جنرال های پاکستانی خشمگین اند
سرور منگل
اخیرا کشور های
افغانستان وهندوستان ، میزبان عالی رتبه امریکائی جورج دبلیو بوش رئیس جمهور امریکا
بودند . بوش در بازگشت به امریکا روزی را ، غرض باز کردن گوش جنرالان پاکستانی به
اسلام آباد نیز توقف کرد . درحالیکه هزارن افراد نظامی پاکستان در کمربند اسلام
آباد ، غرض تامین امنیت مطمئن ، توسط کثیرالعده ترین نیروهای امنیتی امریکائی باز
رسی شد ند . این مسافرت بوش رئیس جمهور امریکا بکشورهای منطقه افغانستان وهندوستان
وپاکستان در حالی صورت میگیرد که درسیاستهای دولتهای منطقه بطر ف محور امریکا
گرایشی عظیمی بوجود آمده است ، که دیگر شوروی وجود ندارد ، روسیه وهندوستان وچین
وافغانستان وکشورهای اسیای میانه وعراق ، وکشور های خلیج درمحورمنافع امریکا قرار
گرفته وتوسعه پایگاه های امریکائی ، نیروهای عملیات سریع امریکا در منطقه از
همآهنگی متمرکزی برخوردار اند . رژیم اسلامی ایران اینکه میخواست با استفاده از
اوضاع متشنج که امریکائیها در گیر آنند خود را اتومی سازند با پرابلم های جدیدی از
طرف امریکائیها با موافقت روسها یکبار دیگر ایرانیها را به تحریمات کشانده اند ،
وبجای پاکستان در همکاری های گذشته در منطقه بحیث کشوری محور از حضور در افغانستان
بهره میگیرد وبه این ترتیب از پاکستان بشدت میخواهند درمبارزه با تروریزم وبنیاد
گرائی ، که دیگر نمی تواند با شیوه های دیروزی تروریستی وتخریب کاری که در عمل
درمقابله با نیروهای امریکائی قرار دارند به تبانی وحمایت اش پایان دهد . امریکا
غرض توجیه حضورش در افغانستان از همکاری واتحاد کشورهای جهانی وسازمان ملل وناتو
عملا بهره مند است وخودرا گاه وبیگاه مکلف میداند که تعهد طولانی ودراز مدت خودرا
مورد تائید وتاکید قراردهد . سفر اخیرجورج بوش ، به سه کشور دارای منازعه طولانی ،
که امریکا بطور دوامدار، از پاکستان حمایت داشته است ، درحالی صورت میگیرد ، که
دیگر آن عوامل وسیاستهای که استفاده از پایگاه های تروریستان در پاکستان را ، علیه
کدام کشوری که درحلقه ای سیاستهای امریکائی نیست ، تحت فشار قرار دهد ، نه تنها
نیاز وضرورت نمی بیند ، بلکه بر عکس ، امروز از این پایگاهها وتروریستان علیه حضور
امریکا ونیروهایش استفاده برده می شود . یا بطور اخص امریکا دیگردر صدد پروردن
وتقویت ترور یستان نیست ، بلکه در مقابله ای رو در رو با آن قرار دارد . ومبارزه با
تروریزم اسلامی بطور خاص ، داعیه ای جهانی امریکا است ، که تحت نام آن در سراسر
جهان با آن به نبرد ورویا روئی فرار گرفته است . جنرال پرویز مشرف ، رئیس
جمهور پاکستان غرض اشتراک سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک ، ضمن
ملاقاتش با کاندولیزا رایس ، وزیر خارجه امریکا در مورد اصرارهای مکرر وتوصیه های
پیهم اشتراک در مبارزه با تروریزم بجواب گفته بودند : " که بمنظور جلوگیری از نفوذ
شورشیان مخالف دولت مرکزی افغانستان از مرز پاکستان میتوان در طول مرز دوکشور به
ساختن یک دیوار مبادرت کرد . " وهم امریکا در جواب آن واکنشی نشان نداده بود ، اما
بطور صریح وروشن مشرف با این اظهارات از پیشنهادات وتقاضا های مکررامریکا غرض شرکت
درمبارزه با ترور یزم سر باز زده بود وخشمگین بود . بدلیل اینکه با تقاضای اعمار
دیواری در امتداد خط مرزی افغانستان وپاکستان بطول 2310 کیلومتر از مناطق صعب
العبور وحتی ناممکن را به امریکا بحیث حل مشکل تروریزم محول مینمودند . این ادعا
بطور روشن ، بدون ملاحظات دپلوماتیک ، صریحا امتناع وسر باز زدن از تقاضا های
مکرراشتراک وهمکاری درمبارزه با تروریزم درداخل افغانستان است که با خشونت ارایه
گردیده بود .
درسفر اول کرزی رئیس جمهور افغانستان به لندن که به اشتباهات امریکائیها بعداز سقوط
دولت داکتر نجیب الله ، دست پاکستان را در امور دولت افغانستان باز گذاشته بود ،
عامل تشدید مبارزه تروریستی گردیده وگفتند که ، " اگر امریکا بعد از سقوط رزیم
کمونیستی همه اختیارات را به پاکستان واگذار نمیکرد شاید برج های نیورک وتراژیدی
9/11 را بار نمی آورد ."
کرونولوژی
حوادث اخیر ومناقشات لفظی گاهی خشن وهم گاهی مصلحت جویانه بین زمامداران افغانی
وپاکستانی هر گاه وبیگاهی سر بالا میکند ومورد مناقشه ومنازعه لفظی قرار میگیرد این
بار اول است که این اتهامات را که پرویز مشرف نمی توانست رو در روی زمامدار دار قصر
سفید بگوید خشم خودرا بر کرزی ریخت وادعا کرد که کرزی از وضع امنیتی داخل کشورش
اطلاع ندارد ومعلوماتهای را به پاکستان ارائه داشته ، کهنه ودارای اعتبارنیست بطور
زشت وبد بدرقه گردید . وهم شوکت عزیز صدراعظم پاکستان از دست داشتن نیروها وافراد
مسلح افغانی در اشوبهای وزیرستان وبلوچستان بر زمامداران کابل اتهام وارد کرد ، وهم
مدعی شدند که کرزی باید پاس همکاریهای وحمایت پاکستانرا نگاه دارد که در انتخابات
ریاست جمهوری ورسیدن بدین مقام وی را حمایت نموده اند . مفسرین سیاسی گفتار های تند
جنرال مشرف وصدراعظم پاکستان را با تلویزیون ای بی سی ، بی بی سی وتلویزیون سی .
ان . ان ودر گفتگو های بعدی با خبر نگاران داخلی ، طی یک حمله شدید لفظی دستگاه
امنیتی افغانستان را به " توطئه علیه پاکستان " وعناصری از این دستگاه را به تلاش
درجهت " بی آبرو کردن " آن کشورمتهم نموده وضمنا دور از آداب دپلوماتیک وروابط
بظاهر دوستانه ، جنرال پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان در مورد حامد کرزی رئیس جمهور
افغانستان مبنی براینکه گویا " او کاملا از آنچه در کشورش می گذرد بی خبر است "
متهم کرد . که این گفتاربقول مفسرین " نه تنها دوستانه نیست ، بلکه عملا بمعنای
گذشتن از خط سرخ موازین دیپلوماتیک در برخورد با رهبری وسیاست یک کشور مستقل است .
" میدانند . از اتهامات که جنرال مشرف وصدراعظم آنکشور ، بردولت افغانستان ورئیس
جمهور آن وارد نموده ، غیر دوستانه وتوام با عصبانیت شدید بوده است . بقول
افراسیاب ختک سیاستمدار پاکستانی که میگوید : " که سخنان تند آقای مشرف علیه دولت
افغانستان به این معناست که آقای مشرف نا توان از فریاد زدن علیه امریکا غبار دلش
را علیه کابل خالی میکند . " توجیه بجا ودرست است .
وهم اینکه جورج بوش در آخرین دیدارش از اسلام آبا د در کنفرانس خبری مشترکش با آقای
جنرال مشرف که گقته : " بخشی از وظیفه ای امروز من این بودتا روشن سازم که آیا
پرزیدنت مشرف به همان اندازه که در گذشته درمبارزه برای عدالت کشاندن تروریست ها
متعهد بود متعهد است یا نه ؟ " . این هشدار های بوش به مشرف در مبارزه با تروریزم
، مایه ای ناخرسندی وبی توجه ئی امریکا به پاکستان ، عامل گفتار های خشمگین جنرال
مشرف علیه دولت کابل وشخص کرزی شده است . در صورتی می توانست عواقبی برای پاکستان
نداشته باشد که افغانستان جزء از ائتلاف بین المللی با امریکا علیه تروریزم نمی بود
، بلکه برعکس افغانستان ونیروهای بین المللی از هروقت دیگر بیشترمعروض به حملات
تروریستی در افغانستان بوده اند ، که مراکز آن در پاکستان قرار دارد . پاکستان که
در ظاهر امر خودرا متعهد به مبارزه با تروریزم وبطور مشخص با بنیاد گرائی والقاعده
وطالبان واز بین بردن مراکزتربیه وتمویل آن در داخل پاکستان با امریکا میداند ،
بطور روشن وفزاینده قاصر آمده است . وامریکا حضور نظامی اش در افغانستان غیر از
مبارزه با تروریزم وحفظ منافع اش در منطقه توجیهه دیگری نمیتواند داشته باشد .
مطالب فوق
واطلاعات که کرزی به اختیار جنرال مشرف قرارداده که شامل اردو گاه ها ومراکز آموزش
واستخدام وتسلیح مخالفان افغانی و فهرست های محل اقامت سران القاعده وطالبان
مخالفان دولت افغانستان از این طریق نشان داده که شبکه حمایت طالبان در پاکستان
مستقراست وپاکستان نمی تواند آنرا رد نماید . دراین اواخر ، سفر های کرزی به لندن
وامریکا مورد سوال اداره پاکستان بوده ، که با ظرافتهای دپلوماتیک وگاهی هم در
چوکات دوستانه وظاهر همکاری بین دو دولت ، با رضایت هردوجانب سفرهای بکابل واسلام
آباد غرض تبادل اطلاعات ، نزدیک ساختن موقف های سیاسی ونطامی دوجانب غرض مبارزه با
تروریزم ، پاکستان خواسته است بمسایل مورد مذاکره وتبادل نظریا توصیه های امریکا
به افغانستان پی ببرد ، انجام شده است . که به فهم جنرال پاکستانی عواقب ناشی از
سخت گیری های امریکا را بخصوص در آخرین سفر بوش به اسلام آباد را ازشکایت های
متواتر اداره نظامی وجناب کرزی میدانند . وهم پاکستان بطور روشن عادت کرده است ، با
نا دیده گرفتن شکایات متواتر افغانستان از صدور باندها وترور یستان ونگهداری دوستان
قدیم را درپایگاهای جدید از حق مسلم خود وبحیث وسیله ای تامین نفوذ پاکستان در
داخل اداره افغانستان دانسته وخودرا از همکاری با افغانستان بی نیاز میداند ، با
ظاهر سازی معمولی آغوش به آغوشی با کرزی ، وی طرف افغانی راسیال وهمتای سیاسی اش
دراین بازی به عقیده جنرال پاکستانی نمی بیند . جنرال موصوف در گذشته عادت کرده
است ، که با نادیده گرفتن زمامداران افغانی بهر پایه ای که می نازند ! پاکستان به
هیچصورت حاضرنیست وهم نمی تواند خودرا قانع سازد از آنها رعایت وحرفی دوستانه
بشنوند ، یا با معامله ای دوستانه ای مسایل مورد نزاع را با طرف افغانی بر سر میز
مذاکره حل یا به مذاکره بنشیند .
جنرال مشرف که در حلقه ای نظامیان یا حامیانیکه وی را بقدرت رسانده اند ، میخواهد
ببازی تال چال خودرا از مخمصه وبحرانی که دامنگیر پاکستان است ، از یک بازی به بازی
دیگری ، پاکستانرا به ترتیب خودش میخواهد نجات بدهد . و پاکستان با اتومی ساختن اش
، غرض هوس بلند پروازانه ای نظامی ، هیچ مسئله ای را نه تنها نتوانست حل نماید ،
بلکه به بحران آفرینی بیشتروتجرید بیشتر بین المللی مواجه گردیده است . واز لحاظ
اقتصادی با آخرین توانائی به سینه می لغزد . وهنوز نتوانسته است که راه حلی را
طوریکه خودش بر دیگران تحمیل میکند موفق نیست . احترام به حق حاکمیت دیگران ، وحل
قضایا ی مورد منازعه در فورم دیروز ودل بخواه پاکستان نه تنها مورد حمایت نیست ،
بلکه دوستان دیروز پاکستان با اسرار از پاکستان میخواهند که دراین مبارزه اشتراک
نمایند واز حمایت ترور یستان ومنازعات سرحدی با کشورهای اطراف خویش از طریق جنگ
ومنازعه وتوطئه ودسیسه دیگر کار ساز ومورد قبول نیست ،دست بردارد . بخصوص برای
امریکائیها که دولت موجود افغانستان در حمایت آن است وحضورش نشاندهنده ضمانت قطعی
این دولت وتامین امنیت آن از مداخلات خارجی وباندهای داخلی دهشت افگن می باشد .
