نویسنده PABLO JENSEN
برگردان شهباز نخعي
جامعه به شکلی تأسف بار غیرقابل پیش بینی است و شهروندان گاه انتخاب هایی فاجعه بار می کنند. خلاصه، شورش هایی رخ می دهد که قدرت های حاکم نتوانسه اند آنها را پیش بینی کنند. برای پیشدستی و خنثی کردن اینها، کافی است که به مرکز بزرگ داده ها (big data) رجوع و میلیاردها داده اطلاعاتی فردی ضبط و تحلیل شود، تا سرانجام همه چیز قابل پیش بینی گردد.
حکومت برآینده از راه علم و فناوری، برنامه بزرگ پژوهش FuturICT (مخفف «اطلاعات، ارتباطات، فناوری ها» ) است. پژوهشگران انجام این برنامه استدلال می کنند که: «شمار بزرگی از مشکلات کنونی، بحران مالی، بی ثباتی اجتماعی و اقتصادی، جنگ و همه گیری ها ناشی از رفتارهای انسانی است. اما، عدم درکی جدی درباره این که جامعه و اقتصاد چگونه عمل می کند وجود دارد (۱)». FuturICT از میان برنامه های پژوهش مورد حمایت اتحادیه اروپا از پیش انتخاب شده است. با آن که این برنامه درنهایت بخاطر هزینه ۱ میلیارد یورویی آن اجرا نشده، و اتحادیه اروپا ترجیح داده که برنامه «مغز انسان» را برگزیند که قصد دارد مغز انسان را شبیه سازی کند و نیز مطالعاتی درباره کربن متبلور (grapheme) در الکترونیک، ارتباطات و غیره انجام دهد، پرسش های مطرح شده توسط FuturICT همچنان موضوع روز است.
درواقع، موضوع برسر استفاده از قدرت محاسباتی رایانه ها برای جذب دانش مهندسی و علوم طبیعی و انسانی، با هدف اداره جامعه است. انبوهی از اطلاعات ایجاد شده، از جمله از راه توسعه اینترنت، افزایش شدید تعداد دریافت کننده ها و مبدل ها در شبکه های موسوم به «اجتماعی» امکان پردازش انبوه داده ها (big data) را فراهم کرده و می توان پنداشت که کاربرد آنها اثر بسیار خواهد داشت. در ایالات متحده «آژانس اطلاعات برنامه های فعالیت پیشرفته پژوهش» (Iarpa)، که مسئول انجام پژوهش های مربوط به اطلاعات است، از سال ۲۰۱۱ هزینه مالی انجام یک برنامه تدوین شده توسط دانشگاهیان و موسسه هایی را تأمین می کند که هدفشان ضبط خود به خود داده های اینترنتی کشورهای آمریکای لاتین است تا بتوان «روش هایی [ریاضی] ابداع کرد که بتواند از امکان بروز شورش جلوگیری کند».
از قرن نوزدهم، با قصد دریافت مالیات یا سربازگیری، حکومت های اروپایی درمورد جمعیت و ثروت مردم خود سرشماری می کردند. انجام این کار مستلزم ایجاد زیرساخت های قضایی و مادی، و بسط ابزارهای مختلف مانند نقشه و ثبت حدود املاک، یکسان سازی واحدهای اندازه گیری و زبان یا حتی تثبیت نام های خانوادگی بود. برای ایجاد امکان بهره برداری از این اطلاعات در دستگاه مرکزی اداری، از یک ریاضی دان بزرگ به نام پی یر سیمون دو لاپلاس کمک خواسته شد و او ابزاری ریاضی، مانند حساب احتمالات ابداع کرد که بتوان تعداد جمعیت را برمبنای داده های پراکنده محاسبه کرد.
