غارت دست آوردهای اجتماع

 
 

 برای مقابله با درندگی هیولاهای های دیجیتالی چه باید کرد ؟

غارت دست آوردهای اجتماع * نرم افزارهای آزاد

نویسنده ها: Laure Muselli، Mathieu O’Neil، Fred Pailler & Stefano Zacchiroli 

برگردان: شروين احمدي 

 

در حالی که مدینه فاضله دیجیتالی که همه رویای آن را می دیدند، از سال ١٩٩٠ سوپرمارکتی از نرم افزارهای آزاد را به وجود آورد و گروهی از افراد سرسخت، علی رغم همه مشکلات به ایده های اولیه آن وفادار ماندند، امروز بدلیل حمایت ، همکاری، مشارکت ، تصرف و البته خیانت غول های صنعت دیجیتال ضعیف شده است.

در دهه ١٩٩٠ در حاشیه صنعت فناوری های جدید ، دنیای دیجیتالی نوینی پدیدار شد. برنامه نویسان و متخصصان داوطلبی که از لحاظ جغرافیایی از هم دور بودند، جوامعی را تشکیل می دهند تا با یاری یکدیگر نرم افزارهایی را برای رقابت با محصولات به اصطلاح «مالکیتی» تولید می کنند: سیستم عامل Linux ، وب سرور Apache یا پخش کننده چند رسانه ای VLC نمونه های معروفی از این تلاش هستند. آنها از حقوق انحصاری خود صرف نظر می کردند نه تنها به این دلیل که به مزایای غیرمالی (لذت، یادگیری، شهرت، پیشنهادهای شغلی) آن واقف بودند، بلکه هم چنین به دلایل اخلاقی: پروانه به اصطلاح « copyleft» (مانند پروانه عمومی همگانی گنو، GPL) به کاربران حق اجرا، کپی، اصلاح و توزیع کد رایانه را می دهد. این پروانه همچنین حفظ این آزادی ها را در تمام نسخه های مشتق شده نرم افزار تحمیل می کند (١). اما امروز نرم افزارهای آزاد در چه وضعیتی هستند ؟

پاسخ به این سوال الهام‌بخش خوش‌بینی نیست: غول‌های سیلیکون ولی، گوگل، اپل، فیسبوک، آمازون و مایکروسافت (Gafam) آنها را مورد حمایت قرار داده و با مشارکت و همکاری ، تصرف شان کرده اند. تا آنجا که open source («نرم افزارهای متن باز» ، اصطلاحی که در دنیای صنعتی برای صحبت در مورد نرم افزار آزاد استفاده می شود، البته بدون اشاره به ... آزادی ها! (٢)) اکنون در قلب اقتصاد دیجیتال قرار دارد. بر اساس یک نظرسنجی از ١٢٠٠ متخصص فناوری اطلاعات در سال ٢٠١٨ ، نشان می دهد که بیش از ٩ برنامه از هر ده برنامه شامل بخش هایی از برنامه های دنیای «نرم افزارهای آزاد» هستند (٣). این ادغام در اوایل دهه ٢٠٠٠ با شرکت IBM آغاز شد و در سال ٢٠١٨ با خرید پلتفرم ذخیره سازی کد GitHub توسط مایکروسافت به مبلغ ٧.٥ میلیارد دلار به پایان رسید. شرکت‌ها بدین ترتیب به برخی از برنامه نویسان پول می‌دهند و البته از کار رایگان گروهی از داوطلبان بهره می‌برند، و روشنفکران منتقدی که در «نرم افزار های آزاد» ابزاری برای رهایی می‌دیدند، سرخورده شاهد این امر هستند (٤).