برای پاکستان وجنرالان آن باید قابل فهم باشد .
حامد کرزی در بازگشت از سفر قبلی اش از امریکا ولندن سپتمبر 2005 که با صراحت با
نام نگرفتن ازپاکستان ، پاکستان رامتهم به خشونتها در داخل افغانستان کرد وگفت : "
دولت او ونیروهای بین المللی باید روکرد خودرا در مبارزه علیه تروریزم ارزیابی مجدد
کنند " وی توجه را " بمنابع تروریزم که افراط گرایان در آنها آموزش می بینند از
آنها الهام میگیرند باید متمرکز کرد " ( بی بی سی 13 سپمتبر 2005 ) .
در هر بارتشنجات لفظی در سطوح زمامداران ، ناشی از تزئید عملیات تروریستی در داخل
افغانستان بوده ، که دراین اواخربه تعداد 1400 نفر کشته افغانی و125 نفرکشته خارجی
در عملیات های اخیر جان خودرا از دست داده اند که چار برابر اضافه از گذشته است ،
وپاکستان وآی اس آی پاکستان با آن متهم است ، مقامات پاکستانی به نحوی از آن
انکار یا اعلان همکاری در مبارزه با تروریزم نموده اند . اما درعمل این تشنجات
بشدت افزایش یافته است ، نه رضایت نیروهای بین المللی ناظر بر اوضاع افغانستان را
فراهم آورده نه مقامات دولت افغانی وامریکا را قانع ساخته است .
باری که جنرال مشرف خواست با پیشنهاد دیوار در امتداد سرحد ، گویا که اداره ای قصر سفید را راضی سازد ، هرچه بیشتر بر ناراضایتی قصر سفید افزوده بود وحتی جواب دریافت نداشتند . که بعدها کرزی با سفری به اسلام آباد طی جوابی با ژست ظریفی سیاسی ودپلوماتیکی به جنرال مشرف در مورد اعمار دیواری در امتداد سرحد بین افغانستان وپاکستان با پیشنهاد که حسن نیت باخود اورده بود که "اجرای ویزای عبوری سرحدی بین افغانستان وپاکستان راباید ازبین برد ورفت وامد را آزاد ساخت . " این جواب ظریفی وصریحی در برابر دیوارسازی جنرال صاحب مشرف قرار داد . که از طرف پاکستان ناشنیده ونادیده گرفته شده است .
وهم
پاکستان مدعی شده است که در انتخابات ریاست جمهوری اگر همکاری ومعاونت پاکستان نمی
بود کرزی برنده نمی شد ، باید این پاس وحق پاکستان را کرزی نگهدارد . شوکت
عزیزنخست وزیرپاکستان ، افغانستان را نیز متهم به فرستادن نیروهای مسلح در تشنجات
وزیرستان شمالی وبلوچستان نموده است .
درست انتشار خبر در قبال جنگها وبم گذاریهای اخیر، که شدت بیشتر یافته است وجان عده
ایرا گرفته است به مشرف گوشزد گردیده است . واین بار اول یا اخر نخواهد بود که به
جنرال موصوف مسئله مداخلات نیروهای جنگی بنیاد گرا از داخل خاکهای پاکستان بوی
گوشزد میگردد . زمامداران پاکسانی به سیاستهای فریب ونیرنگ عادت دارند . به کرزی
در سفر قبلی اش به لندن دراین اواخر گوشزد گردیده بود که به حامیان انگلیسی دولت
پاکستان فهمانده شود که سازماندهی عملیات تروریستی در درون خاکهای افغنستان نه تنها
از قلمروپاکستان ، بلکه برهنمائی وهمکاری مستقیم احزاب بنیاد گرای اسلامی ونظامیان
بنیادگرای اسلامی وآی ،اس ،آی سازمان استخبارات پاکستان درپیوند مستقیم قرار دارد
. اداره پاکستان که همیشه دردست نظامیان بلند پایه اردو وسازمان جاسوسی وویران گر
آی ، اس، آی قرار داشته است ، مرغ شان یگپا دارد بهمان اصرار های گذشته وفریب ها
وانکار ها که از تشکیل پاکستان که بحیث عامل استعماری درمنطقه ، سدی غرض جلوگیری
از نفوذ شوروی سوسیالستی ، به قلمروهای منافع مرده منطقوی وجهانی دولت استعماری
بریتانیا واضلاع متحده وبحیث حلقه زنجیری نظامی امریکا در پکت های سیتو وسنتو حمایت
میگردید و سیاستها ی آن باانکار ودروغ ومداخله همراه بود از حمایت بر خوردار بود
. وکار آئی داشت .
بعداز تشکیل پاکستان که کمتر از نیم صده رادر بر میگیرد ، پاکستان بسرعت اسلامی
ونظامی شد . با توجه به عامل تشکیل پاکستان ، کاربجای میکشد که برای حامیانش ، حاوی
درد سرهای را فراهم ساخته است میگویند : "مار همه جا کج میرود اما در لانه اش راست
! " . مگر پاکستان خلاف عادت از مسیر زندگی تعین شده فرا تر خزیده است . پاکستان
بنیاد گرا ی اسلامی ، نظامی ودارنده سلاح اتومی وغرق در قاچاق مواد مخدر ، بمرکز
صدور تروریزم جهانی شناخته شده است . تا جائیکه بگذشته مربوط بوده ، پاکستان بحیث
کشور محور ومرکز تربیه باندهای تروریستی وخرابکار تحت نام ، جهادیان اسلامی ، علیه
مبارزه با کمونیزم شوروی واسلام در خطر است ودولت کمونیستی دست نشانده شوروی مورد
حمایت بود . ده ها هزارجنایت کارودزد وآدمکش حرفوی که از زندانهای کشورهای عربی
وکشورهای اسلامی آزاد گردیده بودند تحت نام داعیه جهاد اسلامی مورد حمایت قرار
گرفتند وبه مراکزتربیه وتعلیمات نظامی تروریستی وخرابکارانه در پاکستان قرارداشتند
. که بقول نویسنده کتاب " تلک خرس " طی سال 1985 بتعداد 17700 ودرسال 1986
بتعداد 19400 نفر را آموزش داده اند ... تا سال 1987 ع. دست کم 80000 هشتاد هزار
نفر در پاکستان تربیه نظامی تروریستی وتخریبی شده اند . در حالیکه نویسنده می
افزاید که تعداد بیشتر از این در داخل افغانستان تحت چنین آموزش قرار گرفته بودند .
اینکه در داخل سیستم ملیشائی اجیر در بخش های قبایلی دوطرف مرز ونیرو های نظامی
چیرکی پاکستان واحزاب اسلامی وتحت نام داواطلبان جهاد از کشورهای اسلامی وسایر
کشورها بحیث متخصصین و اموزگاران نظامی ومعماران ومهندسان مراکز داخلی تروریستی ،
طی دوران جنگها علیه دولت افغانستان وقوای اتحاد شوروی به صدها هزارنفرتعلیمات
یافته ترویستی وتخریبکار وصد ها هزار تن سلاح های ، عملیاتی مساعد به جنگهای چریکی
از طریق اردو وآی اس آی پاکستان به اختیار این تروریستان گذاشته شده بود . پس از
هجوم امریکا علیه طالبان این افراد با سلاحهای خویش که عده ای در افغانستان باقی
مانده اند ، تحت ماسک یا نقاب قوماندانهای جهادی داخل افغانستان مشخص اند .
ودیگران مانند قطرات باران در ریگستانهای مراکز تروریستی پاکستان ناپدید شدند .
امریکائیها باید کفاره ای گناهان اسلاف شانرا که در جنگ علیه کمونیزم ، انقدر سلاح
وپرسونل وپول بی حساب وخارج ازکنترول بدامن نظامیان پاکستان ریختند ، که امروز
قربانی آنند . القاعده طالبان عصامه وامثال آن محصول که از مزرعه پاکستان می بر
دارند .، همان کشت شده ای جهاد است .
با اوردن مجاهدان برسریر حاکمیت کابل نواز شریف صدراعظم پاکستان ممثل آرزوهای
جنرالان پاکستانی ، دستور انحلال دولت ، قوانین ، اردو وقوای امنیتی را با توزیع
شیرینی مروج افغانی " نقل عروسی" ، بمدعوین سران جهادی تبرک گفتند . هنوز این محفل
بپایان نرسیده بود که پایکوبی توام با چور وچپاول وویرانی وکشتار آغاز گردید .
کابلیان بیگناه که خواب خوش آمدن مجاهدان را بفال نیک گرفته بودند پنجاه هزار کشته
وتمام ساخته های را که بمرورصدسال اخیر بعد ازاستقلال افغانستان برپا گردیده بود با
خاک یکسان دیدند .
پاکستان
طرح پلان اوردن طالبان را بکمک اردوی وآی ، اس ، آ ی بعد از تائید قصر سفید
وبهمکاری مالی صعودیان حاکم برخانه خدا ؛ بر افغانستان تطبیق کردند . پاکستان نه
تنها حامی وحمایت گررژیم طالبان بود ، بلکه ملیشاهای پاکستانی وعربی عملا در کابل
ومناطق دیگر افغانستان حضور داشتند .
شری بخیزد که خیر ما باشد : میگویند که " شری بخیزد که خیر ما باشد " این خیر وشر
بار دیکر جای تلاقی خودرا در افغانستان مجاهد خورده وطالبان زده باز یافت . پاکستان
تا آخرین دقایق این خشونت وقهر ، در حمایت از طالبان بود . تا انکه قوای بحری
امریکا با اعلام یک جنکی دریک ائتلاف جهانی علیه طالبان ، آبهای بین المللی را به
مرزهای پاکستان در نوردیدند وراکتهای کروز وطیارات بم افگن امریکائی با نیروهای
دریائی وتانک وپیاده بدون پرسش وپاسخ ازقلمروهای حاکمیت پاکستان بطرف افغانستان
گذشتند انوقت مشرفها یقین حاصل کردند که دیگر حیله وچال تال ، کارا نیست ویکسره
خودرا شامل ائتلاف ضد تروریزم کردند وطالبان را به قربانی گرفتند باز هم توانستند
در فرصتی کوتاهی ملیشا هاوتروریستان وخرابکاران پرورده ای خویش رابقول آخرین اخبار،
پیش از آنکه قوای بین المللی به کابل داخل گردد سنگر ها تخلیه و جهاد برای طالبان
پایان یافته بود . با عجله پیش از برآمدن آفتاب صبح تاریخی ، آخرین جیپ های مملو از
جنگنده های این تروریستان سرحد سپین بولد ک واز محاصره قندزدرداخل خاکهای پاکستان
مفقود الاثر گردیدند . نویسنده کتاب سرنوشت غم انگیزدر افغانستان چنین مینویسد : "
قبل از حوادث تراژیک 11سپتمبر . ایده انقیاد افغانستان از طرف پاکستان موضوع داغ
وسایل اطلاعات جمعی غرب نبود . اما هنگامیکه جنگ علیه طالبان آغاز یافت ، حقایق
شروع به پدیدار شدن کرد .
در
نیویورک تایمز در صفحه اول در یک مضمون دوگس فرانتز چنین نوشت حکومت اسلامی پاکستان
برای مدت هفت سال حامی عمده واساسی طالبان وآقای بن لادن بود . تجیهزات نظامی ، کمک
به سرباز گیری ، تعلیم وتربیه ومشاورات نظامی وتکتیکی برای آنها فراهم کرد وباند
های ملایان ده راقادر ساخت تا کنترول افغانستان را بعهده گرفته وآن کشوررا به
پناهگاهی تروریستها مبدل کرد . برخورد قابل ملاحظه بود آی.اس .آی بعداز پرکردن
بکسها وکیسه های خود از پول امریکا ، پاکستان جنگ در افغانستان را روپوش گذارد ."
