رویکرد دقیقتر از مساله اینست که؛
تاريخ
نه جلوه هایی متوالی اندیشۀ مطلق است که مکانیسم حرکت و
محرک آن نزاع
دایمی اندیشه مطلق )تز و آنتی تز و سنتز( و عشق او به رهایی
از فراق باشد و نه صرفآ مبارزه طبقاتی و حرکت به طرف جامعه بی طبقه.
مولانا لفظ یا
زبان را برای
توصیف و تصویر
جهان برون و درون
از ذهن دارای
کاستی میداند.
این درک او بر
نسبیگرائی و
تکثرگرایی
شناختشناسانه و
دینشناسانه او
موثر است.
سراینده مثنوی،
در یک تمثیل زبان
را به ابزاری
همچون دستگاه
رصد سیارات تشبیه
میکند.
روشنفکر در قرن
بیست و یکم، اگرچه از روش و منش ژان پل سارتر و
نظیر او فاصله میگیرد، لیکن اعتراض و نقد اجتماعی
را رها نمی کند. (و این نقش منتقد اجتماعی در
کشوری چون ایران دوچندان است). روشنفکر تنها
واسطهای میان قدرت و جامعه مدنی ست، لیکن قدرت را
هدف قرار نمیدهد،
توته،
نامی است که بر این گونه متن گذاشته شده است. توته می تواند متنی
باشد که در آن یک قطعه عکس یا هر شکل دیگری از تصویر، به حیث یک
سطر یا مصرع کاربرد پیدا کند. فضای موجودۀ دیجیتالی، امکانات
جدیدی را برای ژانر های متفاوت متنی گشوده است.