پاکستان از افغانستان چه ميخواهد؟
برسميت شناختن خط ديورند،
یا مستعمره ساختن افغانستان؟
کاندیدای اکادميسين سيستانی
پاکستان نطفهً ناپاک استعمارانگليس است که از دامن عجوزهً هزار داماد هندبعد ازجنگ جهانی دوم پا به عرصهً وجود گذاشت واين مولود ناميمون از همان روز پيدايش خودبنای شرارت گذاشت.نخستين تجربه راه رفتنش دوتجاوز ناشيانه برمادرش يعنی هند بود که در هردو مرتبه با مشتهای دندان شکن هند روبروگرديد وپاره های مهمی از پيکرش را از دست داد.از آن تاريخ ببعد اين "مولود شرور"در صدد برآمد تاباخت های خجالت آور خود را در تخريب افغانستان تا مرز تجزيه جبران نمايد. با پيدايش اين مولودبدجنس در سياست خارجی افغانستان مسـاله يي بنام "پشتونستان" رقم خورد که مايه تمام تنش ها و کشمکشهاميان دوکشور وبد بختی های ناشی از اين سياست شد.
کودتایجولای 1973داود وبدنبال آن کودتای اپريل 1978حزب دموکراتيک خلق در افغانستان فرصتهای بدی برای به منصه گذا شتن نيات اين فرزند ناپاک استعمارنبودند. تجاوز شورویبرافغانستان در دسامبر1979شرايط ملی وبين المللی را برایبهره برداريهای سياسی ونظامی واقصتادی پاکستان بيش ازپيش آماده نمود.حضور قشون سرخ در افغانستان در دهه 80قرن گذشته وسرارزير شدن سيل مهاجرين افغان درپاکستان و رونق تنظيم سازی های جهادیو جلب کمک های مالی ونظامی کشورهایسرمايه دارغربی وعربی برای سازماندهی جنگ مقدس عليه اتحادشوروی سابق تحت نظرمستقيم سازمان استخبارات نظامی آن کشور ، اين امکان راهرچه خوبتر برای پاکستان فراهم ساخت تابوسيله نيروهای مقاومت افغان به بهانهً جهاد برضد اتحاد شوروی وحکومت موردحمايت آن کشوردرکابل،قبل ازهمه تمام تاسيسات تعليمی و اقتصادی وخدماتی ومهمتر ازهمه اردوی ملی افغانستان را از بيخ وبنياد نابود کند. واين کاری بود که پاکستان آن را ازهمان آغاز تولدش در همسايگی افغانستان از خدا آرزو ميکرد، واينک مفت و رايگان به اين نيت شوم خود نايل آمد.
پاکستان تنها به نابودی اردوی ملی اافغانستان اکتفا ننمود، بلکه شهر تاريخی کابل پای تخت کشور را با واردکردن هزاران زخم موشک وخمپاره و بمباردمان بی امان مردم آن بوسيلهً تنظيمهای ازخدا بيخبرو از وطن رانده به ويرانه مبدل نمود.پاکستانيها بارها سعی بعمل آوردند تاعلاوه برويران کردن تاسيسات زيربنايی کشور، بندهای مهم آبی مثل بندبرق ماهی پروبند برق نغلووبندبسيارمهم آبياری درونته راکه سرسبزی وعمران جلال آباد و ولايت ننگرهار مرهون آنست نيز بوسيلهً گماشتگان خود ويران نمايند، مگر به اين نيت شوم وباطل خود نايل نشدند وگفته ميشود که برخی ازعناصر وطن پرست در ميان مجاهدين بودند که دستوردهنگان پاکستانی را جابجا سربه نيست کرده اند. افزون براين پاکستان در قطع هزاران هکتارجنگلات کهن سال در ولايات کنرونورستان وپکتياوپکتيکا وخوست وهمچنان نابودی جنگلات پسته از ريشه در ولايات سمنگان وبادغيس نقش اساسی داشته و از هيچگونه ويرانی درکشورما بوسيله گماشته گان و دست پروردگان بيمايه خود دريغ نورزيده است.
بدون ترديد اين پاکستان بود که بعد از آن همه ويرانی درکشورما، گروه طالبان را تجهيز وتسليح نموده باسهمگيری مستقيم سازمان استخبارات نظامی خود به کشورما گسيل داشت تا از اين نيروهای متحجرو واپسگرا برای نيل به اهداف استرتيژيک خويش استفاده های ناروا بنمايد. پاکستان ميخواست تا اگر بشود تسلط طالبان رابرکشور قايم کند و سپس افغانستان راکه ديگر فاقد اردوی ملی شده بود،به عنوان صوبهً پنجم خود اعلان نمايد. نواز شريف صدر اعظم اسبق پاکستان باری در تبليغات انتخابی خويش گفته بود:" نابودی اردوی بسيار نيرومند افغانستان يکی ازافتخارات پاکستان است واگر او دوباره صدراعظم انتخاب شود، سعی خواهد نمود تا افغانستان را به صوبهً پنجم پاکستان تبديل نمايد."هرچند که افغانستان پس از1992 عملا" به بازارکالای پاکستانی مبدل شده بود.