FuturICT درصدد ساخت یک «شبیه ساز زمینی» است که بتواند عملکرد جوامع را بدل سازی نموده و اثرات سیاست های مختلف را بیازماید
اما، بنیانگذار واقعی «علم» جامعه، فردی نه چندان شناخته شده بود. این فرد اهل بلژیک آدولف کِتِلِت نام داشت. او که در رصدخانه پاریس در کنار لاپلاس کار می کرد، با سرشماری ملی آشنا و مجذوب ارتباط مداوم شمار خودکشی و جرایم شد. او از این امر چنین نتیجه گرفت که غیرقابل پیش بینی بودن افراد زمانی است که تعداد زیادی از افراد را دربر بگیرد.
به این ترتیب، تا دوران «۳۰ سال شکوهمند»، دولت های تمرکزگرا بر مردمی حکومت کردند که بنابر درک مراکز قدرت برمبنای معیارهای از پیش تعریف شده (سن، جنسیت، طبقه اجتماعی- حرفه ای...) به صورت یک دست شکل گرفته بودند. بعد، در سال های دهه ۱۹۸۰، قدرت های حاکم لیبرال نو، فکر ساختن جامعه براساس ساختار و طبقه بندی را رها کرده و آن را برمبنای مجموعه ای از افراد منزوی به صورت «اتم های اجتماعی» شکل دادند که در بازاری آزاد، از طریق ترغیب و پاداش مناسب هدایت می شوند و رقابت می کنند.
FuturICT این برداشت «اتم های اجتماعی» عزیز برای لیبرالیسم را با ایده کِتِلِت درمورد وجود قوانین اجتماعی ترکیب کرد. درواقع، یکی از هدف های آن «پرده برداری از قوانین پوشیده ای که در جامعه پیچیده ما وجود دارد» بود. به لطف این قوانین، می توان جامعه هایی مجازی ساخت که در آن سناریوهای گوناگون آزموده شده و این امکان را بدهد که «بهترین ها» انتخاب و نیز «بحران هایی که مرتب دنیا را تکان می دهد را بتوان پیش بینی کرد». در آن زمان امکان استفاده از دستگاه شبیه ساز تردد شهری برای بهبود عملکرد چراغ های راهنمایی وجود داشت و این دستگاه تعداد متوسط حرکت خودروها را تعیین می کرد. اما، درک هلبینگ، که یکی از دو مسئول این برنامه بود، از روش دیگری استفاده کرد و با استفاده از داده های مربوط به تردد خودروها، همراه با گروه خود روشی برای تخمین رفتار رانندگان برمبنای معیارهایی مانند زمان واکنش آنها ایجاد کرد. او با محاسبه کنش متقابل تعداد زیادی از «ربات های راننده»، در فضایی که چراغ های راهنمایی به روش های گوناگون هماهنگ شده بود، توانست زمان عبور خودروها را محاسبه و با چراغ های نزدیک اطلاعاتی درباره تعداد خودروهای در راه مبادله کند. این مهندسی «میکرواجتماعی» می تواند در عرصه های دیگر نیز مفید باشد: به این ترتیب، یک گروه مرکب از کارشناسان رایانه ای، پزشک و فیزیک دان شیوه ای را ابداع کردند که با ذکر جزییات می توانست شیوع سرماخوردگی را پیش بینی کند.
با FuturICT این نوع برداشت ها درباره همه مسائل اجتماعی بسط می یابد. درعین دانستن این که ایجاد یک مدل کامل که همه ساکنان کره زمین را برمبنای اطلاعات زندگی خصوصی آنها دربرگیرد، ممکن نیست، FuturICT درنظر دارد «شبیه ساز زمینی» ای بسازد که توسط یک «دستگاه عصبی جهانی» و شبکه جهانی دریافت، ضبط و تمرکزکننده ها در هر ثانیه از میلیاردها داده شخصی و محیط زیستی تغذیه شود. کمال مطلوب این است که این دستگاه شبیه ساز بتواند عملکرد جامعه را مدل سازی کند، چنان که هم اکنون در دستگاه های پیچیده فیزیک و آزمودن اثرات سیاست های مختلف انجام می شود.
