زندگی

تاريخ معاصر جهان

تولد دانتـــــه

گرد آورى و ترجمه:فرهاد كاوه


دانته آليگيرى (Dante Alighiri) - كه نام او در اصل دورانته (Durante) است- فيلسوف و شاعر فرزانه ايتاليايى و يكى از مفاخر ادبى جهان كه به سبب بصيرت معنوى عميق و فضايل عقلانى وسيع اش مورد ستايش همگان است در ۱۴ مه سال ۱۲۶۵ ميلادى در شهر فلورانس به دنيا آمد. در هنگام غسل تعميد او را دورانته ناميدند كه پس از مدتى به نام مخفف دانته تبديل شد. پدر دانته به امر وكالت مشغول بود و خانواده اش از طبقه متوسط نجبا به شمار مى آمد. دانته در اوان كودكى مادرش را از دست داد و در هجده سالگى هم شاهد مرگ پدرش بود.
مهم ترين و تاثير گذارترين رويداد دوران جوانى دانته _ به زعم خودش- ملاقات با بئاتريس پورتينارى اشراف زاده اهل فلورانس بود كه دانته آنچنان به او دل باخت كه ابتدا در كتاب «زندگى جديد» (
La vita nuova) و سپس در شاهكارش «كمدى الهى» (La divina commedia) او را به تعالى رساند.از ميزان تحصيلات دانته اطلاعات كاملى در دست نيست اما با توجه به آثارش مى توان ادعا كرد كه وى تقريباً به تمام دانش عصر خود احاطه داشته است. دانته آنقدر تحت تاثير آثار فيلسوف و مرشد فلورانسى برونتو لاتينى (Brunetto Latini) بوده است كه وى در كمدى الهى نقشى مهم را ايفا مى كند.احتمال آن مى رود كه دانته در زمان حضورش در بولونيا در سال ۱۲۸۵ در كلاس هاى دانشگاهى شركت كرده و درس فلسفه خوانده است. در خلال منازعات سياسى كه در ايتاليا در جريان بود دانته به عضويت حزب سياسى گولفز (Guelphs) درآمد كه عليه حزب گيبلينز (Ghibellins) فعاليت مى كردند. در سال ۱۲۸۹ دانته به همراه حزب گولفز در نبرد كامپالدينو شركت كرد كه در نهايت حزب مخالف را قاطعانه شكست دادند.در همين دوران بود كه دانته با جما دوناتى (Gemma Donati) كه متعلق به يكى از خانواده هاى بلندمرتبه حزب گولفز بود ازدواج كرد.
در سال هاى بعد دانته در جو متلاطم سياسى فلورانس به فعاليت سياسى خود ادامه داد. اطلاعات باقى مانده از سال ۱۲۹۵ حاكى از آن است كه در آن سال ها دانته دفاتر محلى متعددى داشته است. در سال ۱۳۰۰ وى جهت انجام يك ماموريت ديپلماتيك به سن جيميگنانو فرستاده شد و در همان سال به عنوان يكى از شش نفر معتمدين و روساى شهر انتخاب شد ولى تنها دو ماه در اين پست ادامه كار داد. در زمان تصدى دانته شكاف عميقى بين دو دسته از فعالان حزب گولفز افتاد كه در آن سياهان پاپ را به عنوان مانعى در برابر حكومت پادشاهى حمايت مى كردند و از سوى ديگر سفيد ها هم مصمم  بودند تا حكومت را بدون پاپ و پادشاهى روم ادامه دهند. با شدت گرفتن اختلافات به دستور دانته سران هر دو گروه محكوم به تبعيد از زادگاهشان شدند اما در سال ۱۳۰۱ پاپ بانى فيس هشتم (
Pope Boniface VIII) با بهره جستن از قدرت و نفوذ خود سياهان را به فلورانس برگرداند و آنها را به حكومت رساند.در سال ۱۳۰۲ آنان دانته را به مدت دو سال از شهر تبعيد كرده و جريمه نقدى سنگينى را هم به او تحميل كردند. از آنجايى كه دانته توان پرداخت جريمه را نداشت در صورت بازگشت به فلورانس از سوى دادگاه به مرگ محكوم مى شد.
او بخشى از دوران تبعيد خود را در شهر ورونا و باقى آن را در شهر هاى شمالى ايتاليا گذراند. بين سال هاى ۱۳۰۷ تا ۱۳۰۹ ميلادى دانته به پاريس مسافرت كرد. در سال هاى اول تبعيد دانته دو اثر مهمش را به زبان لاتين با عناوين (
Concerning the Common Speech) و ديگرى «ضيافت» (Convivio) به رشته تحرير درآورد.كتاب اول رساله اى است در باب كاربرد و برترى هاى زبان ايتاليايى كه به دفاع از زبان بومى به عنوان واسطه اى ادبى مى  پردازد و سعى در وضع چارچوبى محكم براى استفاده بهتر از زبان ايتاليايى در مكاتبات و در كنار آن نيم نگاهى هم به نقد اشعار ايتاليايى دارد. كتاب دوم (ضيافت)- كه هيچ گاه به اتمام نرسيد _ قرار بود در ۱۵ قسمت تمام دانش زمان خود را دربرگيرد. قرار بود بخش اول اين مجموعه كتاب به معرفى و ۱۴ فصل ديگر به تفسير ۱۴ شعر از دانته اختصاص يابد ولى تنها چهار قسمت اول اين مجموعه تكميل شد.در سال ۱۳۱۰ با ورود هنرى هفتم پادشاه آلمان و امپراتورى عظيم روم اميد هاى سياسى دانته دوباره زنده شد. وى با ارسال نامه اى جداگانه به شاهزادگان و رهبران سياسى از آنها خواست به امپراتور خوشامد بگويند تا با استفاده از اختيارات هنرى به منازعات تلخى كه بين شهر هاى ايتاليا در جريان بود پايان دهند. مرگ هنرى هفتم در سال ۱۳۱۳ پايان دردناكى براى آرزو هاى دانته بود.
رساله شهريارى (
De morarchia) در زمان حيات هنرى و حضورش در ايتاليا نگاشته شد كه شرحى است از فلسفه سياسى دانته.در سال ۱۳۱۶ فلورانس طى پيشنهادى مشروط از دانته دعوت به بازگشت كرد كه دانته نپذيرفت و اعلام كرد تا زمانى كه به وى احترامى درخور شأن و مقامش ادا نشود حاضر نيست به فلورانس برگردد. او به زندگى در تبعيد ادامه داد و در ۱۳ سپتامبر سال ۱۳۲۱ دار فانى را وداع گفت و به خاك سپرده شد.