زندگی

يادداشتهائی پيرامون پايان نظام تک قطبی جهانی

 

 

 

انچه ميتوان به روشنی مشاهد کرد اينست که با شکست سياست های دولت بوش و انفراد اين دولت در افکار عمومی در داخل و خارج از امريکا، طرح خاورميانه بزرگ اکنون جای خود را به رقابت های اشکار و پنهان ميان روسيه و چين از يکسو و امريکا از سوی ديگر داده است.
ميان قايعی که در ايران می گذرد با انچه ما در اسيای مرکزی شاهد انيم شباهت های فراوانی وجود دارد. به نظر می رسد گروههائی در درون و بيرون دولت می کوشند جامعه ما به سمت و سوی ائتلاف چين – روسيه سوق داده و اينده ايران را با سرنوشت پيمان شانگهای گره زنند. چنين سياستی نه تنها به انزوای بيشتر ايران خواهد انجاميد بلکه ضربات سختی را به اقتصاد ايران وارد خواهد ساخت

احمد تقوائی

 


گفنه اند سرنوشت انچه را به زمين می زند که پيشتر انرا به عرش رسانده باشد. 11 سپتامبر نظام تک قطبی جهانی را به عرش برد تنها برای انکه زمينه سقوط انرا چندی بعد فراهم اورد .
برخی سراغاز شکل گيری نظام تک جهانی را سقوط ديوار برلين دانسته و گروهی نيز ريشه انرا محصول انقلاب اطلاعاتی دهه 70 و 80 قلمداد می کنند. به نظر می رسد هر دو عامل در شکل گيری و تثبيت نظام تک قطبی در دهه 90 ميلادی نقش های مهمی را ايفا کرده اند. سقوط کمپ سوسياليسم و از ميان رفتن پيمان ورشو از يکسو نيروی نظامی امريکا را به نيروی بی رقيبی در جهان مبدل ساخت و از سوی ديگر به موازات ان دروازه اقتصادی بازار بزرگ شرق اروپا را به روی موسسات و شرکت های بزرگ غرب گشود. بازاری که تا پيش از ان در برنامه ريزی و ترازنامه مالی هيچيک از شرکت های بزرگ جهانی به حساب نمی امد.
انقلاب اطلاعاتی دهه هشتاد ميلادی، به عقب نشينی بيست و اند ساله اقتصادی امريکا در برابر ژاپن و المان پايان داد و ان کشور را به مرکز توسعه اقتصاد فراصنعتی - اطلاعاتی در جهان مبدل ساخت. امريکا در دهه نود ميلادی، شاهد يکی از طولانی ترين دوران توسعه اقتصادی خويش پس از جنگ دوم جهانی شد.

انقلاب اطلاعاتی دهه 80 ، گشوده شدن بازارهای بسته، قدرت نظامی بی رقيب امريکا سه ستون اساسی شکل گيری نظام تک قطبی را تشکيل دادند ، ليکن اين نظام در دهه 90 تنها زمانی توانست استقرار يابد که در گفتمان های سياسی و اجتماعی نيز مشروعيتی برای خويش پيدا نمود.
شکست سياسی - ايدئدلوژيکی سوسياليسم و به کجراه رفتن جنبش های ملی در دهه 70 و 80 که بارزترين جلوه هايش را در انقلابات اسلامی ايران و وقايع کامبوج يافت، به ليبراليسم بی رمق دهه 70 جان تازه ائی بخشيد . مکاتب نئو لِبرال در نيمه اول دهه 90 و نئوکان در نيمه دوم ان دهه به يکه تاز ميدان گفتمان های سياسی جنبش های روشنفکری جهان تبديل گرديدند. فوکوياما عجولانه پايان تاريخ خود را اعلام کرد.

با پيروزی بوش در انتخابات امريکا و حاکم شدن نئوکانيسم در وزارت دفاع امريکا ، نظام تک قطبی در قالب ايجاد امپراطوری به پروژه معينی تکامل يافته و از عرصه گفتمان های روشنفکران نئوکان به عرصه سياست راه يافت. يکی از محصولات چنان تحولی پروزه "خاور ميانه بزرگ " نام گرفت که در ماجرای عراق و گسترش پايگاه های نظامی در خاورميانه و اسيای مرکزی معنی عملی خود به نمايش گذارد.

در چند ساله گذشته سياست های جهانی تا حدود زيادی تحت تاثير يکه تازی يک قدرت بزرگ به پيش رفته است و چنانچه پيش بينی می شد (جنگ و نيروهای افراطی در امريکا ) جنبش های دمکراتيک دهه 90 يکی پس از ديگری نخستين قربانيانان چنين سياستی گرديدند.

