زندگی

تحلیل گفتمان چيست ؟

گلچيني از كتب تحليل گفتماني

احمد .ی.ا


مقدمه : تحليل گفتمان و تحليل ارتباطات
1. تحلیل گفتمان چیست ؟
2. پيش فرضها و انگارش هاي
Assumption تحليل گفتمان
3. مهمترين اهداف تحليل گفتمان
4. سطوح گفتمان در علوم اجتماعی
5. توصیف ، تفسیر و تبیین در تحلیل گفتمان

مقدمه : تحليل گفتمان و تحليل ارتباطات

تحليل گفتمان يا Discourse Analysis كه امروزه به گرايشي بين رشته اي interdisciplinary در علوم اجتماعي تبديل شده است ريشه در جنبش انتقادي ادبيات ، زبانشناسي(نشانه شناسي) تاويل گرايي ، هرمنوتيك گادامر و تبار شناسي و ديرينه شناسي ميشل فوكو دارد.
بنيان هاي فكري تحليل گفتمان فراتر از تحليل متن يا نوشتار (
text analysis ) يا تحليل گفتار است. گفتمان مجموعه اي از گزاره هايي است كه يك مفهوم كلي را در بر مي گيرد. همچنين در تحليل گفتمان فراتر از ديدگاه هارولد لاسول درباره تحليل فرستنده ، تحليل پيام ، تحليل وسيله و تحليل گيرنده (به طور مجزا) بحث مي شود.
تحليل گفتمان در هرمنوتيك با ريشه هاي روانشناختي از ديدگاه شلاير ماخر و با ريشه هاي جامعه شناختي از نظريات گادامر بهره مي گيرد. اساس هرمنوتيك گادامر تاكيد دارد كه مهناي متن مي تواند مستقل از آگاهي فردي وجود داشته باشد. او معتقد به نظريه استقلال معناي ذاتي
semantic autonomy است.
در نظرات ميشل فوكو ( كه مي توان از او به عنوان بنيانگذار تحليل گفتمان ياد كرد) تاكيد بر اين است كه رابطه اي تعاملي بين
text و زمينه context وجود دارد . همچنين رابطه اي تعاملي و ديالكتيكي بين " گفتمان ، قدرت ، معرفت و حقيقت " وجود دارد. مهمتريت دستاورد فوكو را تحليل روابط قدرت و معرفت مي دانند.
در تحليل گفتمان مجموعه شرايط اجتماعي ، زمينه وقوع متن يا نوشتار ، گفتار ، ارتباطات غيركلامي و رابطه ساختار و واژه ها در گزاره اي كلي نگريسته مي شود.
واژه ها هر كدام به تنهايي مفهوم خاص خود را دارا هستند اما در شرايط وقوع و در اذهان گوناگون معاني متفاوتي دارند. انتقال ، دريافت و تاثيرگذاري متفاوت و گوناگوني در پي دارند .بطور مثال رستگاري براي يك انسان ديندار مسيحي معنايي متفاوت از رستگاري براي يك انسان آزاديخواه دارد.
در ارتباطات نظريه هاي تحليل عناصر ارتباطي هارولد لاسول ، نظريه معناي ديديد برلو و نظريه تنوع پيام ( پيامهاي برداشتي ، ارسالي ، دريافتي ، ادراكي و اصلي ) مي تواند ارتباطي نسبي با تحليل گفتمان داشته باشد. اگرچه مي توان گفت : تحليل گفتمان برجسته ترين روش تحليل ارتباطات است .

