يادداشت كتاب
بازآفرينى دولت
محمود فاضلى
دولت و سازمان هاى دولتى كلماتى هستند كه در اغلب كشورها، يادآور واژگانى همچون بوروكراسى، ديوان سالارى، عدم مسئوليت پذيرى و كندى هستند. باور عمومى بر اين است كه بوروكراسى حاكم بر سازمان هاى دولتى از افراد مسئول، نخبه و خلاق، انسان هايى مسئوليت گريز، همرنگ جماعت و دنباله رو مى سازد تا آنجا كه توانش را براى ارائه خدمت به مردم درهم شكند. در اين چارچوب برخى در جست وجوى راه حلى براى مسئله، درصدد پاك كردن صورت مسئله برمى آيند، غافل از اين كه جامعه كارآمد نياز به دولت كارآمد دارد. خصوصى سازى راه حلى براى دولت زدايى نيست. بلكه به كارگيرى بازويى توانمند است براى توانمند سازى دولت. يافتن راه حل براى مشكلات، گاه تنها نياز به دگرگونى زاويه ديد دارد. مسئله دولت و سازمان هاى دولتى شايد از آن مقولاتى هستند كه نگرشى جديد مى جويد تا مفهومى تازه از دولت آفريده شود. نويسندگان كتاب زمانى كتاب «بازآفرينى دولت» را در آمريكا منتشر ساختند كه نارضايتى مردم از دولت و سازمان هاى دولتى آمريكا به اوج خود رسيده و زمزمه هاى دولت زدايى بالا گرفته بود. نويسندگان اين كتاب ۳۸۱ صفحه اى تلاش كردند تا با ارائه نگرشى نو از دولت، راه حلى براى اين مشكل در كشورشان پيدا كنند. نويسندگان در كتاب خود به ضرورت وجود دولت كارآمد در اين كشور اشاره مى كنند. آنها با بررسى مشكلات دولت در زمينه هاى مختلف و ارائه راه حل هاى كاربردى، تلاش كرده اند تا تصويرى از يك دولت كارآمد و سازمان هاى دولتى بهره ور را به نمايش بگذارند.براساس رهنمود كتاب، ماموريت و فلسفه وجودى دولت، سكاندارى و هدايت كشتى جامعه است، بنابر اين وظيفه دولت تعيين سياست ها و خط مشى ها، حصول اطمينان از اين كه منابع در اختيار واحدهاى عملياتى قرار گرفته و در نهايت، ارزيابى عملكردها است اما مشكل از آنجا پديدار مى شود كه گاه دولتيان چنان عمل زده مى شوند و پاى در ميدان اجرا مى گذارند كه سكان رها كرده و خود به پارو زدن سرگرم مى شوند و اين جا آغاز انحراف دولت از ماموريت خود است كه سياستگزارى را زمين نهاده، وارد گود شده و در ميدان اجرا به رقابت با مجريان مى پردازند. دولت اگر امكان پارو زدن را براى ديگران فراهم كند بهتر مى تواند كشتى جامعه را هدايت كند. اگر بهترين مغزها و انرژى هاى سازمان گرفتار پارو زدن شوند هدايت كشتى دشوار خواهد شد. در دوران تصدى بيل كلينتون رئيس جمهورى آمريكا براى مقابله با بوروكراسى حاكم بر دولت فدرال و دولت هاى ايالتى، كميته اى به رياست معاون او (ال گور) تشكيل شد. آن كميته با نگرشى انتقادى به شيوه كار دولت نگاه كرد و نتيجه گيرى هاى خود را در قالب گزارشى به رئيس جمهور تسليم كرد. انتشار كتاب «بازآفرينى دولت» كه عنوان انتخابى آن نيز از سر جسارت است، با استقبال دولتمردان، دانشگاهيان، اهل فكر و قلم و مردم آمريكا روبه رو شد، شايد تا حدى به اين خاطر كه به جاى نظريه پردازى با بيانى ساده و دلچسب ضمن نشان دادن گرفتارى ها، چاره جويى هاى مبتكران و پيامد چاره جويى ها را نشان داده است. به نوشته نويسندگان كتاب، امروزه دولت هاى ما غرق در گرفتارى هستند. اين كتاب براى كسانى سودمند است كه واقعيت، خواب خوش آنها را آشفته كرده است. براى كسانى سودمند است كه