زندگی 

سایه همسایه

نفيسه كوهنورد

 از اجلاس استانبول تا اجلاس رياض، شايد يكي از بزرگ ترين تحولات منطقه در چند دهه اخير رخ داد. سقوط رژيم بعثي عراق به رهبري مردي كه سال هاي سال بر مسند قدرت استبدادي اش تكيه زده بود. استانبول شاهد آخرين نشست همسايگان عراق قبل از جنگ بود و رياض پذيراي ايشان پس از جنگ. گرچه شايد فاصله ميان دو اجلاس بيش از چند ماه نبود اما با اتفاقي كه افتاد گويي چندين سال از آن گذشته بود. در اين دو نشست برخي بر سر اختلاف ها، اشتراك نظر داشتند و بسياري از مسائلي كه بر روند اجلاس استانبول پيش از جنگ سايه افكنده بود در اجلاس رياض نيز وجود داشت. اما تاكنون كمتر سابقه داشته كه كشورهاي همسايه عراق چنين احساس ضرورت كنند كه براي حل مشكل يك كشور ديگر نشستي مشترك تشكيل دهند، آن هم دو نشست در فاصله كمتر از سه ماه. تا پيش از اين، سوءتفاهم بين اين كشورها و نگراني از نيات يكديگر موج مي زد. همسايگان عراق به دو گروه عرب و غيرعرب تقسيم مي شوند. در بين همسايگان عرب بيشترين پيوستگي منافع و مواضع بين كويت و عربستان ديده مي شد. نيز سوءظني كه اين كشورها به اهداف دو كشور غيرعرب ايران و تركيه داشتند مانع از آن مي شد كه منطقه شاهد گردهمايي همسايگان عراق باشد. تنها مورد همكاري كشورهاي دو سوي همسايگي عراق، به نشست هاي سه جانبه ايران، تركيه و سوريه در سال هاي پاياني دهه نود ميلادي برمي گشت كه حول محور جلوگيري از تبديل شدن مسائل شمال كردنشين عراق به يك معضل امنيتي دور مي زد. حمله نظامي آمريكا و انگليس هزار و يك پيامد سوء داشت كه تحقير سازمان ملل و بي توجهي به افكار عمومي جهاني و مواضع كشورهاي منطقه از جمله اين پيامدها است، اما اگر تنها چند دستاورد مثبت براي همسايگان عراق داشته باشد، يكي از آنها اين است كه كشورهاي همسايه عراق را براي جلوگيري از شكل گيري سايه تهديدي كه از اين منطقه متوجه آنها مي شود، در زير يك سقف كنار هم قرار داد.

