تردیدهای ترامپ در مذاکره با طالبان
روایتی از جان بولتون
مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
روز چهارشنبه ۱۴ اوت، کوپرمن برای نخستین بار از رئیس دفتر اسپر شنید که روز جمعه قرار است نشستی درباره افغانستان در باشگاه گلف ترامپ در بدمینستر ایالت نیوجرسی برگزار شود.
ترامپ حدود یک هفته در آنجا به سر می برد. برای ما این خبر جدید بود بنابراین ساعت هفت و ۱۰ دقیقه صبح روز بعد با مولوینی که او هم در نیوجرسی بود، تماس گرفتم تا ببینم اوضاع از چه قرار است. مولوینی گفت او هم از جلسه صبح جمعه با خبر است و از مادلین وسترهوت منشی شخصی ترامپ درباره آن سوال کرده است. وسترهوت به او گفته بود: «این جلسه با فردی از افغانستان است» که منظورش خلیل زاد و پمپئو بود. مولوینی گفت: «شما هم می توانید بیایید.» فکر می کنم از او پرسیدم: «از وزارت دفاع هم کسی حضور دارد؟» و مکالمه تلفنی ما پایان یافت. همه این اتفاقات، یک بار دیگر نحوه برخورد وزارت خارجه با شورای امنیت ملی را نشان می داد. شک نداشتم که طالبان بسیار از مفاد توافق جدید خوشحال است و معتقد بودم که آنها کمترین توجهی به پایبندی به آن نداشتند. من احساس می کردم پمپئو به دنبال این است که ترامپ بدون کمترین مخالفت احتمالی از داخل دولت، این توافق را امضا کند، اما مذاکرات بی پایان به نتیجه ای دست یافته بود که من و بسیاری دیگر بر این باور بودیم که تبعات منفی آن برای امریکا بسیار شدید خواهد بود. وظیفه مشاور امنیت ملی، هماهنگی بین وزارت خارجه، وزارت دفاع و دیگر سازمان ها و نهادهای مرتبط با موضوع امنیت ملی است. اگر نمی توانستم به چنین وظیفه ای عمل کنم دلیلی وجود نداشت که به کار خودم ادامه دهم. در ضمن، من دستکم «موفق شده بودم» که به این جلسه دعوت شوم. همان روز صبح با پمپئو صحبت کردم و در بین مسائل مختلف، موضوع نشست بدمینستر را مطرح کردم. او گفت مذاکرات هنوز تمام نشده و اختلافات بر سر ماهیت آتش بس، کاهش کلی خشونت از سوی طالبان و ماموریت مبارزه با تروریسم هنوز حل نشده است. من گفتم احتمالاً به همراه پنس با «ایرفورس تو» (هواپیمای مخصوص معاون رئیس جمهوری) به این جلسه خواهم آمد و پرسیدم که او چه موقع به این بدمینستر می رسد. ناگهان سکوتی مطلق حاکم شد. پمپئو آشکارا انتظار نداشت جلسه بدمینستر با حضور یک لشگر آدم برگزار شود و حداقل انتظار حضور مرا در این جلسه نداشت. بعداً معلوم شد که هاسپل، سیپولون، مارک شورت (رئیس دفتر معاون رئیس جمهوری) و کلوگ به همراه مولوینی، اسپر و دانفورد هم در این جلسه شرکت دارند. لیندسی گراهام که اخبار مربوط به جلسه بدمنیستر را شنیده بود، با من تماس گرفت. او روز چهارشنبه هم در تماس با ترامپ بر ادامه حضور نیروهای باقیمانده برای مقابله با تهدیدات تروریستی و تامین دیگر اهداف ما در افغانستان تاکید کرده بود. اما او بسیار نگران گزارش های رسانه ای بود که بیان می کردند توافق با طالبان فاقد چنین شرایطی است و از من خواست با «جک کین» ژنرال چهارستاره بازنشسته ارتش که مفسر ثابت فاکس نیوز بود، در این زمینه صحبت کنم. وقتی