به ادامه با داخل شدن امریکا در جنگ با طالبان حقایق نیز بیشتر وبیشتر آشکار میگردد
، می افزاید ؛ " این تنها تروریستها نیستند که از مخفی گاه های خود بیرون میشوند ،
همچنان اطلاعات نیز بر ملا شده میرود . به تعقیب سقوط شهر قندز وتوقیف جنگجویان
طالبان دیکستر فلیکنز راپورتر نیویورک تایمز گزارش داد که " در اینجا در دشت یک
گروپ بزرگ جنگجویان خارجی وجود دارند ... محافظین میگویند که اسیران مشتمل از عربها
، چیچینیها وپاکستانیها اند ، اما هویدا شد که گروپ مذکور" تماما پاکستانیها اند
" . به ادعای ائتلاف شمال بتعداد شانزده ( 16000 )هزار سربازان طالب در دفاع از
قندز که شش( 6000) هزار نفر خارجی بودند .) سرنوشت غم انگیز در افغانستان . ص 292
و293 ) . در محاصره قندز، بقول خبر نگاران که در منطقه بودند نزدیک به ده (10000
)هزار طالب مجاهد از خط باز شده محاصره بطرف پاکستان برآمدند که بقول همین ناظران
اکثریت آنها ملیشاهای پاکستانی بوده ، طی موافقه ای پاکستان امریکا بسلامتی بداخل
پاکستان جذب شدند مابقی از شش تا هفت (6000 تا 7000 )هزاراسیران کشتار گاه دشت
لیلی بودند که بوضع غیر انسانی وشنیع ، کشته شده اند . بیاد دارم درروزهای که
محاصره قندز موفقانه بپایان میرسید خبرنگاران از رامسفیلد وزیر دفاع امریکا ،
پرسیده بودند که با این اسرا چه سلوکی را پیش بینی میکنید ؟ وی در جواب گفته بود ؛
" ما اینجا مهمانخانه شفاخانه یا بندیخانه وقضا ومحاکمه نداریم اینجا جنگ است ،
آنها به سزای اعمال شان رسانده میشوند " که بی رحمانه هم رسانده شدند . دریکی از
مقالات در مورد وقایع روز نوشته بودم که مشرف متقین گردید که پنتاگون مصمم است تا
آخرین بقایای القاعده را نابود کند . خودرا بحیث متحد امریکا درمبارزه با تروریزم ،
خودرا بدروازه قصر سفید رسانیده ، نه تنها از هدف نهائی خودرا مطلع ساخت بلکه با
دریافت یک ملیارد دالر بخانه برگشت . با یقین که از گاو غدودی را بحیث رشوه ختم
جهاد به احزاب اسلامی پاکستان غرض صدور به تعویق انداختن جهاد هدیه شده بود وبه
تمام جبهه های جنگی طالبان این فتواها رسانده شد . که خبرنگار بی بی سی در بازدید
از سنگرها دیده بودند که طالبان به آخرین دقایق با گذاشتن تمام تجیهزات بدون سلاح
ومرمی یکشبه خودرا در سحر گاهی پیش از بر آمدن افتاب باجیپ هاو پیکپ های خویش مرز
پاکستان را عبور کردند برای احزاب اسلامی پاکستان ونظامیان پاکستانی هم خرما وهم
صواب بود . هم جان برادران رانجات دادند هم هدیه ای نصیب شان شد . وافغانها به خیر
وشر که می اندیشیدند رسیده بودند . وبا آن نباید بی مبالاتی وروز گذرانی صورت گیرد
، شر رابا آخرین امکانات باید دفع کرد دیگر مجال نداد که خانه افغانها به آشیانه
تروریزم وجنگ و مداخلات همسایگان مورد استفاده قرار گیرد . خیررا در باز سازی ،
تحکیم صلح واستفاده از امکانا ت جهانی امروز، غرض برپائی سعادت اینده ای فرزندان
این کشوربخدمت گرفت . ( اقتباس از متنی تحت عنوان " شری بخیزد که خیر ما باشد "
نوشته تحت عنوان اعمار دیوار چین یا بربادی پاکستان .سرور منگل . ) .
پاکستان در دوسنگ
آسیاب گیر کرده است
پاکستان کشوریست دارای کمترین منابع طبیعی انرژی ومواد خام ، دارای نفوس بیش از 170
ملیون ، کشوری که عمر ان مثل دولت صیهونیستی اسرائیل کمتر از نیم قرن میگذرد ،
بنام اسلام در پایان حیات استعمار از بدنه ای سرزمین های هندوستان وافغانستان بوجود
آمده ، بطور دایمی بقایش در تشنج در مرز ها با هندوستان وافغانستان بوده ، واز آن
بسود خویش بهمکاری کشور های استعماری انگلیس وامریکا بهره مند بوده است .
پاکستان
درحیات نیم قرنه ای خویش در سه جنگ با هندوستان طعم تلخ شکست وتجزیه را چشیده است
.
پاکستان درعرصه سیاستهای نظامیگرانه و مداخله گرانه خویش نه تنها در افغنستان وهند
متعهد باقی ماند بلکه ، پا فراترنهاده ، خودرا در تجارت جهانی مواد مخدر، تجهیز
باسلاحهای مدرن وراکتهای با کلاهکهای هسته ئی وسلاح هستوی وکیمیاوی مجهزساخته است
. نظامیان پاکستانی بحیث نظام شرارت وپناه گاه بنیاد گرائی اسلامی در منطقه وهم
چنان شریک بزرگ قاچاق مواد مخدر با مافیای بین المللی ومراکزبنیاد گرائی اسلامی در
جهان پیوند داده است . پاکستان تا هنوز توانسته است بطریقی ویاشیوه ای به سلاح
اتومی دست یافته وخودرا با زرادخانه ای از سلاحهای کشتارجمعی کیمیاوی انباشته وحاضر
است آنرادربرابرمعاملات سود آور، بطورقاچاق وسیاه بدست کشورهای بنیادگرای اسلامی
وشبکه های تروریستی بدون احساس مسئولیت در برابر جامعه جهانی از عواقب ناگوار آن ،
قراردهد که از فروش اسرار اتومی به لبیا وایران وسوریه وکره شمالی بطور مشهود اغماض
گردیده است . افشای معاملات اتومی پاکستان با لبیا وایران وخانه نشینی ریاکارانه
وتحت نظارت به اصطلاح پدر اتومی شان گویای مدعا است .
پاکستان بارها مورد ملامتی دولتهای جهان وبخصوص اضلاع متحده در مورد حمایت وزمینه
سازی غرض تربیه وپرورش بنیاد گرائی اسلامی چه در مدرسه ها که تعدادشان بالاتر از
پانزده هزار مدرسه در پاکستان میرسد که اکثرا در مناطقی مرزی ، بین قبایل مورد
پوشش اند وحتی بقولی آگاهان کسی تعداد انرا نمیداند . مشرف بارها مجبور گریده که با
وعده های بسته کردن وتغیر نصاب تعلیمی ویا در این اواخر راجسترکردن این مدرسه ها ،
در فهرست مکاتب دولتی دفع الوقت نموده است . حتی کار بجای کشیده که سر وکله این
مدرسه ها در اطراف کابل در چار آسیاب ولوگر ومسهی ، وردک وپغمان تحت نظارت مستقیم
سران بنیادگرای اسلامی افغانستان ، سیاف وربانی وشرکا ، به اطفال معصوم خانواده
های روستائی وبی بضاعت کشور هنوز هم درسهای از جهاد آموخته میشود که گویا " جهاد
ختم نگردیده پیشرو ست " یا ادامه دارد . سران بنیاد گرای اسلامی اکثرا ازاین مدرسه
هاونتائیج آن بازرسی بعمل می اورندوگاه گاهی اطفال ممتاز این مدرسه ها مورد
تفقدشان در کابل قرار میگیرند .
در امروز پاکستان با مشکلات بزرگی مالی غرض تمویل پروژه های نظامیگرانه اش از یکطرف
، واز طرف دیگر نارضایتی مردم ازاداره ای نظامی ورواج فساد دایمی که مشرف در از بین
بردن ان بمردم وعده داده بود ، قاصر امده است . احزاب اسلامی پاکستان که در مرز به
افغانستان توسط آی اس آی پاکستان از ائتلاف پنجگانه تحت نام " مجلس متحده عمل " که
ترکیبی از پنج حزب مذهبی افراطی است ویک پنجم کرسیهای پارلمان پاکستان را در
اختیاردارند ، این ائتلاف در ارائه ای چندین لوایح وممنوعیتها اسلامی به پارلمان
موفق بوده است . بطورمثال لایحه ای در ممنوعیتهای مطلق زنان از حضور در آگهی های
تبلیغاتی وهم چنان ممانعت زنان در بازیهای ورزشی در ملای عام وبازیهای المپیک را
بعمل آوردند . " مجلس متحده عمل " و " لشکر طیبه " واحزاب اسلامی از نفوذ قابل
ملاحظه ای در اردوی پاکستان وبخصوص آی اس آی پاکستان برخوردار اند . وجنرال مشرف از
سال 2002 به اینطرف به امریکائیها وعده داده اند که مدرسه ها را راجستر ونصاب تعلیم
شانرا در جمع سایر مکاتب پاکستانی مدغم خواهند کرد وخارجیها را ازاین مراکز
بکشورهای شان مرخص خواهندکرد . تعهد سپرده شده بود ، که تا سال 2005این تعهدات
کاملا انجام خواهد شد ، نه تنها از اجرای آن خبری نیست ، بلکه هرچه بیشتر متشکلتر
عمل نموده به غرب ستیزی وامریکا ستیزی بیشتری گرویده اند . اکثریت آنانیکه در
گوانتانامو زندانی اند ، از پاکستان تسلیم شده اند .، وهم چیزی برای گفتن ندارند .
انانیکه دربم گذاریهای لندن متهم بودند دوران آموزش خویش را در مدرسه های پاکستانی
ومراکز نظامی پاکستان گذشتانده اند .
پاکستان که غرض تمویل مصارف نظامی وسیستم ها وچشمه های عایداتی سر شاری را بسرپرستی
وکمک مستقیم امریکا از سراسر جهان بطرفش جاری بود ، دیگربرایش خشکیده است .
مصارف نظامی بخصوص مصارف سلاحهای اتومی غرض نگهداری وتجدید آن ملیارد ها دالر
نیازمندی سالانه است وهم تجدید سلاحهای دیگر در هر پنج سال یکبار باید نوآوری
وتجدید گردند ، که ملتزم ملیارد ها دالر بودجه های نظامی مورد نیاز آنست . منابع
مالی از مدرک قاچاق سلاح ومواد مخدرهمه ساله به تقلیل رفته وکمبود فاحشی در آن
بوجود آمده است ، سرمایه گذاریهای جدید کشور های غربی حتی گفته میتوانیم درهیچ عرصه
ای بنا بر تشنج دوامدار ومداخلات نظامی ومراکز باند های تروریستی ، وسیاست های مالی
وصنعتی کشور دستخوش نوسانات نظامی بوده ، سرمایه از پاکستان بیرون شده وداخل
نگردیده است . فقر، بینوائی ، بیکاری ، فساد اداری ، اعتیاد ، تجاوز جنسی به زنان
ونوجوانان رسوائیهای جهانی بار آورده است وپاکستان از کشور های نمونه جهان در فساد
اداری است .
برعکس دیروز ، دیگر افغانستان مورد خصومت ابر قدرتها نبوده ، بلکه مورد تفقد است
ودر هر چند ماهی غرض آگاهی تروریستان وحامیان شان وهم بمردم افغانستان ، امریکائیان
واروپائیان خودرا ناگزیر می بینند که به دیر ماندن خود اصرار ورزند . حضور قواهای
بین المللی وتعهد بین المللی تمویل افغانستان غرض باز سازی وتشکیل نظام دولتی با
ثبات وصلح ، از مسایلی است که به افغانستان امکان میدهد که ار تجاوز وزور گوئی کشور
های همجوار مصئون ودر امان باشد ، این بدین معنی است که دیگر پاکستان فرصت
همکاریهای دیروز را از دست داده است وکشور محور نیست .
هندوستان یکی از کشور های بزرگ دموکراسی جهان ، بحیث یک قاره از چنان اهمیت
استراتیژیکی وجغرافیوی برخوردار است که استعمار گران در قرنهای گذشته غرض رسیدن به
هندوستان ، امریکا را کشف وپیدا کردند . امروز هندوستان صنعتی از چنان آهنگ رشد
اقتصادی وصنعتی برخوردار است که در فرصت های کوتاهی با اتخاذ سیاستهای آزاد
ودموکراتیک ، بیکی از کشور های بزرگترین قدرتها تبدیل شده است ، که پاکستان دیگر
توانائی های خودرا باید در همکاری به هندوستان بکار گیرد نه در خصومت ودشمنی .
امروز هندوستان حضور ش نه بحیث یکی از کشور های پر نفوس ترین جهان ، بلکه تولید
کننده ابزار های سیستم های کار آمد تخنیکی ومطمئن دربازار جهانی رقابت میکند . بهر
ترتیب هندوستان بحیث کشوری از لحاظ سرمایه گذاری خارجی وداخلی وتولید ومصرف داخلی
بپایه بزرگترین کشورهای صنعتی غربی رسیده است . واز ثبات دایمی ومحکم برخوردار است
. امریکائیها که درسالهای بعداز طالبان در منطقه به سیاستهای خود تجدید نظر کرده
اند یا بهتر است گفته شود زمینه را طوری آماده ساخته اند که دیگر نیازی به پاکستان
بحیث کشوری نظامی تشنج زا ، در مرکز توجه امریکا وجهان غرب دیده نمی شود .
