سيسرو
، اولين قربانی جمهوری خواه؟
از جمله نظرات جمهوريخواهي او اين بود كه ميگفت بدون عدالت،
هيچ دولتي قابل دوام نيست و بزرگترين هدف سياسي يك خلق بايد آن باشد كه بهترين
افراد را براي مملكت داري انتخاب كند و دولتش دردست برگزيدگان مردمي باشد.
ع. سلطاني
سيسرو، به نقل ازمورخين، مهمترين سياستمدار رم باستان، اديب، فيلسوف، نويسنده،
سخنور، تئوريسين جمهوريخواهي و مبارز مشهور است. زمانيكه درسال 43 پيش از ميلاد، او
بدليل تعقيب حاكمي بنام آنتونيوس؛ رقيب سزار و حاكم رومي آنزمان شرق الاوسط و
ماوراء النهر! در حال فراربود، با كمك عوامل حكومتي، ناجوانمردانه بقتل رسيد. جرم
او اين بود كه به وكالت و دفاع از جمهوريخواهي و بخشي از اشراف ترقيخواه، توطئه
بقدرت رسيدن يكي ديگر از قدرت طلبان را افشاء نموده بود. او در سال 63 قبل از ميلاد
نيز به دليل كشف وافشاء توطئه مقام طلبي به يكسال تبعيد محكوم شده بود. سيسرو
درجواني در امپراطوري رم به والاترين مقام دولتي يعني سفيري رسيده بود. او در 20
سالي كه ازدخالت در امورسياسي و اجتمايي محروم بود، به تاليف آثاري در زمينه هاي
فلسفه و هنر سخنوري درعلم دولت داري پرداخت.
از جمله نظرات جمهوريخواهي او اين بود كه ميگفت بدون عدالت، هيچ دولتي قابل دوام
نيست و بزرگترين هدف سياسي يك خلق بايد آن باشد كه بهترين افراد را براي مملكت داري
انتخاب كند و دولتش دردست برگزيدگان مردمي باشد. سيسرو مينويسد، هميشه فكرميكردم
چگونه ميتوانم براي كشورم، رفاه عمومي و برقراري جمهوري مفيد واقع شوم. يكي از
وظايفي كه بنظرم رسيد، اين بود كه مردم را با فلسفه و دانش زمان آشنا نمايم تا آنها
نيازهاي جمهوري خود را بهتر بشناسند. امروزه در باره او گفته ميشود كه سيسرو يك
جمهورخواه صادق و يك سخنور ماهر بود. هدف سيسرو آن زمان اين بود كه آثارمهم فلسفه و
ادب يوناني را در تمام زمينه ها به زبان لاتين براي روميها ترجمه كند تا آنها در
دسترس عموم قرارگيرند. سيسرو را ميتوان واسطه و مبلغ تبادل فرهنگهاي روم و يونان
دانست. او حداقل 500 سال ارثيه فرهنگ يونان را انتخاب، ترجمه و معرفي كرد. سيسرو
براي اصلاح دولت و قانون، ايده آليسم افلاتوني را با شك گرايي آكادميك و اخلاق
رواقي باستان مخلوط نمود. او مينويسد اجتماع برخلاف انسان محكوم به مرگ طبيعي و
پيري نيست، يعني هميشه اين شانس وجوددارد كه ما آنرا تغيير ويا اصلاح نماييم. به
نظر او غرايز طبيعي در كنار حواس پنجگانه انسان ميتوانند منبع كشف حقايق باشند. چند
قرن بعد، نوزايي نظرات سيسرو در اواخر سده هاي ميانه موجب آزادي فرد از مسيحيت و
مكتب مدرسين آن درغرب شد. در روايتي آمده كه يكروز آگوستين، امپراطور آنزمان روم،
نوه خود را د رحال مطالعه كتابي از سيسرو مي بيند. وقتيكه پسرك وحشت زده، قصد پنهان
نمودن آن كتاب را داشت. پدر بزرگ با گشاده رويي به او گفت: پسرم!خجالت نكش، سيسرو
يك استاد زبان بود كه قلبي پر از عشق به ميهن اش داشت.
سيسرو هيچگاه خود را فيلسوف مستقل و نوآوري نناميد. چون آثار التقاطي اش مخلوطي از
فيلسوفان يوناني مانند افلاتون، پوزيد و غيره هستند. او با فروتني ميگفت، من فقط از
روي دست پيشاهنگان انديشه رونويسي كردم و گاهي واژه ها و مفاهيمي به آنها افزودم.