منتظر بودم از پایگاه آندروز سوار هواپیما شوم، به کین تلفن زدم و از او خواستم به طور مستقیم با ترامپ تماس بگیرد، زیرا آنها پیوسته درباره چنین مسائلی با یکدیگر گفت و گو می کردند. اگر کین به دنبال فرصتی برای گفت و گو با ترامپ درباره افغانستان بود، این بهترین زمان ممکن بود. پنس از من خواست حین پرواز وارد کابین او شوم و من به اندازه درک خود از تهدیدهای توافق پیشنهادی و عواقب منفی آن برای ترامپ، به او توضیح دادم و اشاره کردم که گراهام و برخی دیگر تاکنون به صراحت نظر خود را در این زمینه بیان کرده اند. ما در فرودگاه شهر «موریس تاون» ایالت نیوجرسی فرود آمدیم و تا بدمینستر اسکورت شدیم. نشست اندکی بعد از ساعت سه بعد از ظهر با صحبت های پمپئو شروع شد و او گفت که «مذاکره با طالبان هنوز تمام نشده است»، اما وقتی به تشریح شروط طولانی توافق پرداخت به نظر تمام شده می رسید. این توصیف پمپئو با آنچه که در تماس تلفنی اوایل آن روز به من گفته بود، کاملاً مغایرت داشت. ترامپ سوالاتی را بویژه درباره شرط تبادل زندانیان و گروگان ها بین دولت افغانستان و طالبان پرسید که از نظر عدد و رقم، بیشتر به نفع طالبان بود تا ما. ترامپ اصلاً از آن خوشش نیامد. او سپس به بداهه گویی درباره اشرف غنی و خانه مجلل او در دبی پرداخت که ما بر اساس تحقیقات واقعی می دانستیم که این خانه متعلق به او نیست. اما این موضوع اهمیتی نداشت، زیرا پمپئو به این واقعیت اشاره کرده بود که غنی اکنون رئیس جمهوری است و نیروهای مسلح دولتی را تحت کنترل دارد. ترامپ همان طوری که کاملاً قابل پیش بینی بود، پرسید: «چه کسی به آنها پول می دهد؟» اسپر که در این نمایش، تازه وارد بود، فوراً پاسخ داد: «ما آنها را تامین می کنیم.» این پاسخ باعث شد ترامپ بار دیگر نطق دیگری را درباره متیس آغاز کند و گفت پس چرا او همیشه می گفت: «این سربازان، شجاعانه برای کشور خود می جنگند.» این سخنان او ادامه یافت تا این که دوباره پرسید: «چه کسی به آنها پول می دهد؟» و کشف کرد که هزینه کلی تامین این نیروها (شامل تجهیزات و دیگر مایحتاج) سالانه حدود ۶,۵ میلیارد دلار است. ترامپ نتیجه گرفت «سربازانی که در افغانستان هستند بالاترین دستمزد را در جهان دریافت می کنند.» رئیس جمهوری سپس به حملات خودی که به حملات «سبز به آبی» مشهور شده اند، اشاره کرد که بر اساس آن سربازان یونیفورم پوش ارتش افغانستان به نیروهای امریکایی حمله می کنند. ترامپ گفت: «ما به آنها یاد می دهیم چطور شلیک کنند سپس آنها اسلحه به دست می گیرند و می گویند اوه ممنون آقا و بعد سربازان ما را می کُشند.» در ادامه درباره انتخابات افغانستان صحبت شد و بار دیگر این بحث که چرا ترامپ از فلان مقام ارشد افغانستان خوشش نمی آید، تکرار شد. ای کاش ترامپ همیشه می توانست موضع ثابتی داشته باشد و حداقل اشرف غنی رئیس جمهوری کنونی را با حامد کرزی رئیس جمهوری قبلی افغانستان اشتباه نگیرد، در این صورت بسیاری از مشکلات ما حل می شد. با ادامه مذاکرات، ترامپ یک دفعه گفت: «یک توافق بد، بدتر از این است که صرفاً نیروهای خود را خارج