زندگی

 

آیا تجزیه منطقه عملی خواهد شد!؟

 

واقعیت مساله اینست که گلوبالیزم از طریق وصلت لیبرالیسم نوین با  پُســت مدرنیزم فلسفی در پی تطبیق برنامه خویش است، بحران آفرینی میکند تا ملت ها رابی هویت و دولت ها را تا سطح شهرداری های کوچک تراشکاری کرده باشد، منافع گلوبالیزم سر سازگاری با دولت های مقتدر ملی ندارد. زیرا گلوبالیزم مرحله فرا ملتی شده سرمایه است. سرمایه فراملتی ، سرمایه های ملی و دولت های ملی را منحیث حریف و مانع از سر راه خود برمیدارد. خبر های از تجزیه و تقسیم مجدد منطقه ما پخش شده است .مشکل افغانستان  هم با این مساله کور گره خورده است .

آیا تجزیه منطقه عملی خواهد شد!؟

«زندگی» خواهشمند است تا صاحبنظران در مورد ابراز نظر نمایند.

ســـیاوش

 

طرح سیمای جدید منطقه

تب تنش ها بالای خط قرمز

سیاسیون مغرض و دولت های شان همواره پیشواره های دشواری را قبل از بر گزاری ملاقات ها و نشست های دو یا چند جانبه برای طرف مقابل برنامه ریزی و عملی میکنند. به پیشواز جرگه امن قبایل دو طرف خط دیورند، بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانه های خبری پاکستان،  آقای خورشيد قصوری وزير خارجه اين کشور در صحبتهای خصوصی با شماری از وزيران کشورهای عضو ناتو به آنها توصيه کرده است که به جای نبرد با طالبان، بهتر است با اين گروه مذاکره کنند و آنها را در يک دولت ائتلافی سهيم کنند. به گفته رسانه های پاکستانی، آقای قصوری تاکيد کرده است که حامد کرزی رييس جمهور افغانستان، نبايد در اين ائتلاف شرکت داشته باشد.

بسادگی میتوان ار لابلای طرح  خورشید قصوری که قصور ش بروشنی سر از آستین یک دسیسه دیگر کله کشک کرده است، به عمق  توطئه و عاقبت بد فرجام آن جرگه « امن !» پی برد.

چندی قبل پرويز مشرف رييس جمهور پاکستان اعتراف کرده است که طالبان در پاکستان وجود دارند. هرچه باشد، اين نهضت اسلامگرا از قبايل پشتونی برخاسته که ساکن مناطق مرزی پاکستان و افغانستان هستند.

آنگونه که برخی می گويند، آقای مشرف ممکن است يک بازی دو جانبه را پيش گرفته باشد و طالبان را به عنوان گزينه ای نگه دارد که در صورت شکست پروژه غرب برای بازساخت حاکميت در افغانستان، از آن استفاده کند.

از طرف دیگر اسلام آباد به شدت در پی تخریب مناسبات و روابط میان هند و افغانستان است و گسترش این روابط را کاملآ به ضرر پاکستان و در حمایت از عناصر ضد دولت پاکستان تلقی   میکنند. در اینجا هم قصد دارند تا حق مسلم یک کشور را از بر قراری روابط معمول و دوستانه با کشور دیگری با توسل به عملیات  تروریستی و تخریبی از ایشان سلب کند.

آقای حامد کرزی بسیار بسیار دیر درک کرد که مشکل در کجا و سر چشمه در کجا آباد  قرار دارد. وقتیکه کارد به استخوان خودش رسید، در حالیکه مردم و جامعه روشنفکری افغانستان  سالها فریاد کردند و با قامت بلند و با شهامت در برابر این توطئه گران ایستادند و درسهای عبرت فراوان برای شان دادند. جنگ جلال آباد یک نمونه آن بود. اما دریغا صد حیف و افسوس که دسته  تبر نامرد از خود درخت بود.

آقای کرزی در جریان سفر اخیر خویش به شهر پـر آشوب قندهار یکبار دیگر اعتراف کرد که:

دولت پاکستان را در شورشهای طالبان دست دارد و می خواهد افغانستان را به بردگی بگيرد.

آقای کرزی بارها پاکستان را متهم کرده که پيکارجويان طالبان را برای انجام حملاتی که به کشته شدن حدود چهار هزار تن در افغانستان منجر شده است، آموزش می دهد تجهيز می کند.

اين نخستين باری است که رييس جمهور افغانستان با چنين صراحت و احساساتی، دولت پاکستان را به تلاش برای بی ثبات کردن افغانستان متهم می کند.

حامد کرزی که در شهر جنوبی قندهار و درميان صدها تن از دانش آموزان سخن می گفت، همه شورشها ونا امنی های اخير را به پاکستان نسبت داد.

به باور آقای کرزی چنين تلاشهايی با اين هدف از سوی پاکستان انجام می شود تا افغانستان به خواستهای آنان گردن نهد.

آقای کرزی گفت: "امروز جهان افغانستانی را که به پاکستان داده بود، دوباره آباد می کند ولی پاکستان هنوز اين نيت را نسبت به ما (افغانها) از دست نداده که ما بايد تا هميشه غلام باشيم."

رييس جمهور افغانستان افزود که مقامات پاکستانی تلاش دارند بخشی از خاک افغانستان را تصرف کنند.