امریکائیها بخوبی میدانند که وقتی درروابط اش با هند وافغانستان بطور مستقیم نظارت
داشته باشد ، پاکستان لزوم محوری را دیگر نمیتواند برای هیچ کشوری بازی نماید . از
اینجا است که سفر بوش به افغانستان وبدنباله ای آن بهندوستان که کشوری دارای یک
ملیارد نفوس است که طبقه متوسط آن در حد جمعیت امریکا قرار دارد ودارای بلند ترین
رشد اقتصادی در جهان است . یکی از مشاوران جورج بوش گفته بود که " هند 150 ملیون
مسلمان دارد اما القاعده ندارد " . همه مطالب فوق وسفر اخیربوش رئیس جمهور امریکا
به هند وتوافق های در مورد استفاده از نیروی صلح آمیز اتومی ، نشاندهنده ای اهمیت
هندوستان بحیث نقطه ای مرکزی مورد توجه امریکااست ، نسبت به پاکستان .
خبر نگار بی بی سی در وزارت خارجه امریکا " جاناتان بیل " در مورد سفر بوش به
هندوستان می افزاید که " آنچه ثابت میکند جورج بوش خواهان تشویق هند وامتیاز دادن
به آن است ، گامهای بسیار غیر عادی است که برای کمک به برنامه هسته ای غیر نظامی در
هند برداشته است . " وی می افزاید " کمک امریکا می تواند به این معنی باشد که هند
در حال جدا کردن فعالیتهای اتومی غیر نظامی از فعالیتهای اتومی نظامی است ودارد آن
بخش از تاسیسات اتومی خودرا که برای مقاصد صلحجویانه ساخته به روی بازرسان بین
المللی باز میکند . امریکا این حرکت رادر جهت کشاندن هند به شمار کشورهای ارزیابی
میکند که اگرچه عضو پیمان بین المللی منع گسترش جنگ افزار های اتومی نیستند اما
خودرا متعهد به جلوگیری از گسترش این جنگ افزار ها می دانند . " . پاکستان نیز
آمادگی وانتظار داشت که حداقل چیزی از کمک امریکا به بخش برنامه ای اتومی غیر
نظامی پاکستان مورد توجه قرار خواهد گرفت ، اما خلاف انتظار مکررا از پرویز مشرف
خواسته شد که بر تعهداتش در مبارزه با تروریزم فشار بیشتر بیاورد . وحتی خبر نگار
بی بی سی جاناتان بیل می افزاید که " ... بنابراین نباید انتظار داشت که جورج بوش
" ژنرال " را برای مسائلی همچون اصلاحات دموکراتیک ویافتن اسامه بن لادن زیاد تحت
فشار قرار دهد . ... با انکه پاکستانیها دل خوشی از امریکا ئیها ندارند با اینکه
امریکا به زلزله زدگان پاکستانی خیلی بسرعت عمل کرد وهم جورج بوش خبر دارد که
تظاهرات در پاکستان چقدر با خشونت همراه بود .این میتواند دلیل خوبی برای او باشد
که سفرش را به پاکستان کوتاه سازد . " (بی بی سی 02 . مارچ .2006 ) .
با دید گذرا ی کوتاه وموجز فوق به تابلوی پاکستان وجنرالان پاکستانی بخصوص جنرال
مشرف دربین کشورهای افغانستان وهندوستان ومنابع انرژی اسیای میانه ، کشورهای خلیج
وروسیه وچین ، اضلاع متحده با آماده ساختن استراتیژِی طولانی ودوامدار بمنطقه داخل
گردیده است . به هیچ صورت نمی تواند ملاحضات گذشته را اساس قرار دهد ، بلکه برمبانی
سیاست های جدیدی ، که در آن مهار کردن عده ای از کشورها وتامین وتوسعه همکاری هابا
عده ای از این کشور ها مثل افغانستان وهندوستان هدف است . پاکستاندر گیر در
مخاصمتهای بنیاد گرائی وتشنج زا در مرز های افغانستان وهندوستان وکشوری اتومی که
خودرا در معاملاتش بی نیاز از همه دوستان وهوا خواهان می بیند وتاهنوز نتوانسته
خودرا در راستای استراتیژی دراز مدت امریکا قانع سازد ، مانند همان " تلک خرسی " که
دودهه قبل شورویها در آن در گیرماندند ، امروز پاکستان در تلک بنیاد گرائی ومشکلات
داخلی وفشارهای بین المللی گیر کرده ،که بدتر از " تلک خرس " ، دربین دوسنگ آسیاب
چنان در بند است که بجز خورد شدن راهی نمی یابد .
خشونت جنرالان
پاکستانی علیه قبایل
پاکستان تاهنوز توانسته از قبایل بحیث سپر بلا استفاده برد . زندگی قبائل جدا
اززندگی شهری وبه اثر روشهای استعمارگرانه ودنباله روئی سیاستهای استعماری انگلیس
از هردوطرف افغانستان وپاکستان ، بحیث گوشت دم تیغ مورد استفاده قرار گرفته است .
دور از تمدن شهری وبازار ، فاقد تاسیسات حمل ونقل (سرک ، خط آهن ومیدانهای هوائی )
، وسایل اطلاعات وارتباطات ، وتاسیسات مدنی مکاتب وپوهنتونها ، کلینیکهای صحی ، آب
وبرق موسسات صنعتی وتجاری ، فاقد قوانین ورعایت نورمهای قانونی وغیره بدور نگهداشته
شده اند . مردمان این مناطق بحیث ریزرفهای جنگی وبه حیث مناطق بحران زا ونفوذی غرض
مداخله بیشتر بتصرف پاکستان علیه هرنوع تغیر وتحول مورد استفاده قرار گرفته
ومیگیرد . پاکستان توانسته در این مناطق بازار های فروش اسلحه ومواد مخدروزرع
کوکنار را به پیمانه وسیع رواج بدهد واز پولهای باد اورده آن ، در برج تکبر کشور
بنیاد گرای اسلامی ـ اتومی جهان را به نظاره گرفته است . لشکر کشیهای فریبکارانه به
وزیرستان وبلوچستان در این اواخرباعث کشته شدن ده ها وصد ها مردم بی گناه بدست
نظامیان پاکستانی ، زیر نام ، درجستجوی القاعده وطالبان برای همه جهانیان بخصوص
ایالات متحده قابل فهم است . بخصوص امروز تمام قبایل به مصیبت این سیاستها فهمیده
اند . واز هروقت دیگر، امروز بیشتر به اهمیت داشتن شهرهاوبازارهای مملو از مواد
غذائی ، کالا ، داشتن برق ، آب ، معارف ، صحت ، وراه های ترانسپورتی ، زندگی مرفه ،
کار صلح آمیز ، پی برده اند ودرراه آن مجدانه بمبارزه برخاسته اند . دیگر نه
افغانستان ونه پاکستان قادر خواهد بود که جلوترقی وتحول خواهی را دراین مناطق سد
سازد این مناطق از لحاظ نفوس ، شعور سیاسی ، تجارب وآگاهی ها از تمدن امروزی بسرعت
در حال رشد وتوسعه قرار دارند . قبایل به سطح آگاهی ای رسیده اند که دیگر نمیخواهند
محکوم باشند ومیخواهند مانند کوه ها ودریاها واسمان پهناور وجنگلهای سرسبز وآزاده
ای خویش ، هم محکومها وهم آزادها میخواهند آزاد ، آزاد باشند .
پاکستان در هردوریکه تحت فشار یا تقاضای اقدامات جدی علیه تروریستان القاعده وطالبان متهم شده وی به لشکر کشی به مرز های افغانستان ، تا اشغال بعضی مناطق سرحدی وعبور از مرز به ادعای درتعقیب تروریستان داخل خاکهای قلمرو افغانستان شده است .
بلوچستان :
نظامیان پاکستانی با سماجت میخواهند مسایل تاریخی مورد مناقشه افغانستان را با توان
نظامی بر افغانستان بقولانند ، اما غاقل از آنکه افغانستان در امروز غرض راه حل
سیاسی از هروقت دیگر بحل این مسایل امکانات خوبی را دردسترس دارد . پیشنهادات
اعمار دیوار ها بین مردمان وخانواده های که در دو طرف مرز های نام نهاد ( بنام خط
دیورند ) قبایلی که زندگی مشترک دارند . بار دیگر دراین روزها با اردو کشی پاکستان
مورد ناآرامی های نظامی وهجومهای دشمنانه قرار گرفته است که صدها کشته وزخمی از خود
بجا گذاشته است . عملیات پاکستان در بخش قبایلی بلوچستان ، تحت نام ترور یستان
والقاعده به پیش برده می شود ، در حالیکه هدف نظامیان پاکستانی سرکوب نهضتی است که
از سالهای طولانی غرض خود مختاری وحق حاکمیت محدود بلوچها در مناطق شان می رزمند .
پاکستان وایران بحل عادلانه حق حاکمیت این مردمان تن در نمیدهند بلکه آنرا با سر
نیزه وتوپ وتانک وبمباردمانهای وحشیانه نابود میسازند ودراین اواخر بجای برسمیت
شناختن حق حاکمیت بلوچ ها بمقرری چند وزیر بلوچ در کابینه پاکستان میخواهند بلوچها
را قانع سازند که یقینا نمی شوند . ونیز باید گفته شود نهضت بلوچ ها غرض اعاده خود
مختاری که مورد مخالفت ایران وپاکستان است ، دراین اواخراز مرز حاکمیت خود مختاری
درداخل پاکستان وایران به حق حاکمیت مستقل بالا رفته است .
رهبران
بلوچ تقاضا های اعمار سرک خطوط مواصلاتی دایر کردن مکاتب وپوهنتونها وکلینیک ها
صحی ، تامین برق وآب وبازار واعمار شهر ها ورواج زندگی شهری می خواهند . این
خواستها دیگر از محدودیتهای قبایلی بیرون گردیده خواستهای اند ، که بحیث خواستهای
بر آمدن از محدودیتهای زندگی قبایلی به زندگی متمدن وشهری است که گامیست که
القاعده وطالبان وبنیاد گرائی اسلامی در آن جائی ندارد . بلوچستان که مورد خصومت
وغضب پاکستان قرار گرفته ، ونظامیان پاکستانی با فرستادن اردو وایجاد قتلگاه ها
ویرانیهای وحشیانه علیه مردم بی گناه بلوچ ، تحت نام القاعده وطالبان همان سیاستهای
توطئه ونیرنگ وزور گوئی است که راه بمنرل نمی برد .
اینکه عملیات نظامی پاکستان در بلوچستان اجرا میگردد مربوط به عوامل جنگ اول افغان
وانگلیس وبخصوص عامل اساسی که امیر شیرعلی خان نمیخواست حضور انگلیسها بر کویته
واطراف آن که مستقیما ، وراه نزدیک اشغال قندهار را باز میکند دارای اهداف
استراتیژیک استعماری انگلیس ارزیابی میگردد . که در اینجا بحث آن گنجایش ندارد .
این اهداف امروز دردسترس پاکستان قرار گرفته است .
با توجه به موقعیت بلوچستان که با امدن استعمار بریتانیوی غرض مهار کردن عبورقشونها
به هندوستان ، وگرفتن وتاسیس پایگاه قوی قوای انگلیسی درمرکز بلوچستان " کویته "
بحیث نقطه آغاز " پالیسی پیشرفت و " بعد ها تحت نام " پالیسی سرحدات بسته " انگلیسی
علیه افغانستان اعمال گردید ، که بلوچستان وتقسیم آن در قلمروهای افغانستان
وپاکستان وایران غرض اشغال مناطق قبایلی مورد اجرا قرا گرفت . " پالیسی سرحدات
بسته " که در مقدمه وقبل ازجنگ دوم افغان وانگلیس پیشرفت وتعرض قوای انگلیس بر
سرزمین بلوچستان آغاز واز آنجا بهرطرف آنرا گسترش دادند . نا گفته نباید گذاشت که
بلوچ ها وپشتون ها در مناطقی سرزمینهای بلوچستان با بلوچ ها زندگی مشترک دارند ودو
مرکز عمده ای آن " کویته " ، بحیث مرکزبلوچستان آنطرف خط دیورند . وقلات مرکز ولایت
زابل در داخل خاکهای افغانستان که از شمال بجنوب به اسقامت ولایت قندهار وسپین
بولدک در سرحد افغانستان وکویته در جنوب بطرف خلیج فارس وآبراه بین المللی خلیج
متصل میگردد . مناطقی بلوچ نشین ها وپشتونها را می سازند . که در استراتیژی سرحدات
بسته قدمه اول مورد توجه انگلیس اشغال این مناطق بوده ، که مورد نارضایتی امیر شیر
علی خان قرار گرفت وهم همین اوان است که به تحریک انگلیسها منازعات سیستان وفرستادن
قوای ایرانی بهرات متصادف است . وانگلیس ها بتعرض علیه افغانستان بدون هیچ دلیلی
تنها به ادعای جلوگیری از تجاوز روسها بتعرض علیه دولت مستقل امیر شیر علی خان
پرداختند وبحران افغانستان را تا امضای معاهده دیورند زنده نگهداشتند .