کنیم. ترجیح می دهم توافق نکنم.» به نظرم این اظهار نظر بارقه امیدی را (حداقل در دل من) روشن کرد. اما هنوز زمان زیادی نگذشته بود که ترامپ دوباره به انتقاد از درز اخبار از جمله گزارش اولیه شبکه «سی ان ان» درباره این نشست پرداخت. ترامپ گفت: «باید این افراد (درز دهندگان اطلاعات) اعدام شوند، آنها کلاهبردار هستند» سپس متوجه شد که «درز این خبر که ما در حال گفت وگو درباره افغانستان هستیم، چندان هم بد نیست.» این موضوع باعث شد ترامپ یکی از طنزهای حقوقی محبوبش را مطرح کند؛ این که وزارت دادگستری خبرنگاران را دستگیر، آنها را وادار به تحمل حبس کند و بعد از آنها بخواهد منابع خبری خود را فاش کنند. فقط در این صورت درز خبرها متوقف می شود. ترامپ از سیپولون خواست به ویلیام بار دادستان کل برای پیگیری این موضوع زنگ بزند و سیپولون گفت که این کار را انجام خواهد داد. ترامپ در ادامه گفت: «از پیام خودم در مورد افغانستان خوشم می آید. اگر در آنجا به ما حمله کنند ما کل کشور آنها را نابود خواهیم کرد. البته نه با سلاح های هسته ای. آنها هم از ما متنفر هستند. طالبان می خواهند سرزمین آنها (افغان ها) را تصاحب کند. ما هم به این کشور رفتیم تا سرزمین آنها را بگیریم. و آنها (مردم افغان) افراد فاسد و کلاهبرداری را در بالاترین سطوح دولت خود دارند.» مکالمات ما ادامه یافت اما من احساس می کردم که ترامپ به شکل فزاینده ای از موضوع اصلی فاصله گرفته است. یک چیزی او را اذیت می کرد اما نمی توانم بگویم چه چیزی بود. ناگهان ترامپ دوباره با حالتی هیجان زده گفت: «می خواهم از همه چیز و همه جا خارج شویم»، و در ادامه به انتقاد از برنامه های نظامی امریکا در آفریقا پرداخت. اسپر و دانفورد شتاب زده به او اطمینان دادند که از قبل برنامه ها و نیروهای خود را در کشورهای این قاره کاهش داده اند. ترامپ سپس به موضوع اجلاس ناتو در سال ۲۰۱۸ و این که چطور تهدید به خروج از ناتو کرده (که به طور کامل حقیقت نداشت) و هزینه های ما در اوکراین، برگشت. سپس اولین مکالماتش با آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان را به یاد آورد و این که مرکل حتی قبل از اینکه به او به خاطر پیروزی در انتخابات تبریک بگوید، پرسیده بود موضع او درباره اوکراین چه خواهد بود. ترامپ نیز با این پرسش که خود او برای اوکراین چه خواهد کرد؟، به مرکل پاسخ داده بود. ترامپ سپس پرسید: «آیا واقعاً می خواهیم پایگاه نظامی ترامپ را در لهستان بسازیم؟» به او یادآوری کردم در چند بار گفت و گویی که با «آندژی دودا» رئیس جمهوری لهستان داشته، وی با ساخت این پایگاه موافقت کرده و لهستانی ها هزینه این پایگاه را خواهند پرداخت. همچنین گفتم که قرار است اول سپتامبر برای شرکت در مراسم هشتادمین سالگرد تهاجم نازی ها به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم به ورشو سفر کند. این حرف ها ترامپ را آرام نکرد و او گفت که به خاطر نمی آورد با ایده ساخت پایگاه ترامپ موافقت کرده باشد؛ اظهاراتی که نشان می داد حافظه اش یاری نمی کند یا نمی خواست چیزی را که علاقه ای به