به هرحال استفاده ازنيرهای انسانی افغانستان در امر تصرف کشمير هنديکی ديگر از اهداف پاکستان بوده است. افزون برآن کشيدن لوله گاز ترکمنستان از طريق افغانستان به پاکستان هدف ديگری بود که در برآوردن آن تلاش فروان بکار برد، مگر کشور های رقيب پاکستان(هند، ايران، روسيه)با تقويت مخالفين طالبان اين طرح پاکستان راناکام کردندوسرانجام با رخداد سانحه 11 سپتامبر، امريکابا ايتلافی از چهل کشورجهان برافغانستان يورش آورد وظرف دوماه رژيم طالبان را درنومبر2001 برچيد وبجای آن حکومت موقت حامدکرزی را با ترکيب عناصری از فرماندهان جهادي وبرخی از هوا داران شاه سابق در کابل مستقر نمود.اما از همان آغاز روی کار آمدن دولت حامد کرزی، پاکستان طالبان را که دوباره به آن کشور فرارکرده بودند،زيرچتراحمايت خويش قرارداد وبتدريج برای حملات خرابکارانه در نواحی جنوب کشورگسيل کرد تا مانع ثبات کشورشده و روند بازسازی رادر کشور دچار وقفه و مشکلات بسازند.
واشنگتن پست در شماره 2 نومبر خود درمورد« پناهگاه طالبان » نوشت : « شهر کويته چيزی بيش ازمرکز ايالتی بلوچستان پاکستان ، مقروپناهگاه اصلی جنبش افراطی طالبان است که تا دوسال پيش برافغانستان حکومت ميکردند و به اسامه بن لادن پناه داده بودند . بر طبق گزارشی که احمد رشيد روزنامه نگار معتبر و معروف پاکستانی تهيه کرده : هزاران جنگجوی طالبان اکنون در مساجد و مدارس دينی پاکستان ( در ايالت بلوچستان و صوبه سرحد ) اقامت داشته و تحت حمايت کامل احزاب حاکم منطقه و گروه های شبه نظامی پاکستانی قرار دارند. رهبران طالبان که امريکا و دولت افغانستان در پی آنها هستند بی هيچ محوری در روستا های اطراف کويته زندگی ميکنند. احمد رشيد از قول وزير اطلاعات دولت ايالتی نقل ميکند که : « تنها طالبان ميتوانند دولتی واقعی در افغانستان تشکيل دهند.»جان لنگستر خبر نگار واشنگتن پست در جريان سفر خود به پاکستان يکی از سرباز گيران و تامين کنندگان نيرو برای طالبان را ملاقات کرده و او نيز سفر خودرا در تابستان گذشته به افغانستان همراه با 14 پاکستانی برای جنگ با نيرو های امريکايی و دولت افغانستان برای وی شرح داده بود : « گذشتن از مرزو رفتن به افغانستان اصلا کار مشکلی نيست. »
تمام اين موارد درکشوری روی ميدهد که ادعا ميکند با ايالات متحده امريکا درجنگ عليه تروريزم همدست بوده و تا کنون3 مليارد دالر به عنوان بخشی از « تعهد دراز مدت امريکا به پاکستان » کمک از دولت بوش دريافت داشته است. رهبران طالبان و پيروان آنها، نه در دشت های لم يزرع افغانستان پراگنده اند و نه در غار های مناطق دور افتاده سکنی گزيده اند. آنها آشکارا در شهر بزرگ ( کويته ) فعاليت ميکنند و کنترول چندين محلهً آنرا در اختيار دارند. سياستمداران محلی هم به نفع آنها سخنرانی کرده و برای آنها اعانه و کمک جمع آوری ميکنند. وقتی هم که برای حمله به نيروهای دولتی افغانستان عازم ميشوند نه بصورت يک به يک و يا دو به دو، بلکه درگروه های چند ده نفری با بس از مرز ميگذرند و نيروهای مرزی پاکستان هم برای آنها دست تکان ميدهند. در چند ماه گذشته همين افراد در چندين حمله مختلف بيش از چهارصد غير نظامی و سرباز افغانی و نيز چندين سرباز امريکايی را کشته اند. اگر اکنون افغانستان درخطر بازگشت به دوران پرآشوب جنگ داخلی است ، پناه دادن و حمايت از طالبان در پاکستان دليل اصلی آن است . ( درحال حاضر 3000 مدرسه در پاکستان در اختيار طالبان قرار دارد) (1)
