نویسنده Nira Reyes Morales
برگردان منوچهر مرزبانيان
ادبیات همواره جایگاه برجسته ای در حیات سیاسی و اجتماعی شیلی داشته است. پس از کودتای نظامی ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳، شورای کودتاچیانی که به قدرت رسیده بودند، خیلی زود به این نماد آزادی یورش برد: نویسندگان می مردند، و کتاب ها می سوختند. اما حالا که دموکراسی باز برپا گردیده با خاطرات خشونت و وحشت چه باید کرد؟
سی سال پس از کودتای ژنرال پینوشه و درگذشت شاعر شیلیایی پابلو نرودا در سال ۱۹۷۳، روبرتو بولانیو، قوی ترین صدا و تأثیر گذار ترین نویسندهٔ قلمرو ادبیات سال های اخیر آمریکای لاتین، به ستارهٔ دور دست خود پر کشید (۱). او در شبانه شیلی خود (۲)، نوشته بود «در این کشور زمین داران، ادبیات چیز پرت و پلایی است و توانایی خواندن شایستگی و حُسنی به شمار نمی آید.» پرت و پلا، شاید، اما مایه غرور ملی نیز تواند بود. ادبیات همواره جایگاه ممتازی را در حیات سیاسی و اجتماعی شیلی از آن خود کرده است. دو برنده جایزه نوبل (گابریلا میسترال و پابلو نرودا)، و ده ها نویسنده صاحب قریحه (وینسنته هویی دوبرو، فرانسیسکوکولوآنو، خوزه دو نو سو، لوئیس سپول ودا، آنتونیو سکارمتا، ایزابل آلنده) و درست به همین واقعیت بود که ژنرال پینوشه و نوچه های ور دستش خواستند یورش برند.
از ۱۱ سپتامبر۱۹۷۳، شورای نظامی کودتاچیان ۴۱ حکم و دستور را بر روی امواج رادیو بر گوش ها فرو می کوفت که قالب فرهنگی تازه ای را روا می داشت. فرمان شماره ۲۶، «اشغال و تخریب » انتشارت دولتی Quimantϊ را اعلام می کرد [که دولت سالوادور آلنده در سال ۱۹۷۱ تأسیس کرده بود]. چنانکه کامیلیو مارکس نویسنده شیلیایی یادآور شده، «انتشارات مزبور نماد پیشروی به سوی دموکراسی از مسیر فرهنگ بود. تعطیل آن آغاز ناپدید شدن شماری از مؤسسات انتشاراتی، کتابفروشی ها و ویرانی سیستم آموزشی شیلی را رقم زد، و نظام منحط و طرد کننده ای جایگزین آن شد که هرگونه بیان و نمود ادبی و هنری را طاغی می انگاشت.» کتابسوزان های گسترده، پخش کتاب گرفتار چنبره تنگناهای بسیار جدی که تا ژوئیه ۱۹۸۳ به درازا کشید آن دهه را به «خاموشی فرهنگی» توصیف کرده بودند: این واژه دقیقا به معنی قطع جریان برق است
خیمه کولیر، رمان نویس متولد ۱۹۵۵، که به گواه رمان نفوذی (۳) آثار متوقع و سختگیری آفریده، به یاد می آورد «وقتی دوازده سالم بود، پدرم هر هفته چندین کتاب برایم می خرید. عرضه [کتاب] شگفت انگیز بود. بی آنکه نگران قیمت باشیم، به غریزه برمی گزیدیم. امروز عرضه ای در کار نیست، غریزه ای وجود ندارد. افکار عمومی حرف شنو شده، تن به تسلیم داده، خیلی سخت است که این را از سر بگذرانیم.»
برخی نویسندگان فرایندی سیاسی را پیش گرفتند، دیگران با تأکید بر آزادی خلاق خویش به نبرد برخاستند.
جامعه شیلیائی خود را منزوی، با آگاهی های عمیقا گمراه کننده و از هم دریده در میان تبعیدیان باز یافت. کتاب ها را پنهان در زیر پالتو دست به دست می کردند، از ویکتور خارا ــ مقتول در محوطه ورزشگاه ملی ــ و ویولتا پارا دو چهره نمادین موسیقی کانتو نوو [ترانه نو] آمریکای لاتین، و شعر توده ای، اندک تجلیل هایی در خفا به جا می آوردند. «فرهنگی مرگ اندیش» شبح جنایات دیکتاتوری تا دهه ها بعد هم همچنان در سپهر تخیل جمعی ادبی در گردش بود. به عقیده الِخاندرا کوستامانیا، رمان نویس زاده ۱۹۷۰، «کودتا به دگردیسی تخیل جمعی ما انجامیده. ما زیر چکمه های یک پدر چشم به جهان گشودیم، در مهد کودک، همواره در هراس از هیبت منع رفت و آمد به سر می بردیم. همه اینها به خشمی افسار گسیخته، تغییر شکل داده و گسل خانواده، استعاره کشور گشته؛ انفجار روایات را به بار آورده. ما ناچاریم آن تراژدی را [که بر ما گذشت] باز نویسی کنیم» هدایت این امر کمابیش بر دوش نیکانور پارا (شاعر متولد ۱۹۱۴) افتاد ــ برادر ویولتا که چندین بار او را برای دریافت جایزه ادبی نوبل در نظر گرفته بودند ــ، طعنه زنی سرسخت به چهره مسلط پابلو نرودا و خالق «ضد شعر». جرمان کاراسکو شاعر شیلیایی، زاده ۱۹۷۱ درباره او گفته، « ما همه، حتی روبرتو بولانیو، از شعرهای او توشه برگرفته ایم؛ او پادزهری برای زدودن آلودگی زبان ادبیات از سموم دیکتاتوری بوده است.»