این مناطق از کویته بشمال کمربند قبایل پشتون واز کویته به جنوب الی خلیج با اکثریت
قوی بلوچها وپشتونهای که فرق بلوچ وپشتون شان مشکل است منطقه وسیعی را درتصرف دارند
که از اهمیت استراتیژیک نه تنها برای پاکستان وایران ، بلکه برای افغانستان نیز
مناطق حیاتی اند .
این مختصر را بخاطری لازم دیدم اینجا ذکر کنم که اهمیت استراتیژیک تصرف کامل
بلوچستان برای پاکستان از چه اهمیتی برخوردار است وهم ایرا ن دراین منازعه
عملیاتهای پاکستان علیه بلوچها را صحه میگذارد ، که نمی خواهند مناطق وسیعی بخش
بلوچ نشین در امتداد سرحد با افغانستان وامتداد سواحل خلیج را از دست دهند .
با تاسف عده ای تحت نام راه حل های منازعات سرحدی دوامدار افغانستان با پاکستان
برسر خط نام نهاد دیورند ، مطالبی کرونولوژیکی را باز خوانی میکنند واز دانشمندانی
نیز تصادیق ارائه میدارند وواگذاری وتعین سرحدات را با پاکستان بطور ناشیانه توصیه
مینمایند : که گویا این مدعیان وتاج وتخت وطرفداران نظریه پشتونخواه اند که مسئله
وحدت پشتونها را در مقابله با مردمان وسایر اقوام وزبانهای افغانستان ، تحت نام "
ملت تاجک " که نام خود ساخته است قرار دهند ، وهم باید گفت که این ملت در قلمرو
حاکمیتی دولتی بنا م " تاجکستان " زندگی مستقلی ودولتی مستقل ودارای زبان تاجیکی
اند . هزاره ها وازبکها وترکمن ها وپنجشیریها ونورستانیها ، بلوچها وپشتونها وغیره
قبایلی اند درحدود قلمرو های حاکمیت دولتی تحت نام افغانستان زندگی وکار ومبارزه
دارند . اینکه همه این اقوام دارای زبانهای متعدد رادر یک صف بحیث تاجکان ، دانسته
ودربرابر اقوام پشتون قرار دادن ، داعیه ما افغانها نیست ، بلکه برعکس ، بدست
دشمنان مردم ما به آن دامن زده می شود . وهم عده ای فهمیده یا نافهمیده چون بمزاح
شان برابر است . بدان میپردازند .
وهم این عده میخواهند که سخاوتمندانه داعیه مردمان دوطرف مرز های خط دیورند را از
کیسه خویش بطرفی مدعی گردند وقضیه را حل شده اعلان نمایند ، داعیه پشتونها وبلوچها
داعیه اقوام وقبایلی است که در خاکهای وسرزمینهای آبائی واجدادی خودشان ، زندگی
دارند ومیخواهند ، خودشان سرنوشت خودرا در قلمروهای حاکمیت خویش تامین نمایند . طرح
های از قبیل تاسیس مکتب خوشحال خان ، ریاست ووزارت قبایل وپروگرامهای چندساعته ای
رادیوئی وتیلویزیونی یا راه اندازی روز پشتونستان یا عملیاتهای نظامی ، تحت نام
القاعده وطالبان وتروریزم نمی تواند راه حل منازعه این مردمان دربین سه کشور
افغانستان وپاکستان دروحله اول وبعدا ایران باشد . دولتها ی افغانستان وپاکستان
همیشه خواسته بنوعی قبایل را با خود داشته باشند ، پالیسی استعماری انگلیس که
پاکستان بحیث میراث خوار آن با تاسیس بازار ها خطوط مواصلاتی ، شهر ها ومکاتب
وپوهنتونها وشفاخانه ها تامین نسبی آب وبرق وزندگی شهری ومزایای تمدن امروزی را به
تناسب افغانستان دربین قبایل بوجود آورده است ، وقبایل بیشتر درساحه اداره قلمروهای
پاکستان آسوده گی خودرا می بینند . اما این بدانمعنی نیست که امکانات وتسهیلات
بوجود آمده در حمایت وتحت نظارت اداره پاکستان تنها کافی است وهم می تواند قناعت
قبایل را فراهم آورد ، به هیچصورت نمی تواند ونتوانسته است . مسئله اساسی که
امروز، قبایل به آگاهی آن رسیده اند . همه انکشافات ومزایای تمدن امروز را در
قلمروهای سرزمین های خود بطور آزاد ومستقل با روابط نیک با افغانستان وپاکستان
طالب اند . دیگر قبایل میخواهند ازحصار های زندگی قبایلی به زندگی شهری ومتمدن و
ازاد بر ایند ونمی خواهند مثل گذشته زندگی کنند .
این گفتار کوتاه فوق بمعنی نظریه یا تئوری حل منازعات با پاکستان بهیچصورت نمیتواند
باشد ، بلکه بر عکس خواستم توجه را به این مسئله معطوف دارم که برخلاف بعضی نظریه
پردازان حل یکجانبه ای مسایل مورد اختلافات سرحدی با پاکستان ، بطوریکه در محدودیت
های نظری وتنگ نظرانه تحت نام های مختلف طرح میگردد ، مسئله ساده نیست وبهتر است ،
دانسته شود که دولت افغانستان در سایه امکانات مساعدی که در قبال مسایل افغانستان
بوجود آمده ، دولت موجود که مورد حمایت امریکا قرار دارد ، بمطالعه راه ها وامکانات
بیرون رفت ، وهم امکانات راه تجارتی وهم موجودیت قبایل بحیث مردمانی دارای حق
حاکمیت در سرزمینهای شان ... وده ها مسئله دیکر را توسط کارشنا سان وخبرگان امور
افغانستان ، بحیث استراتیژی دراز مدت ، حل قضایای سرحدی وحیاتی افغانستان مطرح
وجواب بیابند !! وبطور تدریجی ودوامدار وبا تامین حمایت بین المللی واحترام بحقوق
وآزادی های این مردمان ، پیش بین وبطور صلح دوستانه واز طریق مذاکرات دوجانبه وسه
جانبه وچند جانبه به پیش برند . نه به لجاجت ودشمنی . نادیده گرفتن واز بین بردن
آن پیشنهاد جناب کرزی راکه در برابر دیوار سازی جنرال مشرف ژست عاقلانه ومفید وخوب
میدانم . اما اینها نمی تواند کلید حل مسئله باشند ، اما میتواند مجموعه ای ازاین
سیاستها وروشها وفشار های دپلوماتیک وسیاسی واقتصادی ، کشور های جهانی ، بجای
عملیاتهای نظامی خشن ، راه های همکاری مصلحت جویانه را ، یکی درپی دیگر بوجود آورد
. که درثبات افغانستان بحیث کشوری درسر راه همکاریهای اقتصادی وتجارت ، بکشور های
ثروتمند آسیای میانه ، وهم افغانستان بحیث کشورهمکارتجارتی ودوست قبایل و پاکستان
هردو متصور وممکن است ، تا منازعه .
وزیرستان شمالی :
وزیر ستان نیز بحیث هدف استراتیژیک در پالیسیهای استعماری انگلیس تحت نام " سرحدات
بسته " شامل بود پاکستان نیز با پیروی از این سیاستها اکثرا دراین مناطق وبسته کردن
سرحدات بدلخواه وآرمان خویش بدون در نظر داشت حقوق مردمان دوطرف مرز که با خط
دیورند از هم جدا شده اند را درخود حل نظامی نماید .
یکی از پنج نقطه یا مراکز استراتیژیک دو تا ی آن در وزیرستان تفکیک گردیده بود ، که
انگلیسها به تاسیس دو ایجنسی در وزیرستان بنامهای ایجنسی وزیرستان شمالی وایجنسی
وزیرستان جنوبی بود تاسیس واردوهای خودرا در آن جا بجا کردند . امپراتوریها ولشکر
کشایان زیادی ادعا دارند که مناطق کوهستانی سوات ، باجور وتیرا راکه مناطق فبایلی
وکوهستانی درقلمروهای وزیرستان واقع است ، بحیث قلمروهای اشغال شده ای خویش ادعا
نموده اند ، اما درحقیقت از هجوم های سکندر ومغولها وتیموریان وغزنویان ، ترکمنها
وفارسها تا اخرین امپراتوری انگلیس وهم بازماندگانش پاکستانی ها نتوانسته اند در
داخل این مناطق حکومتهای دلخواه خودرا تاسیس نمایند . بدلیل اینکه این قبایل در
قلاع مستحکم قبایلی وطبیعی در درون قبایل پشتون قرار دارند وجغرافیای طبیعی مشکل
نظامی دارند . که این منطقه در امتداد سرحد افغانستان بر مناطق کوه های سلیمان که
ولایت کردیزوغزنی تا جلگه های قندهارکه دراین مناطق خوست و چمن نیز شامل است هم
سرحد بوده واز جنوب به کویته و چمن امتداد دارد که مناطق بلوچ وپشتونها را ازهم
جدا میسازد . وتقریبا از طریق این گذرگاه که از خراسان قدیم به سند وقندهار وکویته
لشکر های بزرگ امپراتوریهای ها ی مغل وغزنویان ودرانیان عبور کرده اند ، امتداد
داشته است . وهم راه های کاروانهای تجارتی به بندر گاه های دریای فارس است . یا
به اصطلاح انگلیس " قلب مناطق استراتیژیک قبایل " که خط دیورند با آن تعلق میگیرد
نام داده است . که قبایل وزیر مسعود وعلجی ها دراین مناطق ساکن اند . وهم بعضی
از مورخین پشتونهای این مناطق را خالص پشتون میدانند . قبایل وزیر ومسعود نهضت
استقلال خواهی امیر امان الله را مورد حمایت قوی قرار دادند وبگرفتن تل و وانو
وقشله های عسکری انگلیس را منحدم ساختند . تلاشهای پاکستان در جذب این قبابل وزیر
ومسعود بخود درطول این نیم قرن ناکام مانده در صورت که پاکستان میتوانست این مناطق
را درخود هضم کند و بزرگترین موفقیت را نصیب پاکستان در حل مسایل سرحدی علیه
افغانستان بدست میداشت . در حالیکه این اهالی که دراصل نه با افغانستان ونه به
پاکستان مالیه میدهند اما آماده اند همیشه بحیث ذخیره نیروهای نظامی از انها
دولتهای افغان وپاکستان استفاد برند وبرده اند . این قبایل در بقدرت رساندن نادرشاه
تا کابل امدند وهم در سال 1947 به کشمیر رفتند ، این قبایل دردوطرف خط دیورند زمین
وخانه وجایداد وزندگی دارند وخط دیورند مانع رفت وامد آنها به افغانستان وپاکستان
شده نمی تواند . وپاکستان به این باور که قبایل پاکستان را از خود دانسته ، در
تحریک منازعات علیه افغانستان آنها را تحریک مینماید . اینکه عملیات وسیعی راکه در
وزیرستان شمالی بطور بسیار وسیع اغاز نموده اند ، نه در جستجوی رهبران القاعده
وتروریستان است بلکه ، بخاطر هدفهای است ، تحت این پوشش مبارزه با تروریزم ، غرض
تسلط مناطق استراتیژیک در جوار سرحدی افغانستان وحاکم بر مناطق وشهر های استراتیژیک
کشور ماست هجوم برده اند . ناگفته نباید گذاشت که در سیستم قبیله وی ، کسانیکه از
این سیستم آگاهی نسبی دارند ، افرادی بیگانه وبخصوص تروریستان نمی توانند در جنگ
علیه دولت افغانستان ، مراکزی در داخل قبایل بدون آگاهی ونفوذ دولت پاکستان یا
افغانستان داشته باشند . در صورت قبول کردن این مراکز، قبایل به این فهم سالم
رسیده اند که در منازعات بین پاکستان وافغانستان وسیله نمی گردند . تمرکز تروریستان
دربین قبایل وایجاد پایگاهای آنان ، بدون حمایت پاکستان یا افغانستان بطورمستقل
علیه هردو کشور بمنافع قبایل وزیر سازگار نیست . تمرکزپایگاهای تروریستی القاعده
وطالبان ,علیه افغانستان بدون اداره ونفوذ مستقیم پاکستان ، تشنج ومنازعه دربین
قبایل وبخصوص قبایل وزیرستان شمالی را نا آرام می سازد وهم این قبایل در دشمنی با
دوکشورقرار داده ، که منافع حیاتی وسیستم قبیله وی آنها این نوع جنگها را نمی پذیرد
.