در نيمه جولای 2003 آقای خليل زاد نمايندهً ويژه رئيس جمهور امريکا بوش در امور افغانستان در يک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود : « پاکستان بايد تمام تلاش های خويش را به خرج دهد تا جلو عبور طالبان را از خاک افغانستان بگيرد .... ما صد فيصد تضمين ميخواهيم ، نه پنجاه فيصد و ما ميدانيم که طالبان در کويتهً پاکستان برنامه ريزی می شوند.» (2 )
در 24 جولای احمد رشيد ژورناليست معروف و کارشناس امور افغانستان و طالبان مقاله يي در روزنامهً نيشن پاکستان به نشر رسانيد که درآن از حامد کرزی نقل قول شده بود : « ما خواهان روابط حسنه با پاکستان و همه همسايگان هستيم. اما ما مخالف افراط گرايی و تروريزم و بنيادگرايی که از خارج به کشورما صادرشود می باشيم. از يک جانب ما به دوستی با همسايگان ارج ميگذاريم ، اما از جانب ديگر اگر مداخله ، عبور تروريستها ، خشونت و افراط گرايی به خاک ما ادامه پيداکند ، ما افغانها راهی ديگر نداريم جز مقابله با آنان. »
زلمي خليل زادروز 19 جون 2005 يک بار ديگر درکابل اعلام كرد كه احتمال دارد اسامه بن لادن رهبر شبكه القاعده و ملا محمد عمر رهبر گروه طالبان در پاكستان باشند. وی به خبرنگاران گفت : شواهد نشان ميدهد كه عبداللطيف حكيمي سخنگوي اين گروه در پاكستان به سر مي برد. خليل زادافزود: چطور ممكن است جي ئو تلويزيون دولتي پاكستان با ملااختر يكي از فرماندهان ارشد گروه طالبان مصاحبه مطبوعاتي كند ولي مقامات اين كشور ندانند كه اسامه و ملا عمر كجا هستند. وي با متهم كردن مقامات امنيتي كشور پاكستان به عدم همكاري با دولت افغانستان در مبارزه با تروريسم افزود: كشوري كه داراي سلاح اتمي است و نهادهاي امنيتي بسيار قدرتمندي دارد چگونه قادر نيست كه مرزهاي خود را كنترل نمايد.
دو روز بعد ازاين افشاگری خلیل زاد ، سه جوان پاکستانى مسلح با دوميل کلا شينکوف ويک ميل را کت در منطقه سر خکان لغمان توسط نيروهاى امنيت ملي افغان دستگير شدند.قرار اظهارات معاون رياست امنيت ملى ، دستگير شده گان اعتراف نموده اند که آنها قصد داشتند خليلزاد و على احمد جلالى وزير داخله راکه برای افتتاح یک پروژة به لغمان رفته بودند،ترورکنند.
چندی پيش مقامات پاکستان اعلام داشتند که نيروهای امنيتی آن کشور يکی از مقامات ارشد القاعده را دستگير کرده اند. اين خبردر رسانه های معتبر جهان چنان بازتاب یافت که اين حدس را تقويت میکرد، ممکن است اين مقام ارشد القاعده اسامه بن لادن ویامعاون او ایمن الظواهری باشد. اما پاکستان که همواره در چنین مواردی انتظار پاداش بزرگی را از امریکا دارد، وقتی ديد که امریکا این بارسرکيسه را شل نکرده است تا چندصد ميليون دلاری به حساب پاکستان بريزد ، اعلام نمودند که درشناسايي فرد دستگير شده اشتباه کرده اند. در واقع "مسالهً مبارزه با تروريسم" برای پاکستان که خود لانهً پرورش تروريسم است، به منبع پر درآمدی مبدل شده که هراز گاهی امريکار را وامي دارد تا سرکیسه را سست کند و جيب پاکستان ، این یاردغاباز را پر نمايد. تا کنون پاکستان از مدرک همیاری با امریکا در امر مبارزه با تروريسم کمک های چند صدها ميليون دالری به بهانه های گونه گون دریافت کرده است و این خارج از بخشش قرض هایي است که امریکا ازپاکستان طلب داشت.
