زندگی

پيشينه ء بُرقه- چادری

در افغانستان

 فريد نظری

شهرآرنهم- هلند 

    پيش از ورود به مسألهء برقه- چادری در افغانستان، بهتر خواهد بود تا مروری بر چگونگی حجاب اسلامی نمايم.

   بعد از شيوع اسلام، در ميان زنان عرب رسم حجاب وپرده بشکل بسيار ساده وجود داشت،زنان عرب جدا از مردان وپنهان از ايشان زنده گی نمی کردند، بلکه در اماکن عمومی حضور مييافتند، در مساجد ومجالس به شنيدن وعظ وخطابه ها ميرفتند وحتا گاهی خود شان به وعظ وخطابه ميپرداختند، چنانچه همسرحضرت محمد(ص)، بی بی خديجه خود تجار پيشه بود،وشخصا ًدر کاروفعاليت اجتماعی ودادوستد سهم ميگرفت وبه آنچه که مردان در امور تجارت مي نمودند وی نيز مبادرت می ورزيد.

   اما بعدها که عربها براثر لشکرکشی شان بدو امپراتوری همجوار آنها چون امپراتوری روم شرقی که مرکز آن قسطنطنيه يا استانبول امروزی بود،وامپراتوری فارس ويا ايران کنونی حمله کردند ودر نتيجه اين دوامپرانوری را شکست دادند وبالای ايشان دين اسلام را پذيرفتاندند، بعد ازآن خود شان آرام آرام گرفتار رسوم وعادات ناپسند اين امپراتوری ها قرار گرفتند،وبراثر نفوذ امپراتوری فارس و قسطنطنيه بود که رسم جدائی زنان از مردان وپرده نشينی ايشان در ميان عربها ترويح يافت،وتدريجاً جای آنرا سيستم حجاب گرفت،مردان وزنان در اجتماع از همديگر جدا ومنزوی گشتند،بادريغ اين رسم ناپسند بيکی از پذيرفته ها وخصوصيات جامعه اسلامی مبدل گشت وبعد از آن بهرجائی که اعراب حمله ور ميشدند به جبر واکراء حجاب رابالای زنان تعميل وقيود وتعصب را برآنان  روا ميداشتند!

   جواهر لعل نيرو يکی از بنيان گذارن هند نوين در کتاب معروفش بنام "نگاهی بتاريخ جهان " در مورد حجاب چنين مينويسد،" برای من حيرت انگيز است که هنوز هم بعضی ها اين رسم وحشيانه راميپذيزند وبدان عمل ميکنند"( اشاره وی از برقه وچادری است) به ادامه ميگويد: " هروقت فکر ميکنم که زنان در پرده حجاب هستند واز دنيای خارج جدا ميباشند، بی اختيار منظرهء يک زندان در نظرم می آيد، چگونه ملتی به پيش برود، در حاليکه نيمی از مردمش دريکنوع زندان مخفی نگهداشته شوند"

  در مورد پيشينه ء بُرقه وچادری در افغانستان بائيست متذکر شد، که چادری اساسا ًلباس ويا حجاب افغانستانی نبوده، بلکه هنگام استيلا مسلمانها در بخشی از قارهء هند، چادری درآنجا جبراً قبولانده شد، بعدها هنگام لشکرکشی های افغانها به سرزمين هندوستان پديدهء برقه وچادری ازسرزمين هندوستان قبل از پيدايش پاکستان به افغانستان رواج يافت، اکنون بادريغ بدون از افغانستان که در گرو بنياد گرايان مذهبی قرار دارد در هيچيک از کشورهای اسلامی به شمول هند وپاکستان که منشاء اوليه آنست و حتا کشورهای عربی که مرجع صدور امر ونهی اسلامی است از برقه وچادری اين نماد تعصب وقيود اثری وخبری نيست،حجابی را که زنان عرب مورد استفاده قرار ميدهند از نگاه شکل وديزاين وظرافتهادی مود پسندانه آن با برقه وچادری نه تنها قابل مقايسه نيست وتفاوت دارد، بلکه روز تاروز مدرن تر وبازسازی شده و همگام با پيشرفته ترين تحولات مود وفيشن غربی آراسته ميشود.

