گفت و شنود اختصاصی فرید سیاوش مدیر مسئوول سایت زنده گی

با محترم جنرال محمد رفیع سابق معاون رئیس جمهور جمهوری افغانستان

 

سیاوش: درود و عرض ادب به شما  جناب محمد رفیع (سابق معاون رئیس جمهور و وزیر دفاع افغانستان) به اجازه شما من پرسش های خود را پیرامون تشکیل"حکومت جلای وطن" چنین فرمول بندی میکنم:

1-     شما در اعلامیه خویش گوشه های آشکار بحران افغانستان را برشمرده، اما لایه های پنهان بحران را باز نکرده اید؛ بهتر نیست به سنگپایه های پنهان بحران افغانستان پرداخته شود؟

2-    در اعلامیه، پرسش چه باید کرد؟ را مطرح کرده و خود به این نتیجه رسیده اید که "تشکیل حکومت جلای وطن" راهکار نجات کشور است. پرسش های در اوراق شوخ ذهن من دست بلند میکنند که :

*    آیا شرایط و امکانات برای تشکیل "حکومت جلای وطن" مناسب و آماده است؟ اگر نیست چه رویکرد های را روی دست دارید؟

*    آیا جامعه جهانی که با همه بازوی های قدرت خویش(سیاسی، نظامی و اقتصادی) در افغانستان حضور قوی و فعال دارد؛ حاضر است دولتی را که خود برپا داشته اند با "حکومت جلای وطن" تعویض کند؟

*    وقتی همه کشور های منطقه و فرا منطقه، قدرت ها و ابر قدرت ها حضور پُررنگ در افغانستان دارند و هرکدام به شدت در پی منافع کوتاه و دراز مدت خود اند؛ کدام یک حاضر است تا در حمایت از "حکومت جلای وطن" برآید باز بر بنیاد کدام منافع، ضرورت و منطق؟

*    آیا شما هنوز براین باور هستید که میشود با اعلامیه و فراخوان نیروهای ملی، دموکرات و ترقیخواه را که به شدت پراکنده، پاشان و کم نفس شده اند، بسیچ کرده و به همین ساده گی به حل بحران بسیار پیچده و چند پهلو افغانستان پرداخت؟

 نخست، سیاوش عزیز، از شما تشکر نموده، که چنین سوالات یا پرسشهای چندین جانبه را با من در میان گذاشتید.

اگر اجازه شما باشد میخواهم، که بسیار روشن و ساده و در عین حال بسیار مختصر به جواب آنها بپردازم؟

-         بفرمآید؛

بازهم تشکر، سیاوش عزیز، با شما کاملأ موافق هستم، که من بعضی از واقعیت های امروزی کشور مآنرا در پیشنهادات ام به همه نیرو های ملی وطنم با استدلال مؤجز بیان داشته ام،

که امید است وطندارانم بدان توجه کرده باشند. و اینکه چرا به مبداء و به حرف شما " به سنگپایه های پنهان بحران افغانستان" اشاره نه نموده ام، زیرا! به یقین میدانم، که متحرکین اصلی بحران افغانستان، که از شروع نیمه اول سالهای70 میلادی آغاز یافته تا به بحران پیچیده، خونین و تباه کنندۀ امروزی، خود افغانان نبوده و نمی باشند. این موضوع دیگر فکر میکنم اظهرمن الشمس است؛ هم به وطندارانم و هم چنان به بازیگران سیاسی و نظامی منطقوی و فرامنطقوی تیاتر خونین افغانستان!

حرف دیگر، شرایط و وضعیت پیش آمده و کاملأ متغییر بین المللی می باشد. که از یکطرف اگرچه شرایط فوق العاده مبهم و غیر قابل قیاس است، ولی، از طرف دیگر، فوق العاده امیدوار کننده خصوصأ برای کشور های همچون کشور مان می باشد. برداشت ها نزد وطنداران خصوصأ سیاسیون کشور شاید،  متفاوت باشند، و این کاملأ یک امر عینی، طبیعی و پذیرفته شده است. از این جهت فکر می کنم باید اپتیمیست و رسیونالیست بود!

