کابل نه به حیث پایتخت
رنج ها
بلکه به حیث یک نماد تفکر، اگر بخود نیاید و روشنفکرش
دوباره به اندیشیدن و دانستن درگیر نشود ، روشنفکرش به تأویل نظریه
و تولید اندیشه روی نیاورد ، متفکرش به صورتبندی گفتمانها و
صورتبندی قدرت نپردازد ، سایۀ جسد ، چون جغدی ظرفیتش را میبلعد .
جسد بر دیوار عقلش چون اسطورۀ استمراری و پایدار آویزان میماند .
روشنفکر بجای جسدشکافی ، خودش به تندیسه ای برای کاوش و شکافتن
تبدیل میگردد
.
دکارت میان شش نوع انفعال
تمایز قایل می شود.شگفتی، عشق، نفرت ، خواست شادی و غم. اینها شش
انفعال هستند. اگر انفعالی دیگر وجود داشته باشد یا ترکیبی از این
انفعالات است یا انواع این انفعالات. انفعالات به روشی مشترک و
مشابه ایفای نقش می کنند.