هر چند مولانا ( فوت حدود 1200
م ) 1600سال پس از هراکلیتوس (540 ـ 480 پیش از میلاد) فیلسوف
یونانی که عقیده داشت : «همه چیز روان است» و « در یک رودخانه
دوبار نمی توان پا نهاد چرا که همه چیز پیوسته در گذر، در حرکت
است و هیچ چیز ثابت نیست» در مثنوی خود به این نکته اشاره کرد
که حرکت و تحول در ذات و تمام اجزای هستی وجود دارد، اما در
بسیاری از موارد می توان گفت که او چونان دیگر حکما و
اندیشمندان
ما به بسیاری ازآنچه فلاسفه غرب بعدها به آن
رسیدند دست یافته بود مانند عین القضات همدانی که شش سده قبل
از دکارت و اسپینوزا و کانت در مورد قائم به ذات بودن اشیا یا
مفهوم شی در خود به مباحثه نشسته است. ( مثال ها از این دست
زیاد است ) اما مولانا هم هرگز دوبار به یک رودخانه وارد نشده
است:
هر نفس نو می شود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوی نونو می رسد
مستمری می نماید در جسد
آن زتیزی مستمرشکل آمده است
چون شرر کش تیز جنبانی است
شاخ آتش را بجنبانی به ساز
درنظر آتش نماید بس دراز
این درازی مدت از تیزی صنع
می نماید سرعت انگیزی صنع
چرخ سرگردان که اندرجست وجوست
حال او چون حال فرزندان اوست
که حضیض و گه میانه گاه اوج
اندروازسعد و نحسی فوج فوج
گه شرف گاهی صعود و گه فرح
گه و بال و گه هبوط و گه ترح
حال امروزی به دی مانند نی
همچو جو اندرروش کش بند نی
فکرت هر روز را دیگر اثر
شادی هر روز از نوعی دگر
تأثیرپذیری مولانا از مکاتب فلسفی و عرفانی پیش از خود و آگاهی
وی به تمام ایدئولوژیها و مکاتب فلسفی زمان خود غیر قابل
انکار است، اما او در اثر گرانقدر خود «مثنوی معنوی» به مواردی
اشاره کرده است که سالها بعد در مغرب زمین توسط افراد دیگری
بیان و به نام آنها در تاریخ ثبت شده است. هر چند قطعا
نمیتوان گفت که آنها به آثار مولانا دسترسی داشتهاند و
اندیشههای او را کپی کردهاند ولی به جرأت این نکته را می
توان بیان کرد که مولانا ( متوفی حدود 1200 م) پیش از رنه
دکارت که در 31 مارس 1596 متولد شد به بیان آنچه پرداخته است
که بعدها توسط دکارت هم مطرح شد و آغازی شد برای شروع فلسفه
مدرن. دکارت میگوید: « میاندیشم پس هستم» و مولانا
میفرماید:
ای برادر تو همه
اندیشهای
ما بقی خود استخوان و ریشهای
این مقدمه کوتاه را گفتیم تا
ارزش و اهمیت کار استاد فقید مرحوم محمدتقی جعفری بر شما آشکار
شود. به تازگی یکی از کتب ویژه و معتبر در مورد اندیشه مولانا
تجدید چاپ شده است که حاصل سالها زحمت علامه جعفری است.
اگر به چنین مباحثی علاقه مندید و دوست دارید از تأثیرپذیری
مولانا وآنچه مولوی پیش تر از دیگران دریافته بود آگاهی پیدا
کنید می توانید کتاب «مولوی و جهان بینیها» را که از نایاب
ترین کتب علامه جعفری بود تهیه کنید و بخوانید.
این اثر که در سال 1357 نوشته
شده و در سال 1359 انتشار یافته است به تازگی در نوبت دوم چاپ
و در سال 1384 توسط موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری به
بازار کتاب عرضه شده است. در بخش پیشگفتار این کتاب آمده است:
مولوی و جهان بینیها که در تاریخ 4 /1/57 با بررسیها و
تتبعات استاد علامه جعفری نگاشته شده در بر گیرنده ابعاد مختلف
و قابل توجهی از این عارف و شاعر بزرگ است.
انقلاب روانی مولانا، واقعیات، عوامل درک کننده، معرفت، داستان
پردازی، بینش های علمی، عقل نظری، جاذبیت گفتار قلمرو عرفانی،
عرفان بارقه افزا، مولانا و مکاتیب مختلف و دهها نکته تازه و
جالب آشنا میشود.
برخی از عناوین این اثر به شرح
زیر است:
ـ عوامل جاذبیت گفتههای مولانا
ـ مولانا و حکمای هند
ـ مولانا و مکتب اشراق افلاطونی
ـ مولانا و مکتب رواقیون
ـ مولانا و ایده آلیسم برکلی
ـ مولانا و فلاسفه رئالیست
ـ مولانا و مکتب دیالکتیک هگل
ـ مولانا و مکتب اگزیستانسیالیسم
و ........
بحر عملی در نمی پنهان شده
در سه گز تن عالمی پنهان شده
7 سنگ |