آیا نظم جهانی دو قطبی جدید شکل می گیرد؟

گروه اینترنتی قلب من
 

 

رودیون ابیگهاوزن/ رسول رحیم

عروج چین، قدرتمند شدن دوباره روسیه و نفوذ فزایندهء هندوستان و برازیل، سیاست جهان را تغییر می دهد. اما دانشمندان در مورد این که نظم جیوپولیتیکی آینده جهان چگونه خواهد بود، هم نظر نمی باشند.

هلموت رایزن، دانشمند اقتصاد در همایشی که از سوی «بنیاد آلمانی برای کمک های توسعه یی» به تاریخ 30 جولای برگزار شده بود، گفت: «من از آن ترس دارم که ما دوباره به نظم جهانی دو قطبی برویم».

نظریه غیرسنتی تقابل جدید شرق و غرب رایزن، موجب آزردگی شرکت کنندگان این همایش گردید. در حال حاضر بسیاری دانشمندان بر این نظر اند که بیش از دو قدرت نظم آینده جهانی را می سازند. در این جهان به اصطلاح چندین قطبی، علاوه بر ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا و به اصطلاح قدرت های جدید التشکیل قرار دارند. قدرت های جدید التشکیل شامل کشورهای "بریکس" (برازیل، روسیه، هندوستان، چین و افریقای جنوبی) و قدرت های منطقه یی مانند ترکیه، اندونیزیا و مکسیکو خواهند بود.

گروه ناهمگون

 همهء این کشورها از طریق پویایی عظیم اقتصادی و نفوذ فزایندهء شان در سیاست بین المللی مطرح می باشند.

رایزن در گفتگویی با دویچه وله، قدرت های جدید التشکیل را چنین تعریف کرد: «قدرت های جدید التشکیل که عبارت از کشورهای نوخاسته بزرگ اند، بنا بر موفقیت های اقتصادی شان و همچنان بنا بر موضعگیری مستقل شان در برابر آنچه ایالات متحده امریکا از نگاه سیاسی و اقتصادی مقرر می دارد، نظم جهانی را تغییر می دهند».

مدیر تحقیقات مرکز توسعه در "سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه یی" در مصاحبه اش گفت که جبهه گیری «قدرت های جدید التشکیل» در برابر ایالات متحده امریکا و غرب عامل اصلی اتحاد آنها می باشد: «وجه مشترک این کشورها در جایی ظهور می کند که به جبهه گیری شان علیه ایالات متحده امریکا و کشورهای صنعتی منجر می شود».

در غیر آن منافع و علایق کشورهای جدید التشکیل بسیار متفاوت می باشند. کشورهای صادرکنندهء مواد خام مانند روسیه و برازیل در مقایسه با بزرگترین کشورهای وارد کننده مواد خام مانند چین و هندوستان، اهداف دیگری را دنبال می کنند. از جانب دیگر از ده ها سال بدین سو چین و هندوستان باهم منازعه مرزی دارند. همچنان روبرت کاپل، دانشمند اقتصاد اخیراً در کار پژوهشی اش تحت عنوان «آلمان و قدرت های جدید التشکیل» بر این نظر است که «نمی توان قدرت های جدید التشکیل را همچون گروه همگونی قبول کرد».

عمل به جای حرف

از نگاه کاپل، کشورهای عضو گروه "بریکس" با وجود منافع متباعد (از هم دورشونده)، رهیافت های عملگرایانه (پراگماتیک) دارند. بدین معنا که آنها با نظام های سیاسی مختلف همکاری می کنند، بدون آن که در چگونگی حکومتداری این کشورها مداخله کنند. مدیر پیشین «بنیاد لیبنتس برای مطالعات جهانی و منطقه یی» (گیگا) سرانجام می گوید: «این ترکیبی از رشد بلند اقتصادی با پیشکش نمودن همکاری های مبتکرانه است که اساس افزایش سریع اهمیت قدرت های جدید التشکیل را شکل می دهد».

رایزن به گونه مثال این ملاحظات را در تلاش های چین در افریقا می بیند. او می گوید: «چین در توسعه افریقا و همچنان سایر کشورهای نوخاسته بسیار مثبت تاثیر گذاشته است. این کشور به جای کنفرانس های بزرگ و از نگاه دیوانسالارانه ثقیل، بیشتر "در خود ساحه"، مثلاً از طریق پروژه های زیرساختی تاثیر می گذارد».

موضعگیری جدید غرب

 حکومت آلمان در واکنش به نظم جدید، در ماه فبروری 2012، طرح مفهومی «توسعه مشارکت ناشی از جهانی شدن - تقسیم مسوولیت ها» را ارائه کرد. هدف این طرح موارد کلی ای مانند صلح و امنیت، حقوق بشر، دولت حقوقمدار، اقتصاد و غیره می باشد. نکته جالب دراین طرح این است که حکومت آلمان می خواهد «یک نظم سیاسی جهانی مبتنی بر قواعد و چند جانبگی را حمایت کند». از این رو، حکومت آلمان نظم جهانی چندین قطبی را اساس دستور کار سیاست خارجی اش قرار داده است.

رایزن حتا در مورد این رهیافت نیز ابراز شک می نماید. وی تردید دارد که ما به یک نظم جهانی چندین قطبی داخل شویم. رایزن می گوید: «من فکر می کنم که در این جا آرزو پدر اندیشه و فکر است. من فکر می کنم که به دلیل قدرتمند شدن چین، ما به سوی یک وضع دو قطبی می رویم. امریکاییان به سهم خود شان این کار را می کنند».

به طور مثال بارک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده امریکا در ماه نوامبر سال 2011 از قرن امریکایی حوزه پاسفیک سخن به میان آورد. از جانب دیگر چینی ها با کشورهای افریقایی بسیار زیادی تماس های نزدیکی دارند که می توانند از آن برای تامین یک اکثریت در ملل متحد به سود خود استفاد کند.

رایزن بر این نظر است که ایالات متحده امریکا در اساس نظم جهانی چندین قطبی نمی خواهد که در آن به طور نسبی قدرت اش را از دست دهد: «امریکا مشکلات عظیمی در منصرف شدن از نقش رهبری کننده اش دارد. هرگاه امریکا یک منظومهء قدرت (جهانی) چندین قطبی را به شکل سازنده ای بازی می کرد، یک شانس مسلم می داشت. اما آنچه من در سال های اخیر می بینم، صرف اقدام های ضد چینی قوی است».

 

دويچه وله

 

 


 
گروه اینترنتی قلب من