زندگی

 

گفتگويي با آقاي وحدت پيرامون بحران جاري دولت سازي درافغانستان

 

سید نظام الدین وحدت تحلیلگراوضاع افغانستان

 

حوادث و وقايع که درماههاي اخيرومخصوصاً درهفته هاي اخيردرافغانستان ديده مي شود نه تنها دولتمردان افغانستان بلکه مردم افغانستان وهمانطورکه ازرسانه هاي جهان غرب شنيده مي شود؛ نگراني جهان را هم برانگيخته است .

دويچه ويله : آقاي وحدت ، همانطورکه شما مي دانيد درافغانستان خشونت ونا امني که قبلاً گفته مي شد که شايعه وتبليغات است روزبه روزافزايش مي يابد و روزي نيست که کشت وکشتاردرافغانستان صورت نگيرد. تحليل شما ازاوضاع افغانستان چه است وعلت افزايش نا آرامي ها ار درچه مي دانيد ؟

وحدت : بله؛  تشکرمي کنم ازلطف شما ، عرض کنم خدمت شما که متاسفانه حوادث و وقايع که درماههاي اخيرومخصوصاً درهفته هاي اخيردرافغانستان ديده مي شود نه تنها دولتمردان افغانستان بلکه مردم افغانستان وهمانطورکه ازرسانه هاي جهان غرب شنيده مي شود؛ نگراني جهان را هم برانگيخته است . ظاهراً افغانستان امروز گويا به طوفان ديگري برخورده است وشما مي دانيد که حوادث درجنوب وشرق ودر مجموع درکل افغانستان ، ازانفجارهاي گسترده يي انتحاري که هرروز دراخباراست تا حملات منظم طالبان درمراکزدولتي وقواي ائتلاف ، آدم ربايي ومکتب سوزي وانواع واقسام حوادث ومزاحمتهاي ديگرنشان مي دهند که درسراسرافغانستان اوضاع روبه وخامت است . علل وعوامل بسيارزياد است . يکي دو سه علت را نمي شود برشمرد . چنانچه دولتمردان افغانستان هم بسياري ازاين علل را کتمان نمي کنند بازگو ومطرح مي کنند.

عمده ترين مساله که هنوزهم شايد دربين افغانستان وبيرون ازافغانستان اکثريت به آن اتفاق نظرداشته باشند آن است که ساختار قدرت درافغانستان يک معضله اساسي است . يعني ساختاري که دربن بوجود آمد ؛ به اساس شرايطي بسيارخاص واستثنايي بود، اين ساختارمعمولاً بايد تغييرمي کرد. يعني تغييرکيفي واساسي نه تغيير چند نفرازپستي به پستي ديگري ويا کنار گذاشتن شان ويا آمدن چند شخصيت خوب در داخل دولت به معني اين نيست که گويا مشکلات حل شده است . ساختارهمان ساختاربن است . يعني 4-5 گروه وشخصيت هاي خاصي که ازجريانات خاص وازگذشته تاريخي خاص نمايندگي مي کنند آنها حضور دارند.

دويچه ويله : آقاي وحدت شما فکرمي کنيد که گويا دولتها ي غربي يا سياستگذاران غربي ازآقاي کرزي که گويا گفته مي شود راضي نيستند ، باعث کم توجهي آنها نسبت به اين اوضاع بوده باشد؟

وحدت : من فکرنمي کنم که دولتهاي غربي تابه حال مخالفت با ساختارقدرت درافغانستان کرده باشند. حالا شايد يکي – دو دولت يا بعضي  ازدولتهاي اروپايي ؛ چراکه آنها خود شان عملاً با اجزاي دولت درارتباط ورابطه هستند . يقيناً بدون مشورت وموافقت آنها نمي تواند اين ترکيب دوام بکند واگرآنها موافق نمي بودند تا به حال دوام هم نمي کرد. مشکل اساسي دراينجاست که ممکن درمسايل ديگري بين آقاي کرزي وحتا برخي ازدولت ها هم مخالفت بوده باشد اما هنوزاسنادي در دست نيست که احساس کنيم بله ، فلان دولت اروپايي يا آمريکا يا کانادا يا آستراليا با آقاي کرزي اختلاف دارند. امکان دارد  در درون  دولتهاي غربي؛ چنانچه مي دانيد که دراينجا احزاب مختلف وجود دارند واحزاب در دموکراسي هاي غربي درمسايل داخلي وخارجي درموقف مختلف هستند ؛ امکان دارد گروهها ي در درون دولتهاي غربي با عملکرد واستراتيژي وتاکتيکهاي که درافغانستان تا به حال وجود داشته مخالفت داشته باشند . ولي منحيث المجموع تا به حال به مشاهده نرسيده است که مخالفت داشته باشند.