موج تازهً نبردها:
در ماه هاى اخير افغانستان شاهد موج تازه اى از نبردها بوده كه در جريان آن افراد زيادى از جمله ٢٩ سرباز آمريكائى كشته شده اند.اكثر خونريزى ها در مناطق جنوبى و شرقى كشور و در مرز پاكستان بوده است.مقامات وزارت دفاع افغانستان مدعی اند که در عمليات نظامی مشترک نظاميان آمريکايی و سربازان افغان عليه جنگجويان طالبان در جنوب این کشور،در ولايات زابل، قندهارو هلمند بیش از178تن از افراد وابسته به اين گروه کشته شده اند.عمليات مشترک نيروهای آمريکايی و افغان که روز سه شنبه (۲۱ جون) آغاز شد، از زمان فروپاشی رژيم طالبان در ۲۰۰۱ ميلادی تاکنون، در نوع خود بی سابقه بوده است. در اين عمليات، نيروهای هوايی آمريکايی و سربازان افغان مواضع شورشيان طالبان را در ولايات قندهار و زابل هدف حملات پياپی هوایی و زمینی قرار دادند. به نظر می رسد اين نبرد در جواب به حملات هفته های اخير شورشيان طالبان در ولايات جنوبی افغانستان راه اندازی شده باشد.
ظرف بيش از سه هفته اخير، انفجارها و حملات جداگانه که بر اساس اظهارات مقامات افغان و آمريکايی از سوی جنگجو يان وابسته به گروه طالبان انجام می شود، آرامش در ولايات جنوبی افغانستان را برهم زده است.اين نگرانی در ميان محافل سياسی و مطبوعاتی پايتخت به وجود آمده است که افزايش حملات طالبان در افغانستان منجر به تاخير در برگزاری انتخابات پارلمانی اين کشور خواهد شد. بر اساس گزارشها، از آغاز ماه مارچ امسال حدود ۳۶۰ شورشی مظنون طالبان و ۲۹ سرباز آمريکايی مستقر در افغانستان در نبردهای مسلحانه و انفجارها کشته شده اند. (3 )
روز سه شنبه21 جون افغانستان از پاكستان خواست تا به كار جنگجوهاى طالبان كه در خاك پاكستان پناه گرفته اند خاتمه دهد.سخنگوى رئیس جمهور افغانستان مدعى شد كه "تروريست ها" در پاكستان تعليم مى بينند. اظهارات وى به دنبال بالاگرفتن دوباره خشونت ها در افغانستان در روزهاى اخير بود.وى همچنين از طرح سوء قصدى بر عليه سفير آمريكا در كابل حرف زد. به دنبال اين اظهارات كابل ازکوتاهی و کم توجهی پاكستان در مقابله با شبه نظاميان طالب انتقاد كرد.اسلام آباد اين اتهام راكه به اندازه كافى در مبارزه با جنگجويان تروريست فعال نبوده "غير مسئولانه و بى اساس" خواند.
پادر ميانی جورج بوش:
بگزارش بی بی سی روز 21 جون ، جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا، به پرويز مشرف،تلفن كرد تا در باره تنش هاى اخير ميان افغانستان و پاكستان بر سر مبارزه با تروريسم با او مذاكره كند.
شيخ رشيد احمد، وزير اطلاعات پاكستان، اعلام كرد رييس جمهور بوش به مدت پانزده دقيقه با پرويز مشرف گفتگو كرده است.وى افزود پس از اين گفتگو رئيس جمهور مشرف به حامد كرزى، رئيس جمهور افغانستان، تلفن كرد تا "سوء تفاهم هائى" را كه از حوادث اخير ناشى شده، "برطرف" كند و از جمله در باره دستگيرى تعدادى پاكستانى در كابل كه مظنون به مشاركت در عمليات تروريستى هستند با وى گفتگو كند.وزير اطلاعات پاكستان گفت كشورش نمى تواند مسئول اعمال پاكستانى هائى باشد كه در "عمليات غيرقانونى" مشاركت دارند.صاحب نظ ران معتقدند اين اشاره وزير اطلاعات معطوف به سه نفريست كه در رابطه با طرح قتل زلمى خليلزاد، سفير آمريكا در كابل، مورد اتهام قرار گرفته اند.
بگزارش خبرگزاری پژواک : بتاريخ 21جون(31 جوزا) پرویزمشرف،ریيس جمهور پاکستان در تماس تلفونى با حامد کرزى، بر تداوم همکارى کشورش در مبارزه با تروريسم، اطمينان داد. اما شمارى از تحليلگران سياسى کشور، وعده های پرويز مشرف رئيس جمهور پاکستان مبنى برتداوم همکارى کشورش در مبارزه با تروريزم را بى اساس خواندند.
ازجمله حبيب الله رفيع تحليلگرسياسى ، وعدهً همکارى مشرف را عارى از حقيقت خوانده گفت: دولت پاکستان بايداول از تربيه تروريستان در کشورش و عبور آنها از مرز به داخل افغانستان، جلوگيرى کند،بعدَا وعده همکارى به کرزى را بدهد. رفيع علاوه نمود: متاءسفانه پاکستان نقش دو گانه بازى ميکند، بارها وعده داده است که القاعده وتروريستها را از بين ميبرد ،ولى عملى نميکند از يک دست پول مى گيرد و با دست ديگر به تخريبکاران پول مى دهد. موصوف ضمن اشاره به گرفتارى سه ترورست پاکستانى که ميخواستند خليلزاد سفير ونمايندهً خاص جورج بوش را در ولايت لغمان ترورکنند گفت : پاکستان به بهانه هاى همکارى، کار خود را ميکند .