آقای کرزی با اشاره به فصلهايی از تاريخ کشورش گفت: "پاکستان بايد بداند که پای خيلی از امپراتوری های بزرگ در افغانستان شکسته است و پاکستان نيز هيچ گاه به اهدافش در افغانستان نخواهد رسيد".

آقای کرزی بلاخره این هنر پاکستانی ها را نیز درک کرد که قبل از برگزاری هر نشستی بین طرفین افغانی و پاکستانی ، پاکستانی ها دست به عملیات گسترده تروریستی میزنند تا ناخن افگار  دولت کابل را بیشتر زیر فشار گرفته و به تطبیق برنامه  های خویش موفق گردند.

 در این ارتباط آقای کرزی با اشاره به شدت حملات انتحاری در برخی شهرهای کشورش گفت: "در قندهار چند روز پيش حمله انتحاری شد و پس از آن تا شش روز پی هم اين شهر مورد حملات انتحاری قرار می گرفت و درست همان روزی که وزير خارجه پاکستان به کابل آمد، اين حملات قطع شد. چرا شش روز پی هم قندهار هدف حمله قرار گرفت؟ به اين دليل که تا آمدن وزير خارجه پاکستان به کابل من را بترسانند که کرزی! ما می توانيم بکشيم و از بين ببريم، تسليم شو! و کرزی تسليم نمی شود."

حامد کرزی همچنين با تاکيد بر اينکه پرويز مشرف رييس جمهور پاکستان تلاش می کند پشتونها را طالبان معرفی کند گفت اسلام آباد می خواهد با اين تلاشها پشتونها را بدنام کند و می خواهد پشتونهای هر دو سوی خط ديورند (مرز مشترک دو کشور) را سرکوب کند".

رييس جمهور افغانستان در سخنانش خطاب به دانش آموزان افغان، تاکيد کرد کسانی که مکاتب و مراکز آموزشی را آتش می زنند معلمان، مهندسان، پزشکان و روحانيون مساجد را می کشند، افغان و طالب (طلبه علوم دينی) نيستند.

او گفت: "اگر بدانم که راه ديگری وجود ندارد و منتظر باشم که ما را در خانه های مان بکشند، اين مرگ در بی غيرتی است و افغانستان هيچگاه مرگ در بی غيرتی را قبول نکرده است."

حامد کرزی بارها پاکستان را به حمايت از شورشهای طالبان در افغانستان متهم کرده است، اما شايد ايراد چنين سخنران تندی عليه پاکستان در قندهار تصادفی نباشد، زيرا ولايات جنوبی افغانستان که آقای کرزی درميان نمايندگانی از آنها سخن می گفت اخيراً شاهد افزايش شورشها و حملات انتحاری بوده است و مقامات افغان براين باورند پاکستان در اين شورشها دست دارد.

از اينرو آقای کرزی می خواهد احساسات مردم اين مناطق را بيشتر عليه پاکستان تحريک کند.

باری هم حامد کرزی رييس جمهور افغانستان، در بازگشت از سفر به چين از نحوه مبارزه جهانی با تروريسم در کشورش انتقاد کرده گفته است:.

برای او تعجب آور نيست که صدها تن در جنوب افغانستان کشته می شوند، زيرا او قبلا به جامعه بين المللی هشدار داده بود که چنين خواهد شد.

رييس جمهور افغانستان گفت که او در دو سال گذشته، به طور منظم و بر اساس رويدادهای روزمره، هشدار می داد که اگر روش جامعه بين المللی تغيير نکند، اوضاع در افغانستان وخيم تر خواهد شد.

آقای کرزی گفت بايد جلو هراس افکنان (تروريستها)، از راه ريشه کن کردن منابع حمايت کننده آنها گرفته شود.

حامد کرزی از اين موضوع انتقاد کرد که چرا مبارزه با هراس افکنی، محدود به داخل مرزهای افغانستان شده است.

خواست پشت پـرده حکومت نظامی پاکستان نیز دیگر برهنه تن شده است، قبولی خط دیورند از جانب دولت آقای کرزی. اما پرسش اساسی اینست که آیا با قبولی خط دیورند مشکل افغانستان حل و پاکستان  آرام میگیرد!؟

خیر به هیچ صورت ، پا کستان بر قراری یک امارت مزدور در کابل را نقشه کشی کرده است . امارتی که جز با خودش به هیچ همسایه دیگر هیچ نوع رابطه دوستانه نداشته باشد.

واقعیت مساله اینست که گلوبالیزم از طریق وصلت لیبرالیسم نوین با  پُســت مدرنیزم فلسفی در پی تطبیق برنامه خویش است، بحران آفرینی میکند تا ملت ها رابی هویت و دولت ها را تا سطح شهرداری های کوچک تراشکاری کرده باشد، منافع گلوبالیزم سر سازگاری با دولت های مقتدر ملی ندارد. زیرا گلوبالیزم مرحله فرا ملتی شده سرمایه است. سرمایه فراملتی ، سرمایه های ملی و دولت های ملی را منحیث حریف و مانع از سر راه خود برمیدارد. خبر های از تجزیه و تقسیم مجدد منطقه ما پخش شده است .مشکل افغانستان  هم با این مساله کور گره خورده است .

آیا تجزیه منطقه عملی خواهد شد!؟

«زندگی» خواهشمند است تا صاحبنظران در مورد ابراز نظر نمایند.

یاهو