غرب‌گرایی که بیش‌تر بر دموکراسی تکیه دارد را روی دست گرفته است.

ایفای نقش فعال در روند صلح افغانستان از سوی ترکیه، می‌تواند صفحه تازه‌ای را در روابط انقره و واشنگتن باز کند. در حال حاضر، مسأله افغانستان در رأس سیاست خارجی امریکا قرار دارد که دولت بایدن باید فوراً به آن بپردازد. همان‌طوری که در بالا نیز اشاره شد، ایالات متحده براساس توافق‌نامه دوحه متعهد شده است تا در ماه سپتامبر از افغانستان خارج شود. بنابراین، دولت بایدن به دلیل محدودیت زمانی مجبور است اقدامات فوری در مورد افغانستان انجام دهد. از این‌رو، نشست استانبول از اهمیت حیاتی برخوردار است. نقش سازنده ترکیه در این موضوع به عنوان میزبان نشست، بازتاب مثبت در روابط واشنگتن و انقره خواهد داشت. ترکیه در ازای نقش خود در نشست استانبول، ممکن است خواستار برخی امتیازها درباره موارد اختلافی هم‌چون اس – ۴٠٠، «ی.پ.گ» و سازمان فتح‌الله گولن شود.

از سوی دیگر، مسوولیتی که ترکیه در جست‌وجوی راه حل برای مشکل مزمن افغانستان برعهده خواهد گرفت، نقش میانجی‌گرانه انقره را در افکار عمومی جهان تقویت خواهد کرد. از این لحاظ، نشست استانبول می‌تواند نمونه‌ای برای حل و فصل اختلافات مشابه در آینده باشد. سخن پایانی آن‌که نشست استانبول آخرین امید صلح برای شهروندان افغانستان است؛ مردمی که بیش از ۴٠ سال با جنگ داخلی دست و پنجه نرم کرده‌اند. مردم افغانستان، به ویژه سیاست‌مداران کشور، نشست استانبول را نقطه عطفی برای برقراری صلح در افغانستان می‌دانند. داکتر عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحه ملی در این باره چنین اظهار نظر کرده است: «ما از اجلاس استانبول انتظار پیش‌رفت مشخصی داریم». تقریباً همه رهبران سیاسی افغانستان، نشست استانبول را «یک فرصت مهم در راه صلح در افغانستان» می‌دانند. همه این عوامل، اهمیت نقش ترکیه را در روند صلح افغانستان نشان می‌دهند. انقره باید متوجه این فرصت باشد و براساس آن عمل کند. گفت‌وگوهای صلح دوحه نشان داد که هرگاه مذاکرات تنها بر عهده افغان‌ها گذاشته شود، با دشواری پیش خواهد رفت. بنابراین، ترکیه نباید به میزبانی مذاکرات اکتفا کند؛ بلکه می‌تواند در صورت لزوم، ابتکار عمل نشان دهد و نقش میانجی را بر عهده بگیرد.