انجام آن ندارد، به یاد آورد. اسپر تلاش کرد توضیح دهد سربازانی که در لهستان مستقر هستند، دائمی نیستند و حالت چرخشی دارند اما ترامپ این موضوع را رها کرده بود و درباره موضوع بعدی یعنی ادامه مانورهای نظامی مشترک با کره جنوبی سخن می گفت. ترامپ به من گفت: «نباید به آنها اجازه می دادید به مانورها ادامه دهند.» ترامپ در حالی این سخن را می گفت که قبلاً با این مانورها موافقت کرده بود و این تمرینات نظامی مشترک بیشتر جنبه ستادی داشتند و مانورهای میدانی گسترده محسوب نمی شدند. ترامپ گفت: «من تلاش می کنم با یک دیوانه صلح کنم»، که دستکم نشان می داد ترامپ پذیرفته است که کیم جونگ اون رهبر کره شمالی ممکن است تا حدی مشکل آفرین باشد. او در نهایت گفت: « مانورهای نظامی اشتباهی بزرگ هستند. هرگز نباید با آنها موافقت می کردم.» او در نهایت گفت: «اگر نمی توان به توافق پنج میلیارد دلاری برای تامین هزینه پایگاه های نظامی امریکا در کره جنوبی دست یافت، از آن کشور خارج شوید. ما در تجارت با کره جنوبی ۳۸ میلیارد دلار ضرر می کنیم. از آن کشور خارج شوید.» او چند بار پرسید مانورهای کنونی چه موقع تمام می شوند که موعد آن ۲۰ اوت بود، ترامپ سپس گفت: «دو روزه تمامش کنید؛ حتی بیشتر از یک روز هم آن را طول ندهید.»
ترامپ که انگار همین حالا تصمیم گرفته بود توافق پمپئو-خلیل زاد با طالبان را امضا کند، گفت: « بیایید از این توافق، یک توافق بزرگ بسازیم. توافق فوق العاده ای به نظر می رسد. اگر آنها خطایی مرتکب شوند (منظورش این بود که اگر طالبان توافق را نقض کند) کشور لعنتی آنها را منفجر و آن را چند میلیون قطعه می کنیم (من فکر نمی کردم که این یک راهبرد نظامی سنجیده باشد و در واقع تحلیل عادی ترامپ بود)، من نظامیان را مقصر نمی دانم زیرا شما ابزارهای لازم را در اختیار آنها نگذاشته اید.» این نکته آخر متیس را شگفت زده می کرد اگر در اینجا حضور داشت، زیرا ترامپ بارها به او گفته بود تو در این زمینه مقصر هستی چون همه امکانات را در اختیار تو گذاشته بودیم. ترامپ سپس به موضوع گرینلند (جزیره دانمارکی) که پیشنهاد خرید آن توسط امریکا خبرساز شده بود، اشاره کرد اما به سرعت به بحث آفریقا بازگشت و گفت: «می خواهم از آفریقا و هر منطقه دیگری که امکان آن وجود دارد خارج شوید. من می خواهم نیروهای ما در خاک کشور خودمان باشند. آنها را از آلمان خارج کنید. قصد دارم به آلمان بگویم که باید فوراً (هزینه های حضور ما را در آنجا ) بپردازد.» بعد دوباره به موضوع ساخت پایگاه ترامپ در لهستان بازگشت و اسپر برای بار دوم تلاش کرد توضیح دهد که نیروهای امریکایی در لهستان چرخشی هستند و در واقع در آنجا به صورت دائمی مستقر نیستند. ترامپ سپس گفت: «من با وعده خارج کردن نیروهایمان از افغانستان و پایان دادن به این بازی های جنگی انتخاب شدم» و بعد ادامه داد: «ما ۵۲ هزار نیرو در اروپا داریم...خیلی ها شیفته ناتو هستند.» ترامپ موضوع بحث را به کشمیر تغییر داد و گفت: «می خواهم دوشنبه با مودی (نخست وزیر هند) تماس بگیرم. قدرت ما به خاطر مسائل تجاری فوق العاده است...»