********************

سرعت و شتاب تعيرات از مهم ترين ويژگی های جهان کنونی است و به وارونه تصور رايج چنين پديده ائی تنها به عرصه های تکنولوژي و اقتصادی محدود نگرديده بلکه سياست ، فرهنگ و صف ارائی های سياسی نيز از تاثيرات ان در امان نيستند . به عبارت ديگر در دوران کنونی جايگاه نيروهای اجتماعی صف ارائی های سياسی را در عرصه ملی و بين المللی خصلتی سيال و ناپايدار به خود می گيرند. نظام تک فطبی در جهان با همان سرعتی که در دهه 90 پديدار گرديد اکنون در تقابل با تحولات چند سال گذشته به سمت تجزيه گام بر داشته و بسياری از پديده هها و روندهائی که بر بستر چنين نظامی پديدار گرديده و محصولات ان به حساب می امدند ، به مولفه های و عوامل سقوط چنين نظامی تبديل گرديده اند . حاکم شدن نئوکانيسم سياسی و اقتصادی در کاخ سفيد يکی از انان است .

از لحاظ اقتصادی ، تئوری های ميلتون فريد من راهنمای دولت بوش در تنظيم سياست های مالی اش گرديد . پاسخ دولت بوش به رکود اقتصادی سال 2000 –2002 درقالب کاهش ماليات برای قشر کوچکی از جامعه ، موقعيت کشور را با خطرات عظيمی مواجه ساخت . نتايج اجرای چنين طرحی را ميتوان در شتاب رشد بدهی دولت امريکا در 5 سال گذشته مشاهده کرد. در حاليکه در فاصله 10 ساله ( 1991 - 2000 ) ميلادی ميزان بدهی از 3.6 ترليون به 5.6 ترليون افزايش يافته است ، در عرض کمتر از 5 سال ( 2001 تا اکتبر 2005 (ما شاهد افزايش 2.3 ترليون دلار بدهی دولت گشتيم . ( قرض خارجی در تاريخ ششم اکتیر – 7.970 ترليون دلار )

 

منحنی بدهی دولت امريکا از 1940 –2005

 


ماجرای زندانهای عراق و فجايعی که منجر به نابودی و خانه خرابی اکثريت مردم عراق گرديده ، تقسيم جامعه به حوزه نفوذ گروههای قومی – دينی کرد در شمال ، شيعه در جنوب و سنی در ميانه ، گسترش عمليات تروريستی و تحکيم موقعيت حکومت های استبدادی در خاورميانه هريک به نوعی ضربه های سنگينی به تئوری " جنگ برای دمکراسی" وارد اورده است .
از سوی ديگر با اشکار شدن ناتوانی قدرتمند ترين ارتش جهان در ايجاد امنيت و تیات در کشور کوچکی مانند عراق ، بر تئوری نئوکانيسم مبنی بر امکان استقرار امنيت بين المللی تحت سيطره يک ابر قدرت خط قرمزی کشيده شد . اکنون به تدريج ما شاهد انفراد و از ميان رفتن مشروعيت چنين تئوری ها ئی در ميان روشنفکران و افکار عمومی جهانيم .
البته تا هنگاميکه نئوکانيسم در وزارت دفاع و وزارت امور خارجه امريکا لانه کرده باشد ، خاورميانه و بسياری ديگر از مناطق جهان از توطئه ها و نقشه های جنگ افروزانه اين گروه در امان نخواهند بود . اين نقشه ها گاه به صورت استقاده از موقعيت برای تجاوز مستقيم و زمانی به صورت دامن زدن به تشنجات قومی و دينی ، همکاری با گروههای افراطی برای انجام عمليات خرابکارانه در کشورههای مختلف جلوه گر می شود .


تحولات اقتصادی روسيه در چند سال گذشته :