دويچه ويله : وقتي که دولتهاي غربي موافق آقاي کرزي هستند . آقاي کرزي ازحمايت همه جانبه کشورهاي غربي وکشورهاي حامي افغانستان برخورداراست ، حالا چه حمايت مالي ، معنوي وحتا نظامي که همه شاهد آن هستيم . پس چرا روزبه روزنا امني ها افزايش مي يابد وچرا دولت افغانستان درهيچ ساحه يي نتوانسته است موفق باشد . نه درساحه بازسازي ونه درساحه مبارزه عليه تروريزم؟

وحدت : ببنيد ؛ يک مساله که بسيارروشن نيست اين است که دوعامل عمده را درمجموع مي توانيم قلمداد کنيم . يک عامل متشنج شدن اوضاع کل منطقه است . يعني وخامت اوضاع درعراق بي تاثير برافغانستان نيست . حتا مساله لبنان نمي تواند بي اثرباشد. وخامت اوضاع درپاکستان درجوارافغانستان ، تشديد مخاصمه بين امريکا وايران ، اينها مي توانند درمجموع بروضعيت افغانستان اثرمستقيم وغيرمستقيم بگذارند. اين يک طرف قضيه است که درحقيقت تنها درداخل مرزهاي افغانستان محدود نيست . مساله ديگر درداخل خود دولت است . دولت افغانستان متاسفانه طي پنج سال با کمک متحدينش نتوانسته حاکميت خودرا در درون ساختارقدرت تامين بکند.

دويچه ويله : چرا نتوانسته است ؛ با اين همه حمايت نظامي ومالي که صورت مي گيرد چرانتوانسته است ؟

وحدت :  من به شما توضيح مي دهم . مساله بسيارعمده وجود دارد -  يک مقداربايد شفاف صحبت کنيم- من فکرمي کنم ديگربراي افغانها جايي براي ديپلماسي باقي نمانده است . ببنيد همه حالا ساختاردولت را مطالعه بکنيد. اين يک ساختار محفلي ومافيايي قدرت است . يعني دراين جاحلقاتي هست ،فريکسيون هايي است ، مراکزکاذب قدرت وجود دارد . يک قدرت منسجم ويک پارچه و واحدي که ازيک مرکزواحد اداره بشود قطعاً وجود ندارد . واليها ولسوالها ، قومندانها امنيه اکثريت آنها افرادي اند که درپهلوي اينکه تخصص ندارند هيچگونه تعهدي هم نسبت به دولت ونظام ومردم افغانستان ندارند . اينها افراد وعناصري هستند که منافع شخص وگروهي شان به مراتب ازمنافع ملي وازاجراي امور مربوط به دولت برايشان مهمتراست . ببينيد وقتي پرسونل (کارمند) يک دولت ، مخصوصاً درسطوح بالا تعهدي نسبت به دولت نداشته باشد وهرکدام اينها به گروهي خاصي وبه جريان خاصي وابسته باشند دراينجا طبيعي است که اين دولت نمي تواند درداخل خود يک نوع هماهنگي را بوجود بياورد. يا يک نوع انضباط دولتي را بوجود بياورد .