يکى ديگرازتحليل گران سياسى ، محمدحسن ولسمل مديرمسول جريدهً افغان درکابل نيزوعدهً همکارى مشرف را دروغين خواند . بگفتهً وى ، مشرف هميشه ميگويد که با دولت افغانستان همکارى مينمايد، اما هيچ وقت درعملی کردن آن صادق نبوده است.وى افزودکه مرکز القاعده وتروريستان درکشور پاکستان است و اين کشور تا کنون نتوانسته است که ريشه آنرا در کشور خود از بين ببرد، پس چطور مى تواند در افغانستان اين همکارى را انجام دهد ؟
ولسمل گفت: پاکستان يک کشور دوست نيست ، هميشه افغانستان را مستعمره خود فکر مى کند مخصوصاً در دو دهه اخير. پاکستان مى خواهد دنيا را فريب دهد و افغانستان را يک مملکت ضعيف نشان دهد . بگفته ولسمل،کرزى قبلاً هيچ وقت مستقيم نمى گفت که پاکستان در امور کشور مداخله ميکند، اما اکنون به صراحت نام پاکستان را ميگيرد . وى افزود : حمله به خليلزاد از طرف پاکستان سازماندهى شده بود .
جاويد لودين سخنگوى دولت افغانستان، نيز روز22جون در يک کنفرانس مطبوعاتى، اظهار داشت که هنوز هم عناصرى درپاکستان وجود دارند که تروريست ها را تربيه ، تجهيز وبه افغانستان مى فرستند. لودين، گفت: "مردم ما مى ميرند، مدرسه ها آتش زده مى شود، مساجدمان را منفجر مى كنند، و روحانيون را به قتل مى رسانند." وى افزود:" بعضى ولايات كشور، بخصوس درمناطق نزديک به خاک پاكستان به شكل هاى گوناگونى ناامن هستند."(خبرگزاری پژواک)
در اين اواخرانتقاد رسانهها و مقامات دولتي بخصوص"حامد كرزي" رييس جمهوری افغانستان بطور صريح از پاكستان افزايش يافته است. حامد كرزي چند روز پيش اعلام كرد كه تعدادي از كشورهاي همسايه افغانستان تلاش دارند تا اينكشور را دوباره دچار بحران نمايند. کرزی گفت: افغانستان ديگر به گذشته برنميگردد و اين كشور از خون و ويراني برخاسته است. رسانه های افغانی ادعا ميكنند كه ناآراميهاي اخير در اين كشور به دليل حمايت و دخالت تعدادي از مقامات كشور پاكستان در افغانستان است. دو سال قبل نيز به دنبال افزايش تنش ميان افغانستان و پاكستان گروهي از دانشجويان دانشگاه كابل همراه با شهريان کابل در اعتراض به تجاوز نيروهاي پاكستاني به خاك افغانستان، به سفارت پاكستان در كابل حمله كردند.و شيشه های ساختمان سفارت را شکستند. (4)
واقعيت ها:
یکی ازواقعیت ها این است که پاکستان طرفدار یک حکومت قوی به رهبری افغانهای ملیگرا در افغانستان نیست، زیرا بیم دارد که چنین حکومتی مبادا داعیهً پشتونستان و لغو خط دیورند را(که در زمان حاکمیت تنظیم های جهادی وامارت طابان بفراموشی سپرده شده بود)ازسربگيرد. از اینست که یکطرف با اعزام تندروان طالبان به داخل افغانستان ثبات را برهم می زند تا به جهانیان نشان بدهد که مردم افغانستان شایستگی کمک های بین المللی راندارند و آنچه را جامعه بین المللی برای باز سازی افغانستان به مصرف میرساند،مردم آن را پاس نمیدارند وبنابرین کمک به مردم این کشوربیهوده است. پاکستان در نظر دارد تابه جامعه بین المللی بقبولاند که سرنوشت افغانستان را مثل دهه 90قرن بیستم به دست پاکستان واگذار شوند تا بازهم برای مردم ما فاجعه بیافریند و وعناصرضعیف تنظیمی وسران اقوام را از راه تطمیع وفریب وتفرقه اندازی ، وابسته بخود بسازد واز طریق حمایت عناصر وابسته بخود چون: ملاعمرو حکمتیاروغیره وبالا آوردن شان درصحنه قدرت، این کشور را مستعمرهً خود سازد ویا اگر بتواند با تشکیل کنفدریشن پاکستان_افغانستان، آنرا به صوبهً پنجم خود تبدیل نماید.