چندی پيش اقدام دولت روسيه در پرداخت قرضه های خارجی خود پيش از سررسيد انان دنيای مالی را به شگفت واداشت . در حاليکه رشد اقتصادی 7 درصدی روسيه در چند سال گذشته بر خروج روسيه از رکود اقتصادی 10 ساله گواهی میداد ، ليکن کمتر کسی ميتوانست پيش گوئی کند که دولت ميتواند روسيه قادر گشته است که در برای تامين بودجه داخلی و نيازهای جنگ چچن از قرض خارجی بی نياز گردد .
طبق اظهارات بانک مرکزی روسيه، بدهی خارجی 180 ميليار دلاری روسيه تا پايان سال 2005 ميلادی به 110 میليارد دلار دلار کاهش يافته و روسيه قادر خواهد بود باز مانده بدهی خويش را پيش از موعد سررسيد انان پرداخت کند .
بانک مرکزی هم چنين اعلام کرد که بخشش دو ميليار دلاری وام کشورهای فقير تاثير چندانی در موقعيت مالی کشور نخواهد داشت زيرا اين رقم تنها اضافه درامد يک هفته اين کشور را از تجارت خارجی تشکيل می دهد . بر اساس گزارش بانک مرکزی در هفت ماه اول امسال ، تجارت خارجی روسيه با 9 درصد افزايش نسبت به سال گذشته به 81.7 ميليارد دلار بالغ گرديد . از اين مبلغ 58.9 ميليار دلار مربوط به صادرات و بازمانده واردات را نشان می دهد .
افزايش قيمت نفت و گاز در دوسال گذشته تاثيرات مهمی در موقعيت اقتصادی روسيه بر جای گذاشته است. در 9 ماه گذشته از ميان اقلام صادراتی 57.5 سهم گاز ونفت ، 7% محصولات شيميائی و فلزات 15.9 و ماشين الات 6.8 بوده است .

 


نگاه به سهم بخش های گوناگون صنايع در بازار سهام روسيه نيز تا حدود زيادی بازگوکننده وابستگی عظيم روسيه به سه سکتور اقتصادی است .

 


دولت پوتين برای تغير اين وابستگی توجه و تمرکز خود را بر تقويت و گسترش سه سکتور ديگر اقتصادی ، صنايع نظامی ، فضائی و هسته ائی معطوف داشته است . از اينرو در حاليکه دولت روسيه در تنظيم بودجه دولتی نيازمند به وام خارجی نيست ، ليکن روسيه برای بازسازی صنايع ياد شده چاره ائی نخواهد داشت مگر انکه به سرمايه گذاری دولت چين تکيه کند . تجربه دهه 90 به روشنی نشان داد که بر عکس صنايع نفت و گاز ، صنايع نظامی و هسته ائی به دلائل سياسی روسيه قادر به جلب سرمايه های غير دولتی و گلوبال نيستند . از سوی ديگر با سقوط پيمان ورشو ، صنايع نظامی و فضائی روسيه بخش مهمی از بازار خويش برای هميشه از دست داد . امروزه اسيا مهم ترين بازار صنايعی نظامی ، هسته ائی روسيه را تشکيل می دهد .

سهم مناطق کوناگون جهان در سلاح های تحويل داده شده ( ماخذ – بانک اطلاعاتی سنای – امريکا )

 


افزايش درامد نفتی کشورهای اوپک هم چنانکه ما در دهه 1970- 1975 ميلادی شاهد ان بوديم موقعيت مناسبی را برای مهم ترين توليد کنندگان سلاح های نظامی و از جمله روسيه فراهم اورده است . پيش شرط متحقق شدن چنين امری چون گذشته ، ايجاد تنش های منطقه ائی و گسترش نا امنی در جهان و بويژه خاورميانه می باشد. از عجايب روزگار نيز اينست که در چنين شرائطی غالبا بسياری سياستمداران و حکومت های اين کشورهها توليد کننده نفت نيز اگاهانه يا نا اگاهانه به دام تبليغات بيهوده و مصنوعی در غلطيده و با چشم به هم زدنی ثروت های خويش را باد گشاده روئی به پای دلالان بزرگ اسلحه در جهان می ريزند .
بی هوده نيست که غالبا با افزايش قيمت نفت جدل ميان اسرائيل با کشورهای عربی ، اختلافات ميان کشورههای توليد کننده نفت تشديد گرديد ه ، و خطر جنگ فضای تبليغات عمومی بسياری از کشورههای صادر کننده نفت را را اشباع می کند.

 



تحولات اقتصادی چين

در دو دهه 70 و 80 کشورهای جنوب شرقی اسيا از جمله کره ، تايوان مالزی با بهره گيری از انقلاب اطلاعاتی ان دوران شگفتی افريدند ، به نظر می رسد که در دهه 90 هيچ کشوری نتوانسته است بيش از چين از روند جهانی شدن به سود توسعه اقتصاد ی بهره چويد. در مدت زمانی کمتر از 15 سال اين کشور توانست در بسياری از عرصه ها اقتصادی از مهم ترين غول اقتصادی اسيا ( ژاپن ) پيشی گيرد . در سال 2004 از لحاظ تجارت خارجی چين با 596 مبليارد دلار صادرات ژاپن را پشت سر گذاشت و مفام سوم را پس از اتحاديه اروپا ، و امريکا در تجارت جهانی به خود اختصاص داد .