به نظر او شناخت فلسفي بايد براي تنبيه فرصت طلبان و بدكاران و تشويق صادقين و
نيكوكاران باشد. فلسفه در نظر او انسان را ازخرافات، غيبگويي و شارلاتاني حفظ
ميكند. او در مدح فلسفه در سرودي ميگويد: آه تو راهنماي زندگي، كاشف پيشرفت و ترقي،
مانع و نافي اشتباهات، بدون تو زندگي چه گمراه و جهنمي ميشد! بعدها در رابطه با
خوشبيني سيسرو نوشتند، از فلسفه ، اميد زياد داشتن، مانند اميد فراوان به ساير
علوم، انسان را به شكست ميكشاند، چون فلسفه ميتواند اشتباهات را كشف كند، ولي
نميتواند؛ چه در انسان،يا جامعه يا سياست، از وقوع آنها جلوگيري نمايد. مورخين
امروزه مينويسند، سيسرو در آنجا موفق بود كه بعنوان وكيل به دفاع از عقل، انسانيت و
عدالت پرداخت. و در آنجا مورد توجه قرارگرفت كه سازمانده ايدههاي فلسفي، واسطه دانش
علمي، هنر نمايش، ارزش گذار و مبلغ شناخت شد. سيسرو تا آخرين لحظه به يك تحول
اجتمايي با كمك فلسفه اميدوار بود.به اين دليل ميگويند او ساده لوح تر از افلاتون
بود. ولي آيا ميشود يك فيلسوف عملگرا را به دليل خوشبيني اش سرزنش كرد؟ افلاتون
لااقل در پايان به اين نتيجه رسيد كه چنانچه فساد حكومتي به مرز خاصي برسد، نجات
جامعه ديگر غيرممكن است. همعصران سيسرو بر اين باور بودند كه فلسفه نه نجات است
وئنه وسيله اي براي تغيير دولت و سياست، فلسفه رسانه اي است كه نياز به آزادي
نامحدود دارد، براي اينكه به نتايج عملي برسد. فلسفه به كسي اجازه سانسور، محدوديت
و استفاده خصوصي نميدهد. شايد به اين دليل سقراط گفت كه فلسفه فقط وسيله اي براي
كنترل و امتحان مشكلات انساني و اجتمايي است. و آنهايي كه مانند سيسرو، ايدئولوگها،
كادرهاي حزبي، و روحانيون مسيحي بخواهند از فلسفه براي اهداف از پيش تعيين شده خود
استفاده كنند، با شكست روبرو خواهند شد.
در باره جد و آباد سيسرو آمده كه او از خانواده اي نظامي برخاسته بود كه درسال 106
قبل از ميلاد بدنيا آمد و درسال 43 قبل از ميلاد در حين فرار از جو خفقان سياسي
زمان خود بقتل رسيد.
سيسرو كوشيد با ترجمه فلسفه و فرهنگ يونان به زبان لاتين، آنه را به اصطلاح مردمي
نمايد. او با هدف آزاد كردن ساكنين آنزمان روم مينويسد: ايده آليسم يوناني را
خواستم با رئاليسم رومي مخلوط كنم. هدف او اين بود كه حقوق رومي را براساس انديشه
افلاتون و فلسفه رواقي يونان پايه گذاري كند. سيسرو خود را نماينده اصلي دوره
كلاسيك ميدانست كه قصد داشت بين ايده آلهاي رومي، تئوري سياسي و عمل اجتمايي وحدتي
برقرارنمايد. او خلاف تئوري فلسفي افلاتون، عمل سياسي را به تئوري اجتمايي ترجيح
ميداد، روشي كه روميان بعدها تعقيب نمودند براي سياست جهانگيري و امپرياليستي خود.
روحانيون مسيحي نيز بعدها به شكل ديگري به تقليد از سيسرو و روميان، به استفاده از
فلسفه عملي پرداختند. اقدامي كه به نظر بعضي ها، موجب ايدئولوژي شدن فلسفه براي
جنبشهاي اجتمايي در دوقرن اخير شد.
اگر افلاتون يك نابغه زبان باشد، سيسرو را يك نابغه عملگرا و خالق واژه هاي اجتمايي
ميدانند. او فيلسوفاني مانند فيثاغورث، دمكريت و افلاتون را متفكريني راديكال و يك
بعدي ناميد. يونانيها مدل تشكيل واقعيت را براساس يكي از سه مقوله: عدد، اتم ، و يا
ايده ،ميدانستند. شاعري بنام هراز خود را شاگرد سيسرو ميدانست. ولتر نظرات سيسرو را
موجب تكامل و پيشرفت فرهنگ در غرب بشمارآورد. سرانجام با مرگ اراسموس، تفكر
سيسروگرايي درغرب و خلاقيت زبان لاتين به پايان خود رسيد.
آثار سيسرو شامل: مقاله، نامه، سخنراني، ديالوگ، و بحث هاي فلسفي و سياسي هستند. از
جمله آثار او: شش جزوه در باره دولت، پنج جزوه پيرامون فلسفه، 58 سخنراني كتبي،
چهار جلد نامه، و 5جلد ديالوگ هستند. آثار فلسفي او درباره : وظايف انساني، ماهيت
خدايان، مرزهاي نيكي و بدي ميباشند. ديالوگهاي سيسرو پيرامون: پيري و دولت- فلسفه،
ميان علوم و هنرها- توانايي درمانبخشي فلسفه- خودخواهي بعضي از روشنفكران- تئوري
شناخت-پيرامون وجود خدايان- استفاده عملي از فلسفه- بهترين شكل دولت- پيرامون هنر
سخنوري- در باره دولت و قانون- در باره مرگ، درد و غم، عشق و خوشبختي- با نقل
قولهاي ارزشمندي از فلسفه زندگي روزانه روميان ميباشند. چهار جلد نامه هاي سيسرو از
نظر فرهنگي- تاريخي، سندي هستند موثق از زمان پر نشيب و فراز او. آثار جامع و دايره
المعارفي سيسرو بينشي جهاني پيرامون: فلسفه، واژه ها و مفاهيم فلسفي يونان را به
خواننده عرضه ميكننند.
سيسرو نيز مانند افلاتون درآغاز شاعر، ولي بعدها به فلسفه روي آورد. او ميگفت زبان
در درجه اول وسيله اي براي تفاهم و مبادله اطلاعات و نه براي خودنمايي و سفسطه گري
است. سيسرو با كمك نوشته هايش نثركوتاه زبان لاتين را در رم باستان به اوج خود
رساند. او همچنين با استفاده از فرم ديالوگ، مشهورترين نويسنده رومي نثر كوتاه شد.
سيسرو را ميتوان خالق زبان كلاسيك لاتين نيز دانست. او نه تنها سخنران مشهوري، بلكه
يك نظريه پرداز هنر سخنوري هم بود. سيسرو سخنوري فيلسوف و اديب بود كه فلسفه
سخنراني را نيز تئوريزه نمود.