در این فرآیند تصرف، دو بازیگر نقش اساسی بمثابه پل ارتباطی بین دنیای شرکت ها و پروژه ها ایفا کردند (٥). اول، GitHub، پلتفرم ذخیره سازی کد که در سال ٢٠٠٥ ایجاد شد و با حدود ٤٠ میلیون کاربر و ١٩٠ میلیون مخزن(انبار) کد به مرکزی قوی تبدیل شده است. همین مرکزیت باعث شد که فعالان «نرم افزارآزاد » علی رغم تمایلشان ، پس از تصاحب آن توسط مایکروسافت آنرا ترک نکنند. موفقیت GitHub از مدل همکاری مشترک آن و این واقعیت ناشی می‌شود که همکاری های داوطلبانه افراد، در پروفایل‌های شخصی آنها درج می شود و در واقع به نوعی رزومه شان را تشکیل می‌دهد.

عامل کلیدی دیگر بنیاد لینوکس است. این بنیاد که در سال ٢٠٠٠ برای تضمین فعالیت مستقل خالق آمریکایی-فنلاندی سیستم عامل رایگان لینوکس، آقای لینوس توروالدز، راه اندازی شد، می بایست از هرگونه وابستگی این پروژه به یک شرکت جگوگیری کند. فعالیت آن شامل تسهیل استفاده از لینوکس با تولید مشخصات فنی، کد و گواهینامه های حرفه ای است. از نقطه نظر حقوقی، این یک کنسرسیوم غیر انتفاعی است که از منافع شرکت های عضو دفاع می کند، که در میان آنها ... بیشتر شرکت های Gafam را می یابیم. توسعه فعالیت آن گیج کننده است: در حالی که در سال ٢٠١٣ ، بنیاد لینوکس ١٠ پروژه را رهبری می کرد و ٢٣ میلیون دلار درآمد و ٣٩ نفر کارمند داشت، پنج سال بعد ١٥٦ پروژه را رهبری می کند ، ٨١ میلیون دلار درآمد و ١٧٨ کارمند دارد (٦).

این بنیاد در ارتباطات فراوان خود بر اهمیت متن پردازی و امنیت کدها به منظور «حرفه‌ای کردن» توسعه و اطمینان دادن به شرکت‌های غیرفناوری که از نرم‌افزار آزاد استفاده می‌کنند، اصرار دارد و می خواهد تصویری هماهنگ و یکپارچه کننده از خود ارائه دهد: در طول کنفرانس‌هائی با بودجه‌ی کلان، سخنرانان Intel یا GitHub از « devs» (کد نویسان) چینی بدبختی دفاع می‌کنند که مقامات جلوی شرکت آنها در کارهای عام المنفعه را می گیرند. مهم‌تر از همه، بنیاد لینوکس این ایده را مطرح می‌کند که شرکت‌ها و پروژه‌های مشترک یک « اجتماع»( community) را تشکیل می‌دهند. همین اصطلاح اجتماع به طور سیستماتیک در سخنرانی های نمایندگان شرکت های تجاری تکرار می شود تا بر همگرایی منافع بین کسانی که داوطلبانه برای پروژه کار می کنند و کارمندان شرکت هائی که در آن مشارکت دارند، تأکید کند (٧). شرکت‌هایی که کد محصولات خویش را در GitHub منتشر می‌کنند همچنین بر «حاکمیت اجتماعی» پروژه‌های خود پافشاری می‌کنند، زیرا هر کسی می‌تواند تغییری را برای تأیید نویسنده اصلی کد ارائه کند ، امری که به شرکت‌های تجاری اجازه می‌دهد در عین فعالیت افقی حق داشتن آخرین حرف را برای خود حفظ کنند. در نهایت، همان دیدگاه مقالات رسانه های تخصصی در باره «اجتماعی متحد» تبلیغ می شود که تولید مشترک بین شرکت های تجاری و پروژه های داوطلبانه را ممکن ساخته است .

