زندگی

 مبارز، راه مقاومت، آزادی وعدالت

مارتین لوتر کینگ

سراج ادیب

مارتين لوتر كينگ یکی از رهبر پرنفوذ جنبش حقوق مدنی جهان واز چهره هاي درخشان مبارز سياه پوست امريكا وکشیشی که به سبک گاندی وارد مبارزه مدنی شد، چنان فصیح و شمرده سخن می‌گفت که تاریخ امریکا چنین صدای را به یاد ندارد ، « لوترکینگ » در15 جنوری سال 1929میلادی در" اتلانتا" به دنیا آمد، دیپلوم خود را در رشته جامعه‌شناسی از پوهنتون" مورهاوس" اخذ کرد، درخواست وی برای ادامه تحصیل در مدرسه" الهیات ییل" پذیرفته نشد و به همین دلیل به" چستر پنسیلوانیا " رفت تا در مدرسه دین‌شناسی " کروزر" الهیات بخواند، در سال 1951میلادی سند فراغت تحصیلی خود را در رشته" الهیات" دریافت کرد، در سال 1955میلادی با درجه دکترای" دین شناسی" از دانشگاه " بوستون " فارغ‌التحصیل شد، راه ‌پیمایی‌های او برای بسیج سیاه پوستان جهت دفاع از حقوق مدنی شان، و حق رأی و دستمزد برابر،باعث بسیج و به حرکت در آوردن میلیونها سیاه پوست امریکائی شد، لایحه حقوق شهروندی سال 1964میلادی و لایحه حق رأی سال 1965میلادی از دل همین راه پیمائی‌ها بیرون آمد، و وارد قانون اساسی ایالات متحده گردید سال 1965 سال آغاز اوج گیری جنبش ضد جنگ ویتنام بود و«لوترکینگ» در برابر سیاست جنگی دولت وقت این کشورمقاومت کرد، و سخنرانی 4 اپریل سال 1967میلادی او در زمینهء بمباران کاخ سفید در اوج پروازطیارات غول پیکر ب 52 امریکا برای بمباران ویتنام شمالی بود، « لوترکینگ » بانگ برداشت که امریکا می‌خواهد ویتنام را مستعمره خود کند، امریکا بزرگ ‌ترین مروج خشونت در جهان شده است، « لوتر کینگ»  کلام را از این مرز نیز گذراند و اعلام داشت:« به زودی یک انقلاب حقیقی در ارزش‌ها برای تقابل شدید فقر و ثروت الزامی است، سرمایه‌داران غرب پول زیادی در آسیا، آفریقا و امریکای جنوبی سرمایه‌گذاری کرده‌اند تنها برای این که سود فراوان از این طریق بدست آورند؛ بدون آن که کاری به بهبود اجتماعی کشورها داشته باشند» « لوترکینگ »  خواهان  تغییراتی ریشه ای در نظام سیاسی امریکا شد، و افزود : شما نمی‌توانید در مورد مشکل سیاهان صحبت کنید بدون آن که از میلیاردها دلار صحبت نکنید، نمی‌توانید در مورد پایان دادن به اصلام‌ها (slum = اسکان غیررسمی افراد فقیر بدون امکانات شهری) صحبت کنید بدون آن که در ابتدا از سود موجود در اصلام‌ها صحبت نکنید… مشکلاتی در سرمایه داری وجود دارد … باید توزیع بهتری از ثروت وجود داشته باشد، شاید و باید امریکا به سوی سوسیال دموکراسی حرکت کند.».

