منطقه ساحل چگونه به بشکه باروت تبديل شد؟

 
 
 

 

يکي از عواقب جنگ ليبي


نويسنده

Philippe Leymarie

 برگردان: محمدکاظم جعفري

کودتاي نظامي ٢٢ مارس در کشور آفريقايي مالي که رژيم «الگو»ي «آمادو توماني توره» رييس جمهوري اين کشور را سرنگون کرد، بر سردرگرمي و پريشاني در سطح منطقه افزوده است. نوار صحرا – ساحل که بوسيله شورشيان جديد جنبش هاي توارق به لرزه درآمده است، همچنين از مصونيتي رنج مي برد که گروههاي مسلحي که خود را القاعده در مغرب اسلامي مي نامند، از آن برخوردارند.

 «بي کفايتي ... (و) ناتواني در مبارزه با شورشيان و گروههاي تروريستي در شمال». اين سخن افسران جوان لباس پلنگي در مالي درباره رييس جمهوري اين کشور است. آنها روز ٢٢ مارس در باماکو، سخنان چندان سنگيني عليه رييس سابق خود به زبان نياوردند. «آمادو توماني توره» همان رييس جمهوري و ژنرال سابق، کسي که مدت زمان زيادي به مثابه «سرباز دموکراسي» معرفي شد. در مارس ١٩٩١ او با مشارکت در يک کودتا عليه ژنرال «موسي ترائوره»، در راس کميته انتقالي براي رهايي ملت قرار گرفت. توره در پي برپايي مجمع ملي و انتخاباتي که برگزار شد، توانست قدرت را به غير نظاميان باز گرداند. او در سال ٢٠٠٢ بارديگر وارد سياست شد و توانست رييس جمهور شود. دوره دوم رياست جمهوري او قرار بود با انتخاب جانشين او در ٢٠ آوريل امسال به پايان برسد.

کميته ملي تصحيح دموکراسي و ترميم نظام حکومتي (CNRDRE) ، نهادهاي کشور را به حالت تعليق درآورده و فرآيند انتخابات پيش تر مقرر شده را متوقف کرده است با دادن اين اطمينان که خواستار «مصادره دموکراسي» نيست بلکه در حقيقت، بدنبال «اعاده وحدت ملي و تماميت ارضي» است. اين کميته درعين حال درباره يک نکته چيزي نگفت؛ اين که رژيم نظامي که با محکوميت همگاني مواجه شده است، چگونه خواهد توانست شرايط را به نفع خود در منطقه شمال، خفته در کنار مرزهاي الجزاير و نيجر، تغيير دهد؟

تنها فعاليت اقتصادي در مناطق کم جمعيت تر ساحل، امور مربوط به گردشگري مي باشد که اکنون ديگر متوقف شده است. منطقه ارتفاعات بزرگ تاوداني متعلق به الجزاير و مالي، منطقه کوهستاني آيار در نيجر و منطقه آدرار در شمال موريتاني اکنون ديگر خالي از بازديدکنندگان خارجي است. (نگاه کنيد به نقشه). علاوه بر اين، در چند ماه گذشته، بازگشت هزاران جنگجوي - اکثرا توارق (١)- از ليبي، انتشار سلاح و گسترش انفجاري قاچاق کوکايين و سيگار سبب گسترش يک جنگ پنهان در جنوب الجزاير، شمال مالي، شمال نيجر و همچنين بخشي از خاک موريتاني شده است.

«هرگز تصور نمي کردم که يک مشت آدم ديوانه و خشمگين که از ناآرامي هاي دهه ٩٠ الجزاير الهام گرفته اند، به جايي برسند که منطقه صحرا- ساحل در خاور دور (در شمال غرب آفريقا) را به وضع کنوني درآورند؛ ساکنان محلي را دچار وحشت کنند و به بدبختي و بي نوايي بکشانند». اين گفته آقاي «موريس فرون» مدير شرکت گردشگري «پوينت آفريک» است. او اين سخنان را با افسوس به زبان مي آورد و از اين مبهوت است «که امروز کودکان ١٥ ساله خياباني ديده مي شوند که کلاشينکوف در دست دارند و در شهر گائو (Gao) (٢) قانون تعيين مي کنند». پوينت آفريک پايه گذاري شده در سال ١٩٩٦ ميلادي، يک شرکت گردشگري و از نخستين شرکت هايي است که طرح کشف منطقه ساحل و اعزام تورهاي گردشگري به اين منطقه را مطرح کرد اما اين شرکت اکنون بايد بساط خود را از منطقه برچيند. اين امر به حادثه تروريستي سال ٢٠٠٧ در موريتاني که منجر به کشته شدن گردشگران فرانسوي شد و نيز گروگانگيري کارکنان شرکت صنعتي فرانسوي - چند مليتي Areva در شمال نيجر در ٢٠١٠ مربوط مي شود.