 

مقايسه صادرات چين ، ژاپن و تايون به امريکا – ميليون دلار ) – ماخذ وزارت تجارت امريکا

 

 

 



 

در سال 2004 صادرات چين به امريکا نه تنها از ژاپن پيشی گرفت بلکه مکزيک را نيز با وجود نفتا پشت سر گذاشت . چين امروزه پس از کانادا به مهم ترين شريک تجاری امريکا تبديل گرديده است.

 


 

وابستگی روزافزون اقتصاد کشورهای اسيائی به بازار چين و کاهش وابستگی انان به بازار امريکا پديده نوينی است که در اينده ائی نزديک تاثيرات شگرفی را بر صف ارائی نيروهای سياسی در جهان باقی خواهد گذاشت . طبق گزارش تايمز اسيا چين در ماه زوئن امسال به مهم ترين شريک تجارتی و همجنين مهم ترين مقصد سرمايه گذاری های خارجی کره تبديل گرديد . در سال 2004 نزديک به 25 درصد صارات غير نفتی اندونزی به چين بوده است . در ماه مارس امسال چين با ذخيره خارجی 838 ميليارد دلار ، ژاپن را با 750 مبليار دلار پشت سر گذاشت . با پايان امسال ذخائر ارزی چين با گذر از مرز يک ترليون دلار ، اين کشور را به يکی از از مهم ترين فاينسير های دولتی در جهان تبديل خواهد کرد . اين در حالی است که بدهی دولت امريکا به مرز 10 ترليون دلار نزريک شده و بدهی خارجی ان با پايان سال از مرز 2.5 ترليون دلار خواهد گذشت .
نياز دولت امريکا به رزرو خارجی چين برای فايننس بدهی خارجی يکی از ديگر از مولفه های جديد در مناسبات بين المللی به حساب می ايد . دولت امريکا برای فايننس قرض خارجی ناچار است روزانه نزديک به 1.9 ميليارد دلار از کشورهای جهان سوم وام دريافت نمايد .
در حاليکه ژاپن هنوز مهم ترين فاينسير قرض خارجی دولت امريکا ( 33 درصد ) قلمداد می گردد ، در ماه مارس 2005 چين با 223 ميليارد دلار به دومين فاينسير بدهی های خارجی امريکا نبديل گرديد . بسياری از کارشنان بر اين باورند که تا پايان امسال چين در اين عرصه نيز زاين را پشت سر خواهد نهاد .

موفقيت استراتژی اقتصادی چين در چند سال گذشته مديون تحقق برنامه ائی اگاهانه در دو حوزه گوناگون بوده است . حوزه نخست که غالبا به ان کمتر توجه می شود ، رقابت با کشورههای در حال رشد و محدود کردن قدرت رقابتی انان در مهم ترين بازار های مصرفی جهان يعنی بازار امريکا و اتحاديه اروپاست . اين موضوع را ميتوان در تحولات صنايع نساجی در ده گذشته به روشنی مشاهد کرد.

 

 

توجه به اين جنبه از استراتژی توسعه چين برای کشورهائی مانند ما از اهميت فراوانی برخوردار است ، زيرا نشان میدهد که توسعه و گسترش صادرات بسياری از کشورههای در حال رشد و از جمله ايران به طور اجتناب ناپذيری انان را در روياروئی با چين قرار خواهد داد. هم اکنون حتی در بازار داخلی ايران ميتوان چنين رقابتی را به روشنی مشاهد کرد.
حوزه دومی که در ان حوزه ، چين با برنامه ائی منظم توانسته است رقبای خود را از صحنه به در کند حوزه جلب سرمايه گذاری مستقيم خارجی است . چين اکنون پس از امريکا به مهم ترين مقصد سرمايه گذاری مستقيم خارجی در جهان تبديل شده است . در حاليکه در سال 1990 چين تنها 25 میيليار دلار سرمايه گذاری مستقيم خارجی را به خود اختصاص داده بوده در سال 2002 در فاصله ائی کمتر از 12 سال اين رقم به 433 ميليارد دلار افزايش يافت . در سال 2003 در حاليکه سرمايه خارج شده از امريکا به رقمی نزديک به 98 بليون دلار بالغ شده جين 53 ميليارد در صدر جدول جذب سرمايه گذاری مستقيم خارجی در جهان قرار گرفت .
بايد توجه داشت که ارقام ياد شده تنها بخشی از سرمايه های جلب شده به چين را در بر می گيرد و شامل سرمايه گذاری های خارجی در سهام شرکت های چينی در خارج از جين نمی باشد.
 

