جهان امروز در حال چرخش از گلوبالیسم به ناسیونالیسم و از نیو لیبرالیسم به ریالیسم هوشمند یا واقعیتگرایی عقلانی است. در سیر تاریخی و سیاسی دنیای پر آشوب، ما شاهد تولدی دوباره منطق ریالیسم از درون خرابه های نظم نهادگرایی نیولیبرال و لویاتان سرکش و ویرانگر آن هستیم. ریالیسم اینبار از عرصه فلسفه و هنر، هوشمندانه در میدان سیاست با پای منطق و زبان سرخ پاشنه می کوبد تا قدرت و بیان عریان را به متن سیاست جهانی جاری سازد. در این میانه گلوبالیست ها در حال فرار از امریکا بسوی اروپا هستند.
از مؤلفههای بنیادین نظم رئالیستی هوشمند تقویت پایههای هویت، قدرت و اقتدار ملی از ساحه اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی گرفته تا تکنالوژی هوشمند و محیط زیست است. در حقیقت همه معاملات، همکاری ها و کنار آمدن ها یا کنار رفتن ها، صرفا بر مدار منافع ملی سازمان و سامان مییابد. در جهان سیاست هوشمند؛ هیچ دوستی و دشمنی پایداری خارج از منافع ملی تعریف نمیشود.
آقای ترامپ در خط ناسیونالیسم و ریالیسم هوشمند تجاری در حال انجام یکی از شگفت انگیزترین چرخشهای سیاست خارجی آمریکا و زیر و رو کردن نظم جاری جهانی است؛ چرخشی ۱۸۰ درجهای که دوستان و دشمنان را مجبور میکند تا در شیوههای بنیادی سیاست و تجارت تجدیدنظر کنند. آقای ترامپ به وضوح نشان میدهد که روسیه را نه به عنوان یک دشمن بل یک شریک بالقوه در پروژه های مشترک آینده میبیند. او در فکر ضعیف کردن رقیبان اقتصادی و تجاری خود( اتحادیه اروپا و چین) و تقویت دالر است.
ترامپ راکت چرخش دپیلوماتیک را از سامانه ریالیسم هوشمند سیاسی-تجاری فیر کرد:« زلنسکی یک کمدین نسبتآ موفق دیکتاتور بدون انتخابات است... زلنسکی نباید وارد جنگی میشد که هیچ پیروزی در آن متصور نبود. بهتر است او زود بجنبد، وگرنه کشوری برایش باقی نخواهد ماند». دیگر از کمک های سخاوتمندانه امریکا خبری نیست. تحلیل ژیوپلیتیکی ما را در درون تحولات خیره کننده و چرخشی، رابطه ها و ضابطه جدید و عریان پرتاپ میکند. روسیه از چشم انداز ترامپ دیگر مسوول شروع جنگ و متجاوز نیست، تحریمها بی تحریم و محاصره روسیه شکسته خواهد شد.