جامعه شناسي انتقادي،نوعي روشنگري است!

 
 

 

Niklas Luhmann 1927 – 1998 

يادي از جامعه شناس بي خطرساختارگرايي .

آذر سلطاني

25 سال زندگي روشنفكري يك كارمند.

  نیکلاس لوهمن ، يكي از هواداران تئوري سيستم ها در جامعه شناسي است. او گويا هيچ جمله اي را بدون رابطه باجامعه شناسي ننوشته است .نظريه سيستم هاي او هميشه نظريه سيستم هاي اجتماعي بوده است.هدف تحصيل و تحقيق اواز همان آغاز،پرداختن به نظزيه هاي اجتماعي بوده است.اوميگفت كه جامعه شناسي،نوعي روشنگري است كه ازموضوعات فلسفي مانند عقلگرايي وشناخت مواظبت ميكند.منتقدين او ولي مي پرسند  كه آيا اينگونه تئوري،زحمت برخورد انتقادي يا ايدئولوژيك، با واقعيات تلخ جامعه طبقاتي رابخود ميدهد ؟.لوهمن ،خلاف هابرماس، جامعه را بصورت يك سيستم مي بيند،و او و پارسون خلاف  وبر، دوركهايم و زيمل، يك راديكاليسم تفكر نظري راوارد جامعه شناسي نمودند.

لوهمن مينويسد كه جامعه از تعدار بيشماري زيرسيستم هاي كوچكتر، مثلا گروه ، قشر، و طبقه تشكيل شده و مانند ساير سيستم ها در جامعه،براساس اطلاعات و ارتباطات بوجودآمده است،و محيط اطراف هميشه پيچيده تر از خود سيستم است و سيستم هاي اجتماعي قادر هستند ازمحيط اطرافشان جذب نيرو نموده تادوباره آنرا بازتوليد كنند.

لوهمن، پيش از تحصيل و تئوريسين شدن، 10 سال كارمند وزارت فرهنگ يكي ازاستانهاي آلمان غربي بود. او نقش داستان “ساختمان “ كافكا؛نوشته شده در سال 1924، و كوشش براي سيستماتيك نمودن جعبه يادداشتهايش را بي تاثير در علاقه به تئوري سيستم ها نمي بيند.او به نقل قولي ازكتاب داستان كافكا اشاره ميكند كه توصيه نموده، انسان نبايد اينقدر به نظرها اهميت دهد، نوشته هميشه وضعيتي ثابت دارد، ولي نظرها اغلب نشان بي هدفي و سرگرداني هستند. او از سيستمي ، شبيه لانه تارعنكبوتي ميگويد كه گرچه چون هزارتويي است،ولي داراي دالاني كاملا مشخص براي ورود و خروج ميباشد.

   لوهمن همراه با هابرماس دهها سال در فضاي روشنفكري جامعه اش مؤثر بود.او دربحث (جلسه جامعه شناسان)سال 1971 كه مقطع مهمي ازتاريخ روشنفكري آلمان بعدازجنگ بود، درمقابل هابرماس،معروف گرديد.بحث و جدل آنان تاسال 1998 يعني تا (جلسه اجتماعي فرانكفورت) و نشر كتاب “اوج سرمايه داري يا جامعه صنعتي“ ادامه داشت.معرفي و نقد آثار لوهمن همراه بود با جنبش دانشجويي سال 1968، رنسانس نظريه انتقادي ، و رواج نئوماركسيسم .گرچه اوازنظر سياسي، متفكري محافظه كاربود، ولي وارث فضاي نئوماركس ايسم شد و خوانندگانش اغلب نه محافظه كاران بلكه هواداران “تئوري انتقادي“ و نئو ماركسيست ها بودند.غير از پارسون، نظريه پديده شناسي هوسرل تاثير مهمي روي او گذاشت.در سيستم هاي روانشناسي او خالق يك نظريه شد كه با نظرات هوسرل خويشاوند است و نه با نظريه ضميرناخودآگاه فرويد.نظريه سيستم هاي او به نظريه هاي سيستم هاي علم زيست شناسي بازميگردد كه هر موجود جاندارخودخالق سيستمي جديد است. چون او اتفاقات براي تشكيل ساختارها را در زيست شناسي مفيد مي نامد، اورا هوادار نظريه تكامل نئو داروينيستي نيز ميدانند.