کالروس فرانتز (متولد ۱۹۵۹) در سال ۱۹۹۷ می گفت: «خصوصی سازی خشن اقتصاد شیلی که دیکتاتوری اعمال می کرد، در قلمرو ادبیات، در قالب خصوصی سازی روایت ملی روی نموده، اما کمبودها و سختگیری ها بسیار سازنده هم بوده اند. آن درام تاریخی، دور از آنکه خاموشی را رقم زند، فتیله بزرگ آتشزنه بشکه باروت تخیل بوده است». در سال های دهه ۱۹۹۰ نشر مستقل باز سر برداشت. گزینه برخی نویسندگان گنجاندن کار ادبی خود بر بستر روندی سیاسی بود، از جمله گاه با نگارش رمان های پلیسی. بدینسان رامون دیاز اترویچ (۵)، هره دیا ضد قهرمانی را خلق کرد، نظاره گر و راوی تبدیل اخلاقی کشوری که آسیب روانی ویرانش کرده، اما از به زبان آوردن این فاجعه در قالب کلمات ناتوان است. دیگران ترجیح داده اند تا با تصریح آزادی خلاق خود به نبرد با سیستم برخیزند. روبرتو بولانیو، خواستار اقدام دوم بود. می گفت: « در محیطی که هیچ جای گذشتی در آن نیست به ادبیات پرداختن، یعنی اعمال حق واگذار ناکردنی خودم به اعتراض.»
ادبیات جنایات دیروز را دستمایه می کند تا آنرا از نکبت آن جنایات برهاند
پس از نومیدی (۶)، نوشته خوزه دونوسو (۱۹۹۶ ــ ۱۹۲۴)، گاه به مسئله مناسبات زبان و قدرت نیز می پرداختند. پدرو لمه بل (۲۰۱۵ ــ ۱۹۵۲)، در سپتامبر ۱۹۸۶ که شیلی هنوز زیر یوغ دیکتاتوری بود با مانیفست خود، من به نام تفاوت خویش سخن می گویم خطاب به نیروهای چپ نوشت: «من نرینگی خودم را از حزب دریافت نکرده ام/ زیرا مرا با موش های کوچک به گوشه ای انداخته بودند/ بارها/ من نرینگی ام را با شرکت جستن آموختم» او را که همجنسگرا و زن نما بود هر گز [در جمع نویسندگان] نپذیرفتند. رمان او اوهوی گاو باز! من می ترسم (۷)، بر زمینه تظاهرات و آوای ترانه خوانان بوله رو داستان عشق ممنوع یک انقلابی جوان و یک همجنسگرا را در سانتیاگوی سال ۱۹۸۶روایت می کند.
سر انجام در شبانه شیلی اثر بولانیو، هنگام برگزاری شب ادبی ماریا کالانس، جنایات هولناکی هم در زیر زمین رخ می دهد: «بر روی میله های کف تختخواب مردی عریان افتاده بود که مچ های دست و پایش را بسته بودند. خفته به نظر می آمد، اما دشوار می توانستی به بررسی این مشاهده برآیی، زیرا چشم بندی چشم هایش را می پوشاند.» ماریا کالانس می خواهد نویسنده بشود: « در شیلی چنین ادبیات را می آفرینند.» قهرمان رمان می افزاید: «نه فقط در شیلی بلکه در آرژانتین، مکزیک، گواتمالا، اوروگوئه. یا آنچه ما خود آنرا ادبیات می نامیم تا در گودال تخلیه زباله ها نیافتیم.»
پی نوشت:
۱ـ روبرتو بولانیو روز ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۳، در پنجاه سالگی در بارسلونا خاموش شد؛ Ιtoile distante، انتشارات Christian Bourgois، پاریس ۲۰۰۳ (نشر مجدد ۲۰۰۶).
۲ـ Nocturne du Chili، انتشارات Christian Bourgois، پاریس، ۲۰۰۷.
۳ـ El Infiltrado، انتشارات Gallimard، مجموعه « Sιrie noire »،پاریس، ۲۰۰۱.
۴ـ Un paradis sur lAmazone، انتشارات Le Seuil، پاریس، ۲۰۰۱.
۵ـ Les Sept Fils de Simenon، انتشارات Mιtailiι، پاریس، ۲۰۰۱. از همین نویسنده Le Deuxiθme Vu، انتشارات Mιtailiι، پاریس، ۲۰۱۳.
۶ـ درLa Dιsespιrance (انتشارات Presses de la Renaissance، پاریس، ۱۹۸۷)، یک خواننده متعهد مراسم شب زنده داری به سوگواری بر بالین پیکر پابلو نرودا می رود که ماتیلدا نرودا برگزار کرده بود، در حالی که سایه شاعر اندک اندک محو می شود. این اثر را غالبا رمان بزرگ باز گشت ناممکن به شیلی زیر یوغ دیکتاتوری می انگارند
۷ـ Je tremble, τ Matador، انتشارات Denoλl، پاریس، ۲۰۰۴.
Nira Reyes Morales