لندن-بغداد
نوشته
Ignacio Ramonet
هيچ آرماني نمي تواند سوءقصد ها ي ماه
ژوئيه، که به
مرگ ٨٨
تن در شرم الشيخ و ٥٢ تن درلندن انجاميد، را توجيه نمايد.
چرا که کشتار
انسانهاي بي گناه به نام يک آرمان باصطلاح بر حق، هرگز
دفاع از آن آرمان به حساب
نمي آيد
، بلکه تنها کشتار بي گناهان است.
اين
تهاجمات اما قابل پيش بيني بودند. کريستف شابو،
رئيس
واحد هماهنگي مبارزه با تروريسم در فرانسه، معترف است که «
اين سوءقصد ها نه
يک
واقعه غير منتظره، بلکه با توجه به جو بين المللي و بويژه
جنگ عراق، گواهي بر يک
روند
اجتناب ناپذير بوده اند (١)». از ماه ها پيش، مقامات
امنيتي مرتبآ تکرار مي
کردند
که مسأله نه احتمال وقوع اين حملات ، بلکه زمان وقوع
آنهاست. فرصت نمادين با
گشايش
کنفرانس سران گروه ٨ ( متشکل از ٧ قدرت ثروتمند جهان،
باضافه روسيه) در
گلناگل،
در اسکاتلند، فراهم گشت. و دواير امنيتي پر آوازه بريتانيا
که با آرم
MI٥
و
MI٦
(Military Inteligence)
شناخته مي
شوند، از پيش گيري کشتار عاجز ماندند. و نشان
دادند
که هنوز هيچ کشوري در جهان به يک سيستم دفاعي امنيتي دست
نيافته است که
بتواند
وي را دردرازمدت از خطر تروريسم در امان نگاه دارد.
ترديدي وجود نداشت که دنباله روي لندن از
سياست هاي
جنگ
افروزانه واشنگتن در هجوم و اشغال عراق، برغم مخالفت
گسترده مردم اين کشور، پي
آمد
هايي ناگوار براي بريتانياي کبير به همراه خواهد داشت. و
سوءقصد هاي مادريد، در
١١
مارس
٢٠٠٤، هشدار دردناک اين روند بود.
بويژه آنکه اوضاع عراق همچنان آشفته و
مغشوش است.
دولتمردان آمريکا، که اکنون ديگر روشن است که براي توجيه
هجوم خود به دروغ متوسل
شدند،
در توانايي خويش در اداره فرداي جنگ دچار خوش بيني بودند.
عراق نه فقط به يک
منجلاب
بلکه به يک انبار باروت واقعي جهاني بدل شده است (ر.ک. به
مقاله هوارد زين
در اين
شماره).
برخلاف ادعا هاي پرزيدنت بوش، جهان از زمان
اشغال
عراق،
امن تر نشده است. درست برعکس. شبکه القاعده همچنان
پابرجاست. اوسامه بن لادن
دستگير
نشده است. و توده پراکنده و پر ابهام جهاد گرا توانسته است
حتي نقاطي را هدف
قرار
دهد که تا کنون در امان بودند: استانبول، بالي،
کازابلانکا، مادريد، لندن...
(٢).
دواير
اطلاعاتي آمريکا خود معترفند که عراق اکنون به يک « مدرسه
تربيت چريک
شهري»،
يک « آزمايشگاه ترور» واقعي که صدها داوطلب از کشور هاي
مختلف را در خود مي
پذيرد،
بدل شده است. خشونت در اين کشور به منتها درجه خود رسيده
است. شورشيان عراق
طي ١٨
ماه گذشته، بيش از ١٢ هزار تن را به قتل رسانده اند. در
حال حاضر تعداد
عراقيان
کشته شده در سوءقصدها به ٢٠٠ تن در هفته، يعني ٨٠٠ تن در
ماه بالغ مي شود.
به
نظرپنتاگون، جنبش شورشي عراق که اساسآ سني است، ٢٠ هزار
مبارز فعال در صفوف خود
دارد که
ازسوي ٢٠٠ هزار مبارز بالقوه حمايت مي شوند...
نيرو هاي اشغالگر از سروسامان بخشيدن به
اين اوضاع نا
توانند.
برغم روند سرکوبي که از هيچ اقدامي حتي توسل به آدم ربايي،
ايجاد زندان هاي
مخفي،
شکنجه (که زياده روي هاي زندان ابوغرايب نمونه بارز آن
بود)، و يا کاربرد بي
تناسب
نيروي نظامي، رو گردان نيست.جيم طالب، سربازي که در حمله
فلوجه شرکت داشت
چنين
شهادت مي دهد: « روزي، در حاليکه اسيري را به زندان مي
بردم، افسر مأمور
بازپرسي
به ما گفت که ديگر آنان را به زندان نياوريم، و گفت "
ترتيبشان را بدهيد".
من هاج
و واج ماندم. نمي توانستم باور کنم که اين حرف واقعآ از
دهان او بيرون مي
آيد. او
شوخي نمي کرد. چند روز بعد، يک سري خودرو هاي
Humvees
ازکنار ما رد
شدند،
دو
جنازه عراقي، درست مثل لاشه حيوان به کاپوت ماشين بسته شده
بودند. جمجمه يکي از
آنان
باز شده و مغز او روي کاپوت ماشين در حال کباب شدن بود.
صحنه هولناکي بود. من
شاهد
بودم که کسي رعايت حال زندگان را نمي کند، واي بحال مردگان
و تقريبآ هيچ کس به
کسي
حساب پس نمي داد (٣)».
در دادگاه جهاني در رابطه با عراق، که در
٢٥ تا ٢٧
ژوئن
گذشته در استانبول برگزارشد، و رسانه هاي بزرگ آنرا مسکوت
گذاشتند، ژورناليست
لبناني-آمريکايي، دهر جمايل راوي يکي از جانکاه ترين شهادت
ها بود. وي از يک مأمور
دولتي
بغداد، به نام علي عباس، سخن گفت که در جستجوي يکي از
همسايگان مفقود الاثر
خود به
پايگاه آمريکايي ها مي رود. اصرار وي باعث مي شود که آنان
اورادرجا دستگير
نموده ،
برهنه اش کنند، سرش را با سرپوش بپوشانند و اورا به اداي
عمل جنسي درآوردن
با ساير
زندانيان وادار سازند. حرکاتي استاندارد و مرسوم . سپس
سگهايي را به سوي او
رها مي
شوند ، ناحيه تناسلي او مورد ضرب وشتم قرار مي گيرد و در
معقدش کابل التريکي
کار
گذاشته مي شود. جلادان وي لوله تفنگي را در دهانش فرو کرده
و تهديد ش مي کنند
که اگر
فرياد بزند کشته خواهد شد. سپس اورا رها مي کنند تا در
مدفوع خود دست وپا
بزند (٤)...
آقاي بلر معتقد است که سوء قصد هاي لندن
کوچکترين ربطي
به اين اعمال بي رويه در عراق ندارد. و اگر
داشته باشد چه ؟
پاورقي ها:
١)
لو موند،
١٢ ژوئيه ٢٠٠٥.
٢)
اينترناشنال هرالد تريبون، ٢٢ ژوئن ٢٠٠٥.
٣)
با آدرس
زير مي توان با جيم طالب تماس گرفت:
jimtalib@yahoo.co.ns
٤)
http://dahrjamailiraq.com
و نيز جان پيلگر،
" sono
arrivati le bombe di Blair"
، ال مانيفستو،
رم، ٨ ژوئيه
٢٠٠٥.
|