از ويژگی های جهان کنونی اينست که در يکسوی ان ( غرب ) ان ما شاهد پيدايش و گسترش جوامع فراصنعتی می باشيم و در سوی ديگر ان جامعه صنعتی غول پيکيری در حال شکل گيری است . چين به سرعت در مسير تبديل شدن به يکی از غول های صنعتی جهان در حرکت است .
با گذر جامعه کشورهای اروپائی و امريکا به سمت توسعه فراصنعتی رقابت بر سر اين موضوع که چه کشورهائی قادر خواهند بود پاسخگوی نيازهای بازار صنعتی جهان گردند ، هم چنانکه در دهه 90 شاهد بوديم ، موضوع يکی از مهم ترين رقابت سالهای اينده میباشد .
از ميان چهار عنصر اساسی توسعه صنعتی (کار ارزان ، دست يافتن یه بازار کالاهای صنعتی و دسترسی به منابع مواد خام ، سرمايه و بازار مصرف جهانی ) چين با داشتن 400 مليون روستائی که با درامدی کمتر از 50 سنت در روز زندگی می کنند مسلما در چند سال اينده با مشکل اساسی روبرو نيست .
ليکن هنگاميکه موضوع دست يافتن به مواد خام و بازار توليدات صنعتی و جلب سرمايه به پيش می ايد ، اينده اقتصاد چين به گسترش نفوذ سياسی و اقتصادی در اسيا و افريقا پيوند خورده است . بی شک از مهم ترين جالش های چين در سالهای اينده موضوع تامين نيازهای انرژی توسعه صنعتی خويش است .
 

 

چين با جمعيتی نزديک به 1.3 میليار نقر و رشد اقتصادی چشمگيرش امروزه پس از امريکا به بزرگترين مصرف کننده نفت در جهان تبديل شده است . در 10 سال اينده چنانچه رشد رشد 8 تا 10 درصد چين ادامه يابد ، نياز های چين به نفت خام از مجموعه توليدات اوپک پيشی خواهد گرفت .
چنين موضوعی چين را به رقيب سرسختی در بازار انرژی تبديل کرده است . چند ماه پيش نيز هنگاميکه چين طرح خريد يونيکل (
UNICAL ) به پيش گذاشت ، نشان داد که نه تنها از قدرت مالی لازم برای چنين رقابتی بهرمند است بلکه تنها به گزفتن امتياز نفتی و گازی در کشورهای مانند ايران ، روسيه ، سعودی ، ونزوئلا ، سودان ، افريقای غربی ، کانادا و ...بسنده نخواهد کرد . برای امريکا چاره ائی نماند مگر انکه با نقض بسياری از قرارداد های بين المللی ، شرکت شوران ( Chevron ( را برای مقابله با طرح چين به جلو اندازد .
امروزه خاورميانه تامين کننده نزديک به 58 درصد واردات نفتی چين است . اين رقم در 10 سال اينده حداقل به 70 درصد ارتقا خواهد يافت .

حجم واردات نفت خام چين - 1990 تا 2002 ( ميليون بشکه)
 


ماخذ:
Middle east quarterly review سپتامبر 2005 -

سازمان همکاری شانگهای

موسسه همکاری شانگهای در سال 1996 برای حل و فصل اختلافات ميان کشورهای اسيا مرکزی ، چين و روسيه تشکيل گرديد . اين موسسه در چند ساله گذشته به تدريج به پيمان نظامی - اقتصادی در حال تکامل است . در محور اين پيمان نو اتحاد روسيه و چين قرار گرفته است .
اندرو گرزين يکی از مشاورين پوتين در 4 جولای 2005 در گفتگو با خبرنگار نراويزمايای روسيه اعلام کرد که هدف از پيمان شانگهای ايجاد نهادی است که از تبات و دولت های شکل گرفته در اسيای ميانه دفاع نمايد " . سرگی مارکدونف از طرف انستيتو سياسی – نظامی روسيه اعلام کرد که تبات منطقه نيازمند انست که چين و روسيه نقش پليس منطقه را ايفا کنند . .

در متن اعلاميه مشترک جين و روسيه تحت نام " نظم جهانی در قرن بيست و يکم" ، بر خطر سياست های تکروانه اشاره گرديده و اندو کشور اعلام کرده اند که خواهان دخالت بيشتر سازمان ملل در حل مسائل بين المللی می باشند در همين اعلاميه روسيه از مواضع چين نسبت به تايوان و چين از سياست روسيه در چچن حمايت کرده اند . ”
در ماه زوئيه , وزير خارجه روسيه در فروم منطقه ائی کشورهای جنوب شرقی اسيا درهانوی اعلام داشت که پيمان شانگهای در خدمت شکل يافتن سيستم جند قطبی جهانی قرار دارد و تاکيد کرد که اين پيمان ميتواند به پيمان گسنرده ائی در عرصه سياسی ، اقتصادی و نظامی در پهنه اسيا تبديل گردد.

