طالبان غرب را بر چین ترجیح میدهند
جان سیپسون
طالبان گفتند غرب را بر چین ترجیح میدهند
جان سیمپسون خبرنگار ارشد بیبیسی که اخیر به کابل سفر کرده است میگوید طالبان سنگینی وظیفه و نیازهای کشور را درک کردهاند.
جان سیمسون از اولین خبرنگاران غربی بود که سرنگونی دور اول حکومت طالبان را در سال ۲۰۰۱ گزارش داد، اما اخیرا در زمانی به کابل رفت که طالبان یک بار دیگر به قدرت بازگشتهاند.
در این مطلب او در صحبتی با بشیر بختیار، از بخش افغانستان بیبیسی به ابعاد مختلف دولت طالبان و چگونگی تعامل آنها با غرب پرداخته است.
در دور اول حاکمیت طالبان، جمعیت کابل تا اندازهایی پراکنده بود. اینبار میدیدم که برای طالبان دشوار است تا در همه نقاط شهر حضور داشته باشند. تفاوت دیگر دو دور در کابل این است که توقعات مردم بسیار زیاد افزایش یافته است. آنها از حکومت میخواهند که کارهایی را برای آنها انجام بدهد. چیزی که مردم افغانستان در گذشته در فکر آن نبودند و اکنون حکومت طالبان در برآورده ساختن این توقعات مشکلاتی خواهند داشت
.
زمانی که مردم توقع داشته باشند که حکومت شرایط بهتر زندگی باید برایشان فراهم کند، و امکانات آموزشی و زیرساختهای مورد نیاز یک شهر را آماده سازد، طالبان مجبور خواهد بود تا این تقاضاها را برآورده سازد. در غیر آن مردم با آنها وارد خصومت خواهد شد
.
همه این مطالبات، نسبت به توقعات آنها بسیار بالاست، آنها به این تصور نیستند که اگر حکومت این کارها را بکند خوب خواهد شد، بلکه برای یک نسل تمام آنها این طور عادت کردهاند و توقع دارند تا خواستههای آنها باید برآورده شود. مردم میگویند که این مطالبات باید عملی شوند. این طوری نیست که شما یک شیر آب را فورا ببندید. اگر طالبان میخواهند با توقعات مردم سازگار شوند، باید آن را جاری نگهدارند.
به فکر من این بستگی به این دارد که ما از کدام سطح و سویه طالبان حرف میزنیم. جنگجویان یا سربازان عادی آنها در جادهها افراد بسیار ساده و بسیطی هستند. طوری که در سالهای دهه ۱۹۹۰ بودند. آنها متعلق به مناطق دوردست کشور هستند و در ۲۰ سال گذشته زندگی سختی را گذراندهاند.
اما زمانی که ما با مقامهای ارشد طالبان صحبت میکنید، طوری که من با بعضیشان ملاقات کردم دیدم که آنها به روشنی درک میکنند که چقدر یک وظیفه سنگین روی شانههای آنها قرار دارد که واقعا تاثربرانگیز است.
آنها به مراتب از مقامات طالبان که قبلا در قدرت بودند، پیشرفتهتر و عصریتر هستند، به هیچ صورت قابل مقایسه نیستند. آنهایی که من با آنها صحبت کردم از جهان بیرونی و از نیازهای مردم کاملا آگاه هستند.
این آگاهی، کار را برای آنها اسان نمیسازد و تضمینی برای موفقیت شان نیست اما بزرگی وظیفه خود را نسبت به گذشته به روشنی درک میکنند.
وضعیت وخیم اقتصادی
وضعیت مردم بیاندازه تراژیک و دردناک است. من ۷۷ سال دارم و برای بیبیسی بیش از ۵۵ سال کار کردهام. در این مدت همیشه دستورات بیبیسی که باید احساسات شخصی خود را در برنامهها نشان ندهیم، را عملی کردم. اما در مصاحبهای با بیبیسی وقتی از من در مورد یک خانواده در افغانستان که نیم ساعت پیش از آن مصاحبه دیده بودم پرسیدند، نتوانستم جلو گریه خود را بگیرم. دیدن این مردم بر من تاثیر بسیار بسیار عمیق داشت. مردمانی که در چند هفته آینده با فقر، ناداری و گرسنگی مطلق روبرو خواهند شد، این خانوادهها هیچ پولی نداشتند.