گواه این برداشت ما سندی است که اخیراٌ وزارت سرحدات واقوام وقبایل افغانستان ،عنوانی مشاوریت ریاست جمهوری و کاپی آن را به وزارت خانه های امورخارجه و امور داخله و ریاست امنیت ملی رسماٌ ارسال داشته است.سند درتازه ترین شماره جریدهً افغان چاپ کابل (شمارهً 19جوزای 1384) به نشررسیده است. این سند که دارای شماره(157) مورخ 5ر12ر1383است، به زبان پشتو نوشته شده وحاوی مضمون ذیل است :
« بعد از مقدمه .... تقریباٌ یکسال قبل قوای نظامی پاکستان با نیرنگ وحیله همراه با قوای بین المللی(ضدتروریزم) خط دیورند را اشغال کردند وخود را به هدفهای قبلی خویش رساندند.اشغال خط مرزی دیورند درجایش باشد،حال حکومت پاکستان میخواهد بزرگان اقوام ساحل شرقی رودخانه کنر، بریکوت ناری، اسمار وانگام، مروری، سرکانو، ولسوالی خاص کنر و منطقه مهم استرتیژیک یعقوبی ولسوالی لعل پور مربوط ولایت ننگرهار راکه بر کرانه رودخانه کابل،کنرواقع شده است به طرف داری خود متمایل سازد.پاکستان در مناطق مذکور با اقوام مختلف روابط وپیوند خود را محکم ساخته واز طریق دادن امتیازات مادی و مواجب و معاش به سران اقوام مذکور درنظر دارد آنها را تحت تاثیر خودقرار بدهد. وازاین طریق اقوام ساحل شرقی رودخانه کنر را (ظاهراٌاز طریق یک شورش قو می) به گردن ما بیندازد وخود برغندی خیر بنشیند. اقوامی که در ساحل شرقی رودخانه کنر زندگی میکنند بقرار ذیل اند:گوجر، سالار زی، مومند، اتمانخیل، باجوری، صافی، شینواری. و در ولسوالیهای سرحدی ننگرهار مانند لعل پور وگوشته اقوام : مومند، صافی وشینواری بودوباش دارند.برای حکومت افغانستان لازم است تا بصورت عاجل موضوع را تحت نظر جدی بگیرد و هرچه زودتر بساختن بند برق وبند آبگران برای انکشاف زراعت مبادرت نماید. وبا اقوام مسکون درساحل شرقی رودخانه کنر روابط سری وعلنی از راه برگزاری جرگه های قومی ایجاد نماید. و هرگاه دراین زمینه غفلت شود، از رودخانه کنر مساله رود هلمند درست خواهدشد وبرای نسلهای بعدی تاریخی پر از شرم و مشکلات به میراث خواهدماند. از همه مهم ترنقطه استرتیژیکی که اکنون حکومت پاکستان پوسته های سرحدی خود را برآن جابجا کرده است،کوه "ایله جای" است که از کنار این کوه رودخانه کنرعبور میکند و نقطه حاکمی بشمار میرودکه برهردو ولایت ننگرهار وکنر حاکمیت دارد وپوسته های پاکستانی میتوانند از این نقطه برای اهداف نظامی کار بگیرند و ولایات کنر وننگرهاررا دچارمشکل کنند. هرگاه به کوه های واقع درشرق ننگرهار وکنر نظر بیندازیم ملاحظه میشود که تمام این کوه ها از جانب ملیشه ها وقوتهای نظامی پاکستانی اشغال شده اند. باتاسف باید گفته شود که نسبت به رودخانه کنر بی پروایی روان است واین بازی با سرنوشت خاک وطن خواهدبود. حکومت باید تمام توجه مادی ومعنوی خود را بدانسو معطوف کند.»