بهر صورت ، اداره نظامی پاکستان در راس جنرال مشرف زیرکانه در آستانه برگزاری
اسامبله مجمع ملل متحد در نیویورک ، عملیاتی را در وزیرستان شمالی که آنرا
بزرگترین عملیات نطامی اعلان نموده بودند سازمان داده ، که در آن هلیکوپتر های
ثوپدار وتانکها وسایل زرهی وطیارات بم افگن مورد استفاده قرار گرفته واعلام شده
بود که بزرگترین مرکز القاعده را نابود ساخته اند . اداره نطامی پاکستان غرض اینکه
جوابی در مبارزه با تروریزم به تقاضاهای مکرر امریکا ئیها داشته باشد اعلان نموده
که علاوه بر تخریب بزرگترین مرکز القاعده مقدار سلاحها وراکتها وحتی عراده جات زرهی
ازقبیل توپ ، تانک ویک فروند طیاره اکتشافی را بغنیمت گرفته است . غرض خوشنودی
اداره قصرسفید گزارش شده است ، تا با نشان دادن این عملیات ، بحیث متحدومجری
برنامه امریکا در مبارزه با تروریزم ، قصر سفید را راضی نگهدارد . دروغ وفریب که
بقول ضیا الحق رئیس جمهور نظامی پاکستان که به رئیس جمهورریگن در جواب به سوالی
گفته بود که دروغ گفتن دراسلام مجاز است که جائیکه مصلحت باشد . این دروغ گفتنها
وصحنه سازیها ی پاکستان ، برای رهبری اداره امریکا بسیار نا آرام کننده ومایه ای
عصبانیت شده است . پاکستان بمثابه روباهی حیله گر در وجود مشرفها بار دیگرمیخواست
از اخلاص وصداقت اش درعملیاتهای اش در بلوچستان ووزیرستان شمالی تحت نام مبارزه با
تروریزم رابررخ بکشد . که با بی مهری وسردی مورد استقبال قرار گرفت . پاکستان
درسه جنگ با هندوستان با حمایت امریکا وانکلیس باز هم قسمتی از خاکهای خود را در
تشکیل دولت نوبنیاد بنگال ازدست دادبا آنهم ازمسایل کشمیر زیر نام " آزاد کشمیر" ،
اما کشمیر اسلامی من ، دست نکشیدوگاهی هم با ادعا های بلند رسیدن به ذخایر انرژی
وبازار آسیای میانه ، از طریق افغانستان را بارها به ازمایش گرفت . تمام نیرو
وداشته های خودرا دراین راه صرف کرد اما بجائی نرسید که نرسید . نظامیان پاکستانی
خشمگین وملامتیها را بر گردن امریکا حامی بزرگ می اندازند ومیخواهند در افغانستان
با ارامی وحیله های آموخته ، دوباره جنگها را زنده نگهدارند . جهان رابه چلنج
دشواری به اصطلاح خودشان در" خندق افغانستان " بیشتر در گیر سازند . نظامیان
پاکستانی آماده میگردند درسی دیگری وبدتر ی ازمداخله اردوهای شورویها در
افغانستان را توسط افغانها ورهبری وتدبیر نظامیان پاکستانی علیه امریکا به اجرا
در آورند . نظامیان پاکستانی فکر میکنند که شورویها در هم مرز بودن با افغانستان ،
بار مشکلات جنگها را با طرفداران افغانی اش نتوانست بدوش بکشد . درهم پیچیده شد ،
این نیروها تحمل در گیری دراین سرزمین های دور افتاده را ندارند ودست بدامان
پاکستان خواهد زد ، بخیال خام ، همای سعادت اداره افغانستان دوباره بدست اداره
نظامی پاکستانی واحزاب اسلامی خواهد افتاد ، خواب می بینند . جنرالان پاکستانی
بباور اینکه اردوهای مستقر شده درافغانستان ، امریکا ویاران ، از آنطرف اوقیانوسها
بهیچ صورت قادر نخواهند بود ، افغانستانرا کشوری با ثبات وعاری از دغدغه های بنیاد
گرائی وتروریزم بسازند .. . آنها هرچه بیشتر در بن بست خواهند ماند وفرار را برقرار
ترجیح خواهند داد به انتظار روز مبادا اند . بگفته ای ؛ "کور خواندی ؟ . این آرزوها
برای پاکستان بجای اعمار دیواربزرگ ومصئون ، ویرانی را ببار خواهد اورد که علایم آن
از مدتی است که نمایان گردیده است . چاه کن ، در چاه است .
یک نکته اینجا قابل یاد دهانی است زمانی بوش در انتخابات ریاست جمهوری امریکا
نامزد شده بود ، وقتی در مصاحبه ای تلویزیونی از او نام رهبر پاکستان را پرسیده
بودند ، تنها چیزیکه میتوانست در مورد او بخاطر بیاورد کلمه" جنرال " بود . از
آنوقت تا امروز امریکائیها وشخصا بوش نه تنها به منطقه آشنا شده اند ، بلکه آشنائی
بیشتر در حل منازعات سرحدی بین پاکستان وافغانستان وپاکستان وهندوستان وهم زندگی
قبایلی از نزدیک همه روزه در جریان وآشنائی قرار دارند . دیگر گذشته های را آب برده
وماهی خورده است .
بنیاد گرائی
درتقابل جهان امروز
جهان از تقابل ورویاروئی دیروز ، به امروز ، بیشتر به سیاستها ومنافع اقتصادی
تجاری دربازار وسرمایه جهانی که بالاستثنی همه ای جهانرابه تصرف خویش در آورده است
ودر نازل ترین سود بهره گیری قرار دارد قرار گرفته است . درکشورهای مثل روسیه ،
اروپای شرقی ، چین وسایرین ،غرض بهره گیری بیشتر ومساعدتری ، با استفاده از
تکنولوژی مدرن کشورهای صنعتی جهان به مسابقه وسازشهای اقتصادی در تطابق با نظام
جهانی سرمایه تن در داده وبدان پرداخته اند . تا بتوانند از مزایای جهان امروز،
برای صنعتی شدن ، داخل شدن ببازار کار وکالا ، بهبودسطح زندکی افراد جامعه واز تورم
مصارفات کمرشکن نظامی وامنیتی خودرا برهانند . ما با دنیای روبرو هستیم چه بخواهیم
، چه نخواهیم ، نقش دولتها ، ملت ها ، قومها ، زبانها ومذهبها ... هرروز کمرنگ
ترگردیده وشرکت های چندین ملیتی ، بانکهاوبنگاهای بزرگ صنعتی که پایه اساسی اقتصاد
جهانی بدست شان محکم است . آنها دنیا را یک پارچه میبینند ونوع جدیدی از سیاست
رابرجهان ما ارائه وتحمیل نموده اند که مفاهیم کلی سیاسی ، حقوقی واقتصادی را با
برداشت های از مفاهیم کلاسیک در امروزکه درحال دگرگون شدن است می بینند . تمامیت
ارضی ، استقلال وخودمختاری ، خود کفائی ومتکی بخود بودن ونظامهای مذهبی وتولتیتار
مربوط به قرون اوسطا دیگر نمیتوانند در برابرهجوم سریع جهان ، که هرچه سریعتر در
همگانی ساختن بازار سرمایه وکار، تصرف منابع اساسی وجهانی شدن سرمایه ، از جمله
پیشرفتهای است که هیچ جا وکشور وملت رانمیگذارد که از دایره آن بیرون عمل کند . در
چنان اوضاع واحوالی که کشورهای جهان ، با امکانات پیشرفت سریع علم وتکنولوژی
وسرمایه جهانی میخواهند هرچه سریعتر به خلای اقتصادی ورشد صنعتی و عقب مانی ، تعلق
داشتن به نظامهای تولیتار مذهبی وفردی پایان دهند و باتنظیم نظامهای عادلانه
ودموکراتیک از انزوا برآمده به جهان امروزی تعلق داشته باشند . میپردازند وموانع
را از سرراه خود یکی بعد دیگر برمیدارند .
حتی
خانواده ای سعودی هاوفیصل ها بعد از کمتر از دوهزاره بحیث کشور مرکزی اسلامی ونیم
قرن در حاکمیت ، پی بردند که دست بوسها ی ، جانیشینیهای پیغمبرانه را منع قرار
بدهندورژیم آخوندهای شیعه ولایت فقیه در همجواری ما بیک دهه دموکراسی اسلامی را با
ناکامی به آزمایش گرفتند . کشورهای آسیای میانه که بعد ازسقوط اتحادشوروی راه
کشورهای مستقل ومشترک المنافع رادر احیا کاری سنتهای گذشته اسلامی میدیدند ،
مایوسانه وسراسیمه ازترس بدامن بنیادگرائی افتادن ، خود را بدامن امریکا انداختند
ودرظرف چندروز پایگاهای امریکائی ومهمانان عساکر امریکا ئی رابا آغوش کشیدند که
کمتر از یک قرن دشمنی آنرا بدل وجان گرفته بودند وامروز بار دیگر متوجه میگردند که
با این عجله هاوزدوبند ها نمیتوان منافع دراز مدت خودرا دروابستگیها ی نا خردمندانه
ونادیده گرفتن منافع جهانی ومنطقه وکشورهای همجواردر انزوا بدان رسید . " تجربه
مادر ایجاد است . "
با تاسف باید گفت که پاکستان دیروز درسایه این اقبال متولدگردید وپاکستان شد وقسما
با تمام اعمال مداخله گرانه اش در امور داخلی کشور های همسایه که هستی اش را بدان
مدیون بود با نظامیگری وبنیادگرائی ـ اسلامی و قرون اوسطائی با عصامه ها وجهادیان
وطالبان وتروریزم گره خورده بود نظامیان بنیادگرای پاکستانی بی توجه به این اصل که
آن گره ها در دیروز در امروز سوخته است . آنان در امروز هنوز هم ناوقت نگردیده
وچانس کاملا از بین نرفته وآفتاب آقبالش بتاریکی نه نشسته است ، هنوز هم فرصت
دارند بخود آیند وجهان اطراف خود رابا روشنی که در تحت درخشش آفتاب جهان تاب علوم
وفنون وپیشرفتهای آن روشن شده است ، آنطوریکه هست ببینند وخودرا تطابق دهند .
با همدردی وتاسف به مردمان زحمت کش ، مظلوم ومتدین این کشور که تحت تسط نظام عسکری
وپولیسی دور ازمزایای تمدن امروز ی که به ده ها هزار ازفرزندانشان محروم از فیض
تعلیم وتحصیل وعلم ، در مدارس دینی با تحکم واعتقاد به اسلام ، سر وتنه شوردادن
مجبور اند ، آیات قرآنی را به حافظه بسپارند ودر جوانی غرض اهداف برادران اخوت
اسلامی ، بحیث بنیاد گرا ، در اعمال تروریستی هم خود وهم صدها انسان بیگناه را که
غرض کار ومعیشت ویا غرض تفریح وراحتی ، قربانی این عملیات تروریستی میسازند ،
قربانی کنند . پاکستانی که امروز، از لحاظ تکثر نفوس ، بیکاری ، نظامی شدن واسلامی
شدن و بلند رفتن سر سام آور مصارف بودجه های نظامی در امور اردو ، پلیس واستخبارات
ومصارف هنگفتی مداخلات در امور کشور های همسایه وحفظ وتقویت بنیاد گرائی ، با چنان
بحرانی مواجه است که وی را درتقابل با جهان امروزساخته است . وهیچ امکانی ویرا
دراین راه کمک نموده نمیتواند . اگر دیروز این اهداف برای کشور های تمویل کننده
ودونرها با اهداف شان کارا بود ، امروز دیکر کارآمد ندارند و نظامیان بنیاد گرای
پاکستان را در تقابل بهدفهای امروزی امریکا وغرب قرار داده است . وبه چنان پرتگاهی
تاریکی برده اند که سقوط کامل ، برگشت ناپذیر بر راهش قرار دارد . نظامیگران
پاکستان عادت کرده اند هر مشکل را با کودتا های نظامی وحکومتهای نظامی مشکلات را
برای چند صباحی حل نمایند . بی نظیر بوتو صدراعظم سابق پاکستان که با این سیاستها
آشنا است . امروز صدایش بار دیگر با سخاوتمندی بمسایل افغانستان بلند می شود
ومیگوید : " که سیاستهای کنونی اسلام آباد ، مناسبات میان پاکستان وافغانستان
رادرمعرض خطر قرار داده است . " وهم به در گیریهای در مناطق قبایلی پاکستان ، تاکید
کرده است " که آقای مشرف ، نتواسنه مانع تجدید حیات گروه طالبان شود وانان را از
اعمال کنترول بر مرز های پاکستان وانجام حملات علیه افغانستان باز دارد . " (بی بی
سی 8 مارج . 2006 ) .
نظامیگران بنیاد گرای پاکستانی که دالررا بجای خدا قبول کرده اند( نعوذ باالله)
هر کی آنر میپردازد در خدمت قرار دارند . بنیاد گرائی پاکستان در خندقی فرو رفته ،
که بر آمدن از آن در توانش نیست باید هرچه بیشتر فرورود .