پيش از جنگ

پنج شنبه 3 بهمن 81 وزيران خارجه 5 كشور همسايه عراق به همراه مصر در كاخ چراغان تركيه گرد هم آمده بودند. اجلاسي براي حل مسالمت آميز بحران عراق! منطقه در هاله اي از ترديد و ناامني فرو رفته بود چرا كه هنوز هيچ چيز آشكار نبود. جنگ آغاز خواهد شد يا نه؟ كي؟ چگونه و هزاران سوال ديگر هر روز تكرار مي شد. فريادهاي ضدجنگ در سراسر جهان طنين داشت. در روز اجلاس، استانبول نيز شاهد يكي از اين تظاهرات بود. كساني كه در مقابل كاخ چراغان جمع شده بودند با شعارها و پلاكاردهايشان از همسايگان عراق مي خواستند تا نهايت سعي شان را براي جلوگيري از جنگ انجام دهند. گرچه پيشنهاد اجلاس منطقه اي براي حل بحران عراق ابتدا از سوي ايران مطرح شده بود، ترك ها از فرصت استفاده كرده و ابتكار را به دست گرفتند. عبدالله گل نخست وزير سابق تركيه سفري را به كشورهاي منطقه آغاز كرد و پس از رايزني با همسايگان در مورد عراق و حتي فرستادن نماينده براي گفت وگو با صدام، از اين كشورها دعوت كرد تا در سطح سران اجلاس استانبول به مذاكره بنشينند. اما در نهايت اجلاس با شركت وزراي خارجه كشورهاي همسايه و مصر برگزار شد.  اجلاسي كه از آن به عنوان آخرين فرصت صلح نام مي بردند. البته همان زمان نيز ميهمانان اجلاس به اين واقعيت رسيده بودند كه به هرحال صدام رفتني است و احتمال آغاز جنگ 99 درصد است، در واقع تلاش همسايگان براي 1 درصد باقي مانده بود. با وجود اين شركت كنندگان در اجلاس سعي داشتند به نوعي خود را به نتيجه اي مثبت اميدوار كنند. مروان معاشر وزير خارجه اردن در اين اجلاس با بيان اينكه نتايج اجلاس گامي براي ممانعت از جنگ خواهد بود گفت: «جنگ خطر بزرگي است به همين دليل آمريكا و عراق بايد به پيام كشورهاي منطقه گوش فرا دهند. » محمد مبارك مشاور وزير خارجه مصر نيز پس از پايان نشست كارشناسان ارشد كشورها كه پيش از اجلاس در كاخ برگزار شد با ابراز اميدواري از نتيجه نشست اظهار داشت: «همه چيز به خوبي پيش مي رود و ما اميدواريم بتوانيم آمريكا و عراق را به حل موضوع راضي كنيم. » اين اجلاس در شرايطي برگزار مي شد كه برخي از كشورهاي شركت كننده از جمله تركيه و عربستان سعودي در برزخي سخت قرار داشتند، چرا كه هر دو اين كشورها به عنوان پايگاه هاي آمريكا در منطقه هنوز تصميم قطعي براي همكاري يا عدم همكاري در جنگ نگرفته بودند. البته موضع عربستان از ترك ها روشن تر بود اما به دليل ترسي كه سعودي ها از احتمال قرار گرفتن در ليست سياه آمريكا داشتندآن را واضح بيان نمي كردند. فضاي حاكم بر كشورهاي عربي در اين دوران سنگين بود. از يك سو هيچ يك از اين كشورها غير از سوريه، از رژيم بعث حمايت نمي كردند و از دگرسو مداخله آمريكا در كشوري عربي براي همه ايشان هشداري بود كه به دغدغه  در مورد ثباتشان در منطقه مي افزود. اين پارادوكس ميان اعراب شايد يكي از دلايلي بود كه همان روزها هم تحليلگران بر اين باور بودند كه اين اجلاس نتيجه بخش نخواهد بود. چرا كه اين كشورها و كشورهاي غيرعربي در ميان خود نيز با اختلافات بسياري مواجه بودند. مصر به عنوان كشوري كه سعي دارد نقش رهبري دنياي عرب را برعهده بگيرد از مداخله كشورهاي غيرعرب در اين موضوع استقبال نكرده و حتي پيش از اجلاس نيز با بيان اينكه مسئله عراق معضلي عربي است تأكيد كرده بود كه كشورهاي غيرعرب يعني ايران و تركيه نبايد در اين موضوع دخالت كنند.

همچنين ناهماهنگي ميان كشورهاي منطقه در جهت موضع گيري در مقابل آمريكا نيز از موانع اصلي به نتيجه رسيدن اجلاس بود. اردن از مدت ها قبل اعلام كرده بود كه در جنگ با نيروهاي آمريكايي همكاري خواهد كرد. كويت نيز به بهانه اينكه كشورهاي منطقه از اين كشور براي شركت در اجلاس دعوت نكرده اند، به آمريكا قول همكاري داد. شايد به قول ادوارد سعيد تنها موضوع مشترك ميان اين كشورها، ترس از تهديد امنيت منطقه بود، اما همين نيز كافي نبود چرا كه اين اشتراك نيز در پس رايزني هاي پشت پرده كشورها با آمريكا رنگ باخت. يكي از مهم ترين مسائل اجلاس استانبول موضوع پذيرش تغيير رژيم عراق بود. در واقع اجلاس استانبول راهي بود براي رساندن پيام به رژيم بعث و مسئولين عراق و فرصتي براي آن كه عراق بدون مداخله نيروهاي خارجي به نوعي مشكل را حل كند. حتي به اعتقاد برخي از تحليلگران پيام اجلاس حاكي از آن بود كه حضور آمريكا در عراق نيز پذيرفته شده است.  به هر حال همانطور كه پيش بيني مي شد جنگ آغاز شد. تركيه در آخرين لحظات به خواسته هاي آمريكا پاسخ منفي داد و عربستان سعودي نيز پس از فشارهاي فراوان يكي از فرودگاه هايش را در اختيار آمريكا گذاشت. با ممانعت ترك ها، كويت مركز آغاز عمليات شد. بمباران ها و حملات موشكي آمريكا با شدت فراوان ادامه پيدا كرد و اگرچه آنطور هم كه برنامه ريزي شده بود رژيم بعث به سرعت سقوط نكرد ليكن سرانجام بغداد در 3 آوريل فتح شد. مجسمه هاي صدام توسط مردم پايين كشيده شد. پايان ديكتاتوري اما آغازي نامعلوم. برخلاف تصور آمريكايي ها به دست گرفتن اداره عراق چندان هم آسان نبود. گروه هاي مختلفي كه سال ها تحت تسلط و سركوب رژيم بعث قرار داشتند سر برآورده و اين بار در مقابل مهاجمان ايستادند. كردها در شمال و شيعيان در جنوب. در اين ميان كشورهاي همسايه عراق خصوصا كشورهاي عربي در شرايط ويژه اي قرار گرفتند. شرايط ابهام آميز آينده عراق و سرنوشت دولت جديد آن همه و همه دست به دست هم داد تا يك بار ديگر همسايگان اين كشور را گرد هم آورد.