  لوهمن مينويسد كه در جامعه مدرن، اين مرزها هستند كه سيستم هارا ازمحيط اطرافشان جداميكنند ، و پيچيده گي ميان سيستم و محيط اطراف موجب تغيير مدام سيستم ها ميشود تامرز ميان درون و بيرون سيستم را حفظ كند.اوازسيستم هاي هدفدار مانند علوم، سياست، گردش پول، هنر، و حتا عشق نام ميبرد. لوهمن در كتاب “جامعه اجتماع“!،درفصل (جامعه بعنوان سيستمي اجتماعي)، به تعريف مفاهيم پايه اي مانند :معني،هدف،سيسم، محيط، پيچيده گي و غيره مي پردازد، در اين فصل از كتاب،او از ارتباط و اطلاعات به شكل ،عملي پايه اي نام ميبرد، كه سيستم(جامعه) و زيرسيستم هاي آن (سياست، اقتصاد، وغيره) را موجب ميشوند.او از سيستم هاي كلان همچون: حقوق،علوم،رسانه هاي جمعي، سياست، اقتصاد و غيره ميگويد كه همزمان سيستم هاي كلان جهاني و گلوبال نيز هستند.

  لوهمن اشاره ميكند كه اطلاعات و معاني درغياب انسان نيز در كتابها، موزه ها، آرشيوها و غيره وجود دارند، و عقل و دانش  تنها در مغز و روان جا ندارد بلكه در اينترنت، مآخذ، آرشيوها و كتب نيز يافت ميشود.تكيه گاه او در نظريه اجتماعي، به اعتراف خودش، تعجب پيرامون ثبات سيستم هاي اجتماعي بود.او ميگويد كه جامعه مدرن نه بر اساس كاست، قشر، و طبقه بلكه طبق حوزه نقش،سازماندهي شده است.تئوري سيستم هاي او را با اشاره به سيستم هاي اجتماعي پيچيده و عيني، صوري و مجازي به حساب مي آورند.او مي گويد كه جامعه ماقبل مدرن در جماعت هاي خانوادگي صورت ميگرفت ولي در جامعه صنعتي و مدرن، در سيستم هايي مانند اقتصاد، سياست و آموزش ،خود را نشان ميدهد.

  نيكلاي لوهمن بين سالهاي 1927 تا 1998 درآلمان زندگي نمود. گرچه گاهي اورا پست مدرن بحساب مي آورند، ولي براي او حل فرديت ،در بوديسم آته ايستي ،يك ايده آل مذهبي بود.وي در دانشگاه حقوق، جامعه شناسي، و علوم اداري و مديريت، خوانده بود.او در اوقات فراغت در زمان كار اداري غير از شعر، بقول خودش علاقه خاصي به تئوري داشت. و در دانشگاه هاروارد،نزد پارسون دكتراي جامعه شناسي گرفته بود. گرچه او در محافل آموزشي مطرح نشد ولي به زبانهاي مهم خارجي ترجمه شده است.اهميت او امروزه،غيراز جامعه شناسي، براي علوم و تئوري فرهنگ نيزمي باشد.

 ازجمله آثار لوهمن: تئوري اجتماعي يا تكنولوژي اجتماع ، سيستم هاي اجتماعي، عملكرد و نتايج سازمانهاي ظاهري، قانون و خردگرايي درامور اداري ، و كتاب مهم او، جامعه اجتماع هست .سه فصل كتاب 1149 صفحه اي “اجتماع جامعه“ او: رسانه هاي ارتباطي و اطلاعاتي، جامعه بعنوان سيستمي اجتماعي، و تحول و تكامل، هستند. در اثر اصلي خود به طرح يك “تئوري اجتماعي“ مي پردازد. او در اثر ديگري از خود، مي پرسد كه تحقيقات درباره سيستم ها، چه نتايج و فوايدي خواهند داشت.

 

 


 
گروه اینترنتی قلب من