رنج دهنده و تأسف آور آنست، که باید بگویم، که اکثریت مطلق وطنپرستان، نیرو های سیاسی و اجتماعی بصورت پراگنده، اما تا جاییکه دیده و شنیده می شود، اکثرأ فعالین در خارج از کشور بدبختانه مقیم استند.

 و همین پراگنده گی اینها باعث آن شده، که به صدای روشنفکران، روشنگران، تکنوکراتهای واقعی و شخصیت های با اتوریته اجتماعی و دلسوز وطن ما، مراجع با قدرت بین المللی و جامعه جهانی و حتی سازمان ملل متحد کمتر و یا اصلأ واضح باید گفت، که گوش نمیدهند و به نظریات آنها حتی توجه ای هم نمی کنند!

بنأ، به منظور اینکه جامعه جهانی و پارتنر های افغانستان پیشنهادات نیرو های ملی و وطنپرستان افغان را بشنوند و بدان ارزش قایل شوند، من این پیشنهاد را نموده ام.

-         آیا شما درتشکیل" حکومت جلای وطن" بالای همین نیرو های پراکنده حساب میکنید؟

ببینید، محترم سیاوش عزیز، شما شخص مدبر، ژورنالیست با تجربه و انسان فوق العاده با تجربۀ سیاسی استید، من میدانم، که برای شما دوستانم این موضوع کاملأ حل می باشد، ولی درست باز هم یک بار دیگر تکرار می کنم، و از طریق ویب سایت وزین شما از همه وطندارانم خواهش میکنم، که محتوی پیشنهاد مرا دقیق بخوانند و اندکی در این باره تعمق کنند! قسمیکه، شما واقعأ سوال بی نهایت پر اهمیت را نموده اید: که " آیا شرایط و امکانات برای تشکیل حکومت جلای وطن مناسب و آماده است؟" به نظر من، همه شرایط عینی و ذهنی برای یک چرخش بزرگ برای وطنپرستان واقعی یعنی همه آنانیکه دلشان به کشور محبوب و ملت معصوم و رنجکشیدۀ مان می سوزد، کاملأ آماده است! روی همین ملحوظات می باشد، که سیاوش عزیز، من  به خرد جمعی نیرو های ملی و وطنپرستان ایمان داشته و دارم و این پیشنهاد را نموده ام، که همه و یا حد اکثر، کسانی در خارج از کشور مقیم استند، چنین یک ساختار سیاسی را در صورت توافق و اتحاد بوجود بیآورند، تا توانسته باشند، در قدم نخست با جامعه بین المللی، خصوصأ با ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه فیدراتیف، جمهوری خلق چین و جمهوری هندوستان برای بیرون رفت از بحرانات شدید و پیچیدۀ جاری در کشور مان، گفتگو را آغاز نموده و راههای حل ملی را طرح و یا پیشنهاد نمآیند!

بازهم تکرارأ عرض میدارم، که جای تأسف است، که روشنفکران و وطنپرستان واقعی کشور در یک حالت تحقیر آور کشانیده و یا قرار داده شده اند. این را با صراحت باید بگویم، که هیچ مرجع ذیدخل معضلات کشور مان با روشنفکران، تکنوکراتها و اتوریته های ملی افغان، حتی در مسایل حیاتی کشورمان مشوره نمی کنند! و حتی تصور میشود، که فکر می کنند، که چنین نیروی در کشور مان دیگر اصلأ وجود ندارد! متوجه استید، مقصد و هدف اصلی مرا؟

-         بلی، کاملأ! در همین قسمت میخواهم یک پرسش دیگری را مطرح کنم؛ ادعا شده است که میان طرح شما و طرح های از داخل کشور پیوند های وجود دارد؛ آیا واقعأ چنین است؟