پس از جنگ

وزراي خارجه كشورهاي همسايه عراق در اولين نشست پس از جنگ در رياض گردهم آمدند تا اين بار در مورد سرنوشت عراق بعد از صدام به مذاكره بنشينند. از آخرين اجلاس پيش از جنگ تا اولين اجلاس بعد از جنگ شرايط بسيار تغيير كرده است. اما باز هم ابهام در آينده منطقه و عراق حاكم است. با گذشت بيش از يك هفته از سقوط صدام حسين هنوز دولتي بر سر كار نيامده و چنين موضوعي نيز بر معضل امنيتي منطقه افزوده است.  روزنامه نگار عرب تبار رويتر در اين باره مي نويسد: «هيچ يك از اين كشورها صدام را دوست نداشتند اما اكنون سعي دارند به نوعي خلاء ناشي از نبود وي را در عراق پر كنند. » در اين ميان تهديدات آمريكا عليه سوريه از سوي كشورهاي عربي تهديدي جدي براي حكام اين كشورها شمرده مي شود. و شايد به همين دليل است كه سعودالفيصل در سخنراني افتتاحيه اجلاس با اشغالگر خواندن نيروهاي آمريكايي اظهار داشت كه اين نيروها بايد هر چه زودتر منطقه را ترك كنند.  از دگرسو به نظر مي رسد كشورهاي منطقه بيش از پيش به لزوم ايجاد اتحاد منطقه اي پي برده اند. شاهد آن نيز پذيرش اهميت نقش كشورهاي غيرعربي ايران و تركيه از سوي كشورهاي عربي است. هر چند كه پايه هاي چنين اتحادي به سبب ضعف مفرط موقعيت عرب ها شكننده است.  اگرچه كشورهاي همسايه در اين موضوع كه سرنوشت دولت عراق بايد توسط مردم آن كشور تعيين شود اتفاق نظر دارند ليكن اختلاف كشورها بر سر چگونگي چينش گروه هاي معارض عراقي در بدنه دولت جديد از موانع اصلي ايجاد اتحاد براي كمك در آينده عراق است. از ديگر سو نحوه انتقال قدرت و نوع حكومت جديد بغداد نيز پيش و پس از جنگ از مهم ترين مسائل مورد بحث كشورهاي همسايه بوده است چرا كه برخي كشورها از سرايت الگوي جديد حكومت به كشورشان نگرانند. اين نگراني به ويژه درميان كشورهاي عربي كه سال ها به يك نوع حكومت خو كرده اند بيشتر است. از ديگر سو نحوه رابطه حكومت آينده با اين كشورها نيز تأثيرات جدي بر منافع اقتصادي و مسائل سياسي آنها خواهد گذارد.  همچنين عربستان سعودي و بحرين به طور آشكار از قدرت گرفتن گروه هاي شيعه در جنوب عراق نگرانند. ايران و تركيه نيز دغدغه هايي در مورد كردهاي شمال عراق و امكان تشكيل دولتي كردي دارند. اين نگراني براي ترك ها به حدي است كه بارها آن را در اجلاس بيان كرده اند.

