تاریخ بار دیگر در حال تکرار است چرا که گروههای تروریستی با حمایت و پشتیبانی خارجی بار دیگر تحرکات نظامی خود در سوریه را آغاز کردند. پس از اجرای آتشبس در لبنان، جبهه جدیدی در سوریه باز شد و آخرین اخبار حاکی از آن است که دو گروه سلفی تحریرالشام و احرارالشام شهرهای ادلب و حلب در شمالغربی سوریه را زیر حملات سنگین قرار دادند.
به گزارش فرارو، حجم عملیات و پیشروی گروههای تروریستی نشاندهنده تجدید قوای آنان طی چند سال گذشته است. چرا که هر دو این گروهها از تشکیلات فعال در جنگ داخلی سوریه بودند و ضربههای سنگینی طی سالهای قبل خوردند و مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شدند. اخبار حاکی از آن است که حملات اخیر از مناطق تحت اشغال ترکیه در شمال سوریه صورت گرفته است. مناطقی که طی چند نوبت به اشغال ارتش ترکیه درآمد و به محل آموزش و سازماندهی گروههای شورشی تبدیل شده است.
اهمیت راهبردی حلب
حلب مرکز اقتصادی سوریه و یکی از کلانشهرهای این کشور است. کمترا ز ۵۰ کیلومتر با مرز ترکیه فاصله دارد و جمعیت آن کمی بیش از دو میلیون نفر است. با توجه به اقتصاد تضعیف شده سوریه طی سالهای جنگ داخلی، خارج شدن کنترل این شهر از دست دولت دمشق میتواند ضربه جبرانناپذیری به حکومت مرکزی وارد کند. تا زمان تنظیم این گزارش، فقط گروههای تروریستی مدعی سقوط حلب شدند و دولت سوریه از مقاومت ارتش این کشور در برابر هجوم تروریستها خبر میدهد.
درگیری متحدان
باز شدن جبهه جدید در سوریه میتواند چند وجه مختلف داشته باشد. ابتدا این که متحدان سوریه در جریان جنگ داخلی پیشین، در حال حاضر هر کدام درگیر یک بحران جداگانه هستند. روسیه که قدرت هوایی سوریه را تقویت میکند، درگیر بحران اوکراین است. حزبالله تا سه روز قبل درگیر جنگ در کشور خود بود، ایران نیز به طور غیرمستقیم در بحران غزه و لبنان با اسرائیل درگیر است. در این میان درگیری نیروهای عراقی درگیری کمتری از دیگران متحدان خود در مقاومت دارند. اگر تهاجم فعلی یک حرکت راهبردی و نه تاکتیکی برای قطع عقبه حزبالله از سوریه و تضعیف نظام دمشق باشد، این بار مسیر سختتری پیش روی مقاومت است. سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان در گفتگوی تلفنی با همتای سوری خود، از حمایت تهران از دمشق در برابر تهاجمات تروریستی خبر داد. هنوز مشخص نیست که تهران مانند جنگ پیشین وارد عمل میشود یا روش متفاوتی را در پیش میگیرد.
پشت صحنه
بازیگران خارجی در هر دو طرف معادلات سوریه، نقش اصلی را ایفا میکنند. در نوبت پیشین جنگ، بازیگران قدرتمند عربی، منطقهای و فرامنطقهای در سمت معارضین سوری بودند که فقط هواگردهای سبک و سنگین برای آنها فراهم نکردند. جریان امکانات، پول و نیروی انسانی به خصوص برای گروههای سلفی به هیچ وجه قطع نمیشد. هر کدام از گروهها یک پشتیبان مالی و لجستیکی قوی داشتند که آنها را تغذیه میکرد. به همین دلیل گفته میشد که سوریه به چهارراه تضاد منافع کشورهای منطقه تبدیل شده است.
در حال حاضر، به نظر نمیرسد که تمام کشورهای پیشین قصد ورود مجدد به نفع معارضین سوری را داشته باشند. این بار نام اسرائیل و ترکیه شنیده میشود. اخبار حاکی از آن است که آمادهسازی مجدد این گروهها از مدتی قبل در دستور کار قرار گرفت، آموزشهای لازم به آنان داده شد و با تجدید قوا و تجهیزات وارد میدان شدند. دور از انتظار نبود که اسرائیل در جریان سناریوی تجدید کمربند امنیتی خود پس از جبهههای لبنان و غزه سوریه را نیز مد نظر قرار بدهد. اما در فقره سوریه، استفاده از گروههای تروریستی بهتر از انجام عملیاتهای مشابه در لبنان است. چرا که در سوریه بر خلاف لبنان و غزه، حکومت مرکزی با ارتش کلاسیک وجود دارد و به نظر نمیرسد که اسرائیل بخواهد خود را در یک جنگ رودررو به این سبک درگیر کند.
از سوی دیگر، استفاده از گروههای تروریستی در سوریه پیش از این نیز جواب داده است. زمانی که کشوری به ویروس تروریسم آلوده میشود، پاکسازی کامل آن اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است. سوریه پس از بهار عربی به این وضعیت دچار شد و سالهای حکومت حزب بعث نیز همیشه زمینههای بروز چنین تحرکاتی را امکانپذیر کرده است؛ بنابراین تا اینجا به نظر میرسد که اسرائیل صحنهگردان اصلی باشد. نقش ترکیه در این میان منافع آن نیز باید مد نظر قرار بگیرد. این حملات از طریق ترکیه آغاز شده و آنکارا در هماهنگی با اسرائیل وارد عمل شده است. برای تحلیل عمیقتر آنچه در سوریه میگذرد، زمان بیشتری نیاز است.