  هرگاه به پس منظر قضيه در افغانستان مرور کوتائی نمايم بايد چنين نگاشت؛

   شاه امان الله خان با ملاحظهء پيشرفت های حياتی جامعه اروپائی وبه سلسلهء اصلاحات اجتماعی وتلاش های روشنگرانه خويش رفع حجاب زنان را رسماً مطرح ساخت وجزء برنامه های اصلاحی خود قرار داد.

  ملکه ثريا بانوی نخست کشور بخاطررفاه ورهائی زنان از بند اوهام وعقايد خرافی درد ناک فکری ومحيطی چنان عشق وعلاقه داشت که حاضر شد خودش بحيث مفتش وناظم امور مدرسه ء نوتأسيس نسوان کارکند ودر تحقق برنامه های اصلاحی شاه امان الله سهم قابل ملاحظهء را ايفاء دارد،وی از زمرهء آنعده زنان فعال وپيشقدم بود،که نخستين بار، بحضور جمع غفيری از زنان ومردان شهر کابل که در چمن قصر ستور وزارت خارجه ِگرد آمده بودند، حجاب را پس زند،ودر شکستن اين طلسم کهنه گام اول را شجعيانه بردارد. تاريخ سلطنتهای افغانستان هرگز بياد ندارد که قبل برين ملکهء ( مادر معنوی ملت) تااين حد دلسوز، ترقی خواه، فعال، سخنور وهمکار وهمنوای مؤثر شاه درامور کشوربوده باشد.

   شاه وملکه جوان در تلاش برای رفع حجاب وفراغت زنان از قيد وبند کهنه ی دست وپاگير نه تنها آرمان های پاکی داشتند، بلکه آنان رفع حجاب ودسترسی زنان به علم ودانش وسهمگيری مساويانه زنان ومردان در پيشرفت وآبادانی کشوررا به امر ترقی وانکشاف کشور صواب ميدانستند نه زيان!

  برمبنای همين مفکوره ترقی پسندانه بود،که رفع حجاب نخست در شهر کابل وبعداً به ساير ولايات وشهرهای افغانستان گسترش وانتشاريافت ومورد استقبال روشنفکران وحاميان دموکراسی قرار گرفت.

  اما قابل يادهانی است که اصلاحات سريع وشتابزدهء دوره امانی از يکطرف روند ترقی وانکشاف را در کشور گشود واز سوئی ديگر موجبات عکس العمل ارتجاع وعقب گرايان مذهبی را فراهم ساخت، چنانچه هنگام زمامداری حبيب الله کلکانی که دور تحجر،تاريک انديشی وعقب گرايانه ی محسوب ميشود، ضمن مقابله با ساير رويدادهای ترقی پسندانهء عصر امانی با پديدهء رفع حجاب نيز خصمانه برخورد وزنان افغان بارديگر مجبور گردانيده شدند تا در قفس چادری وبرقه زندانی مانند.

  در عصر بعدی که ترور واختناق در کشور مستولی گرديد مسأله اصلاحات اجتماعی به تاق نيسان گذاشته شد،تا اينکه بعد از انفاذ قانون اساسی 1343 (خ) برابربا 1967 (ع) ورويکار آمدن به اصطلاح دهه دموکراسی اندکی زمينه مساعدشد تا مسألهءرفع حجاب بمثابهء رُکنی از تساوی حقوق زنان ومردان مورد توجه حکومت قرار گيرد،برمبنای آن در پرتو آزادی های مصرح در قانون اساسی متذکره، رفع برقه وچادری با سهمگيری اعضای خانوادهء سلطنتی واراکين دولت در مراسم جشن استرداداستقلال وساير ايام رسمی وتجليلی ترويج ودوباره مطرح وآهسته آهسته تعميم يافت، بعد از آن زمان بروفق ارزشهای قانون اساسی وقوانين اساسی دوره ای جمهوری وجمهوری های دموکراتيک بعدی رفع حجاب منحيث يک اصل در تساوی حقوق اعضای جامعه مطرح وتا دوره جهادی ها وطالبی ها پايدار ماند

