زندگی

عبور از خط سرخ دیپلماتیک

چرا مشرف خشمگين است؟

ظاهر طنين
سردبير برنامه های بی بی سی برای افغانستان

 

اگر مسئله بر سر روابط دوستانه و همکاری باشد، سخنان ژنرال پرويز مشرف رئيس جمهور پاکستان در مورد حامد کرزی رئيس جمهوری افغانستان مبنی بر اينکه گويا "او کاملا از آنچه در کشورش می گذرد بی خبر است"، نه تنها دوستانه نيست بلکه عملا به معنای گذشتن از خط سرخ موازين ديپلماتيک در بر خورد با رهبری و سياست يک کشور مستقل است.

رئيس جمهور پاکستان در سه گفتگو با تلويزيون ABC ، بخش جهانی BBC و تلويزيون CNN و در گفتگوهای بعدی با خبرنگاران داخلی، طی يک حمله شديد لفظی دستگاه امنيتی افغانستان را به "توطئه عليه پاکستان" و عناصری از اين دستگاه را به تلاش در جهت "بی آبرو کردن" آن کشور متهم کرد.

دلايل حمله مشرف به کرزی

ظاهرا دليل اين حمله و اتهامات، به گفته آقای مشرف، اين است که اولا بخشی از اطلاعات ارائه شده به پاکستان در مورد محل اقامت و شماره های تلفن رهبران طالبان "کهنه" بود، ثانيا اين اطلاعات در جريان ملاقات رهبران دو کشور و نه قبل از آن به پاکستان ارائه شد و ثالثا اينکه اين موضوع گويا توسط مقامات افغان به مطبوعات "درز" کرده است.

به گفته ناظران اگر بحث در باره به اصطلاح " کهنه بودن" بخشی از اطلاعات باشد، آقای مشرف نبايد با اين همه خشم به دولت افغانستان حمله می کرد، او می توانست به سادگی بگويد که اين اطلاعات "کهنه" يا " به درد نابخور" است.

در واقع طوری که منابع خبری گزارش داده اند، اطلاعاتی که افغانستان در اختيار پاکستان قرار داده محدود به فهرست محل اقامت و شماره ها تلفن رهبران طالبان و استخدام کنندگان مخالفان دولت افغانستان برای انجام فعاليت مسلحانه عليه اين کشور نبوده است. اطلاعات ارائه شده شامل معلومات در باره اردوگاه ها و مراکز آموزش و استخدام و تسليح مخالفان افغانستان از جمله در شهر کراچی و مناطقی در بلوچستان و مدارسی بوده که جنگجويان ضد دولت افغانستان مخصوصا عاملان حملات انتحاری در آن تربيت می شوند.

رابطه ديدار بوش از پاکستان و موضع اخير مشرف

البته مسئله مهم در مورد ارائه اين اطلاعات اين است که دولت افغانستان از اين طريق نشان داده که شبکه حمايت و لجيستيک طالبان در پاکستان مستقر است و اين چيزی نيست که پاکستان کاملا آن را رد کند. اما به نظر می رسد که نه اين اطلاعات و نه اين مسئله که رهبران طالبان در کجا فعاليت می کنند، بلکه چيز ديگری سبب خشم مضاعف آقای مشرف شده باشد.

اشاره ژنرال پرويز مشرف به دو نکته ديگر يعنی طرح مسئله اندکی قبل از سفر رئيس جمهور آمريکا به پاکستان و "علنی ساختن" آن، اشاره به عاملی است که احتمالا انگيزه اصلی ناراحتی رهبر پاکستان باشد و اين عامل طرح اين مسئله يعنی در خواست اقدامات ضروری برای مقابله با تروريسم در مذاکرات رئيس جمهور آمريکا با آقای مشرف است.

جورج بوش، رئيس جمهور آمريکا در جريان ديدار اخيرش از اسلام آباد در کنفرانس خبری مشترکش با آقای مشرف گفت:

"بخشی از وظيفه امروز من اين بود تا روشن سازم که آيا پرزيدنت مشرف به همان اندازه که در گذشته در مبارزه برای به عدالت کشاندن تروريست ها متعهد بود متعهد است يا نه؟"

اين سخنان آقای بوش تا حدود زيادی سمت و سوی مباحث رهبران آمريکا و پاکستان رانشان می دهد. روزنامه ديلی تايمز چاپ پاکستان در اين رابطه نوشته است که: "گرچه ما شواهد محکمی در اختيار نداريم، اما شيوه طرح اين مسئله در کنفرانس خبری ( بوش و مشرف) نشان می دهد که دولت آمريکا با برخی ( اگر نه با همه) از ملاحظات دولت در کابل در مورد مسئله ارتباط واقعی بين پاکستان و خشونت براه انداخته شده توسط طالبان هم نظر است."

افراسياب ختک سياستمدار پاکستانی، شايد با همين برداشت، می گويد که سخنان تند آقای مشرف عليه دولت افغانستان به اين معنا ست که آقای مشرف ناتوان از فرياد زدن عليه آمريکا غبار دلش را عليه کابل خالی می کند."

هشدار بوش به مشرف در باره مقابله با تروريسم

اما شايد عصبانيت آقای مشرف دلايل بيشتری داشته باشد، اگر اين ادعای رئيس سابق آی. اس. آی ژنرال حميد گل را بپذيريم که آژانس آی. ان. ان از او نقل کرده است. او می گويد: "سخنان مشرف به صراحت نشان می دهد که ملاقات اخير وی با پرزيدنت بوش بی نتيجه و ناکام بوده است... پرزيدنت بوش به مشرف هشدار داده تا از نفوذ تروريست ها جلو گيری کند."

بدين گونه می توان حدس زد که چرا استدلال هايی مانند استقرار نيروهای پاکستان در مناطق قبايلی و يا بازداشت های قبلی برخی از عناصر طالبان در مورد همکاری لازم و صادقانه پاکستان در مقابله با تروريسم در برابر واقعيت افزايش حملات طالبان در افغانستان و نفوذ فرامرزی گروه های مسلح به افغانستان برای قانع ساختن آمريکا احتمالا کافی نبوده باشد.

در واقع وضعيت افغانستان و در مرزهای آن معيار مهمی برای قضاوت در مورد ادعاهای پاکستان و همچنان افغانستان است. اما با وجود اظهارات تند رهبر باکستان و جنگ لفظی که در اين روزها ادامه داشته، مشکل می توان تصور کرد که پاکستان اهميت مبارزه با تروريسم و متوقف کردن فعاليت القاعده و طالبان را به هر دليل، از جمله اينکه کابل اطلاعات کافی يا دقيق در اختيار آنها قرار داده يا نه، ناديده گرفته بتواند از همکاری با افغانستان بی نياز باشد.

تاثير موضع مشرف بر آينده دو طرف

با وجود ديدگاه های مختلفی که در باره دورنمای تحولات سياسی و استراتژيک در منطقه و از جمله در پاکستان و مناسبات افغانستان و پاکستان در آينده نزديک و دور وجود دارد، در حال حاضر دولت های پاکستان و افغانستان راهی جز همکاری ندارند. پيام رئيس جمهور آمريکا در جريان ديدارش از منطقه نيز در اطراف همين محور می چرخيد.

اظهارات آقای مشرف و اتهامات او در صورتی اهميت جدی می توانست داشته باشد که هر دو کشور پاکستان و افغانستان به همکاری با آمريکا متعهد نمی بودند و يا پاکستان توانايی آن را می داشت که از سياست اتحاد با آمريکا فاصله بگيرد.