چنین مطابقتی تصادفی انجام نمی شود. این وارونه کردن اورولی** معناهای مرتبط با اصطلاحات مثبتی مانند «اجتماعی»، «همکاری» و «باز بودن» یکی از ویژگی های سرمایه داری تفتیش است (٨). در واقع، منافع اجتماع داوطلبان و شرکت‌های غارتگر فقط در صورتی به هم نزدیک می‌شوند که دومی بتواند سهم دیجیتالی روزافزون اولی را ببلعد. به عنوان مثال، Gafam تحقیقاتی که توسط دنیای آکادمیک تولید شده است، را از آن خود می کند: بین سال های ٢٠١٤ تا ٢٠١٩، ٧٨.٣ درصد از ١٧٤٠٥ مقالات منتشر شده توسط کارمندان مایکروسافت به صورت مشترک با محققان دانشگاهی نوشته شده است. در همین دوره، این شرکت ٧٦١٠٩ اختراع ثبت کرد که تنها ٠.٢٪ از آنها به اشتراک گذاشته شد (٩). تکنیک دیگر این است که شرکت ها پیشنهادات تحقیق و توسعه (R&D) را به توسعه دهندگان جوان چند برابر کنند و هنگامی که نوآوری ها توسط نویسندگان آنها رونمایی شد، شرکت روابط خود را با آنها قطع کرده و نسخه خود را ایجاد می کند. بخش‌های مختلف Alphabet (شرکت مادر گوگل)، آزمایشگاه‌های Google ATAP و Google X و هم چنین فیس‌بوک در این کار متخصص شده اند (١٠).

چرا پروانه های « copyleft» مانند GPL از دنیای «نرم افزارهای آزاد» در برابر حملات Gafam محافظت نکردند؟ اول، به این دلیل که گوگل ابتدا آنها را از آن خود(تصرف) کرد قبل از اینکه به اژدری برای حمله و توسعه تبدیل شان کند. این شرکت کالیفرنیایی در واقع تسلط خود را با تبدیل لینوکس به عنوان سیستم عامل تلفن های اندرویدی ایجاد کرده است. با این حال، «پروانه عمومی همگانی » گوگل را ملزم می کرد که کد تغییراتی که در این نرم افزار رایگان انجام داده است را منتشر کند. این الزام البته حداقل تا زمانی وجود دارد که گوگل، شرکتی که توسط لری پیج و سرگئی برین تأسیس شده، سیستم عامل خود به نام Fuchsia ، را ایجاد کند و آن را تحت پروانه غیر « copyleft» قرار دهد.

GPL همچنین از توسعه رایانش ابری(cloud)، یعنی ذخیره سازی و پردازش داده ها در سرورهای متمرکز به جای رایانه های کاربران، آسیب دیده است. در واقع، بیشتر پروانه های « copyleft» ، از جمله پروانه عمومی همگانی، تنها در صورتی که کد نرم‌افزار به کاربران توزیع شده باشد، دسترسی، تغییر و توزیع مجدد کد منبع را تضمین می‌کنند ، به عبارت دیگر در صورت انتقال و نصب بر روی رایانه‌های کاربران. اما زمانی که نرم افزار روی سرورهای Gafam اجرا می شود، شامل copyleft نمی شود، زیرا نرم افزار توزیع نشده بلکه از راه دور استفاده می شود. دنیای «نرم افزارهای آزاد» سعی کرده است تا پروانه های copyleft مؤثری را در برابر «ابرسازی» ایجاد کند، مثلاً توسط پروانه عمومی همگانی Affero، اما گوگل با آن مبارزه کرده است. این پروانه که توسط بسیاری از بازیکنان پذیرفته شده بود، گوگل و سایرین را مجبور می کرد تا کد منبع نرم افزار در حال اجرا بر روی سرورهای خود را حتی برای کاربرانی که از راه دور با این نرم افزار کار می کنند به اشتراک بگذارند. بنابراین، غول های سیلیکون ولی استفاده از این پروانه را بی هیچ مانعی برای محصولات خود ممنوع کردند(١١).