1- تحلیل گفتمان چیست ؟
" تحليل گفتمان (
discourse analysis ) كه در زبان فارسي به «سخن كاوي»، « تحليل كلام » و« تحليل گفتار» نيز ترجمه شده است ، يك گرايش مطالعاتي بين رشته اي است كه از اواسط دهه ي 1960 تا اواسط دهه ي 1970 در پي تغييرات گسترده ي علمي– معرفتي در رشته هايي چون انسان شناسي ، قوم نگاري، جامعه شناسي خرد ، روان شناسي اداركي و اجتماعي ، شعر ، معاني بيان ، زبان شناسي ، نشانه شناسي و ساير رشته هاي علوم اجتماعي و انساني علاقه مند به مطالعات نظام مند ساختار و كاركرد و فرآيند توليد گفتار و نوشتار ظهور كرده است . اين گرايش ، به دليل بين رشته اي بودن ، خيلي زود ، به عنوان يكي از روش هاي كيفي در حوزه هاي مختلف علوم سياسي ، علوم اجتماعي ، ارتباطات و زبان شناسي انتقادي مورد استقبال واقع شد .
اصطلاح «تحليل گفتمان » نخستين با در سال 1952 در مقاله اي از زبان شناس معروف انگليسي زليك هريس به كار رفته است . زليك هريس در اين مقاله ديدي صورت گرايانه از جمله به دست داد و تحليل گفتمان را صرفا نگاهي صورت گرايانه ( و ساختار گرايانه ) به جمله و متن برشمرد . بعد از هريس ، بسياري از زبان شناسان تحليل گفتمان را نقطه مقابل تحليل متن دانسته اند . به اعتقاد اين عده تحليل گفتمان شامل تحليل ساختار زبان گفتاري – مانند گفت و گو ها ، مصاحبه ها و سخنراني ها – و تحليل متن شامل تحليل ساختار زبان نوشتاري – مانند مقاله ها ، داستان ها، گزارش ها و غيره – است . ديري نگذشت كه بعضي از زبان شناسان مفهوم را در معناهاي متفاوتي به كاربردند . دسته ي اخير معتقد بودند كه تحليل گفتمان بيشتر به كاركرد يا ساختار جمله و كشف و توصيف روابط آن مي پردازد . به عبارت ديگر تحليل گفتمان نزد اين عده عبارت بود از شناخت رابطه ي جمله ها با يكديگر و نگريستن به كل آن چيزي كه نتيجه ي اين روابط است . مطابق اين تعريف ، در تحليل گفتمان ، برخلاف تحليل هاي سنتي زبان شناسانه ، ديگر صرفا با عناصر نحوي و لغوي تشكيل دهنده ي جمله به عنوان عمده ترين مبناي تشريح معنا ، يعني زمينه ي متن (
co-text) سرو كار نداريم ، بلكه فراتر از آن به عوامل بيرون از متن ، يعني بافت موقعيتي ( context of situation) ، فرهنگي ، اجتماعي ، سياسي ، ارتباطي و غيره سرو كار داريم . بنابراين ، تحليل گفتمان « چگونگي تبلور و شكل گيري معنا و پيام واحدهاي زباني را در ارتباط با عوامل درون زباني ( [ زمينه متن ] واحدهاي زباني ، محيط بلافصل زباني مربوطه و نيز كل نظام زباني ) و عوامل برون زباني [ زمينه ي اجتماعي ، فرهنگي و سياسي و ارتباطي و موقعيتي ] بررسي مي كند .
البته زليك هريس آن را در معناي وسيعي به كار گرفته است . او معتقد است بحث در باره گفتمان را از دو بعد مي توان سامان داد : اول بسط رويه ها و روش هاس معمول در زبان شناسي توصيفي و كار برد آن ها در سطح فراجمله ( متن ) و دوم رابطه ي بين اطلاعات زباني و غير زباني مانند رابطه اي زبان و فرهنگ و محيط و اجتماع . در بعد اول صرفا اطلاعات زباني مد نظر است ، ولي در بعد دوم اطلاعات غير زباني مثل فرهنگ و محيط و احتماع كه خارج از حيطه ي زبان شناسي است مد نظر قرار مي گيرد .
يول و براون در تعريف تحليل گفتمان مي نويسند : « تحليل گفتمان تجزيه و تحليل زبان در كاربرد آن است ، در اين صورت نمي تواند منحصر به توصيف صورت هاي زباني مستقل از اهداف و كاركردهايي باشد كه اين صورت ها براي پرداختن به آنها در امور انساني به وجود آمده اند .»
شيفرين و استابز نيز با تكيه بر گستره ي فراجمله اي تحليل گفتمان آن را چنين تعريف مي كنند ، تحليل گفتمان ، « مي كوشد تا نظام و آرايش فراجمله اي عناصر زباني را مورد مطالعه قرار بدهد و بنابراين واحدهاي زباني نظير تبادلات مكالمه اي يا متون نوشتاري را مورد بررسي قرار مي دهد . براين اساس سخن كاوي [ تحليل گفتمان ] با كاربرد زبان در زمينه هاي اجتماعي به ويژه با تعاملات يا مكالمات ميان گويندگان سرو كار دارد .» مجموع چند تعريفي كه از تحليل گفتمان در اينجا آمده بيانگر آن است كه زبان شناسان در بحث از تحليل گفتمان دو ديدگاه را مطرح مي كنند : نخست ، ديدگاهي كه تحليل گفتمان را بررسي و تحليل واحدهاي بزرگتر از جمله تعريف مي كند ، و دوم ديد گاهي كه تحليل گفتمان را تمركز خاص بر چرايي و چگونگي استفاده از زبان مي داند . ديدگاه اول را كه به شكل و صورت متن توجه مي كند ساختار گرا و ديدگاه دوم را كه به كاركرد متن توجه دارد كاركرد گرا ناميده اند . اولي گفتمان را واحد مشخصي از زبان مي داند كه بزرگتر از جمله است و تحليل گفتمان را تحليل و بررسي اين واحدها برمي شمرد ؛ دومي تحليل گفتمان را مطالعه ي جنبه هاي مختلف چگونگي استفاده از زبان مي داند كه برروي كاركردهاي واحدهاي زباني متمركز است . اين عده اعمال و كردار مردم و همچنين مقاصد معيني را كه آنها در به كارگيري زبان بدان توجه دارند مد نظر قرار داده و سعي مي كنند معاني اجتماعي ، فرهنگي و سياسي، ارتباطي و موقعيتي آن ها را بشناسند .
تحليل گفتمان در زبان شناسي متوقف نماند . در مدت نسبتا كوتاهي ( نزديك به دو دهه ) اين گرايش از زبان شناسي اجتماعي و زبان شناسي انتقادي ، به همت متفكراني چون ميشل فوكو ، ژاك دريدا ، ميشل پشو و ديگر متفكران برجسته ي مغرب زمين وارد مطالعات فرهنگي ، اجتماعي و سياسي شد و شكل انتقادي به خود گرفت . اين متفكران كه تحليل گفتمان را بيشتر در قالب تحليل انتقادي گفتمان (
critical discourse analysis ) بسط و گسترش دادند خود وامدار مكتب انتقادي فرانكفورت و وارثان مستقيم و غير مستقيم آن در دهه ي 1960- ماركسيست هاي جديد ، به ويژه گرامشي و پيروانش ، ساختار گراياني چون آلتوسر و محققان مكتب فمينيسم – بودند . مفهوم گفتمان ، امروزه به صورت يكي از مفاهيم كليدي و پركاربرد در تفكر فلسفي ، اجتماعي ، و سياسي و ارتباطي مغرب زمين درآمده و با مفاهيمي چون سلطه ، زور ، قدرت ، مهاجرت ، نژاد پرستي ، تبعيض جنسي ، نابرابري قومي و غيره عجين گشته است . اكنون ، و به همين جهت ، معناي آن با آن چه صرفا در زبان شناسي مد نظر بود تغيير كرده است ؛ هرچند اين تغيير در امتداد مسير معناي اوليه ي آن قرار دارد.
مفهوم گفتمان و تحليل انتقادي آن اينك با نام فوكر همراه شده است . به نظر فوكر گفتمان ها تشكيل شده از علامات اند . اما كاركردشان از كاربرد اين علامات ، براي نشان دادن و برگيزيدن اشياء بيشتر است و همين ويژگي است كه آن ها را غير قابل تقليل به زبان ، سخن و گفتار مي كند . گفتمان امروزه بيانگر ويژه گي ها و خصوصيات تاريخي چيزهاي گفته شده و چيزهايي است كه ناگفته باقي مي مي ماند. گفتمان ها نه تنها مربوط به چيزهايي است مي تواند گفته يا در باره اش فكر شود ، بلكه درباره ي اين نيز هست كه چه كسي ، درچه زماني و با چه آمريتي مي تواند صحبت كند . گفتمان ها مجسم كننده ي معنا و ارتباط اجتماعي است ؛ شكل دهنده ي ذهنيت و نيز ارتباطات اجتماعي – سياسي ( قدرت ) است . در نظر فوكو گفتمان ها همچنين اعمالي هستند كه به طور سيستماتيك موضوعاتي را شكل مي دهند كه خود سخن مي گويند . گفتمان ها درباره ي موضوعات صحبت نكرده هويت موضوعات را تعيين نمي كنند بلكه سازنده ي موضوعات اند و در فرآيند اين سازندگي مداخله ي خود را پنهان مي كنند" (1) .

