زندگی

کرزی ٬ مخالفان و بحران مشروعيت

محمد امين حليمی

 


تلاش ها و تماس های گروه های مخالف دولت کرزی به منظور دست يافتن به يک تفاهم سياسی جديد که با انتقادهای نسبتا تند و صريح اين گروه ها از عملکرد های دولت کرزی و متهم ساختن او و گروهش به قوم گرايی ٬ انحصار طلبی و دامن زدن به اختلافات و درگيری های جناحی در هرات ٬ فارياب ٬ بلخ و ... همراه بوده است ٬ دشواری های جدی و جديدی را برای کرزی و طرفدارانش نويد می دهد . سفر محمد محقق از رهبران هزاره و تعدادی از اعضای گروه های ناراضی تاجيک تبار ٬ مانند حفيظ منصور و لطيف پدرام به هرات ٬ غرض ملاقات و ايجاد هماهنگی با اسماعيل خان و بعد از آن سفر آقای محقق به مزار شريف و در عين زمان برپايی تظاهرات اعتراض آميز عليه کرزی در ولايات کابل ٬ هرات ٬ بلخ ٬ بدخشان ٬ تخار و ... به دعوت گروه های مخالف ٬ از جمله تلاش های همسوگرايانهء مخالفان بوده است .

نتيجه و فرجام اين همايش ها و هماهنگی ها هرچه باشد ٬ اولين و مهمترين پيام و پيامد آن به چالش کشيدن مشروعيت دولت و شخص حامد کرزی است . زيرا مشروعيت دولت کرزی در واقع ناشی از رای و حمايت همين گروه ها و طرفداران آنها از جوامع هزاره ٬ تاجيک ٬ ازبيگ و ... می باشد . گروه هايی که اکنون به طور صريح و شفاف ٬ صف خود را از حامد کرزی جدا می کنند . محمد محقق ٬ به هر صورت ٬ امروز پشتيبانی و حمايت اکثر هزاره ها را با خود دارد . تظاهرات و اعتراضات هزاره ها در کابل ٬ مزار شريف ٬ هزاره جات و خارج از کشور در اعتراض به عزل محقق از وزارت پلان و حمايت از او نشان می دهد که تا حد زيادی ٬ خواسته ها ٬ افکار و احساسات هزاره ها با مواضع انتقادی ايشان در برابر گروه کرزی هماهنگ است . اکثر تاجيک ها هم طرفدار گروه هايی ناراضی هستند که بنام نهضت ملی و کنگره ملی و ... ياد می شوند . چناچه در جريان لوی جرگه تصويب قانون اساسی ٬ اکثر قريب به اتفاق نمايندگان جامعه تاجيک از ديدگاه های آنان حمايت کردند . در مورد نفوذ و محبوبيت بی رقيب و مثال زدنی دوستم در ميان ازبيگ ها ٬ کسی شايد کمتر بتواند ترديد کند .

بنابرين ٬ اگر مخالفان ادعا کنند که دولت کرزی با عدول و فاصله گرفتن از اصول قرار داد بن ٬ مشروعيت خويش را از دست داده است ٬ کرزی و طرفداران او شايد به آسانی نتوانند دليلی برای رد اين ادعا جست و جو کنند . تصوير و تثبيت کرزی به عنوان يک حاکم فاقد مشروعيت داخلی و صرفا مهره و مزدور خارجی ٬ در سطح ملی ٬ خود می تواند يک برد بزرگ سياسی برای مخالفان و شکست برای کرزی باشد .

در صورتی که اين گروه ها بتوانند بر سر يک کانديدا و برنامهء مشترک انتخاباتی باهم به توافق برسند ٬ کرزی و حاميان داخلی و خارجی او در وضعيت دشوار و گيج کننده ای قرار می گيرند . زيرا اگر قواعد بازی دموکراتيک را رعايت کنند و انتخابات را به گونه ای سالم و عاری از هرگونه تقلب ٬ دخالت و دستکاری برگزار نمايند ٬ با توجه به نارضايتی وسيع مردم و اوضاع آشفتهء جنوبی ٬ مشرقی و ... باخت کرزی حتمی است . اگر بخواهند با تخريب ٬ تهديد ٬ تقلب ٬ معامله و تطميع کرزی را به قدرت برسانند ٬ بحران مشروعيت در درون جامعه عميق تر خواهد شد و به اشکال خطرناکتری تبارز خواهد کرد و کل روند سياسی در کشور را با موانع و پرسش هايی جدی مواجه خواهد ساخت . تحميل يک حکومت نامشروع و مبتنی بر اصول کهنه بر مردم افغانستان با توجه به بيداری و حس مشارکت جويی و سهم خواهی عميق و گستردهء اقوام ٬ اگر غير ممکن نباشد ٬ دست کم ٬ آسان ٬ کم هزينه و بی درد سر هم نخواهد بود . کرزی در شرايط فعلی به بهانهء خلع سلاح جنگسالاران ٬ گسترش امنيت و اقتدار دولت مرکزی می تواند تا حدی زياد مخالفان را تحت فشار قرار دهد و با متهم ساختن مخالفان به جنگسالاری ٬ مرکزگريزی ٬ مخالفت با پروسهء استقرار صلح و دموکراسی و در نهايت مخالفت با خواست جامعه جهانی و منافع ملی شايد بتواند که اعتبار و پشتوانهء اجتماعی و در نتيجه مشروعيت ستانی و مشروعيت بخشی آنها را ناديده بگيرد و مخدوش جلوه دهد . اما در صورتی که مخالفان بر اساس قواعد دموکراتيک ٬ از طريق انتخابات و اعتراضات و مخالفت های مردمی و مدنی مطالبات خويش را مطرح کنند و مشروعيت مردمی دولت کرزی را زير سوال ببرند ٬ سرکوب ٬ حذف و ناديده گرفتن آنها پيامدی جز اعادهء تنش های قومی و يا افتادن کشور در کام يک نظام استبدادی و فاشيستی خشن و بی شرم ديگر ندارد .