اصلأ جای تعجب نیست! خبر دارم سیاوش محترم. میخواهم عرض نمآیم، که شرایط سیاسی امروزی، البته به نظر من بر اساس دیالوگ ها بنیاد گذاشته شده می تواند، نه به ذهنی گرایها، خود محوری ها و یا سمپاتی و انتی پاتی ها! ما در یک مرحلۀ کاملأ جدیدی از رشد و تکامل جامعه بشری قرار گرفته و یا به سر میبریم، این مرحله تکامل بشری تضاد ها و حساسیت های بخصوص خود را دارد. بدبختانه بعضی و یا تعدادی از افغانان مان هنوز بدین واقعیت پی نبرده اند و کمافی السابق به زنده گی ادامه میدهند! این اصلأ برای من جای تشویش نیست!

اما با صراحت می خواهم بگویم، که پیشنهاد من از نیرو های سیاسی و وطنپرستان افغان اصلأ با زد و بند ها و یا جهت گیریهای "حاکمان قدرت" و خواستهای آقایون و گروه های داخل قدرت از یکدیگر شان نه تنها کاملأ فرق میکند وهیچ پیوندی با خواستهای آنها ندارد، بلکه ماهیتأ معکوس اراده و تمایلات آنها می باشد! هم چنان، هیچگاه از نظر دور انداخته نشود، که همین وضعیت کاملأ پیچیده و تأسف آور امروزی در کشورمان، نتایج عملکرد های نابکارانه و غیرمسئوولانه همین "حاکمان قدرت" در مجموع می باشد. از این موضوع هیچ شخصی انکار کرده نمی تواند! بهترین و روشن ترین مثال، ، شما سیاوش عزیز شنیدید و می شنوید، صحبت های یک استاد محترم پوهنتون را، که همین حالا نام محترم شان از یادم رفته است، که چقدر با حساس و بکدام فصاحت و صراحت، از تلویزیونهای داخل کشور فریاد کشیده، ماهیت و اصلیت این "حکومت" را با استدلال و فاکت های عینی به مردم آشکارا بیان میدارند. جای تعجب اینست، که بعد از شنیدن چنین بیانات بازهم سوال و یا کدام سوالی نزد دوستان در ارتباط به پیشنهادم پیدا شده باشد.

-         فکر میکنم استاد فیض الله "جلال" را می گوید؟

بلی، دقیق! سیاوش محترم!

بنأ روی همین ملحوظات است، که من این پیشنهاد را به روشنفکران و و طنپرستان و همه نیرو های ملی مطرح نموده ام! و امید وارم، اگر نیرو های ملی و وطنپرست کدام الترناتیف دیگر و یا بهتر را جستجو و یا طرح میکنند، خوب در آنصورت من منحیث یک ریش سفید، به طرح آنها احترام گذاشته و حتی تعهد میکنم، که به آنها می پیوندم ! مقصد این است، که این نیرو بزرگ ملی باید یک تحرک فعال ملی و وطنپرستانه در این مقطع تاریخی از خود تبارز دهند.

و حالا اجازه شما اگر باشد، در یک دو جمله به سوال دیگر شما، که " وقتی همه کشور های منطقه و فرا منطقه، قدرت ها و ابر قدرت ها حضور پررنگ در افغانستان دارند و هرکدام به شدت در پی منافع کوتاه و دراز مدت خود اند؛ کدام یک حاضر است تا در حمایت از "حکومت جلای وطن" برآید باز بر بنیاد کدام منافع، ضرورت و منطق؟" را جواب دهم.