2- پيش فرضها و انگارش هاي Assumption تحليل گفتمان
" پيش فرضها و مفروضات تحليل گفتمان كه از برآيند قواعد تحليل متن ، هرمنوتيك ، نشانه شناسي ، مكتب انتقادي ، مكتب واسازي ، روانكاوي مدرن و ديدگاه فوكو در ديرينه شناسي و تبار شناسي شكل گرفته ، عبارت است از:
1- متن يا گفتار واحد توسط انسانهاي مختلف ، متفاوت نگريسته مي شود . يعني انسانهاي مختلف از متن واحد برداشت يكسان و واحدي ندارند . دالي متفاوت مي تواند براي اشاره به مدلولي ظاهرا يكسان استفاده شود .
2- خواندن ( برداشت و تفسير از متن ) هميشه نادرست خواندن ( برداشت نادرست از متن ) است .
3- متن را بايستي به عنوان ي كل معنا دار نگريست و اين معنا لزوما در خود متن نيست .
4- هيچ متن خنثي يا بي طرفي وجود ندارد ، متن ها بار ايدئولوژيك دارند .
5- حقيقت هميشه در خطر است . درهر گفتماني حقيقت نهفته است اما هيچ گفتماني داراي تمامي حقيفت نيست .
6- نحوه
Syntaxمتن نيز معنا دار است ، چون كه نحو داراي معاني اجتماعي و ايدئولوژيك است و اين معاني در جاي خود به عواملي كه دال ها را مي سازند – نظير : رمزها ، بافت ها ، مشاركت ها و تاريخ مختلف – وابسته اند .
7- معنا همانقدر كه از متن
Text ناشي مس شود ، از بافت يا زمينه اجتماعي و فرهنگي Context نيز تاثير مي پذيرد . معنا و پيام يك متن در بين نوشته هاي آن متن قرار دارد .
8- هر متني در شرايط و مقعيت خاصي توليد مي شود . از اين رو رنگ خالق خود را هميشه به خود دارد .
9- هر متني به يك منبع قدرت يا اقتدار ( نه لزوما سياسي ) مرتبط است .
10-گفتمان سطوح و ابعاد متعدد دارد و يعني نه يك سطح گفتماني وجود دارد و نه يك نوع گفتمان" (2) .

