پل رينولدز
مفسر مسائل جهانی
انفجارهای اخير در مصر با برداشت اسامه بن لادن از "جهاد" که اخيرا به صورت يک نوار صوتی پخش شده است، مطابقت دارد.
نوار مزبور تنها چند هفته پس از گزارش فصلنامه وزارت دفاع آمريکا منتشر شده است که در آن گفته می شود: "ملت آمريکا به نبردی درازمدت وارد شده است."
بدين سان به طور کمابيش همزمان دو سند منتشر شده که زمينه ای برای مقايسه به دست می دهند.
يک نوار ويديويی نيز از ابومصعب زرقاوی رهبر شبکه القاعده در عراق از طريق اينترنت منتشر شده که قابل توجه است.
مسلما کسانی هستند که چنين مقايسه ای را ناپسند می دانند، اما مأموران باتجربه می دانند که نبايد در تفسير سياسی، عواطف و احساسات را راه داد.
برجسته ترين نکته در اظهاريه بن لان مباحث گسترده آن است، به طوريکه يکی از کارشناسان مبارزه با تروريسم آن را "آئين نامه فعاليت جهادی" خوانده است.
رهبر القاعده از حدود ۲۰ کانون مبارزه در سراسر جهان نام می برد، که برخی از آنها عبارتند از:
منازعات
بن لادن از مصر نامی نمی برد، اما ضرورت چندانی هم نداشته است، زيرا مصر به هرحال هميشه يکی از عرصه های اصلی فعاليت القاعده بوده است.
روشن است که بن لادن از زمان حملات يازدهم سپتامبر (که آن را فتح منهتن می نامد) در مواضع خود هيچ تغييری نداده است.
او همچنان با بينشی مطلق به به جهان می نگرد. او حتی جنگ در عراق را نيز در لوای "توحيد" پيش می برد که انکاری تلويحی نسبت به اکثريت مردم شيعه مذهب عراق است.
او هر نوع درگيری در جهان اسلام را نشانی از قوت خود می گيرد و از آن برای بالا بردن روحيه همفکران خود استفاده می کند.
در اين ميان ابومصعب زرقاوی نيز نواری ويديويی از طريق شبکه اينترنت منتشر کرده است. در اين نوار زرقاوی خود را رهبر شبکه القاعده در بين النهرين معرفی می کند. او آغاز کار "شورای مجاهدين" را برای تشکيل نظام اسلامی در عراق اعلام می کند.
اين نوار ۳۴ دقيقه طول دارد و در آن سيمايی احترام انگيز از بن لادن عرضه می شود.
زرقاوی نيز بسياری از اصطلاحات بن لادن را به کار می برد، مانند "حملات صليبی". او در دشمنی با شيعيان نيز سرسخت تر است. او سنيانی که با نيروهای خارجی همکاری کنند را نيز تهديد می کند. در فيلم موشکهای تازه ای نشان داده می شود.
اين نوار نيز احتمالا هم به خاطر قدرت نمايی تهيه شده و هم برای بالا بردن روحيه هواداران القاعده.
رويکرد پنتاگون
در برابر اين نقشه ها، وزارت دفاع آمريکا نيز طرحهای خود را دنبال می کند.
اين طرحها که بخشی از آنها در گزارش سه ماهه وزارت دفاع ارائه شده است، به سياست خارجی ۲۰ سال آينده پرتوی تازه می افکند.
در اين سند نيز تعريفی از منازعات داده شده است که سرشت عام و جهانی دارد.
در سند آمده است: "از زمان حملات يازدهم سپتامبر ملت ما در نبردی با عوامل افراطی درگير شده است که قصد دارند با حربه تروريسم جامعه و زندگی آزاد ما را نابود سازند."
همچنين گفته می شود: "دشمنان ما اسلحه کشتار جمعی به کار می برند و باکی ندارند که اين سلاحها را در همه جا عليه مردم آزاده به کار برند. در زمان حاضر جنگ در عراق و افغانستان تمرکز يافته است، اما ما در سالهای آينده وظيفه داريم که در سراسر جهان از ملت خود و منافع آن آماده و مجهز باشيم."
دونالد رامزفلد وزير دفاع آمريکا با لحن صريح هميشگی خود در معرفی برنامه می گويد: "اينک در آغاز پنجمين سالگرد اين جنگ جهانی، طرحها و نظرات اين سند، رهنمودی است که می تواند با تغيير ضروری ما را به پيروزی حتمی برساند."
نکات اصلی
سپس طرحها و نظرات سند در خطوط کلی معرفی شده است. هدف آنست که نيروهای مسلح ايالات متحده متوانند خود را با شرايط تازه هماهنگ کنند:
فراگشتهای نظامی
در سند ۹۲ صفحه ای يادشده از اين گونه اصطلاحات فراوان است.
نتيجه عملی آنست که ايالات متحده يگانها و نيروهای ويژه بيشتری به سراسر جهان اعزام کند که برخی از آنها به نحوی سری فعاليت داشته باشند تا آنجا که فعاليت آنها حتی از نگاه ديپلماتهای آمريکايی در محل پنهان بماند.
نيروهای ويژه هوايی نيز برای اين شرکت در اين عمليات در نظر گرفته شده اند.
قرار است تيمهای خاصی برای از کار انداختن اسلحه هسته ای آموزش ببينند. هدف عمليات مقابله با تروريستهايی است که گفته می شود به اسلحه کشتار جمعی دست يافته اند.
منتقدان بعيد نمی دانند که ارتش ايالات متحده برای طرحهای خود به زودی تجهيزات بزرگتری از قبيل جتهای جنگنده و جنگ افزارهای سنگين تقاضا کند.
اما هدف اصلی گزارش آنست که نيروهای نظامی آمريکا قادر باشند با ضربات ناگهانی و برق آسای شبکه القاعده مقابله کنند.
در گزارش به اين مسئله اشاره نشده است که تاکتيکهای نظامی در مجموعه خط مشی کلی چنين جنگ درازمدتی چه نقشی ايفا می کند.
تنها در پايان سند است که به اين موضوع اشاره ای می شود: "ايالات متحده تنها از راه نظامی نمی توان تروريسم را شکست دهد.... برای پيروزی در اين نبرد در عين حال همکاری مؤثر و نيرومند ملتها ضرورت دارد."
در نگاه به جنگ سرد بايد به ياد داشت که قدرت نظامی برای پيروزی کافی نبود، هرچند توانست نقش مهمی ايفا کند و راه فروپاشی يک نظام را هموار سازد.