وقتی صحبت از نرم افزار رایگان می شود، شرکت های فناوری نگرش یکپارچه ای ندارند. بررسی نظرات ارائه شده توسط کارمندان آنها در سه کنفرانس اصلی متن باز(open source)، یک دودستگی روشن بین گروه های بزرگ از نوع Gafam و شرکت های کوچکتر را نشان می داد. در برابر مدل اقتصادی و ادعاهای گروه اول، دومی دیدگاهی انتقادی دارد که بیشتر بر پایداری پروژه ها متمرکز است. نمایندگان آنها بر اهمیت پروانه ها و احترام به اصول « نرم افزارآزاد » پافشاری می کنند، در حالی که کارکنان Gafam مرتبا تکرار می کردند که این سوال اکنون برای اکثر مشارکت کنندگان و داوطلبان چندان جالب نیست.

اشتراک گذاری و شفافیت دو ارزش پایه نرم افزار آزاد هستند. اگر Gafam زمان و منابع زیادی را برای تغذیه توهم تعلق خود به جهان مشارکتی داوطلبانه اختصاص می‌دهد، به این دلیل است که می‌داند موقعیت اش از نظر اخلاقی غیرقابل دفاع است. بنابراین، برای مبارزه با آنها، باید یک حقیقت تکرار شود: اصول پایه‌گذاری نرم‌افزار آزاد به‌طور سیستماتیک و بی شرمانه توسط این شرکت‌ها نادیده گرفته می‌شوند. اما این انتقاد را باید به گوش کی رساند ؟ عموم مردم ؟ کد نویسان و توسعه دهندگان نرم افزار؟

عموم مردم برای اصول نرم افزار آزاد اهمیت چندانی قائل نیست. اما از سوی دیگر، به مسائل مربوط به حریم خصوصی و نظارت حساس است. به لطف رسوایی هایی که شهرت Gafam را خدشه دار می کند، آنها می توانند به تدریج از پلتفرم ها و خدمات غیرمتمرکز دنیای «نرم افزارهای آزاد» استفاده کنند، مانند «مجمع الجزایر سازی» که توسط انجمن Framasoft برای ایجاد مشارکت بین ساختارهایی با ماهیت های مختلف ارائه می شود ، و یا استاندارد باز Matrix. برای ارتباط سریع، امن و غیرمتمرکز، و هم چنین Nextcloud، که راه‌حلی است برای همکاری و میزبانی فایل های معماری باز (١٢). با این حال، واقع‌گرایی ایجاب می‌کند که بپذیریم این راه‌حل‌ها، علی‌رغم موفقیت‌های گاه به گاه شان، نمی‌توانند با طیف تقریبا بی‌نهایت خدمات ارائه‌شده توسط Gafam رقابت کنند.

اگر چه این مبارزه هرگز متعادل نبوده است، اما وضعیت کارمندی برخی از کد نویسان و توسعه دهندگان نرم افزار متن باز(open source) در شرکت های بزرگ و گفتمان غالبی که نوآوری را فقط در قالب سرمایه گذاری های خصوصی و استارت آپ ها تعریف می کند، مقاومت را فلج می کند. جوامع « نرم افزارآزاد » به طور سنتی تحت عنوان نهادهای جمعی برای پاسخ به تلاش ها برای برنامه های مناسب تشکیل شده اند. این وضعیت مستلزم یک بحث گسترده در درون آنهاست. هنگامی که Oracle ،Sun Microsystems را در سال ٢٠١٠ خریداری کرد، این معامله برخی از پروژه‌های متن باز پشتیبانی شده توسط Sun را تهدید کرد و اعضای انجمن تصمیم گرفتند یک نسخه رایگان جایگزین از سیستم مدیریت پایگاه داده MySQL بسازند که سپس نام آنرا MariaDB گذاشتند. اما بدون حمایت دولت ها، ادامه حیات یک سیستم جدید بدون حضور در زیرساخت های دیجیتالی اینترنتی ساخته شده بر روی نرم افزار رایگان (مانند لینوکس، Kubernetes، و به طور کلی تمام نرم افزارهائی که برروی ابرهای تجاری قرار دارند) و در البته موتورهای جستجو، شبکه های اجتماعی و سایر پلاتفرهای خدماتی برای شرکت ها یا عموم مردم، قابل تصور نیست.