مبارزه با تروریزم، افراط گرائی و قاچاق مواد مخدره از پرابلم های حاد قدرتهای مطرح جهانی می باشند و این مسئوولیت تمامی کشورهای منطقه و فرا منطقوی است، که با افغانها در این مبارزه همکاری و معاونت نمآیند. ابعاد این مبارزه امروز چنان شکل و محتوی را بخود گرفته، که بدون یک کمپرامایز و مشارکت قوی، مستحکم و پایدار بین المللی حل آن نخست ناممکن است و ثانیأ اگر کدام یک از قدرتها بفکر پیروزی در طویل المدت باشد، میتوان تصور کرد، که بالاخره شاید! ولی، دفعتأ سوال دیگر برای هرعقل سلیم خطور می کند، که به قیمت کدام صدمه و خسارات بشری، مادی و معنوی به ملت افغان؟

فلهذا، من ایمان و باوری کامل دارم، که نیرو های ملی و وطنپرستان می توانند و آن ظرفیت ها و مهارت های علمی و تجارب سیاسی و اجتماعی را  دارند، که راهها و شیوه های سالم، ریالیستی و رسیانالیستی حل بحران پیچیده کشور را نه تنها طرح نمآیند، بلکه در کمترین مدت در مبارزۀ قاطعانه علیه تروریزم، افراط گرایی، قاچاق مواد مخدره و حتی جنایات سازمان یافته پیروزیهای غیر قابل قیاس را بدست آورند!

بدین ترتیب، فکر میکنم، به جز دو کشور همسایه، و چند سازمانهای منفعت جو شرق و غرب دیگر همه کشورهای جهان و خصوصأ اداره جدید ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، جمهوری خلق چین، روسیه فیدراتیف و جمهوری هندوستان همه در صدد خاتمه یافتن بحران و تهدید های ناشی از ادامه بحران در افغانستان می باشند.

یک موضوع کاملأ واضح دیگر آنست، که پیروزی مبارزه علیه تروریزم، تأمین ثبات، امنیت و صلح در افغانستان به نفع تمامأ بشریت می باشد و آوردن صلح و ثبات بدون اشتراک نیروهای ملی و وطنپرستان افغان در این پروسه و  بدون همکاری، همبستگی و تعاون با این نیروهای ملی ناممکن و فاجعه بار خواهد بود.

سیاوش عزیز درارتباط به سوال اخیر شما، همین قدر به عرض برسانم، که هرکس نسبت توان و امکانات خود باید قدم بر دارد، با برداشت هایم از وضعیت اختناق آور در کشور و تغییرات فوق العاده کیفی بین المللی، خواستم مسئوولیت و رسالت فردی خود را ذریعه همین پیشنهاد به اطلاع همه نیروی های ملی و وطنپرست و در ضمن به جهانیان برسانم، و دقیق میدانم و از مشکلات و محدودیت های عینی نیرو های ملی چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور به قدر کافی با خبر هستم. اینکه چه نتایج را چنین پیشنهادات در قبال خواهد داشت، کاملأ مربوط به دیالوگ صادقانه و ملی، همه نیرو های فعال سیاسی و مدنی و دلسوز جامعه می شود!

در خاتمه، یکبار دیگر، از طریق شما از همه نیرو های ملی و وطنپرستان افغان تقاضا می نمآیم، که کدورتها، نفاق و تعصب و حتی آزرده گیهای دیروزی را کنار بگذارند، بکوشند، که بالای بحران اعتماد بین شان فایق آیند، زیرا وطن آبایی و ملت دوست داشتنی مان مواجه به خطر بزرگی شده است. ببینید،  مادر وطن زخمی و داغدار است،از فرزندانش می طلبد تا دست بدست هم داده زخم هایش را مداوا کنند . در چنین لحظه حساس، مانند فرزندان صالح برای مادروطن کار سازنده را باید انجام دهیم.

در اخیر از شما محترم سیاوش عزیز بخاطر گفت و شنود تان با من پیرامون "حکومت جلای وطن" و هم چنان از سایت وزین آریائی که پیشنهادم را به نشر رسانیده است، یک جهان سپاس نموده و تمنیات نیک ام را ابراز میدارم.

-         سپاس از شما و توضیحات تان، امید وارم گفت و شنود ما ادامه پیدا کند!

حتمآ، من در خدمتم.