  بادريغ بعد از سال 1992 (ع) وتسلط  مجاهدين حجاب های گوناگون پاکستانی، ايرانی وعربی که درآن سيلقهء هر تنظيم جهادی در نظر بود بر زنان کشور جبراً قبولانده شد وبيکی از برنامه های عقب گرايانه از طرف دولت پيشکش شد، فرامين ودساتيراکيد بر رعايت آن صادر گرديد!

  در دورهء طالبان که بر گفتار، پنداروکردارانسان افغان قيود وضع شد، وتفتيش عقايد سير صعودی خودراپيمود، زنان به آسيب پذيرترين قشر جامعه افغانی مبدل گرديده ومورد قيود شديد قرار گرفتند، که رعايت حجاب و منع حضور زنان در جامعه در صدر اقدامات تحجر گرايانه طالبان تجلی يافت!

  رويدادهای سه دهه اخير مبين اين واقعيت است که زنان دراين سالها نه تنها از چادری منحيث وسيله ء حجاب استفاده نمودند، بلکه بخاطر نا مساعد بودن وضع امنيتی و مصئونيت شخصی خود هم بدان پناه بردند !

   در شرايط کنونی با موجوديت قوای خارجی در افغانستان  که با خود تمدن اروپائی وغربی را آورده اند تا حدودی مسالهء حجاب هم تغيير يافته وبه پيروئی از کلتور کشورهای همجوار اشکال تازه ای را بخود گرفته است، اما اين پديده کهنه  از يکطرف برحسب عادت و غرض مصئونيت زنان ودر اکثر موارد برحسب پرنيسپهای مرد سالارانه و تفنگ سالارانه هنوزهم کماکان ادامه دارد وزنان کشور مان را  جبراً وا ميدارند تا از اين عنعنه ناپسند وعتيق وفرسوده پيروی نموده وبه پوشيدن برقه وچادری مبادرت ورزند!

  پوشيدن چادری وبرقه در حال حاضر که ما در آستانه قرن 21 زنده گی مينمايم، براساس موازين پذيرفته شدهء بين المللی، روحيهء اعلاميهء جهانی حقوق بشر که درآن حقوق يکسان افراد بشر را تضمين ميدارد، نه تنها بی عدالتی در حق بانوان است، بلکه توهينی است برحقوق وآزادی های فردی انسان وبه ويژه زنان که بصورت مستدام در کشورهای اسلامی نظير افغانستان مورد ضرب وشتم بوده وبادريغ با چنين کم بها دادن ها به انسان درجه دوم تنزيل يافته اند!

  برای آوردن اصلاح وبهبود دراين راستا تصور چنان است ؛ که نهاده ها وارگانهای حامی حقوق بشر وتساوی حقوق زنان ومردان به همکاری مطبوعات ورسانه های جمعی نه تنها تبليغات گسترده را راه اندازی کنند، وذهنيت آقايان و بانوان را روشن سازند، بلکه بالای دولت فشار وارد کنند تا در کاهش قوانين ومقررات سختگيرانه که آرزوی بنيادگرايان درآن مضمر است،مساعی شانرا مبذول دارند.ودر تضمين آزادی های مصرح در قانون اساسی جديد دين ومکلفيت خود را اداء نمايند!

 اراکين بلند پايه دولت کنونی می توانند با پيشگام شدن بانوان شان اين مأمول بزرگ برآورده سازند، تا زمانيکه وقف وفداکاری وجود نداشته باشد، هريک از اصلاحات در آرزوها ی برباد رفته وميان تهی باقی خواهد ماند!

                              #