پیوند جهان نرم افزار آزاد و دولت ها، بر خلاف فرهنگ غالب ایندو، اکنون بحثی مطرح است. در شرایط افزایش اتوماسیون و بیکاری، سوال به رسمیت شناختن کمک های داوطلبانه و ارتباط بین بخش های تعاونی، دولتی و خصوصی هرچه بیشتر مسئله روز می شود. اقتصاددانان حیرت زده در مقابل این وضعیت و برای مثال برنارد استیگلر، انواعی از «حقوق کار مشترک» را پیشنهاد کرده‌اند، که به کسانی که به عوام کمک می‌کنند اجازه می‌دهد تا حقوق دسترسی به خدمات اجتماعی را دریافت کنند (١٣). آیا جامعه نرم‌افزار آزاد می‌تواند خود را به‌عنوان یک نهاد سیاسی تحمیل کند که فراتر از جهان نرم‌افزار، در کل حوزه های جامعه تاثیر گذار شود ؟ آیا می تواند با جزم اندیشی در باره بهره وری، توسعه بی نهایت قدرت محاسباتی مقابله کند ؟ تجربه گذشته خلاف این موضوع را نشان می دهد. اما حیات و موفقیت جهان نرم افزار آزاد به این امر وابسته است.

* اجتماع(Community) که با نام باهَمِستان، نیز شناخته می‌شود، به گروهی از مردم اطلاق می‌شود که دارای ارزشی‌هایی واحد هستند.

**اشاره به نویسنده کتاب مزرعه حیوانات.م

١- Lire Philippe Rivière, « Logiciels libres : et pourtant, ils tournent », Manière de voir, n° 83, « Pour changer le monde », octobre-novembre 2005.

٢- Evgeni Morozov, « The meme hustler », The Baffler, n° 22, Cambridge (Massachusetts), avril 2013.

٣- Keenan Szulik, « Open source is everywhere », Tidelift, 12 avril 2018.

٤- Lire Sébastien Broca, « L’étrange destin du logiciel libre », Le Monde diplomatique, juillet 2014.

٥- Cf. Benjamin Birkinbine, Incorporating the Digital Commons : Corporate Involvement in Free and Open Source Software, University of Westminster Press, 2020, et Arwid Lund et Mariano Zukerfeld, Corporate Capitalism’s Use of Openness : Profit for Free ?, Palgrave Macmillan, New York, 2020.

٦- Bradford Biddle, « Linux Foundation is eating the world », Journal of Open Law, Technology & Society, vol. 11, n° 1, 2019.

٧- Mathieu O’Neil, Xiaolan Cai, Laure Muselli, Fred Pailler et Stefano Zacchiroli, The Coproduction of Open Source Software by Volunteers and Big Tech Firms, News and Media Research Centre - Digital Commons Policy Council, Canberra, 2021.

٨- Lire Soshana Zuboff, « Un capitalisme de surveillance », Le Monde diplomatique, janvier 2019.

٩- Cf. Cecilia Rikap et Bengt-Ake Lundvall, « Big tech, knowledge predation and the implications for development », Innovation and Development, Londres, décembre 2020.

١٠- The Wall Street Journal, New York, 9 août 2017 ; Fortune, New York, 15 juin 2016.

١١- « AGPL policy », Google Open Source.

١٢- Cf. https://framasoft.org ; https://matrix.org ; https://nextcloud.com

١٣- Cf. Calimaq (Lionel Maurel), « Droits communs du travail et droit au travail dans les communs », S.I.Lex, 18 novembre 2017.

Laure Muselli, Mathieu O’Neil, Fred Pailler & Stefano Zacchiroli

به ترتیب مدرس Télécom Paris، دانشیار ارتباطات در دانشگاه Canberra ، جامعه شناس در Centre for Contemporary and Digital History لوکزامبورگ، و پروفسور Télécom Paris.