شورش «مردان آبي» (٣) در قالب حمله اي در روز ١٧ ژانويه ٢٠١٢ به مِناکا در شمال مالي آغاز و چندين هفته با حملات موفق به مراکز و پايگاه هاي نظامي ارتش مالي پي گرفته شد. از جمله اين حملات، بدست گرفتن کنترل پادگان تساليت (در شمال شرقي مالي) در روز ١١ مارس بود. جنبش ملي براي آزادي آزاواد (MNLA) که در سال ٢٠١١ بوجود آمد يک گروه جنگجوي کارآزموده يکهزار نفره ترتيب داد که از جمله آنها چهار صد تن از گارد سابق معمر قذافي رهبر سابق ليبي هستند. نبردهاي اين گروه از سال ٢٠١٢ با «همکاري» جنبش انصار الدين، مرتبط با شاخه القاعده در مغرب اسلامي (AQMI) انجام مي شود که امروز مدعي اعمال کنترل بر بخش اساسي شمال غربي مالي است.

جنبش ملي براي آزادي آزاواد به مثابه احياي شورش هاي توارق است که در سال هاي ١٩٦٣، ١٩٩٠ و ٢٠٠٦ رخ داد. اين جنبش خواستار استقلال مناطق تومبوکتو، گائو و کيدال در شمال مالي است. اين مناطق ٨٠٠ هزار کيلومتر مربع وسعت دارد و بيش از ٦٥ درصد از خاک کشور مالي (يک و نيم برابر مساحت فرانسه) را شامل مي شود. با اين حال تنها ده درصد جمعيت کشور يعني ١٤ ميليون نفر در اين سه منطقه ساکن هستند که براساس تقسيمات جديد کشوري، ميان ١٣ «دايره» تقسيم شده اند. (٤)

آقاي «محمود آق آقهالي» رييس دفتر سياسي MNLA مي گويد. «پيش¬تر ، در سال ١٩٥٧، توارق به فرانسويان (مستعمره نشينان) گفته بودند که آنها خواستار گنجانده شدن در چارچوب جمهوري مالي نيستند». «از سي سال گذشته تاکنون گفت و گوهايي با حکومت انجام شده، موافقت نامه هايي امضا شده اما نتيجه اي در بر نداشته است». (٥) طرفداران استقلال شمال مالي بر اين باورند که دولت اين منطقه را رها کرده است و توجهي به آن ندارد. اين مساله البته مورد اذعان «آمادو توماني توره» رييس جمهوري (برکنار شده) اين کشور نيز قرار داشته است. او گفته بود: [در شمال مالي]، نه جاده اي هست، نه مراکز بهداشتي و درماني و نه مدرسه، نه از سيستم آبرساني خبري هست و نه زيرساخت هايي لازم براي زندگي روزمره. در واقع هيچ چيزي [دراين منطقه] وجود ندارد. يک جوان در اين منطقه هيچ شانسي براي ازدواج يا تشکيل يک زندگي موفق ندارد، مگر از طريق سرقت يک خودرو و پيوستن به قاچاقچيان..». (٦)

يک هزار سرباز مالي با پشتيباني پانصد شبه نظامي متحد متشکل از توارق و عرب ها، براي تقويت نيرو به منطقه گائو، کيدال و مِناکا رفته اند. نرخ فرار از ارتش از جمله ميان افسران عاليرتبه نيز در حال افزايش است. اين نيروهاي خودجوش و گاه کمتر مجهز نسبت به شورشيان، موفق به عبور از يک سري موانع شده اند. حتي در زمان صلح نيز ارتش کوچک مالي هرگز قادر به کنترل ٩٠٠ کيلومتر مرز اين کشور با موريتاني و يا يک هزار و ٢٠٠ کيلومتر مرز با الجزاير نبوده است.