وقتی آدم خانوادههای زیادی را در چنین وضعی ببیند، بسیار مشکل است بتواند حرفهای باقی بماند و گریه نکند. آنها خانوادههای دارای وقارند که خانههایشان را پاک نگهمیدارند و از کودکانشان مراقبت میکنند و این خانواده ها پولی ندارند و نمیتوانند غذای شب و روز خود را فراهم کنند.. این تراژیدی بود که من آن را با خود خواهم داشت و فراموش نخواهم کرد.
درباره آزادیهای زنان
جالب است که دیدن زنان در خیابانها بسیار نادر و کمیاب است. فکر میکنم بسیاری زنان ترجیح میدهند که بهتر و مصونتر است تا در شرایط امروزی در خانه بمانند، حتی در کابل. هرچند در کابل زنان بیشتر در شهر رفت و آمد میکنند، اما به مراتب از آنچه که چند سال پیش دیده بودم شمارشان کمتر است.
در آن وقت حضور زنان در بیرون تقریبا همسان مردان بود. حالا زنان تصمیم گرفتهاند که بهتر است در خانه بمانند و با خطر و ریسک بیرون رفتن خود را روبرو نسازند. من ندیدم که طالبان با زنان مانند گذشته بدرفتاری کرده باشند. اما کلا، بسیاری از زنان تصمیم گرفتهاند تا زمانی که مجبور نباشند از خانه بیرون نروند.
دولت طالبان برای به رسمیت شناخته شدن تا چه اندازه آماده سازش با جهان است؟
برداشت من این است که آنها برای بدست آوردن رسمیت و کمک بیرونی کار زیادی انجام خواهند داد. یکی از آنها به من گفت که ما از گرفتن کمکهای چین زیاد راضی نیستیم، چون به گفته او، چین با مسلمانان رفتار خوبی ندارد و اینکه چین فعلا در افغانستان دخیل است و دوستیاش با افغانستان برای منافع خودش است. این مرد که ارتباطات قوی دارد گفت که ای کاش غرب و آمریکاییها راهی بیابند تا با طالبان در تماس شوند و دوباره نه با حضور نظامی بلکه طوری برگردند تا طالبان بتوانند از کمک انگلیس، فرانسه و آمریکا بهرهمند شوند، همانگونه که از چین کمک میگیرند.
زمان بسیار حساسی است. طبعا عملا نشانههای واضح اختلاف بین نیروهای افراطیتر اسلامگرا و و نیروهای کمتر افراطی اسلامگرا دیده میشود. شنیده ایم که در ولایت ها زد و خورد هایی بین گروهها رخ داده است
هر چیزی که حکومت طالبان میخواهد بکند و هر گامی که میخواهد به سوی غرب بردارد، میتواند بر کاهش حمایت طالبان در بین عناصر تندروتر موثر باشد. طالبان وظیفه بسیار بسیار دشواری در پیش رو دارند. اما، تا زمانی که طالبان قادر نشوند کمک غرب را بدست بیاورند وضعیت در افغانستان بد خواهد بود.
امروز که چند ماه از حکومت آنها گذشته تهدید جدی در برابر آنها وجود ندارد. مقاومت و جنگ هایی وجود دارد اما تا حدی نیست که بتواند قدرت مرکزی آنها را به چالش بکشد. من ظهور نیروی مخالفت را در برابر طالبان نمیبینم. به باور من تا یک سال دیگر آنها قدرت بدون چالش خواهند داشت. اما اگر طالبان قرار باشد که افغانستان را طوری که نیاز است اداره و بر آن حکومت کنند ناگزیر هستند تا غرب را ترغیب کنند تا به کمک شان بیاید.