اما به توافق رسيدن گروه های منتقد دولت بر سر تشکيل يک جبهه مشترک نيز با موانع و محدوديت هايی رو به رو است .

اولين مشکل مخالفان ٬ توافق بر سر کانديدای مشترک است . زيرا اکثر رهبران اين گروه ها به نفر اول بودن عادت کرده اند و تا هنوز کارجمعی ٬ پذيرش و گذشت سياسی را تجربه و تمرين نکرده اند . دشوار است که بتوانند به خاطر اهداف مشترک سياسی از منافع شخصی خويش بگذرند . مشکل ديگر گروه های مخالف ٬ بدبينی ها ٬ بد گمانی ها و بی اعتمادی هايی است که از دوران رقابت ها و جنگ های گذشته ميان طرفداران اين گروه ها باقی مانده است و بر هرگونه روابط آنها سايه می افکند . اين مساله باعث خواهد شد که اين گروه ها به رغم توافق و تمايل رهبرانشان ٬ نتوانند طرفداران خويش را به رای دادن به نامزد مورد توافق خويش بکشانند . مثلا اگر محقق به نفع يک کانديدای تاجيک کنار برود ٬ احتمال اينکه او بتواند رای و حمايت هزاره ها را نيز به سوی او بچرخاند ٬ بسيار اندک است . به نظر نمی رسد هزاره ها به صورت گرم و گسترده به پای صندوق های اخذ رای حاضر شوند و از جريانی حمايت کنند که نه نسبت به گذشتهء آنان ديد مثبتی دارند و نه به آيندهء آن می توانند خوشبين باشند . به خصوص که طرفداران کرزی در درون جامعه هزاره نيز بيکار نخواهند نشست و با برجسته کردن سابقهء برخی گروه ها و ترساندن هزاره ها از قرار گرفتن در برابر حساسيت ها و خواسته های جهانی و به خصوص آمريکا ٬ آنها را به رای ندادن به کانديدای مخالفان کرزی تشويق خواهند کرد . سومين مشکل اين گروه ها اين است که اکثر رهبران آنها تا هنوز از نظر مواضع فکری و سياسی ٬ در نقطه مقابل ارزش ها و خواسته های حاميان خارجی افغانستان تعريف و ترويج شده اند و تصوير چندان مثبتی از آنها در نزد افکار عمومی جهان وجود ندارد . اين مساله می تواند خطر قرار گرفتن در معرض بدبينی های جهانی را در بين جوامع طرفدار آنها مطرح و محرز سازد و با توجه به نقش تعيين کنندهء عنصر خارجی ٬ شکست و ناکامی اين گروه ها را حتمی جلوه و جهت بدهد .

اگر مخالفان بتوانند موانع و مشکلات فوق را عبور نمايند و بر سر يک جبهه و يا ائتلاف سياسی و اهداف و استراتژی مشترک مبارزاتی به توافق برسند ٬ همانگونه که گفته شد ٬ کرزی و طرفدارانش را با دشواری های تلخ و نفسگيری مواجه خواهند ساخت . وحتی اگر در انتخابات رياست جمهوری هم پيروز نشوند ٬ در انتخابات پارلمانی ٬ چانه زنی ها و ساختار سازی های سياسی و آرايش بعدی صحنه قدرت ٬ می توانند به عنوان يک رقيب جدی و چالشگر در مقابل گروه کرزی صف آرايی کنند و جلو انحصار طلبی ها و خودکامگی های احتمالی و تمرکز تمام قدرت در دست يک گروه قومی تماميت طلب را بگيرند .

به هرحال ٬ مقاومت در برابر تماميت طلبی های گروه قومی کرزی ٬ آنگونه که طرفداران او القا می کنند ٬ بی نتيجه و بی تاثير نيست . طرفداران آقای کرزی و برخی تحليل گران سياسی می گويند که کرزی انتخاب و خواست جهان است و هرگونه تلاشی برای مقاومت در برابر او ٬ مقاومت در برابر جهان و منجر به شکست است . مقاومت های مخالفان در جريان لوی جرگهء قانون اساسی و مجبور ساختن کرزی و حاميان داخلی و خارجی او به پذيرش بخشی از خواسته های مخالفان ٬ شرکت غير معمول او در مراسم تجليلی از رهبر شهيد عبدالعلی مزاری ٬ به منظور جلب رضايت هزاره ها ٬ فرستادن همسرش به هرات برای دلجويی از اسماعيل خان و ولايت اعلام کردن ولسوالی پنجشير به پاس قهرمانی های احمد شاه مسعود به خاطر جلب حمايت طرفداران او ٬ نشانه های تاثير مقاومت در تغيير رفتارهای او است . اگر يک قهر محقق توانست او را به مجلس تجليل از رهبر شهيد بياورد ٬ مقاومت مشترک جبهه سياسی اقوام هزاره ٬ تاجيک ٬ ازبيگ و ... قطعا می تواند او را به باج پردازی های کلانتر سياسی وادار نمايد
.