زندگی

زیمل و از خود بیگانگی انسان مدرن 

simmel

 ح. سفیر


زیمل قبل از اینکه یک جامعه شناس باشد یک فیلسوف بوده و تربیت آکادمیک او نیز فلسفه بوده است . از همین روی تحت تاثیر کانت جامعه شناسی خود را جامعه شناسی صوری نامیده است . بعلاوه تمایز میان فرهنگ عینی و ذهنی او نیز برگرفته از تمایز میان عین و ذهن در فلسفه کانت بوده است . با این حال نمی توان تاثیراتی که ایده آلیستهای آلمانی ، بخصوص نیچه ونیز مارکس بر او داشته اند را نادیده گرفت. زیمل زندگی را یک جریان مداوم و مستمر می دانست که همواره در خود نوعی دیالکتیک را جای داده است . در همین راستا ، زیمل از دوگانگی نهفته در زندگی اجتماعی انسان سخن می گوید. این امر بویژه در کتاب "فلسفه پول " و مقاله "کلان شهر و زندگی ذهنی " او آشکار است.
زیمل میان فرهنگ عینی و ذهنی تمایز قایل می شود. فرهنگ عینی در برگیرنده ی تمامی ساخته های انسانی اعم از مادی و غیر مادی می باشد . این موارد شامل دست ساخته ها ، اندیشه ها ، نوشته ها ، دین و... می شود . کلا تمامی ساخته های انسانی هنگامیکه از عرصه ی ذهن انسان خارج می شوند و وارد اجتماع انسانی می شوند در قلمروی فرهنگ عینی قرار می گیرند . این اشکال در شکل عینی خود چیزی جدای تک تک افراد جامعه قرار می گیرند . و هستی مستقل خود را پیدا می کنند . زیمل بر این عقیده است که در جوامع مدرن امروزی با افزایش شدت تقسم کار،  تعداد حلقه های اجتماعی که یک فرد می تواند به آنها بپیوندد و رواج اقصاد پولی ، میان فرهنگ عینی و ذهنی شکاف عمیقی بوجود آمده است . از نظر زیمل فرهنگ عینی در دوران مدرن راه به سوی استقلال و جدایی هر چه بیشتر از فرهنگ ذهنی می برد زیمل این امر را تراژدی دوران مدرن می خواند . به بیان دیگر به علت رشد سریع تر فرهنگ عینی ، آن بر فرهنگ ذهنی پیشی گرفته و آنرا تحت انقیاد خود در می آورد. در نتیجه فرهنگ عینی به تمدن یا تکنیک صرف تبدیل می شود و ارزشهای انسانی خود را از دست می دهد. زیمل این امر را عینیت یافتن ذهن انسانی می نامد . به نظر او این امر فاجعه تمدن مدرن می باشد چرا که در پی آن آفرینشهای خلاقانه افراد هنگامیکه وارد عرصه فرهنگ عینی می شوند چنان تسلبی پیدا می کنند که فرد نمی تواند آنها را در خود جذب کرده و با خود سازگار سازد . همین امر سبب تهی شدن جهان زیست انسان از ارزشها می شود . زیمل شکاف بوجود آمده  میان فرهنگ عینی و ذهنی را ناشی از تقسیم کار فزاینده در دوران مدرن می داند این تقسیم کار فزاینده فرد و محصول او را جزیی از فرهنگ عینی کرده و محصول کار فرد جزیی از یک کالای اقتصادی می شود که ربطی به ارزشهای ذهنی و فرهنگی او ندارد و در نتیجه فرد با آن احساس یگانگی نمی کند. در این میان پول عامل تشدید کننده این فرایند می باشد در واقع زیمل میان پول و تقسیم کار رابطه ی مکملی می یابد. پول امکان تقسیم کار فزاینده تر را در دوران مدرن فراهم آورده است. و با بوجود آوردن اقتصاد بازاری مبتنی بر خود سبب پیشی گرفتن فرهنگ عینی از فرهنگ ذهنی گردیده است.
زیمل در مقاله "کلان شهر و زندگی اقتصادی" چگونگی شکل گیری فرهنگ عینی را در رابطه با پول و فضای شهری جدید و مقتضیات زندگی در چنین فضاهایی را بررسی کرده است. از نظر او کلان شهر فضای ناب تبلور فرهنگ عینی می باشد او رابطه ی تنگاتنگی میان پول و هوش“
intelligent” در زندگی شهری می یابد. او علاوه بر برشمردن امکاناتی که کلان شهرها با توجه به این دو عنصر برای انسان مدرن فراهم می آورند  اثرات منفی و مخربی که آنها در بر دارند را تشریح می کند .