درعین حال، این مدل های اتمی، که هرفرد توسط یک عامل اقتصادی برپایه قانونی ساده نمایندگی می شود، غالبا با واقعیت تطبیق نمی کند. برای متقاعد شدن دراین مورد، کافی است که به صدها مقاله نظری درباره مدل سازی «دارایی های مشترک» توجه شود. وضعیت هایی که منافع خصوصی، فرد را به بهره برداری از دارایی های عمومی (به عنوان نمونه، یک چراگاه) به زیان دیگران وامی دارد. همه مقاله های نظری در این باره تأیید می کند که مشکل، اجتناب از این بهره بری اضافی است. این امر در کاری تجربی نشان داده شد و برای الینور استرومريا، عامل آن در سال ۲۰۰۹ جایزه نوبل اقتصاد را به ارمغان آورد. او نشان داد که قواعد مشترک، نسبت های خانوادگی و گفتگوهای رودررو نقشی کلیدی در برقراری همکاری واقعی برای اجتناب از بروز یک «فاجعه» دارد. این درحالی است که این عوامل از دسترس شبیه سازها خارج است.
بنابراین، نتایج «شبیه سازی زمینی» تنها درمورد جامعه هایی که به قدر کافی چهارچوب بندی شده باشد و بتواند متناسب بودن «قوانین اجتماعی» و تا حدی «قوانین اقتصادی» را تضمین کند صادق است و در دنیایی که اقتصاددان ها برای همه چیز ارزش پولی قائل شده اند، صدق نمی کند. باور به این قوانین، به منزله فراموش کردن بازارهای مالی ای است که برپایه یک مدل نظری، که بهترین انگاشته شده، و برمبنای یک ایدیولوژی (تلویحی یا نه) ساخته شده است. در عرصه اجتماعی، این امر به معنی رد پرسش در مورد بُعد سیاسی و درستی قواعد اجتماعی است. این درست است که یکی از مفاهیم جاری در عرضه این برنامه « میزان تحمل و پایداری» است که امکان درگیری ها را خنثی می کند.
در عوض، FuturICT در یک مورد اساسی حق دارد و آن اهمیت دستیابی به رقومی سازی برای جامعه دانشگاهی است. این عرصه ای است که موسسه های خصوصی، به ویژه گوگل و فیسبوک زمام آن را دردست گرفتند. به نظر می آید استفاده هایی که از آن شده تنها در دو مسیر پیش می رود: یا قدرت محاسباتی مرکزی را تقویت می کند که مدعی هدایت جامعه است، و یا ابزارهایی را بسط و توسعه می دهد که امکان هماهنگ کردن اطلاعات پراکنده را به وجود می آورد. FuturICT برداشت دوم را برگزیده که برمبنای آن افراد مدل سازی شده، مولکول های یک اندام اند که مغز آن در جایی دیگر قرار دارد و با پذیرش راهبرد تحلیل حجم های انبوه داده ها کار می کند. این درحالی است که در پس «داده بزرگ» (big data)، «برادر بزرگ» پنهان است. هدف اعلام شده در تارنمای اتحادیه اروپا این است که: «دیدبانی هایی برای بحران ها بسازد و براه اندازد و دستگاه های حمایتی ای برای روندهای تصمیم گیری مسئولان بازرگانی و تصمیم گیرندگان سیاسی درست کند»، این تعریفی غریب از دموکراسی است.
۱- همه نقل قول ها از سایت زیر هستند مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد: www.futurict.eu
۲- Elinor Ostrom, Gouvernance des biens communs. Pour une nouvelle approche des ressources naturelles, De Boeck, Bruxelles, 2010. Lire aussi Hervé Le Crosnier, « Elinor Ostrom ou la réinvention des biens communs », « Puces savantes », les blogs du Diplo, 15 juin 2012.
PABLO JENSEN