پيش از برگزاری جلسه پيمان شانگهای در تاشکند پونين اعلام کرد که " صدای روسيه در اينجا از نو شنيده خواهد شد و برای شنيدن اين صدا روسيه اماده است که انرژی را به قيمت ارزانی در اختيار کشورهای سابق شوروی قرار دهد .

پراودا پيش از برگزاری جلسه ناشکند از امضای قرار داد يک ميليارد دلاری " لوک اويل" روسيه و دولت ازبکستان برای سرمايه گذاری در صنايع گاز پرده برداشت . اين قرار داد در ادامه قرارداد ديگری بود که ميان گاسپروم ( شرکت گاز روسيه ) و دولت ازبکستان جند ماه قبل ار ان به امضا رسيده بود . در همين رابطه اقای کريمف رئيس جمهوری ازبکستان اعلام کرد که بر اساس تفاوقات انجام شده ميان روسيه و ازبکشتان ، سرمايه گذاری روسيه در ازبکستان در سال 2005 بالغ بر 2.5 مبليارد دلار خواهد بود .
به موازات قرار داد های ياد شده جين نيز اعتبار يک مبليارد دلاری ديگری را در اختيار کشورهای عضو پيمان شانگهای برای توسعه اقتصادی قرار داد.
در 14 جولای امسال ژنرال ريچاد ماير ( رئيس کميته مشترک سه نيروی نظامی امريکا ) روسيه و چين را متهم کرده است که انان ، کشورهای اسيای ميانه را برای یستن پايگاه های نظامی امريکا در تنگنا قرار داده اند .
در اخرين جلسه پيمان شانگهای که در اوائل ژوئيه امسال تشکيل گرديد ، شرکت کنندگان در طی بيانيه ائی اعلام داشتند که :
" با توجه به اينکه فاز اصلی فعاليت های نظامی در افغانستان پايان يافته است " " اين امر اساسی است که شرکت کنندگان در ائتلاف ضد تروريسم پايان زمان معين استقاده از پايگاه های منطقه را اعلام نمايند . " نمايندکان ايران و اقغانستان و پاکستان نيز به عنوان ميهمان در اين کنفرانس شرکت کردند .
اقای سرگی پيرخودگف مشاور اقای پونين، در توضيح درخواست ها و اهداف اين کنفرانس ، با اشاره به تبليغات دولت امريکا پيرامون گسترش صلح و دمکراسی در اقغانستان اعلام کرد که در خواست شرکت کنندگان در جلسه خروج فوری قوای نظامی امريکا از منطقه نيست ، ليکن برای 6 کشور عضو شانگهای اگاهی به اين امر که نيروهای نظامی امريکا چه زمانی از منطقه خارج خواهند گرديد، ضروری است . "
سه روز پس از جلسه نيز پارلمان روسيه نه تنها قرار داد دوجانبه ميان قزقژستان و روسيه برای 15 سال تمديد کرد بلکه همراه با ان طرح دو برابر کردن تعداد سربازان روسی در قيزقيزستان را به تصويب رساند .
بايد اضافه کرد که تبليغات بر عليه سياست خارجی امريکا پيش از برگزاری جلسه شانگهای شرائط را برای تبديل جلسه به نمايش بزرگی بر عليه امريکا فراهم اورده بود.

کريمف در کنفرانس اعلام کرد که : " پروازهای هواپيماهای امريکا تنها بايد به مناطق شمالی اقغانستان محدود گرديد و هرگونه برنامه ديگری مورد تائيد دولت ازبکستان نمی باشد . " دولت ازبکستان در عين حال اعلام کرد که نيروهای نظامی امريکا 6 ماه فرصت خواهند داشت که خاک ازبکستان را ترک کنند .
به دنبال اقدام دولت ازبکستان ، دولت تازه بر سرکا امده قرقيزستان در 11 جولای اعلام کرد که موقعيت نيروهای امريکا کشور مورد تجديد نظز قرار خواهد کرد .
پيمان شانگهای هم اکنون 3 ميليارد جمعيت جهان را تحت پوشش خويش داده و اينده خود را توسعه در اسيا قرار داده است . بسياری از رهبران روسيه اعلام کرده اند که جلب کشورهائی از قبيل ويتنام ، فيليپين ، مالزيا ، اندونزی از هدف های کوتاه مدت اين پيمان است .
هم اکنون ايران ، پاکستان و هندوستان به عنوان ناظر رسمی در اين پيمان شرکت می کنند ، با اين همه انچه شگفتی خواهد افريد و به قول پراودا تاج فرانروائی را در اسيا بر سر اين پيمان قرار خواهد داد ، پيوستن کره جنوبی به ان است .