3- مهمترين اهداف تحليل گفتمان
" با توجه به پيش فرض هاي ذكر شده مهمترين اهداف تحليل گفتمان عبارتست از :
1- نشان دادن رابطه بين نويسنده ، متن و خواننده
2- روشن ساختن ساختار عميق و پيچيده توليد متن يعني «جريان توليد گفتمان »
3- نشان دادن تاثير بافت متن ( واحدهاي زباني ، محيط بلافصل مربوطه و كل نظام زباني ) و بافت موقعيتي ( عوامل اجتماعي ، فرهنگي ، سياسي ، تاريخي و شناختي ) برروي گفتمان
4- نشان دادن موقعيت و شرايط خاص توليد كننده گفتمان ( شرايط توليد گفتمان )
5- نشان دادن بي ثباتي معنا؛ يعني معنا هميشه در حال تغيير است ، هرگز كامل نيست و هيچ وقت بطور كامل درك نمي شود .
6- آشكار ساختن رابطه بين متن و ايدئولوژي . تحليل گفتمان از بدو پيدايش همواره در صدد بوده است تا نشان دهد كه هيچ متن يا گفتار و نوشتاري بي طرف نيست بلكه به موقعيتي خاص وابسته است . اين امرممكن است كاملا ناآگاهانه و غير عامدانه باشد.
7- و هدف عمده تحليل گفتمان اين است كه تكنيك و روش جديدي را در مطالعه متون ، رسانه ها ، فرهنگ ها ، علوم ، سياست ، اجتماع و ... بدست دهد . مبادي فكري اين روش همان پيش فرضهاي پسامدرن هستند" (3) .