دويچه ويله : بازهم همين جا سوالي است ؛ پنج سال است که آقاي کرزي وهمين دولت وهمه ي افغانستان دردست آقاي کرزي وتيمش است . چرا آقاي کرزي نتوانسته است با اين حمايت جهاني حداقل يک تيمي کارآ برايش بسازد ، چرا آقاي کرزي نتوانسته است کاري بکند يا دريک ساحه يي موفقيت کسب بکند . شما اگرشمار اسامي مشاوران آقاي کرزي را ببينيد دريک صفحه جا نمي شوند . با اين مشاوران با اين پول وپرداخت يعني چرا نمي شود . درهمه ي دنيا همه مشکل دارند . مشکل شان حل مي شود چرا درافغانستان هيچ کاري نمي شود وهيچ مشکلي حلي نمي شود؟

وحدت : من عرض مي کنم خدمت شما ؛ ببينيد برعکس من فکرمي کنم که مشکل آقاي کرزي با مخالفينش باعث وخامت اوضاع کنوني نشده است . مخالفين به هرحال مخالف هستند . مخالفين داخلي که طالبان ، حکمتياروالقاعده باشند ؛ که آنها موضوع شان روشن است . آنها با نظام مخالف اند با دولت مخالف اند ومخالفت شان هم علني وعملي است وصورت مي گيرد . کشورهاي هم که درمنطقه هستند بعضي ازاين کشورها که منافع شان با منافع افغانستان درهمين شرايط مشخص همخواني وهماهنگي ندارد ؛ آنها هم به دنبال منافع خود هستند وبربي ثباتي درافغانستان کمک مي کنند . آنچه که مهم است دولت ازظرفيت هاي  که در درون جامعه افغاني وجود داشت درطول همين پنج سال شما شاهد بوديد که ازاحزاب سياسي ، نهادهاي مدني صدها وهزارها افغان متخصص ومتعهد وشخصيت هاي که دل شان براي افغانستان مي سوخت ، هم در داخل افغانستان وهم دربيرون ازافغانستان ، ازاينها استفاده نکرد. هرچند که يک تعدادي بسياراندک را که شايد به يک فيصد هم نرسند ، به گونه هاي آن را هم ازکانال هاي غيرطبيعي نه به اساس مشارکت ملي ونه براساس به اصطلاح حسن نيت دولت بلکه به روي بعضي ازمسايل ديگرويا واسطه هاي غيرطبيعي ، اينها توانستند به حکومت برند. درغيرآن همين حال دهها حزب سياسي وجود دارد وروزانه اينها شاکي هستند که حتا دولت انکارمي کند ازاين که حتا يک عضوي ازيک حزب را درساختاردولت درپايين ترين سطحي اجازه بدهد که بيايد خدمت بکند.

دويچه ويله : آقاي وحدت ؛ اگرجمع بندي کنيم بسيارکوتاه بفرماييد که ، مشکل کاردرکجاست ؟

وحدت : نظرمن ويا توصيه من به دولت افغانستان ومتحدينش اينست که لطفاً از روزمره گي وظاهرسازي بگذرند وبه کارهاي عميق واساسي مشغول شوند . اداره وانسجام دولت امرحياتي وامراساسي است که قبل از هرچيزبايد به اين معضل پرداخته بشود. يک اداره ي با انضباط يک اداره ي هماهنگ ويک اداره ي متمرکز بوجود بيايد ومشکلات که دراين ناحيه وجود دارد با جسارت سياسي دست به اصلاح اساسي بنيادي در داخل سيستم بزنند و الا هرقدر دراين امرخطيرومهم غفلت بکنند يقيناً که هزينه اين غفلت را خواهند پرداخت وتازماني که اين ها نتوانند که اعتماد مردم افغانستان  واعتماد جامعه جهاني را ازطريق مشارکت واقعي مردم ازطريق مشارکت آن آدمهايي که هرلحظه وثانيه به خدمتگذاري انتظارمي کشند واين شايستگي ولياقت وصلاحيت را هم دارند ، اما متاسفانه ازپروسه بدورمانده وبه دليل اين که عملاً با سازش هاي پشت پرده رابطه اي ندارند يا ما با مراکز کاذب قدرت در رابطه نيستند اينها نمي توانند وارد دستگاه دلت شوند.

دويچه ويله : يعني درنتيجه شما مي گوييد که غده سرطاني در درون خود دولت است.

وحدت : بله ؛ اول دولت ساختار خود را اصلاح ودرست بکند ، انضباط ،انسجام وهدفمندي برايش بدهد که پرسونل که با دولت کارمي کند بايد براي دولت کارکنند نه براي يک گروه .

دويچه ويله : آقاي وحدت يک جهان تشکر ازشما.