هماهنگی توسعه اقتصادی چين و روسيه و تفاوت ان با موقعيت ايران

در حاليکه حاکم شدن سياست نيروهای نئوکان در کاخ سفيد و و پروژه ايجاد امپراطوری زمينه های شکل گيری سياسی – امنيتی پيمان شانگهای را فراهم اورد ، ليکن عامل ديگری که به همکاری روسيه و چين در اين پيمان ياری رسانده است هماهنگی برنامه توسعه اين دو کشور است . برای نخستين بار نيازهای استراتژيک اقتصادی چين و پلاتفرم های توسعه دولت روسيه از نوعی همسوئی برخوردار گرديده و انان را نه به صورت دو رقيب اقتصادی در اسيا بلکه چون دو شريک در کنار هم قرار داده است .
به روشنی ميتوان ديد که دولت پوتين پلاتفرم توسعه اقتصادی روسيه را بر گسترش و صادرات توليدات صنايع زير قرار داده است . 1- نفت و گاز 2- انرژی هسته ائی 3- چوب و الوار 4- فلزات 5- صنايع نظامی . چنين استراتژی نه تنها با پلاتفرم های توسعه اقتصادی چين در تناقض قرار نمی گيرد بلکه مکمل ان است . با نگاه به اقلام وارداتی چين و مقايسه ان با صادرات روسيه و بالعکس ، ميتوان به اين موضوع پی برد .

اقلام وارداتی و صادراتی روسيه در سال 2004 – مرکز اماری روسيه

 


در حاليکه در سال 2003 انرزی و فلزلت 77% درصد صادرات روسيه را تشکيل داده است در همان سال ان دو کالا به ترتيب 23 و 22 درصد ارقام وارداتی چين را تشکيل داده اند.

 


نفاوت اساسی ميان موقعيت و مناسبات ايران با چين و روسيه از يکسو و ان دو کشور با يکديگر موجود است .
نخست انکه ايران در توسعه منابع زيرزمينی و بويژه منابع گاز خود به طور اجتناب ناپذيری در رقابت با روسيه قرار می گيرد . از سوی ديگر جنانجه در صفحات پيش به ان اشاره شد ، توسعه صنعتی ايران به طور اجتناب ناپذيری ايران در روياروئی با چين قرار خواهد داد .

کوشش روسيه برای هماهنگ ساختن برنامه توسعه ايران با نيازهای خويش جلوه بارز خود را در برنامه انرزی هسته ائی يافته است . پيشنهادهای گوناگونی که برای ايجاد نيروگاههای برق هسته ائی از طرف روسيه به ايران داده شده است ، پلاتفرم وابستگی اينده ايران به روسيه به حساب امده که متاسفانه بسياری از نيروهای سياسی ايران نيز زير شعارهای توخالی و دهن پرکن منافع ملی هورا کش ان گرديده اند . .

نگاه متفاوت چين ، روسيه و کشورهای اسيای ميانه به پيمان شانگهای:

تمام صاحب نظران بر اين باورند که پيمان شانگهای از سال 2003 به اتحادی برای مقابله با گسترش نقوذ امريکا در اسيای ميانه تبديل گرديده است. با اين وجود اعضای اين پيمان هريک به دلائل و هدف خاص خويش
در ان شرکت جسته اند . چنين امری به پيمان شانگهای خصلتی شکننده بخشيده است .
برای چين پيمان شانکهای ، پيمانی برای رقابت با امريکا در عرصه انرژی قلمداد می شود . اهميت اين موضوع چنان است مطبوعات چينی سفر نمايندگان چين را برای شرکت در کنفرانس های اين پيمان سفر نفت نام می نهند .

از هنگام پيدايش پيمان استراتزيک مناسبات اقتصادی چين و روسيه به سرعت در حال گسترش و انتظار می رود که در سال 2005 20% افزايش يابد .هم چنين بنا بر پيش بينی بانگ مرکزی روسيه حجم مناسبات تجاری ميان اين دو کشور تا سال 2010 به به 80 ميليارد افزايش خواهد يافت.
طبق اظهارات مقامات چينی واردات نفتی از روسيه امسال به 70 مليون بشکه بالغ خواهد شد . تاکنون چين 6 مبليارد وام در اختيار رازنفت يکی از شرکت های مهم روسيه قرار داده است .
در ايالت سِبری چين مهم ترين مشتری 140 موسسه از 200 موسسه توليدات سلاح های نظامی در ان منطقه تبديل گرديده است .
بر عکس چين ، اهميت پيمان شانگهای برای روسيه در درجه نخست امری اقتصادی نيست ، بلکه موضوعی است که قبل از هر چيز با استراتژی امنيتی روسيه گره خورده است . اين پيمان امروزه به اهرم مهمی در دست روسيه برای مقابله با گسترش پايگاه نظامی ناتو غرب در کشورههای هم مرز روسيه به حساب می ايد .