هنوز هم در پاکستان درپرواگرام درسی مکاتب علاوه بر مضامین متعدد ونصاب تعلیمی تحت
نام اسلامی ، ودر کتب درسی علوم ، مثل کیمیا ، بیولوژی وفزیک درپهلوی قوانین علوم
،" به اراده ای خداوندی " راحتمی دانسته اند . تدریس مینمایند . پاکستان در دیروز
بحیث کشور اسلامی غرض اهداف عبوری استعماری در منطقه تاسیس شده بود . بخصوص بعد از
جدائی جمهوری اسلامی شیعه ایران که از دامن امریکا تحت شعار امریکا بحیث " شیطان
بزرگ " جدا گردیده بودازیکطرف و آمدن تحولات سریع تبدیل شاهی به جمهوری وجمهوری
دموکراتیک خلق به آرزوی تحولات سریع رشدوتوسعه اقتصادی وبهبود زندگی اجتماعی مردم
افغانستان وپایان دادن به عقب مانی قرون درفکروعقیده وعمل و داخل شدن قشون شوروی
بخاکهای افغانستان در توجیه حمایت از نظام دموکراتیک خلق افغانستان ، پاکستان
آماده بحیث مرکز عملیات ضد افغانستان وجلوگیری پیشرفت به اصطلاح کمونیزم به "
آبهای گرم " ، اما در حقیقت به " گرفتن انتقام جنگ ویتنام "از شوروی ها را نشانه
گرفته بودند . بیک تیر دونشانه . ( دلیل هجوم انگلیس به افغانستان در جنگ دوم افغان
وانگلیس ) درانزوا وتقابل قراردادن نظام آخوندی متعصب وهم شعار اسلام در برابر
کمونیزم را رنگ آمیزی وباز بکار گیرند . بنیاد گرائی اسلامی توام با رژیم کودتائی
نظامی پاکستان تنها میتوانست مورد حمایت امریکاباشد وبس . که از آن بصورت حد
اکثرمستفید گردیدند . علیه افغانستان وشوروی نتیجه مطلوب وخارج انتظار ببار اورد
وهم ایران امروز نه تنها در انزوای منطقوی اسلامی وجهانی قرار گرفته ، بلکه با نظر
داشت تمام امکانات ومنابع که ایران غرض شکستاندن این حصار انزوا در اختیارش دارد
تحریم دیگری بر آن در منطقه وجهان وارد ساختند . که موجب ساقط ساختن زندگی مردم آن
کشورمیگردد . راهی راکه بر صدام تحمیل کردند ، ایران نیز در آستانه ای آن قرار دارد
. پاکستان یکی ازکشورهای ناز پروده اسلامی وبنیاد گرا که توانائی سه ملیون پناهنده
را در کشورخویش برای رضای بنیاد گرایان جهانی مثل صعودیها وعصامه ها والقاعده ها
که توسط امریکا تحت پوشش جهاد مقدس بکاربود در خاکهای پاکستانی اسلامی قابل تحمل
بود وپاکستان در معراج بنیاد گرائی نظامی به ده ها وصدها ملیارد دالر امریکائی از
جهاد وجنگ وفروش سلاح وتریاک به جهان منفعت برد و ازسعایت دالر های امریکائی به
سعادت که در کشتارگاه وریختاندن خون صدها هزار انسان بیگناه تحت نام عقیده وانتخاب
نظام به قربانی گرفته شده بودند ارتقا نمود هرچه پاکستان میگفت ، امریکا از آن دریغ
نداشت ودر تمام این جنگها وتجاوزات افغانستان بار ها قربانی پاکستان بود . اینکه
زمامداران عوام فریب افغانی وعده ای دیگری ، گویا سیاست پوهان از تعبیر شانسهای که
در جنگهای پاکستان با هند وتشکیل پاکستان بسود قبایل و افغانستان میسر بود . بدلیل
اینکه " نخواستند نا جوانمردانه پاکستان را از عقب با خنجر زنند "، نه گویای سیاست
های جوانمردانه است ونه واقعبینانه ، بلکه گویای سیاستهای وابسته وغیر مستقل ، که
دستورش از لندن صادر میشد میباشد .
پاکستان همواره مکلف بوده در پهلوی نام اسلامی اش ، بنیاد گرائی ونظامی گری را غرض
وسیله علیه کشورهای همجوار مورد استفاده قرار دهند وبقای خودرا تامین نماید . گرچه
بعضا این سیاستها ، تا آستانه ختم پاکستان وتجزیه کامل ، بکشورهای جداگانه در
پرتگاه نیستی قرار گرفته ، اما بنا بر ضرورت " داشته اید بکار گرچه باشد زهر مار"
این زهر مار را نگهداشتند . دیگر این زهر مار کارائی ومصرف خودرا بسر رسانده به زهر
کشنده ای غیر قابل مهار وغیر سودمند تبدیل گردیده است ، بکام کشوری ریخته نمیشود
بلکه زمان آنست که به اجزای دیکری سودمندتر از هر زهر ماری تجزیه واز استفاده
براداشته شود .
پیشنهاد اعمارحصار بین افغانستان وپاکستان را که نظامیگران پاکسانی با عجله
ووارخطائی در برابر اعتراض های پیهم جناب کرزی ومقامات قصر سفید ، درموردعبور
نیروهای تروریستی از خاک پاکستان بداخل افغانستان واجرای اعمال ترویستی ودهشت افگنی
پرداخته بودند ، جواب گفته باشد دراین بار به سیم خار دار تنزیل دادند . اعمال
تروریستی علیه امریکا ، لندن ، هسپانیا ، نایروبی ، عربستان صعودی وکشورهای اروپائی
که مورد حملات تروریستی قرار گرفته اند از پاکستان فاصله زیادی دارند . اما به
القاعده منصوب بوده است . بطور عموم بی بی سی نشرات افغانستانرا در طرح سه هدف
اساسی به پاکستان خلاصه ساخته است : "اول پاکستان. میخواهد به دغدغه های خط دیورند
خاتمه دهند ، دوم میخواهد به انتقاد مقامات افغان وامریکا مبنی بر عدم جدیت پاکستان
در جلوگیری از ورود شورسیان از خاک پاکستان به افغانستان جواب دهد وسوم میخواهد
ظاهرا به امریکا وجامعه جهانی نشان دهد که در پی مصلحت افغانستان است . " (بی بی سی
.14.09.2005 ) .
مبارزه با تروریزم وبنیادگرائی لغوکامل یا تعدیل کامل مدرسه ها وآزادسازی فرزندان
اتباع قبایلی و پاکستانی ازبند بنیاد گرائی ؛ وآماده ساختن زمینه های یکسان برای
تعلیمات مطابق نیازمندیهای عصروزمان وانحلال هرچه سریعتر احزاب اسلامی بهردوطرف مرز
افغانستان وپاکستان وقبایل . وجدائی دین ومذهب از سیاست وحکومت میباشد . غرض گام
برداشتن بفضای صلح وتفاهم وداشتن مناسبات متقابل با در نظرداشت منافع متقابل
کشورها چه با کشورهای همجوارو چه در مناسبات بین المللی برمبنای احترام به منافع
متقابل وحل قضایای سرحدی از طریق مذاکره وراه صلح آمیز . حل مساله کشمیر از طریق
مذاکره ویافتن راه حل مشترک با هندوستان وحل مسایل قبایلی با شرکت حاکمیت قانونی
افغانها وحل ذات البینی مسایل اقوام وقبایل بین افغانستان وپاکستان وحل مسئله خط
نامنهاد دیورند از طریق مذاکره ، توجه به پیشنها د حق واگذاری راه ترانزیتی ببحر
به افغانستان ، به عرض ... کیلومتر تا سرحد آبی ، بیکی از بنادر کراچی یا گوادر یا
.. . ، لغو بازار های قاچاق مواد مخدر وسلاح ، ایجاد همکاریهای صلح آمیز برمبنای
منافع مشترک تجاری واقتصادی سرحدی بین پاکستان وهندوستان وافغانستان ، لغو همه ای
مراکز تشنج وبنیاد گرائی وتروریزم در داخل این کشورها و بین قبایل وداخل بهمکاری
مشترک و... را با جسارت وتدبیر ایجاب مینماید نه دیوار بازی وعنادونطامیگری وزور
آزمائی ! اگرحرف برمنوال دوستی وهمسایگی نیک است افغانها در این مسئله باربار به
ضرر خویش به سود همسایگان دارای آرزوهای نیک وگذشتهای در خور ستایش بوده اند .
اگرپاکستان خواسته یانخواسته به اعمال لجوجانه مداخله در امور کشورهای همسایه چه
افغانستان وچه هندوستان ادامه بدهد وبا وسایل نا روای دیروز مداخله وصدور باندهای
ترویستی وبنیاد گرا را موجهی ؛ یا با انکار ودروغ دفع الوقت نماید و در آرزوی گذشته
وبه سیاستهای انکار ودفع الوقت کردن ، بخواهد زمان را در اختیار داشته باشد دیگر
وقت آن سپری شده است . یگانه راه بی بدیل همانا اقدام با تدابیر قاطع مطابق خواست
جهان وکشورهای همجوار افغانستان وهند قطع تروریزم ومداخله در امور کشورهای همجوار،
مطابق بخواست این کشورها وتقاضای ایالات متحده ، تروریزم را باید مهار وازبین
بردارند . در پناه دیوار حتی اتباع خودش را ، از قربانی بنیاد گرائی اسلامی و
سلاحهای اتومی وشیمیاوی ، نمی تواند نجات دهد و قربانی آن خواهند بود . پاکستان
بفکر اینکه با داشتن سلاح اتومی وضراد خانه عظیم نظامی میتواند وسایل نیرومندی
علیه هر کشوریکه خواسته باشد در دسترس دارد . حساب را به غلط گرفته پاکستان از
هروقت دیگر امروز با داشتن سلاحهای اتومی اش با بنیاد گرائی نظامی معروض به خطر است
.
تجربه نشان داده وهنوز فراموش اذهان این نسل نگردیده ، آن زمامدار پاکستانی که با
روا دانستن دروغ ، خودرا دربرابر زمامدار قصر سفید حق بجانب نشان میداد چه شد ؟
دریک سانحه هوائی ! ختم . کسی دیگری سیاستی دیگری ! اینبار باید مشرف جنرالان
پاکستانی بدانند که افراد وسیاستها عوض نمیشوند باید هوشیار بود نظام رااز بیخ وبن
باید تغیر داد این کار مربوط به خود پاکستان وزمامداران سیاسی آن تعلق میگیرد و
بکسی دیگری ووقت دیگری چنین تغیری در نظام اساسی پاکستان که در عنوان قبلی بدان
اشاره شد اجرا ی آن موکول نخواهد شد . ( بی نظیر بوتو ) . ونه این کودتا های نظامی
ودستکاری نظام بنیاد گرائی درد جهان امروزرا از بنیاد گرائی وتروریزم ، مداوا
نمیتواند . ودرغیر نقشه تنظیم شده بمزاح ، یکوقتی بر سر میز کار کارمندان
واستراتیژی سازان پنتاگون وسیا قرار گرفته بود ، که در این اواخر مطلعین سیاسی
ونظامی آگاه از آمادگی این نقشه ها غرض تعین موقعیت پاکستان یا نبودن پاکستان در
منطقه خبر میدهند .
نویسنده ای کتاب " سرنوشت غم انگیردر افغانستان "دریکی از نتیجه گیریهایش می نویسد
: "اما بالاخره در 11سپتمبر 2001 بایک انفجار مخرب ومهیب ، رسوائی وافتضاح جنگ سرد
ختم شده بایک جرقه شوک دهنده نشان داد که دشمن اصلی مدنیت نه کمونیزم است ونه
بینوایان سوسیال ، بلکه دشمن تروریزم است . هدف تروریزم ارزش های بشردوستانه ،
هومانیزم آگاه وروشن وسیکیولار وآنچه که کشورهای غربی تحت لوای دموکراسی جمع شده
اند ، میباشند . این یک ویرانی فاجعه آمیز بود . نه تخریب یک عمارت ، به این نکته
توجه باید کرد . وشناخت را عمیقترساخت . دفعتا " نا آگاه مخالف تمایل خود ، جمهوری
افغانستان ،مظلوم وبخودفرورفته ،عروس نیمه شب ، تولد خون آشام ، هزاره جدید ، قرار
میگیرد . محل وگهواره یک آینده جدید ، یک صنف مکتب برای ایدیولوژی بعداز جنگ سرد .