4- سطوح گفتمان در علوم اجتماعی

تحليل گفتمان.jpg

تصوير شماره 1 ، گفتمان به مثابه متن ، كنش متقابل و زمينه ( اجتماعي )
منبع : ( نورمن فركلاف، 1989ص 25)

" اين تصوير حاوي نكاتي اساسي زير است :
الف – متن در درجه اول داراي كليتي است كه خود بدان وابسته است . در داخل متن مجموعه اي از عناصر وجود دارند كه نه تنها به يكديگر مرتبط بوده بلكه كليتي را مي سازند كه بدان متن يا گفتمان مي گويند .
ب- متن يا گفتمان به مجموعه اي از عوامل بيرون متكي است .اين عوامل هم در فرايند توليد متن موثرند و هم در فرآيند تفسير . به عبارت ديگر دومين مربع داخل تصوير شماره 1 حاكي است كه يك متن در چه فرآيند گسترده اي توليد و در عين حال تفسير مي شود . فرآيند توليد و تفسير با همديگر داراي كنش متقابلند و در نتيجه همديگر را متاثر مي سازند .
ج – مربع سوم كه بسيار گسترده و وسيع است و همه موارد فوق را در بر دارد نشانگر آن است كه يك متن علاوه بر بافت متن و فرآيند و تفسير متن شديدا متاثر از شرايط اجتماعي است كه متن توليد و يا تفسير مي شود . بافت اجتماعي و فرهنگي ، تاثير بسيار بيشتري نسبت به بافت متن و فرآيند توليد و تفسير آن دارد .
بنابر اين تصوير شماره 1 بيش از هر چيز نمايانگر سطوح گفتمان است . نورمن فركلاف تحليل گفتمان را در اينجا در سه سطح متفاوت به كار گرفت : سطح اول ، گفتمان به مثابه متن ، سطح دوم كه وسيعتر از اولي است ، گفتمان به مثابه تعامل بين فرآيند توليد و تفسير متن و سطح سوم كه سطح كلان است ، گفتمان به مثابه زمينه است" (4) .

5- توصیف ، تفسیر و تبیین در تحلیل گفتمان
الف : توصیف
" مجموعه ويژگي هاي صوري اي كه در يك متن خاص يافت مي شوند مي توانند به عنوان انتخاب هاي خاصي از ميان گزينه هاي ( براي مثال گزينه هاي مربوط به واژگان و دستور ) موجود در انواع گفتمان هايي تلقي شوند كه متن از آن ها استفاده مي كند . به منظور تفسير ويژگي هايي كه به صورت بالفعل در يك متن وجود دارند، معمولا مد نظر قرار دادن ديگر انتخاب هاي ممكن نيز ضروري است ؛ يعني انتخاب از ميان نظام هاي گزينه اي انواع گفتمان هايي كه ويژگي هاي موجود از آنها اخذ شده اند . در نتيجه ، در تحليل متون ، كانون توجه دائما بين آنچه در متن وجود دارد و نوع گفتمان يا انواع گفتمان هايي كه متن از آنها استفاده مي كند در نوسان است.اين تغيير و جابجايي در بحث زير بازتاب مي يابد .
الف. واژگان
1- كلمات واجد كدام ارزشهاي تجربي هستند ؟ ( براي اصطلاح شناسي به ذيل يادداشت رجوع كنيد ) .
در طبقه بندي آن ها از كدام طرح ها استفاده شده است ؟
آيا مي توان از عبارت بندي دگر سان يا عبارت بندي افراطي سخن گفت ؟
چه نوع روابط معنايي ( هم معنايي ، شمول معنايي ، تضاد معنايي) به لحاظ ايده ئولوژيك معنا دار بين كلمات وجود دارد ؟
2- كلمات واجد كدام ارزشهاي رابطه اي هستند ؟
آيا عباراتي وجود دارند كه دال برحسن تعبير باشند ؟
آيا كلاماتي وجود دارند كه آشكارا رسمي يا محاوره اي باشند ؟
3- كلمات واجد كدام ارزش هاي بياني هستند ؟
4- در كلمات از كدام استعاره ها استفاده شده است ؟
ب. دستور
5- ويژگي هاي دستوري واجد كدام ارزشهاي تجربي هستند ؟
چه نوع فرآيند ها و مشاركيني مسلط هستند ؟
آيا كنشگري نامشخص است ؟
آيا فرآيند ها همان هايي هستند كه به نظر مي رسند ؟
آيا از فرآيند اسم سازي استفاده شده است ؟
جملات معلوم هستند يا مجهول ؟
جملات مثبت هستند يا منفي ؟
6- ويژگي هاي دستوري واجد كدام ارزش هاي رابطه اي هستند ؟
از كدام وجه ها ( خبري ، پرسشي دستوري ، امري ) استفاده شده است ؟
آيا ويژگي هاي مهم وجهيت رابطه اي وجود دارند ؟
آيا از ضميرهاي ما و شما استفاده شده است و اگر پاسخ مثبت است ، نحوه ي استفاده از آنها چگونه بوده است ؟
7- ويژگي هاي دستوري واحد كدام ارزشهاي بياني هستند ؟
آيا ويژگي هاي مهم وجهيت بياني موجودند ؟
8- جملات ( ساده ) چگونه به يكديگر متصل شده اند ؟
از كدام كلامات ربطي منطقي استفاده شده است ؟
آيا جملات مركب از مشخصه هاي همپايگي يا وابستگي برخوردارند ؟
براي ارجاع به داخل و بيرون متن از چه ابزارهايي استفاده شده است ؟
ج. ساخت هاي متني
9- از كدام قراردادهاي تعاملي استفاده شده است ؟
آيا روشهايي وجود دارندكه به كمك آنها يك مشارك نوبت سخن گفتن ديگران را كنترل كند ؟
10 – متن واجد چه نوع ساختهاي گسترده تري است ؟ " (5).