با آن که اين جنگِ تازه، احتمال بر باد دادن مرحله پاياني آخرين دوره رياست جمهوري توره و توافقي که بر سر برگزاري انتخابات رياست جمهوري در روز ٢٠ آوريل انجام شده بود را با خود داشت، او با اين حال در مقام يک فيلسوف گفته بود: «پنجاه سال است که مشکل شمال وجود دارد. پيران ما با آن سر و کار داشته اند، ما با آن سر و کار داشته ايم و جوانان ما نيز با آن سر و کار خواهند داشت، اين مشکلي نيست که فردا به پايان برسد». (٧) به باور او نوار صحرا - ساحل همچنان غيرقابل کنترل باقي خواهد ماند، چرا که جنگجويان، ستيزه گران، سوداگران و بازرگانان، يک منطقه به بزرگي اروپا را، با دهن کجي به مرزهاي سياسي کشورهاي منطقه، در نوريده اند.

کميته ستاد عملياتي مشترک (Cemoc) که در سال ٢٠١٠ در تمنراست تشکيل شده است از نبود اجماع ميان کشورهاي هم مرز صحرا رنج مي برد. موريتاني در راستاي ارتباط نزديک با مربيان فرماندهي عمليات ويژه فرانسه (COS)از «امنيت کامل» حمايت مي کند اما دولت مالي خواستار توسعه بلند مدت است و آن را تنها راه خشکاندن منابع جذب نيرو توسط جنش هاي توارق و يا شاخه القاعده در مغرب اسلامي(AQMI) بشمار مي آورد.

از ديد باماکو، الجزاير درعين حال هم علت و هم درمان ناامني مربوط به تروريسم (در منطقه) است. "جماعت سلفي دعوت و نبرد" (GSPC) سابق که نام خود را از سال ٢٠٠٧ به (شاخه) القاعده در مغرب اسلامي (AQMI) تغيير داد، در واقع بيش از هر چيز برون¬داد گروههاي مسلح اسلامي (GIA) در الجزاير (فعال در دهه ٩٠) است. براين اساس تنها سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي الجزاير خواهد توانست آنها را بر سر عقل بياورد. به علاوه، الجزاير با شش ميليارد يورو بودجه دفاعي (سي برابر بودجه مشابه در کشور مالي)، ابزارهاي لازم براي تحميل قانون خود در محدوده مرزهاي صحرا را دارد. از ديد توره رييس جمهوري (برکنار شده) مالي، شمالي ترين بخش اين کشور، جايي که گروگان گيران AQMI در آن پناه گرفته اند، در واقع زائده اي از کشور الجزاير بحساب مي آيد: «گائو، تساليت و کيدال از نظر من، آخرين ولايت کشور شما (الجزاير) است. تاريخ کشور شما با اين منطقه مرتبط است». (٨)

خطر سرايت به منطقه

درحالي که آتش (ناامني و شورش) در شمال مالي کل منطقه را تهديد مي کند، گرايش به سوي ممزوج کردن الحاق گرايي و تروريسم يا جنايت، به از بين بردن فرصت ها کمک کرده است. (٩) از اين گذشته حذف سرهنگ قذافي در ماه اکتبر (٢٠١١)، کسي که خود را پادشاه صحرا يا ساحل فرض مي کرد، (١٠) يک حريف AQMI را از ميان برداشت و به اين گروه فرصت بازسازي ذخاير تسليحاتي خود را داد. از نظر «مامادو ايسووو» رييس جمهوري نيجر، شورش توارق همچنين يک «عارضه غير مستقيم بحران ليبي است». (١١) از سوي ديگر MNLA – که به نظر مي رسد از گروه انصار الدين جدا شده است – با ايجاد منطق مشترک با AQMI از خود دفاع مي کند و مي گويد: «حملات AQMI سرزمين ما را آلوده کرده است و اين مساله بخاطر (نوع عملکرد) رهبران در باماکو، همچنان تداوم يافته و به وضعيتي ماندگار تبديل شده است. ما به جامعه بين المللي اعلام مي کنيم: «به ما استقلال بدهيد. با اين کار پايانAQMI را در مالي شاهد خواهيد بود». (١٢)

اين گفته ها در پدرخوانده سنتي اين منطقه يعني فرانسه بدون بازتاب نبوده است، کشوري که همچنان و بدلايلي مشابه از دو سال گذشته تاکنون آماج آکامي قرار دارد: حضور نظامي در افغانستان، سياست حمايت از اسراييل، ممنوعيت پوشش حجاب کامل در مکان هاي عمومي فرانسه، دست اندازي به منابع اورانيوم نيجر، حمله کماندويي براي آزادسازي گروگان هاي محبوس در نيجر و مالي...