زمان آن رسیده که ریشه یک نبات جدید در بام دنیا ، یک ریشه انسانی وایدیا لوژیک
راکه از هندوکش تا وال ستریت ادامه وتوسعه داشته باشد غرس کنیم ."(ص.282 ) . وی
بدنباله می افزاید " مصوبه 1386 شورای امنیت که در 20سپتمبر 2001 که به اتفاق آرا
بتصویب رسید . به تمام مبانی عمده با امیدواری های فراوان در مورد احیای مجدد
افغانستان تماس میگیرد . آنچه توقع می رفت . مصوبه همانطور تنظیم شده . بزبان
دپلوماتیک ، صرف یک مطالعه نزدیک از زبانیکه بکار برده شده ، پرابلم های واقعی
واساسی عمیقی که این کشور را از جنگ به صلح برساند . نشان میدهد . کشوری که واقعا "
میخ مرکزی " آسیای میانه است . " (ص . 283 ) . نویسنده کتاب سرنوشت غم انگیز در
افغانستان در جای دیگر اهداف ایران وپاکستان را صراحت داده مینویسد : " بزرگترین
خطریکه افغانستان بعدازجنگ را تهدید میکند ، شاید توسعه طلبی دوهمسایه اش پاکستان
وبیک درجه کمتر ایران ، باشد . این نظر درلحظه فعلی خریدار ندارد . مخصوصا " پرویز
مشرف رئیس جمهور پاکستان که در نتیجه کودتای نظامی قدرت را تصاحب کرد به اندازه
زیادی محبوبیت بین المللی پیدا کرده واو اقتصاد خودرا نیز توسط حمایت های بین
المللی وتلاش در ، ازبین بردن طالبان وسهمگیری در مبارزه علیه تروریزم بین المللی ،
رشد داد . "
" درعین زمان جنرال مشرف متوجه است که بنیاد گرایان اسلامی را در پاکستان تهدید
وتخویف نکند ، زیرا برایش مفید نیست که مردم را ونیزپشتیبان پولی خود یعنی عربستان
سعودی را ناراض بسازد . معهذا از زمان درگیری ایالات متحده در افغانستان ، وقبل از
آن پاکستان برای تروریستهای انتحاری پایگاههای نظامی آماده نموده وتعداد زیاد
جوانان را در مدارس ضد سمیتیک ، ضد هندوئیزم ، ضد غرب وضد امریکا سمت میدهد .
جائیکه یومیه آنها با بدترین دروس ونصاب تعلیمی نژاد پرستانه ومعاضدت با فرهنگ غربی
تربیه میشوند . ایدیالوژی کینه توزانه بنیاد گرائی که در مغایرت با کفار یعنی تمام
بشریت غیر اسلامی ، ودر مجموع ارزش های غربی بعد از رنساس با اصلاحات ومفاهیم غیر
عقلانی وشنیع تبلیغ می شود . اکثرا از سوی حکومت تحمل گردیده وحتی تشویق میشود .
این فعالیتها بزودی وبه آسانی خاتمه پذیر نیست . "
" پاکستان هر حکومتی راکه در افغانستان بوجود آمده وتحت کنترول او نبوده مکررا رد
مینماید . بیشتر از هر ملتی دیگر از بی نظمی وهرج ومرج در افغانستان وازبین تمامیت
ارضی آن منفعت میبرد . زیرامیخواهد یک بخش این کشور را بخود ملحق نماید . با کار
دربین پشتونها (که در نتجه یک تقسیم بندی استعماری بصورت مساویانه در هردوکشور
زندگی میکنند ) از مدتها است که پاکستان بعوض وحدت ملی ، ایده پشتونولی را درقبایل
سرحدی انکشاف ورشد میدهد . اکنون دیده شود در مورد افغانستان جدید آرزومندی تحت
کنترول داشتن آنرا یکطرف میگذارد یا نه ؟ " .( همانجا ص.291 و292) . ضرورت به تبصره
نیست مطالب روشن وگویا اند .
. " حامد کرزی
، رئیس جمهور افغانستان ، از نیروهای تحت رهبری امریکا در کشورش خواسته است در
رویکرد خود برای شکست دادن تروریزم تجدید نظر کنند ." آقای کرزی ، بتاریخ 13
سپتمبر 2005 طی مصاحبه به بی بی سی گفته بودونیز ضمن ، تاکید بر این نکته : " که
استراتیژی ارتش امریکا اززمان سقوط طالبان ، علیرغم افزایش اخیر در میزان خشونتها
، شکست نخورده است " . و با آنهم افزود که : " کلیه طرفهای در گیر در امنیت
افغانستان ، از جمله دولت او ، باید رویکرد خودرا مورد باز اندیشی وتجدید نظر قرار
دهند . باید آنها ( امریکائیان ) بررسی کنند که ایا برخورد کنونی برای شکست دادن
تروریزم راه صحیح است یانه . " بی بی سی می افزاید که : " خشونت های سالجاری که با
طالبان نسبت داده میشود جان دست کم ( 1400 ) یکهزارچارصد نفرافغان و(125 ) نفر
یکصدوبیست وپنچ نفر خارجی را گرفته است که افزایش چار برابر را نشان میدهد . بارها
این مسئله طی شکایات ویاد آوری های دوستانه وملاقتهای روبرو زمامداران دوکشور
وهمچنان اضلاع متحده در تمام سطوح مقامات افغانی وامریکائی بارها به جنرال مشرف
گوشزد گردیده است . کجاست گوش شنوا !
جنرالان بنیاد گرای پاکستان ، بگذشته ودر گذشته عادت کرده اند ، برای حال
وآینده نه گوش شنوا دارند ! ونه چشم بینا ! میگویند که : وقتی خدا آدم را میزند
همه چیز را از پیش اش میگیرد .
پاکستان در گرداب چنان بحرانی از تها جم جدید وعصرجدید در منطقه وجهان روبرو است که
بر بنیاد های سنتی وسیاستهای گذشته نمیتواند آنرا مهار کند . این بحران طوریکه در
تما م این نوشته از جهات عمده وروشن آن یادآوری نموده ام ، بربنیاد های تغیرات در
مقیاس جهانی ، دشمنان دوستان ودوستان دشمنان شده اند ومنطقه وکشورهای اطراف
افغانستان منافع وهدفهای استراتیژک کشورهای بزرگ بخصوص آمریکا وکشورهای اروپائی
غربی را منعکس میسازد وبسمت آنان تغیر خورده است . اوضاع داخلی پاکستان بحران
اقتصادی مزمن ، ناشی از بلند پروازی های نظامیگرانه ورقابتهای تسلیحاتی بی بند وبار
وتیره سازی مناسبات با کشورهای همجوار، تاکید بر مناسبات سنتی قبایلی ، بنیادگرائی
، قاچاق مواد مخدروفروش اسرار اتومی بکشور های بنیاد گرا وگروه های تروریستی ودر
نهایت به یک کلمه ، قطع حمایت مالی منابع مالی دیروزی به زرادخانه نظامی پاکستان
وتغیر درروش دوستان دیروز سعودیها وامریکائیان . دیگر پاکستان بحیث کشوری ، پلی در
راه منافع ایالات متحده به آسیای مرکزی نیست . هم پاکستان دیگر نمی تواند از قبایل
ونیروهای بنیاد گرایش در تخت گردشهای افغانستان شرکت کند یا استفاده برد . این
خیالها وخوابها به گذشته پیوسته است ، تنها سوالی که باقی می ماند اینست که آیا :
جنرالان بنیاد گرای پاکستانی میتوانند در پناه لجاجت های شان جلو چنین طوفان را
بگیرند ؟ با یقین که از سرش پریده است !! .
چرا مشرف خشمگین
است ؟
اینکه چرا جنرال مشرف رئس جمهور پاکستان خشمگین است سوالی است که غرض پاسخگوئی به
تشنجات اخیر بین پاکستان ودولت افغانستان از طرف " بی بی سی " مطرح گردیده بود ،
که چرا ودلایل اینکه مشرف به کرزی حمله کرد واز کلمات عاری از حد معمول از طرف
جنرال پرویز مشرف بالحن زننده وعاری از فضای دوستانه ودپلوماتیک عنوانی رئیس جمهور
افغانستان جناب کرزی وادارات امنیتی که بطور یقین مسئولان نظامی نیروهای امریکائی
را درحاشیه قرار داده ، تحت عنوان دستگاه امنیتی افغانستان را متهم به " توطئه
علیه پاکستان " وهم عناصری از این دستگاه را به تلاش در جهت " بی آبرو کردن "
پاکستان متهم نموده صورت گرفت .
در ظاهر امردلیل خشونت مشرف بر کرزی ، عبارت از ارائه ای لست اطلاعاتیست که درمور
محل اقامت ، شماره های تیلفونهای سران القاعده وطالبان ، فهرست های محل اقامت
واستخدام مخالفان دولت غرض فعالیتهای مسلحانه وهم شامل اردوگاه ها ، مراکز آموزش
استخدام وتسلیح واز آنجمله در شهر کراچی وغیره بوده است . که در آستانه ای مسافرت
جورج بوش رئیس جمهور امریکا بوی سپرده شده ، واین مسئله نشانه آنست که دوستانه
نبوده وبطرف امریکائی نیز سپرده شده است ومورد سرزنش مشرف را ، توسط رئیس جمهور
امریکا بوش فراهم ساخته است . این مسئله احتیاج به توضیحی اضافی ندارد ، زیرا
اطلاعات داشته ای کرزی به هیچ صورت نمیتواند از نظر امریکائیها بدور بماند ،
امریکائیها قبل از سپردن بمشرف ، آنرا در تصرف داشته اند . وهم کهنه بودن این
اطلاعات نمیتوانست با عث این همه خشونت را فراهم آورد . در حقیقت مسئله هشدار بوش
به مشرف در باره ای مقابله با تروریزم دراین سفرش که قبلا به مشرف رسانده شده بود
، نمی توانست با جواب اعمار دیوار وعملیاتهای وزیرستان شمالی وبلوچستان بپوشاند .
بعقیده اینجانب این خشونتی در کلمات علیه کرزی ناشی از بن بستی سیاستی که دراین
نوشته پاکستان دربین دوسنگ آسیاب گیر مانده وآخرین امیدش به امریکا بود که با سردی
می دید جواب میگردد . زیرا جنرال حمید گل رئیس سابق آی .اس . آی که به آژانس آی .
ان .ان گفته است " سخنان مشرف به صراحت نشان می دهد که ملاقات اخیر وی با پرزیدنت
بوش بی نتیجه وناکام بوده است ... پرزیدنت بوش به مشرف هشدار داده تا از نفوذ
تروریست ها جلوگیری کند . " زیرا تمام تلاشهای پاکستان از قبیل عملیاتهای مکرر
دربخش قبایل وزیر وبلوچستان ونزدیک ساختن نیروهایش در مرز های افغانستان ویا
بازداشتهای افرادی تحت نام طالبان که با سرو صدا همراه بوده هیچکدام نتوانسته جلو
عملیات تروریستی از خاک پاکستان را بداخل افغانستان محدود سازد ، بلکه چار برابر
بنقل از رسانه ها افزوده گردیده است . حقیقت قضیه شاید دلایل روانی که صدراعظم
پاکستان شوکت عزیز نیز تحت پوشش همکاری با کرزی در جریان انتخابات که گویا " اگر
همکاری پاکستان نمی بود کرزی برنده انتخابات نمی شد " ، نهفته باشد که جنرالان
پاکستانی نمی توانند به همکاری با کرزی خودرا راضی سازند ، هم نمیتوانند وهم نمی
خواهند . نهفته باشد که برای پاکستان وبخصوص جنرالان پاکستانی بسیار ناگوار ودشوار
است . کنترول این خشونت در اداره ای زعامت نظامیان پاکستانی ، که همیشه بر
دلایل وارائه داشتن دلایل وعملیات های نظامی توانسته بودند در ظاهر رضایت امریکا
را فراهم سازند ، اینبار کار ساز نیا فتاد وجنرال وبا نا دیده گرفتن عواقب آن ،
خلاف معمول در حقیقت پیشنهادات افغانی را نادیده گرفت وبا خشونت برخورد نمود . که
بقول افراسیاب ختک : " که آقای مشرف ناتوان از فریاد زدن علیه امریکا غبار دلش را
علیه کابل خالی میکند " جورج بوش ، رئیس جمهور امریکا در کنفرانس خبری اش در اسلام
آباد با آقای مشرف گفت : " بخشی از وظیفه امروز من اینبود تا روشن سازم که آیا
پرزیدنت مشرف به همان اندازه که در گذشته در مبارزه برای عدالت کشاندن تروریست ها
متعهد بود متعهد است یا نه ؟ " این شیوه ای طرح بصراحت نشان میدهد که دولت امریکا
با ملاحظات دولت کابل در مورد مسئله ارتباط واقعی بین پاکستان واعما ل تروریستی
طالبان ، همنظر است . وهم درپایان سفر چند ساعته ای بوش ، در فردای آن ، جنرال
پرویز مشرف خواهان " پایان یافتن تنش میان پاکستان وافغانستان شد " در ملاقاتی
با جنرال نظامی جان ابی زید که رئیس ستاد مرکزی ارتش امریکا است ، بعنوان همه کاره
ای در نبرد امریکا با " تروریزم " در منطقه نام برده می شود ، تقاضا داشت که "
با تعهد به لزوم تدابیر پیشتر نظامی وامنتی در مناطق مرزی دوکشور ، خواهان همکاری
بیشتر وتبادل بموقع اطلاعات امنیتی ( استخباراتی) برای رسیدن به اهداف مورد نظر ،
را ضروری دانست وخواستار شد " که دولت افغانستان ، دیگر پاکستان را به کوتاهی در
مبارزه با شورشیان وابسته به طالبان والقاعده متهم نکند . " که خود نشانه ای از بی
باوری اداره ای پنتاگون ونارضایتی ازسیاست های ناکام جنرالان نظامی پاکستان
درمبارزه با تروریزم درداخل افغانستان را فراهم ساخته است .
March 12th,
2006