همانگونه که در بالا گفته شد زیمل رابطه ی تکمیل کننده میان رشد فرهنگ عینی ، تقسیم کار فزاینده ، پول و اقتصاد مبتنی بر آن در نظر می گیرد. به نظر او در دوران مدرن پول به هم به وسیله و هم به هدف خود تبدیل شده است. او در تحلیل پول به اندیشه های مارکس و نیچه بسیار نزدیک می شود. به نظر او در نظام جدید مبتنی بر اقتصاد پولی ، تمامی امور ذاتی و معنوی به امور قابل مبادله و اندازه گیری و سنجش پذیر بدل می شوند . به عبارت دیگر پول به نماد ارزشها تبدیل می گردد و همه چیز را قابل مبادله می کند . آنچه که نیچه نهیلیسم دوران مدرن می خواند به خوبی در تحلیل زیمل از پول نمایان است. در کنار شکل گیری اقتصاد پولی  جدید ، او به پدید آمدن نوعی ذهن خلاق و باریک بین و محاسبه گر اشاره می کند که لازمه ی اقتصاد پولی و زندگی در چنین نظامی است. انسان شهر نشین محاسبه گر، وقت شناس و دقیق است و تنها توجه خود را به اموری معطوف می کند که رضایت و خشنودی او را  براورده سازد. پس می توان گفت پول در زندگی شهری نمادی از زندگی اقتصادی است و هوش نیز نمادی از زندگی ذهنی در دوران مدرن است.
آنچه در بالا آمد ، بطور بسیار خلاصه ، نمایانگر قسمتی از ارزیابی زیمل از جامعه و انسان دوران مدرن بود. به طور خلاصه می توان گفت که ؛ از نظر زیمل تصمیمات و خواست افراد توسط قدرت اقتصاد و یک سری قوانین عینی که کارسامان دادن به  توزیع ثروت در چنین نظامی را به عهده دارند محدود می شود و نهادها و فرهنگی که انسان سازنده آنهاست از او جدا شده و شخصیت مستقلی به خود گرفته و در برابر او قد علم می کنند .در اینجا به وضوح می توان شباهت های میان اندیشه های زیمل و نظریه ی بیگانگی مارکس را دریافت. می توان گفت که آنچه که مارکس بیگانگی انسان از محصول کار خویش می نامد زیمل به بیانی دیگر عینیت یافتگی فرهنگ انسانی نامیده است. با این حال تفاوت های بسیاری در اینجا وجود دارد که نمی توان به آسانی از کنار آنها گذشت. نخست آنکه ؛ مارکس فرایند جدایی میان انسان و ساخته هایش را پیکره ای اجتماعی جای می دهد ، به بیان دیگر علت این امر را در نظام اجتماعی ای که ساخته ی دست اقتصاد سرمایه داری است جستجو می کند در حالیکه زیمل این مساله را ناشی از نمودهای ذهن و عینیت یافتن آنها در نظر می گیرد. دوم آنکه ، بر خلاف مارکس که مساله بیگانگی انسان را امری تاریخی و مختص به دوران سرمایه داری در نظر می گیرد، زیمل تمایز یافتن فرهنگ عینی از فرهنگ ذهنی را سرنوشت محتوم تمامی تمدن های پیشرفته در نظر می گیرد و آنرا را برای جامعه بشری گریز نا پذیر می داند . زیمل تضاد و کشمکش را جز جدا نا شدنی و ذاتی جوامع انسانی می داند و بر این نکته پافشاری می کند که هیچ راه حل نهایی برای پایان به آنها وجود ندارد و یادآوری همین نکته ما را به سومین اختلاف اساسی نظریه او با مارکس رهنمون می سازد، زیمل هیچ اعتقادی به امکان شکل گیری جامعه ای آرمانی نداشت و همواره به اندیشه های یوتوپیایی به دیده ی تردید می نگرد از این نظر می توان اندیشه او را با وبر همخوان دانست.با این وجود زیمل سعی داشت با بکارگیری نوعی دیالکتیک نسبی گرایانه در فراسوی صورتهای اجتماعی قرار بگیرد و از این طریق یگانگی نهایی زندگی را در نظر بگیرد. در این خصوص می توان گفت ، در اندیشه زیمل شاید از میان بردن این دوگانگی امکان پذیر نباشد اما شاید بتوان شکاف ژرف میان فرهنگ عینی و ذهنی را کاهش داد و تاخر بوجود آمده در فرهنگ ذهنی را به گونه ای جبران کرد تا شاید بتوان به جامعه ای انسانی تر دست یافت.                  

منابع فارسی:
1-کوزر، لوییس؛زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی،ترجمعه محسی ثلاثی، تهران،علمی، چاپ دهم، 1382 
2-کرایب، یان؛نظریه های اجتماعی کلاسیک،ترجمه شهناز مسمی پرست، تهران، آگه، چاپ اول، 1382

منابع لاتین:
1_
Coser lewis, george simmel,Prentice_ NEW JERCY: Hall inc.Englewood Cliffs..1965
2_
Spykman,J.nicholas, social theory of george simmel.NEW YORK: Russel and Russel.,1964
3_
Simmel,george.”metropolis and mental life”.from Kort Wolff.sociology of Georg Simmel.NEW YORK:FreePress,1950