این سندبیانگر اوضاع سیاسی ولایات کنرها وننگرهار است وجای تردیدی باقی نمیگذارد که پاکستان بطور علنی در امور داخلی کشورما مداخله میکند و مانع عمده ثبات واستقرار میگردد.معلوم نیست مقامات ولایت کنر دراین خصوص چه نظری دارند وآیا این وضعیت را تایید میکنندیا خیر؟
گرچه بعید به نظر میرسد که افغانها طوق غلامی بیگانه و آنهم طوق غلامی یک غلام تازه آزادشده چون پاکستان را بگردن اندازند ونسبت به وطن آبایی خود خیانت کنند، اما با تاسف باید گفت که هستند افغانهایی که قدر وطن را نمی دانند وبا دشمن وطن همدست میشوند ونسبت به مادروطن خود خیانت میورزند، قرار گرفتن ملاعمر وحکمتیار درکنار پاکستان، این دشمن آشتی نلپذیرما تایید این ادعا تواندبود. پاکستان افغانهاراکه چی، حتی امریکا را نیز فریب میدهد و درحالی که خود را هم نوای امریکا در مبارزه با تروریسم برای تامین صلح در جهان وانمود میکند، خود یکی از محورهای تروریسم در منطقه است. این کشور یکسو با هند در موضوع کشمیر به مذاکره می نشیند تا جلوجنایات تندروان اسلامی را درکشمیر هند بگیرد، و از سوی دیگر گروه های افراطی را از داخل پاکستان تجهیز میکند وبرای تخریبکاری به کشمیر وحتی به داخل هند میفرستد تا با دهشت افگنی دولت هند را تحت فشار قرار بدهد. این سیاست پاکستان در برابر همسایگانش درواقع یک سیاست "مداخله و انکار"است که نباید هیچ گاهی فریب گفته های آن را خورد.
اگر هدف پاکستان در قبال کشورما ، برسمیت شناختن خط دیورند ازجانب افغانستان است؟ پس چراآنرا بطور علنی مطرح نمیکند وبرای حل این زخم ناسور از امریکا و سازمان ملل متحد یاری وپا در میانی نمیخواهد؟در 1948 پارلمان افغانستان تصمیمی مبنی برعدم شناسایی خط دیورندگرفت که قریب هفتادسال است حکومت افغانستان درجا میزند بدون آنکه کوچکترین توفیقی نصیبش شده باشد، اما دشمن پیوسته تیشه بریشهً ما زده و میزند و مردم ما با پوست وگوشت خود درد این خیزکمرشکن را حس میکنند. اکنون زمان آن فرار سیده است که از مرکب احساسات فرودآییم و جایگاه خود وپاکستان را درمحاسبات سیاسی دریابیم وبه این مساله نقطهً پایان بگذاریم.
اوجگيری عمليات چريکی نيروهای طالبان درولايات هلمند، قندهار،زابل،ارزگان، خوست ، کنر و جلال آباد ولوگرو ميدانشهر و اکمالات نظامی آنها نشان ميدهد که سازمان استخباراتی نظامی پاکستان طراح اصلی در سازماندهی عمليات خراب کارانه درافغانستان است. اين سازمان دو تجربهً موفقيت آميزعمليات چريکی در افغانستان ( يکی عمليات مجاهدين برضد نيروهای شوروی و ديگرعمليات طالبان برضد دولت مجاهدين) را پشت سردارد، واينک بار ديگر ميخواهد با اختلال زمينه های باز سازی و ثبات درافغانستان، گروه طالبان را در قدرت کابل سهيم سازد. بدون ترديد اگر همين فردا امريکاو نيروهای بين المللی ناتو ازکشور خارج شوند، پاکستان با گسيل مليشه های طالبان وبا حمايت مستقيم سازمان استخبارات نظامی آن کشور حکومت کابل را باسقوط مواجه ميکند و دوباره طالبان را برکرسی قدرت کابل مستقرميکند وآنگاه نشانی از آقايان قانونی ودوستم وربانی وسياف وفهيم واسماعيل خان ومحقق وغيره رهبران تنظيمهای جهادی وسياسی درکابل چی که حتی درافغانستان نخواهند ماند.
من با روح این پیشنهاد آقای خلیل رومان کاملاٌ موافقم که مینویسد:
« تدویر کنفرانس منطقوی و تأمین دستیابی افغانستان به راه های آبی : بعوض ادعا های موهوم و تیره سازی فضا بدون دست آورد، توقف تاریخی بالای یک مسئله حل ناشده، افغانستان باید ابتکار عمل را بدست گیرد. کنفرانس کشور های همسایه مانند ، چین ، هند، پاکستان کشور های آسیای میانه و ایران را دایر کند. این کشورها ضمن تعهد بر عدم مداخله در افغانستان متعهد گردند که بعوض دشمنی تاریخی بر مسایل حل ناشده باید حق افغانستان را مبنی بر استفاده از بنادر مخصوصاً در ایران و پاکستان تثبیت نمایند.»
این پراگراف رامیخواهم با افزودن این نکته تکمیل نمایم که "تدویرچنین کنفرانسی تحت نظر سازمان ملل متحد با پادرمیانی امریکا"موثریت کار کنفرانس رابیشتر خواهدساخت .وهمچنان با این طرح آقای رومان موافقم که مینویسد :« انعقاد پیمان ستراتیژیک دراز مدت به شمول عهد نامه های نظامی در موارد معین با قدرت های بزرگ جهان . بطور مثال امکان عملی چنین پیمان با ایالات متحده امریکا متصور است.زمینه های عینی وجود دارد که افغانستان و امریکا میتوانند با داشتن معاهده دوستی ، همکاری مادی ، تخنیکی و نظامی برای مدت های طولانی ، منافع متقابل را از طریق وابستگی متقابل بر آورده سازند. ضرور است تا نوانایی های افغانستان در عرصه جیوپولتیک و همکاری با ایالات متحده امریکا در نقاط مختلف جهان ، معین و شناسایی شود . در عوض مطالبات کشور از همکاری های امریکا مطالبه گردد.