يكي از ديپلمات هاي عربستاني پس از اجلاس به خبرنگاران گفت: «همه كشورهاي منطقه نگراني هاي مشتركي دارند اما از نقش يكديگر نيز مي ترسند اما شايد بهترين كار براي رفع اين ترس همكاري مشتركشان باشد. » يكي ديگر از مسائلي كه باعث اختلاف پنهاني در روابط اين كشورها و اتحاد آنها خواهد بود اختلاف بر سر نقش نيروهاي آمريكايي در منطقه است. تركيه و اردن به عنوان هم پيمانان آمريكا در منطقه به نظر مي رسد چندان نيز از ادامه حضور آنها در عراق نگران نيستند. اما در سوي ديگر سوريه و عربستان سعودي اكنون خود را بيش از گذشته در معرض خطر مي بينند. عربستان كه زماني يكي از متحدان آمريكا و پذيراي پايگاه هاي بزرگ آمريكايي ها در منطقه بود مدت هاست روابطش با كاخ سفيد تيره شده است.  تهديدات نهان و آشكار واشنگتن براي بركناري حكومت سلطنتي آل سعود، دغدغه هاي اين كشور را بيشتر كرده است  البته آمريكايي ها براي تحت فشار گذاردن سعودي هااز ابزار بهتري مانند نفت نيز بهره جسته اند. و اينك يكي از نگراني هاي ديگر عربستان در مورد آينده عراق با موضوع نفت گره خورده است. ورود مجدد نفت عراق به شكل گسترده به بازار مطمئنا عربستان را تحت تاثير قرار خواهد داد  و اين كشور ديگر يكه تاز بازار نخواهد بود. موضع گيري سعودالفيصل در اين مورد نيز آشكارا نشان دهنده نگراني سعودي هاست: «نيروهاي اشغالگر حق بهره برداري از نفت عراق را ندارند. » البته بحرين نيز در اين معضل با عربستان مشترك است با اين تفاوت كه فعلا به خاطر همكاري هايش با آمريكا امكان رايزني هاي بيشتري را دارد. در سوي ديگر مصر با وجود مخالفتش با حضور انگليس و آمريكا در عراق به نظر مي رسد چندان هم از اين موضوع ناخشنود نيست. چرا كه اين كشور به شكل پنهان از اشغال كشورها منافعي دارد: اشغال عراق و سوريه توسط نيروهاي بيگانه مركز ثقل دنياي عرب را هر چه بيشتر به سوي قاهره سوق خواهد داد. شايد در اين بين موضع گيري ايران تنها موضع گيري شفاف ميان كشورهاي منطقه باشد.

در اين ميان با وجود تبليغات رسانه هاي خارجي مبني بر نگراني ايران از تهديد آمريكا، كمال خرازي وزير خارجه كشورمان از ابتدا موضع ايران را مبني بر مخالفت با حضور نيروهاي بيگانه قبل و پس از جنگ بارها اعلام كرد. دكتر خرازي در اجلاس رياض با تأكيد بر اينكه هيچ دغدغه اي در مورد تهديدات كاخ سفيد ندارد، گفت: «عراق داستاني كاملا متفاوت بود. » همچنين ايران نيز بر ضرورت حضور تمام قوميت ها در حكومت آينده عراق با ديگر كشورها اتفاق نظر داشته و معتقد است كه اين امر بايد به انتخاب مردم گذارده شود. سوريه در ميان كشورهاي شركت كننده در اجلاس از وضعيت خاصي برخوردار بود. هنوز آتش بمباران هاي آمريكا در بغداد خاموش نشده بود كه كاخ سفيد نوك پيكان را به سوي سوريه چرخاند. اين موضوع يكي از مهم ترين مسائل مورد بحث در اجلاس رياض بود. كشورهاي منطقه اين بار با جديت بيشتري مخالفت خود را در اين باره با آمريكا اعلام كردند. عبدالله گل وزير خارجه تركيه پيش از اجلاس تأكيد كرد كه جنگ در عراق تمام شده و كشورهاي منطقه به هيچ وجه ادامه را نخواهند پذيرفت. » از ديگر سو تهديد سوريه تأثيرات بسيار سوئي در خاورميانه خواهد داشت و به ويژه كشورهاي عربي از تشديد بي ثباتي در منطقه به شدت هراس دارند. اما مهم ترين مسئله اي كه در مورد سوريه و تهديد اين كشور وجود دارد دخالت مستقيم وفشارهاي بيش از حد اسرائيل به كاخ سفيد براي ادامه تهديدات است. اسرائيلي ها در پي بازتاب هاي منطقه اي و بين المللي رويداد يازدهم سپتامبر فرصت خوبي پيدا كردند تا واشنگتن را عليه دمشق تحريك كنند. اين تحريكات قبل از جنگ عراق و پس از آن نيز ادامه داشته و دارد. آريل شارون، نخست وزير اسرائيل به بوش اشاره كرد كه بايد نسبت به مشاركت سوريه در ائتلاف بين الملل بر ضد تروريسم عكس العمل نشان داد. در روزهاي اخير نيز پس از فتح بغداد، تل آويو باز هم اين موضوع را به كاخ سفيد گوشزد كرد. از ديگرسو چندي پيش عبدالله گل سفرش رابه دمشق لغو كرد و جالب اينكه بلافاصله بعد از آن وزير خارجه اسرائيل به آنكارا سفر كرد. گرچه گل بر اين موضوع تأكيد كرده است كه دليل لغو سفرش مطرح شدن معضلي در شمال عراق بوده، وليكن به اعتقاد بسياري از تحليلگران گل از سوي تل آويو زير فشار قرار داشته است. همچنين تنها موردي كه آمريكايي ها پس از اجلاس به آن عكس العمل نشان داده اند احتمال نزديك شدن سوريه، ايران و تركيه به يكديگر است. مورتون آبراموويز سفير سابق آمريكا در آنكارا در مصاحبه اي با شبكه NTV تركيه با بيان اينكه آمريكايي ها به هيچ وجه از حمايت ترك ها از سوريه خرسند نيستند گفت: «ترك ها بايد موقعيت خود را مشخص كنند كه در آينده مي خواهند در كنار سوريه و ايران جاي گيرند يا در كنار غرب. »