نقش و جايگاه دولت را مهم مى دانند - زيرا كارمند هستند - يا با آن همكارى مى كنند، يا آن را مطالعه مى كنند، يا اين كه دوست دارند دولتشان سودمندتر باشد. كتاب شايد براى كسانى كه مى دانند يك جاى كار مى لنگد اما نمى دانند آنجا كجاست، مفيد باشد. از سوى ديگر شايد بازآفرينى دولت در نظر كسانى كه دولت را ثابت و بدون تغيير مى دانند جسورانه جلوه كند. روزگارى زرادخانه دولت جنگ افزار مى ساخت و هيچ كس خيال نمى كرد كارى به اين اهميت را بتوان به بخش خصوصى سپرد. امروزه هيچ كس تصور نمى كند دولت مجاز به توليد جنگ افزار باشد. روزگارى هيچ كس انتظار نداشت دولت مراقب فقرا باشد. دولت تامين اجتماعى وجود نداشت. امروزه نه تنها در جهان توسعه يافته بيشتر دولت ها از فقرا مراقبت مى كنند بلكه براى سلامت و بازنشستگى شهروندان نيز هزينه مى كنند.هدف نويسندگان كتاب از نوشتن كتاب «بازآفرينى دولت» دو نكته است: اول به دست آوردن تصويرى كلان از دولت هايى كه اين راه را در پيش گرفته اند و دوم فراهم ساختن نقشه اى كه راهنماى علاقه مندان اين راه باشد. نويسندگان همچنين اميدوارند اين كتاب رهنمود و نقشه راه و طرحى روشن از راهى نو براى راهبرى دولت باشد. نويسندگان به وجود دولت اعتقاد راسخ دارند و آن را «شر ناگزير» نمى دانند. همه جوامع متمدن نوعى دولت دارند و دولت سازوكارى است كه از آن براى گرفتن تصميم هاى اجتماعى استفاده مى كند. دولت ابزارى است كه با آن مشكلات جمعى خود را برطرف مى كند. نويسندگان كتاب همچنين معتقدند جامعه متمدن بدون داشتن دولت كارآمد نمى تواند كارآمد شود و عيب از كاركنان دولت نيست، نظامى كه در آن كار مى كنند معيوب است. نه ليبراليسم سنتى و نه محافظه كارى سنتى ربط چندانى با مشكلاتى كه امروزه دولت هاى آمريكا با آن دست به گريبانند ندارند. نويسندگان كتاب از عبارت «دولت كارآفرين» براى توصيف نظم جديدى استفاده مى كنند كه در سراسر آمريكا در حال پيدايش است. اگرچه دولتمردان آمريكا كارآفرين را فقط به عنوان زنان و مردان اهل كسب و كار مى دانند، اما معناى واقعى واژه كارآفرين به مراتب گسترده تر از آن است. بحران بى اعتمادى به دولت آمريكا سبب شده است نوشتن كتاب درباره كار، به كسب و كارى پررونق تبديل شود. خيلى ها در كتاب هاى خود به اين كه دولت ها چه بايد بكنند پرداخته اند و خيلى ها هم منحصراً واشينگتن را در كانون توجه خود قرار داده اند. نويسندگان در كتاب خود بارها تكرار كرده اند كه هدف آنها انتقاد از دولت (آمريكا) نبوده بلكه نوسازى آن مد نظر بوده است و اگرچه درباره نظريه پردازى در خصوص آينده دولت ورزيده شده اند اما درباره وضعيت كنونى آن هنوز در ابتداى راه قرار دارند. اين دو در كتاب خود نه تنها مشكلات را كم رنگ نكرده اند بلكه سختى هاى آن را نيز دست كم نگرفته اند و در پايان نتيجه گيرى كرده اند امروزه دولت ها به شدت گرفتارند و بازآفرينى، چاره گرفتارى دولت ها و سازمان هاى دولتى است و جامعه متمدن بدون داشتن دولت كارآمد، نمى تواند كارآمد شود. كتاب در ده فصل جداگانه و با موضوعاتى همچون «دولت راهگشا، دولت متعلق به جامعه، دولت رقابت، دولت رسالت مدار، دولت نتيجه بين، دولت مشترى مدار، دولت كارآفرين، دولت پيشگير، دولت نامتمركز و دولت بازارمدار» انتشار يافته است.