    در سال 1968 میلادی « لوترکینگ » " راهپیمائی بزرگ مردمان فقیر" را برای نشان دادن وضعیت نامناسب عدالت اقتصادی برگزار کرد، آنها خواهان کمک به محرومان ایالات متحده بودند، او می‌رفت تا رهبری یک انقلاب  اجتماعی را در امریکا برعهده بگیرد واین بزرگترین زنگ خطر برای سرمایه داری امریکا بود که خود را حامی مذهب و کلیساها می‌دانست، بانگ انقلاب از دهان کشیشی بلند شده بود که بسیار پرقدرت تر و جذاب تر از رهبران وقت امریکا سخن می‌گفت و کلامش میلیون‌ها امریکائی را به حرکت در می‌آورد، ساعت 6 و یک دقیقه بعدازظهر 4 اپریل سال 1968میلادی این دهان را از سرب پر کردند، و به دست يك سفيد پوست نژاد پرست او را در حالی که « لوترکینگ » خود را برای یک راهپیمائی طولانی آماده می‌کرد ترور کردند، او زمانی ترور شد که از روی  بالکن یک هوتل  با چند تن از همراهان خود گفتگو می کرد و آماده شرکت در یک سخنرانی می‌شد، این سخنان تاریخی او که اکنون در متن یک موزیک بسیار هیجان انگیز در میلیون‌ها نسخه در سراسر جهان پخش شده خواندنی است، که گفته بود : « من رؤیایی دارم؛ روزی این ملت برخواهد خاست و به معنای حقیقی زندگی خواهد کرد.

ـ  ما این حقایق را آشکار خواهیم کرد: که همه انسان‌ها برابر خلق شده‌اند.

من رؤیایی دارم؛ روزی بر روی تپه‌های سرخ"جورجیا" فرزندان برده‌های پیشین و فرزندان برده‌داران پیشین با یکدیگر پشت میزهای برادری خواهند نشست.

من رؤیایی دارم؛ روزی ایالت "میسی‌سیپی "، ایالتی" بیابانی " خسته از گرمای سوزان ظلم و بی‌عدالتی، به سبزه‌زار آزادی و عدالت بدل خواهد شد.

من رؤیایی دارم؛ چهار کودک من روزی در سرزمینی زندگی خواهند کرد که با رنگ پوست‌شان قضاوت نشوند بلکه با ظرفیت شخصیت‌شان سنجیده شوند.

ـ با این ایمان می‌توانیم از کوه یاس، سنگ امید استخراج کنیم

ـ با این ایمان می‌توانیم با هم کار کنیم، با هم نیایش کنیم

ـ با هم تلاش کنیم، با هم به زندان برویم

ـ با هم برای آزادی قد علم کنیم...

با یقین به روزی که آزاد خواهیم شد. »