تمام اين مسائل باعث شده است كه واقعيت هدف نهايي آمريكا از جنگ عليه عراق در ذهن كشورهاي منطقه پررنگ تر بشود: حفظ امنيت و گسترش اسرائيل. البته آژير خطر اين معضل قبل از جنگ به صدا درآمده بود و عملا دراجلاس استانبول نيز همسايگان به اين مهم اشاره كرده اند كه آمريكا پس از جنگ به موضوع صلح خاورميانه خواهد پرداخت. در اجلاس رياض نيز دغدغه گسترش اسرائيل و حتي تأثير سياست هاي تل آويو در آينده عراق مطرح شد. برخي از تحليلگران بر اين باورند كه اسرائيل از ابتدا در پي ايفاي نقشي در عراق و استفاده از ذخاير اين كشور براي قدرت گرفتن و تحت فشار قرار دادن هرچه بيشتر كشورهاي منطقه است. يكي از روزنامه نگاران الحيات در اين باره مي نويسد: «اسرائيل حتي به فكر اين است كه به گونه اي از ابزار كردها براي تحت فشار قرار دادن سوريه، ايران و تركيه استفاده كند و احتمال اين وجود دارد كه براي اين كار به تشكيل دولت كرد تحت سلطه خود كمك كند. » حضور بيشتر اسرائيل در منطقه و قرباني شدن فلسطين در بحبوحه حل مسائل عراق بدون صدام نه تنها خطري براي كشورهاي منطقه محسوب مي شود بلكه شكستي براي كشورهاي عربي خواهد بود كه تاكنون نتوانسته اند هيچ راه حلي در اين باره ارائه دهند، به خصوص با توجه به اين كه كشمكش هاي ميان دول عرب و عدم هماهنگي شان مطمئنا تأثيرات سوئي در آينده عراق نيز خواهد گذاشت. به هر حال با وجود تمام اين معضلات در شرايطي كه ائتلاف هايي چون جنبش عدم تعهد، اتحاد عرب، سازمان كنفرانس اسلامي، شوراي همكاري خليج فارس و... به دلايل گوناگون توان موضع گيري و اجراي سياست هاي لازم را در مواقع بحراني ندارند برگزاري دو دوره اجلاس همسايگان عراق مي تواند به ائتلافي تازه در منطقه بحران خيز خاورميانه كمك كند. البته اگر اين كشورها بتوانند بر اختلافات گذشته پاي گذاشته و همان رنسانسي كه احمد ماهر وزير خارجه مصر در اجلاس استانبول گفته بود را در روابطشان طي كنند. از دگر سو به نظر مي رسد همسايگان عراق به همراه مصر و بحرين ـ رئيس دوره اي اتحاديه عرب ـ به دليل تنوعي كه بر حوزه نفوذ سياسي خود دارند مي توانند بيش از گذشته دست كم در آينده عراق كه با آينده منطقه نيز پيوندي تنگاتنگ پيدا كرده است اثر بگذارند

برگشت

زندگی