در ینصورت تازمانیکه افغانستان ثبات نسبی را تامین کند، امنیت داخلی و خارجی را بوجود آورد ، اردوی ملی را اکمال نماید و تاسیسات مادی ، تخنیکی انکشاف اقتصادی را پی ریزی نماید دغدغه تجاوز بر آب و خاک کشور وجود نمیداشته باشد . امنیت و ثبات که ضروری ترین زمینه های فعالیت اقتصادی و سرمایه گذاری داخلی و خارجی است ، تضمین میگردد و رقم فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری داخلی و خارجی در پناه امنیت و ثبات و تضمینی که پیمان با خود می آورد از دیاد می یابد.
نگارنده برآنم که ثبات و امنیت ضروری ترین و اساسی ترین مولفه های انکشاف اقتصادیست. برای آنکه افغانستان بپا بایستد و حتی از سقوط نجات حاصل کند ، تامین ثبات ضرور است و این ممکن نیست مگر با داشتن پیمان همکاری طویل المدت با قدرت یا قدرت های بزرگ . زیرا به همگان معلوم است که افغانستان بخودی خود توانایی دفاعی را در برابر همسایگان حریص ندارد... با فرض اینکه اردوی 70 هزار نفری بعد از ده سال آماده گردد، در مقایسه با اردوی کشور های طماع همسایه حیثیت چاشنی جنگ دو روزه در برابر آنان را خواهد داشت . پس مشاهده می شود که دولت توانایی دفاعی بدون متحد قوی را ندارد.» (5)
و اما اگر پاکستان آرزوی مستعمره ساختن افغانستان را در دل بپروراند، این آرزو را بگور خواهد برد. بهتر است پاکستان باری به تاریخ این کشور نظر اندازد وفرجام تجاوز و دست اندازی قدرت های بزرگ جهان چون انگلیس واتحادشوروی سابق را از نظر بگذراند. درسی که افغانها به متجاوزین در طول تاریخ داده اند، برای هفتاد پشت پاکستان کفایت خواهد کرد.
پاکستان این خلف الصدق استعمار، افزون برصدمات مهلکى که در سه دهه اخير بر پيکراقتصادى وسياسى و نظامى کشور ما زده است، اکنون درصددبرهم زدن ثبات سیاسی و روند دوباره سازی کشورماست . در عین حال که گروه متحجر طالبان را زیر چتر حمایت خود قرار داده و هراز چندگاهی آنها را بداخل کشور ما می فرستد تا جان فرزندان ما و نیروهای بین المللی صلح رابگیرند، اکنون قصد دارد اقوام باهم برادر ما را بجان هم اندازد . پاکستان با اختلال در امر بازسازی وثبات سیاسی وبرهم زدن فضای صلح و امنیت درکشور ، بر حکومت افغانستان فشاروارد میکند تا علاوه بر برسمیت شناختن خط دیورند، ازمنابع طبيعى بخصوص آب رودخانه کابل ورودخانه هاى ديگر ولايات شرقى کشور امتيازات بيشترى بدست آورد.مسالهً سهم برد ن از آبهای گران قیمت رودخانه های داخلی که طبیعت سخاوتمندانه آنرا به مردم افغانستان ارمغان کرده است، در مقالهً دیگری از این قلم تشریح شده که قبلا" درسایت آریایی وسایت "کابل ناته"ونشرات برون مرزی افغانها چون درد دل افغان وماهنامهً مردم افغانستان اخیراٌ بازتاب یافته است ، علاقه مندان میتوانند به آن مقاله رجوع کنند.
بر روشنفکران و قشر آگاه و چيز فهم افغانستان است تا با افشای دسايس شوم پاکستان ، اين ولدزنای استعمار بپردازند و اهداف توسعه طلبانه آن را در منطقه برملا کنند. باشد که جلو اين شراندازی های حکام و دستگاه استخبارات نظامی پاکستانی گرفته شود و مردم افغانستان به نيات ناپاک اين کشور بظاهر پاکان بيش از پيش پی ببرند.
پایان
26 _6 _2005
سايت آريايی 3 نومبر2003
بی بی سی ، 15 جولای 2003
بی بی سی، 23جون
سایت آريايي23 جون
خلیل رومان، سایت آریایی، 20_26جون2005