ب : تفسیر
" سه پرسشي كه مي تواند در مورد هرگفتمان مطرح شود و در تحليل خوانندگان نيز موثر باشد مختصرا عنوان كنيم .
1- بافت يا زمينه : تفسير( هاي ) مشاركين گفتمان از بافت موقعيتي و بينامتني چيست ؟
2- انواع گفتمان : چه نوعي ( انواعي ) از گفتمان مورد استفاده خواهد بود ( و در نتيجه ، كدامين قواعد ، نظام و اصول در زمينه ي نظام آوايي ، دستور ، انسجام جمله اي ، واژگان ، نظام هاي معنايي يا كاربردي به كار گرفته مي شود ؛ و نيز كدام پي طرح ها ، چارچوب ها و سناريو ها ) ؟
3- تفاوت و تغيير : آيا پاسخ مشاركين متفاوت به دو پرسش 1و2 متفاوت خواهد بود ؟ آيا اين پاسخ ها در خلال تعامل آنان دستخوش تغيير خواهد شد ؟
مرحله ي تفسير تصحيح كننده ي اين باور نادرست است كه فاعلان در گفتمان مستقل هستند . اين مرحله در حقيقت آن چه را كه براي كشاركين امري تلويحي بوده به روشني بيان مي كند : وابستگي كنش گفتماني به پيش فرض هاي تبيين ناشده ي ماخوذ از عقل سليم و مندرج در دانش زمينه اي و نوع گفتمان. به هر حال بايد توجه داشت كه مرحله ي تفسير به خودي خود بيانگر روابط قدرت و سلطه و ايده ئولوژي هاي نهفته در پيش فرض هاي ياد شده ، كه كنش هاي گفتماني معمول را به صحنه ي مبارزه ي اجتماعي تبديل مي كند نخواهد بود . به منظور تحقق چنين هدفي مرحله ي تبيين ضروري خواهد بود" (6) .