رهبران دولت های اسيای ميانه به اين پيمان به چشم ديگری می نگرند . پيمان شانگهای برای اين گروه اهرم مقابله با انقلابت رنگی بر عليه رژيم های استبدادی و داعم العمر شان به حساب می ايد . کريمف اعلام می کند : " توجه کنيد به روش هائی که ناتو برای گسترش نقوذ خود در منطقه به کار می گيرد ." نگاه کنيد چگونه انان ( امريکا ) می کوشند از رخداد های تراژيکی مانند واقعه انديجان به سود گسترش نقوذ خود بهره جويند . " هدف نهائی نفشه تغير ارايش نيروهای سياسی و اقتصادی به سود امريکا و سلطه ان بر منطقه اسيای ميانه می باشد ."

نظربايف رئيس جمهور قزاقستان نيز با همتای ازبک خود همصدا شده اعلام می دارد :
" کسانی که فرمان چنين انقلاباتی را صادر می کنند و هم جنين انانيکه درصدد تحقق انانند به نتايج فکر نکرده اند . با نگاه دقيقتر به اين انقلابات رنگی می بينيم که هدفی جز توزيع تروت های منطقه به سود فراوانروايان جديد ( امريکا ) در ميان نيست ."
پراودا در مقاله ائی تحت نام " روسيه در راه نجات همسايگان از خطر انقلابات " به نقل از "مارات گلمن (
Marat Gelman ) يکی از صاحب نظران روسيه نوشت :
" در برابر کشورههای منطقه بويژه کشورههای که گذشته اعضای سابق شوروی بوده اند در انتخاب متحد استراتژيک خود سه انتخاب قرار دارد روسيه ، چين و امريکا . و ادامه می دهد : " برای انان راه روسی راه قابل درکی ، متکی بر ترادسيون و جذابی است . " " روابط تنگاتنگی سياسی و شخصی ميان سران اين کشور با همتاهای روسياشان موجود است " به باور اقای گلمن امروزه روسيه بيش از هر زمان ديکری ميتواند " از فاکتورهها استفاده " کند . (پراودا – 7 ژوئيه 2005)


پايان نظام تک قطبی و سئوالات نو :

با از هم گسيختگی نظام تک قطبی جهانی سئوالات گوناگونی در برابر همه نيروهای سياسی قرار می گيرد: چگونه نظامی بر خرابه های نظام تک قطبی جهانی شکل خواهد گرفت؟ سرنوشت طرح خاورميانه بزرگ به کجا خواهد انجاميد؟ ايا اتحاديه اروپا در رقابت های درون خاورميانه ميتواند به عنوان نيروی مستقلی عمل کند؟ ايا ما به سمت و سوی جهانی دو قطبی که در يک سوی ان ائتلافی از چين و روسيه و در سويی اتحادی از اروپا و امريکاست، به پيش می رويم (دهه 1950 ميلادی) يا روندهای کنونی از پيدايش جهانی چند قطبی سخن می گويند. (دهه 1910). تاثيرات هريک بر جنبش های دمکرانيک جهانی چيست؟ ايا جمهوری اسلامی ايران که تاکنون از پشتيبان بين المللی بی بهره بوده است، بر بستر پايان نظام تک قطبی قادر خواهد بود متحدين استراتزيکی برای خود دست و پا کند؟
انچه ميتوان به روشنی مشاهد کرد اينست که با شکست سياست های دولت بوش و انفراد اين دولت در افکار عمومی در داخل و خارج از امريکا، طرح خاورميانه بزرگ اکنون جای خود را به رقابت های اشکار و پنهان ميان روسيه و چين از يکسو و امريکا از سوی ديگر داده است.
ميان قايعی که در ايران می گذرد با انچه ما در اسيای مرکزی شاهد انيم شباهت های فراوانی وجود دارد. به نظر می رسد گروههائی در درون و بيرون دولت می کوشند جامعه ما به سمت و سوی ائتلاف چين – روسيه سوق داده و اينده ايران را با سرنوشت پيمان شانگهای گره زنند. چنين سياستی نه تنها به انزوای بيشتر ايران خواهد انجاميد بلکه ضربات سختی را به اقتصاد ايران وارد خواهد ساخت.
وقايع و رخدادهای چند ماهه گذشته ايران، از جمله انتخابات رياست جمهوری، تيرگی مناسبات ميان ايران و اروپا، شعارهای تحريک اميز ايران و اسرائيل عليه يکديگر، به دون شناخت از رقابت های نوين سياسی – اقتصادی در خاورميانه و اسيا قابل توضيح نمی باشد.