در باماکو، «پند و اندرز هاي پدرانه» که از سوي آلن ژوپه وزير امور خارجه فرانسه ارايه شده است – يعني مذاکره با همه طرف ها از جمله MNLA ، اجراي توافق نامه هاي گذشته و کوشش براي توسعه منطقه شمال - بد پيش مي رود. اين توصيه ها را کشوري مي کند که سبب انفجار سال ٢٠١١ در ديگ بخار ليبي شد و اکنون کشورهاي منطقه را به «سازماندهي بهتر» ترغيب مي کند. محکوميت سريع رژيم نظامي مستقر در مالي از روز ٢٢ مارس از سوي پاريس و همچنين اعلام تعليق روابط ميان دو کشور، احتمال تفاهم بهتر ميان دو طرف را به خطر مي اندازد.

از سوي ديگر، آمريکا نيروهاي ويژه و «گوش بزرگ ها»ي خود را به منطقه صحرا اعزام کرده است. به اين دليل که صحرا يکي از جبهه هاي «جنگ عليه تروريسم» بشمار مي رود. آمريکايي ها آرزوي از ميان بردن رهبران AQMI را در سر دارند، اما کار آنها با مانع مخالفت الجزيره برخورد کرده است. دولت اين کشور با استفاده از حريم هوايي خود براي پرواز هواپيماهاي بدون سرنشين سي آي اي و نيروي هوايي آمريکا مخالفت مي کند. اين خواست همچنين با مانعي چون بدگماني مجموعه کشورهاي کناره صحرا مواجه است. اين کشورها بيم آن دارند که حضور عيان نيروهاي آمريکايي در اين منطقه، همچون مورد افغانستان، بجاي آن که مشکل را حل کند نفتي باشد که بر آتش ريخته مي شود.

منطقه به بشکه باروت تبديل شده است. همگي بيم سرايت اين مشکل به ديگر نقاط را دارند، بيم آن که منطقه ساحل بالکانيزه شود. صدها عضو فرقه اسلام گراي «بوکو حرام» (١٣) به نيجر و چاد پناهنده مي شوند. شبه نظاميان اسلام گراي شباب در سومالي، با نيروهاي مسلح کنيايي و اتيوپيايي درگير هستند و اين خطر وجود دارد که آنها به دانه افشاني و تکثير در منطقه ساحل بپردازند. جنبش عدالت و مساوات متعلق به آقاي جبريل ابراهيم تلاش مي کند دوباره در دارفور سلاح بدست بگيرد. در شمال آفريقاي مرکزي «ژنرال» بابا لاده در راس يک جبهه مردمي براي بازسازي اين جبهه تلاش مي کند و دعوي سرنگوني ادريس دبي ايتنو رييس جمهوري چاد را دارد و خواستار اتحادي بزرگ ميان توارق، آکامي، مبارزان صحراي غربي جبهه پليساريو و .. است.

همزمان، الجزاير، نيجر، موريتاني و بورکينافاسو شاهد گريختن دويست هزار پناهنده از درگيري هاي شمال، و رسيدنشان از مالي هستند. اين درحالي است که ارزيابي «برنامه جهاني غذا» نشان مي دهد در بستر فعلي ناشي از خشکسالي و قحطي، پنج تا هفت ميليون نفر از ساکنان منطقه ساحل نيازمند مساعدت فوري هستند.

١ - نام قومي بزرگ است از اقوام بِربِر در شمال آفريقا و در ميانه صحراي بزرگ (که) به قبائل متعدد تقسيم شده اند. لغت نامه دهخدا.م.

٢ - در شرق مالي در کنار رودخانه نيجر و مرکز استاني به همين نام با جمعيتي کمتر از يکصد هزار نفر.م. ٣- لقب ديگر اعضاي قبايل توارق.م.

٤- Lire : Robin Poulton, « Vers la réintégration des Touaregs du Mali », Le Monde diplomatique, novembre 1996.

٥- Jeune Afrique, Paris, 21 février 2012.

٦- El Watan, Alger, 4 avril 2009.

٧- Le Débat africain, RFI, 26 février 2012. ٨- El Watan, op. cit.

٩- Antonin Tisseron, in « Géopolitique du Sahara », Hérodote, n° 142, Paris, troisième trimestre 2011.

١٠- Kadhafi avait créé de toutes pièces à Tripoli en 1998 une Communauté des Etats sahélo-sahariens (CEN-SAD), sorte d’Union africaine bis.

١١- Le Monde, 15 février 2012.

١٢- Jeune Afrique, art. cit.

١٣ - متشکل از تلفظ محلي واژه انگليسي (Book) به معناي کتاب و اصطلاح شرعي «حرام». در برخي ترجمه هاي فارسي بوکو هرام يا هارام آمده است که دقيق نيست.م.