ج : تبيين
" مي توان از مرحله تفسير به تبيين با توجه به اين نكته گذر نمود كه با بهره گرفتن از جنبه هاي گوناگون دانش زمينه اي به عنوان شيوه هاي تفسيري در توليد و تفسير متون ، دانش ياد شده بازتوليد خواهد شد . اين باز توليد براي مشاركين گفتمان پيامدي جانبي ، ناخواسته وناخود آگاه است ؛ اين امر در واقع به نوعي درمورد توليد و تفسير نيز صدق مي كند . باز توليد مراحل گوناگون تفسير و تبيين را به يكديگر پيوند مي دهد زيرا در حالي كه تفسير چگونگي بهره جستن از دانش زمينه اي در پردازش گفتمان را مورد توجه قرار مي دهد ، تبيين به شالوده ي اجتماعي و تغييرات دانش زمينه اي والبته بازتوليد آن در جريان كنش گفتماني مي پردازد .
هدف از مرحله ي تبيين ، توصيف گفتمان به عنوان بخشي از يك فرآيند اجتماعي است ؛ تبيين فتمان را به عنوان كنش اجتماعي توصيف مي كند و نشان مي دهد كه چگونه ساختارهاي اجتماعي ، گفتمان را تعيين مي بخشند ؛ همچنين تبيين نشان مي دهد كه گفتمان ها چه تاثيرات باز توليدي مي توانند برآن ساختارها بگذارند ، تاثيراتي كه منجر به حفظ يا تغيير آن ساختارها مي شوند . دانش زمينه اي واسطه ي تعيُن اجتماعي و اين تاثيرات است ؛ به اين معنا كه ساختارهاي اجتماعي به دانش زمينه اي شكل مي دهند . و اين يكي شكل دهنده ي گفتمان هاست و گفتمان ها دانش زمينه اي را حفظ مي كنند يا آن را تغيير مي دهند و اين دومي باز به نوبه ي خود حافظ يا تغيير دهنده ي ساختارهاست . نظربه جهت گيري موجود در اين كتاب ، منظور از ساختارهاي اجتماعي مناسبات قدرت است و هدف از فرآيندها و اعمال اجتماعي ، فرآيند ها و اعمال مربوط به مبارزه ي اجتماعي است . بنابراين ، تبيين عبارت است از ديدن گفتمان به عنوان جزئي از روند مبارزه ي اجتماعي در ظرف مناسبات قدرت .
آنچه را در مورد تبیین باید گفت در قالب سه پرسش زیر مطرح می کنیم :
1- عوامل اجتماعی : چه نوعی از روابط قدرت در سطوح گوناگون نهادی ، اجتماعی و موقعیتی در شکل دادن این گفتمان موثر است؟
2- ایده ئولوژی : چه عناصری از دانش زمینه ای که مورد استفاده واقع شده اند دارای خصوصیات ایده ئولوژیک هستند؟
3- تاثیرات : جایگاه این گفتمان نسبت به مبارزات در سطوح گوناگون نهادی ، اجتماعی و موقعیتی چیست؟ آیا این مبارزات علنی است یا مخفی ؟ آیا گفتمان یاد شده نسبت به دانش زمینه ای هنجاری است یا خلاق ؟ آیا در خدمت حفظ روابط موجود قدرت است یا در جهت دگرگون ساختن آن عمل می کند؟" (7).

مآخذ
1- بهرامپور ، شعبانعلي - مقدمه گردآورنده – کتاب " تحليل انتقادي گفتمان" نورمن فرکلاف – مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها – 1379
2- بهرامپور، شعبانعلي "درآمدي بر تحليل گفتمان " کتاب مجموعه مقالات گفتمان و تحليل گفتماني –به اهتمام : محمدرضا تاجيك – اتنشارات : فرهنگ گفتمان- 1378
3- بهرامپور، شعبانعلي "درآمدي بر تحليل گفتمان " کتاب مجموعه مقالات گفتمان و تحليل گفتماني –به اهتمام : محمدرضا تاجيك – اتنشارات : فرهنگ گفتمان- 1378
4- بهرامپور، شعبانعلي "درآمدي بر تحليل گفتمان " کتاب مجموعه مقالات گفتمان و تحليل گفتماني –به اهتمام : محمدرضا تاجيك – اتنشارات : فرهنگ گفتمان- 1378
5- ایزدی ، پیروز " تحلیل انتقادی در عمل : توصیف" کتاب " تحليل انتقادي گفتمان" نورمن فرکلاف – مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها – 1379
6- نیستانی ، محمود" تحلیل انتقادی گفتمان در عمل : تفسیر ،تبیین و جایگاه تحلیل گر " تحليل انتقادي گفتمان" نورمن فرکلاف – مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها – 1379
7- نیستانی ، محمود" تحلیل انتقادی گفتمان در عمل : تفسیر ،تبیین و جایگاه تحلیل گر " تحليل انتقادي گفتمان" نورمن فرکلاف – مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها - 1379