سخنان فوق ماتر« لوتر گینگ» قابل دقت است زیرا هدف و پیام ، او امروز نیزبه همان اهمیت خویش باقیست ، اینطور به نظر میآید که نطق هاوسخنرانی های دکتر« لوترکینگ » برای این دوره نوشته شده است زیرا مبارزه مسالمت آمیز نه تنها در برخورد با مشکلات امروزه مؤثر است ، بلکه اگر غلو نشود برای یکهزار سال دیگر نیز موثر خواهد بود ، اگر فلسفه ای مبارزهء مسالمت آمیز دروطن عزیز مان افغانستان و عراق پیاده شده بود، امروز دیگرمتجری مانند " ملاعمر" و " بن لادنی " وجود نداشت ، « لوترکینگ » یک سال بعد از تحصیلات بعنوان خطیبی یک کلیسا شروع بکار کرد و پاه در جای پاه پدر کلان و پدر خود گذاشت در این زمان، او یک فعال حقوق مدنی شناخته شده بحساب می  آمد و از اعضای کمیته اجرائیه اتحادیه ملی پیشبرد حقوق " رنگین پوستان " بزرکترین سازمان سیاه پوستان امریکا بود در این حال تا تبدیل شدن « لوترکینگ » به یک رهبر سر شناس و پر نفوذ جنبش مدنی در امریکا اندکی طول کشید ،  دکتر« لوترکینگ » اولین تظاهرات بزرگی مسالمت آمیز سیاهان امریکا را در سال 1955 میلادی رهبری کرد ، این تظاهرات با اقدام اعتراض آمیز " روزا پارک " خانم پیر سیاه پوست آغاز شد که از واگذاری  چوکی خود در موتر  سرویس به یک سفید پوست خود داری کرد ، در آن زمان سیاهان امریکا با آنکه به اندازهء هر کسی دیگری برای سوار شدن سرویس پول تکت میدادند، اما تنها اجازه داشتند در چوکی های عقب بنشینند، اگر چوکی های  جدا خالی بود تا زمانیکه یک سفید پوست بر سر پاه بود آنها حق نشستن نداشتند، « روزا پارک » اولین سیاه پوست امریکایی نبود که از دادن چوکی خود به یک سفید پوست سر باز زد، پیش از این اعتراضات بسیاری به این قانون نژاد پرستانهء امریکایی شده بود ، اما نه بصورت گسترده و سازمان یافته ، در این زمان بود که« لوترکینگ » جوان رهبری این مخالفت ها را بر عهده گرفت، سیاه پوستان در شهر" ماستان مری" برای382 روز از سوارشدن به سرویس ها اباء و خوداری ورزیدند، تا زمانیکه  در روز 21 دسمبر سال 1956 دیوان عالی امریکا قانون جدایی چوکی های سیاه پوستان و سفید پوستان در سرویس را مخالف قانون اساسی خوانده و نقض کرد ، این اعتراض گستردهء سیاه پوستان به تحریم  سرویس "مات کامری " مشهور شد و« لوترکینگ » به عنوان یک رهبر پر نفوذ جنبش مدنی بر سر زبانها افتاد، دکتر« کنگ »  برای کسب حقوق سیاه پوستان دست به اقدامات بیشماری زد، تنها بین سالهای 1957 تا1968 میلادی او بیش از شش میلیون مایل سفر کرده و بیش از25 هزار سخنرانی ایراد کرد، و در هر جای امریکا که بی عدالتی و تظاهرات بود، او حضور پیدا میکرد، « لوترکینگ » مبارزه با تبعيض نژادي را پيشينه خود ساخته بود و همنوعان خود رااز هر خشونتي مانع می شد، در سال 1963ميلادي جنبش عظيمي به رهبري وي با راهپيمايي بزرگ به منظور رفع تبعيض نژادي و اخذ حقوق سياهان در امريكا بر پا شد مارتين لوتركينگ بواسطه مبارزات صلح آميز و بدون خشونت در جهان شهرت دارد در این سالها، اوهمچنین پنج کتاب نوشت  مرد سال مجله تایمز شد و در سن 35 سالگی جوان ترین شخصی شد، موصوف در سال 1964ميلادي موفق به دريافت جايزه صلح نوبل شد ، راهپيمايي مارتين لوترکينگ از" آلاباما " با تقاضاي لغو تبعيض نژادي در موتر های سرویس شروع شد، و در ديگر ايالات جنوبي امريکا به تظاهر عليه هر نوع بروز آپارتايد (به ويژه در مدارس) تبديل شد و روز 28 اگست سال 1963 میلادی به تجمع وسيعي در واشنگتن انجاميد که مارتين لوترکينگ در آن جمع جمله ي معروف خود « من رويايي دارم (I have a dream)  را که در فوق تذکر رفت ادا کرد، جالب است بدانيم او با وسواس به راهپيمايان تذکراتي در جهت رعايت عدم خشونت داده بود و حتي توصيه کرده بود . ( 1 ـ  مواظب جاده و پياده رو و مرز بين آن ها باشند و از کنار حرکت کنند.2 ـ راهپيمايي ها همه آهسته، در سکوت و صلح جويانه، با اميد به پيش.)

    البته تبعيض نژادي با کندي پس رفت اما شيوه ي آرام هم مانع قتل مارتين لوترکينگ نشد، « لوترکینگ » در اپریل سال1968 میلادی زمانی که برای کمک به اعتراض ماموران جمع آوری " زباله ـ کثافات " به شهر" منفس" رفته بود همانطوریکه در فوق تذکر رفت در بالکن هوتل خود ترور شد، یاد و خاطره« مارتین لوتر کینگ» و سایر شخصیت های مبارز تاریخ که در راه انسان و انسانیت و عدالت جانهای خویشرا فدا نموده اند جاودان باد./ پایایان